پیشتر توضیح دادیم که چرا یادگیری زبان انگلیسی هم است و در خصوص آموزش آن در تاریخ ایران هم صحبت کردیم. کیفیتها و دشواریهای این زبان برای یادگیری را برشمردیم و آن را با زبانهای دیگر مقایسه کردیم. با خوبو همراه باشید تا شما را با نکاتی در خصوص آموزش این زبان آشنا کنیم.
چرا یادگیری زبان انگلیسی مهم است؟
زبان انگلیسی، یک زبان ژرمن غربی است که با آنگلوساکسونها به انگلستان آورده شد. همینطور این زبان با لاتین، یونانی، فرانسوی و زبان وایکینگها در مقاطع مختلف تاریخی مخلوط شد و به چیزی تبدیل شد که حالا آن را میشناسیم. به عنوان زبان اول، افراد کمتری به انگلیسی به نسبت هندو، چینی یا اسپانیایی صحبت میکنند. با این حال وقتی جمع افرادی که به عنوان زبان دوم یا سوم انگلیسی را میدانند به لیست قبلی اضافه میکنیم، انگلیسی در بالای لیست قرار میگیرد.
وقتی بریتانیاییها با نیروی دریایی خود شروع به پیشروی به مناطق مختلف کردند و مستعمره به دست آوردند، زبان انگلیسی را هم با خود بردند. انگلیسی را قاتل زبانها مینامند. این زبان طوری در مناطق مختلف جهان پراکنده شد که زبانهای محلی بسیاری را از بین برد. با انقلاب صنعتی، انگلیسی به زبان علم و تکنولوژی تبدیل شد. بعد از جنگ جهانی دوم هم پرچمِ گسترش انگلیسی به دست ایالات متحده آمریکا افتاد.
به این ترتیب، انگلیسی به زبان میانجی تبدیل شد. مطالب علمی و فرهنگی دست اول، عموماً به انگلیسی منتشر میشود. کنفرانسهای بینالمللی به انگلیسی، به عنوان زبان میانجی برگزار میشوند. در سفر به کشورها در هر گوشهی جهان، انگلیسی چیزی است که میتواند دیوار زبان را بکشند و باعث همزیستی شود.
از سوی دیگر در 67 کشور جهان، انگلیسی زبان رسمی است. برای مهاجرت به این کشورها، دانستن انگلیسی کفایت میکند و نیاز نیست زبان دیگری را یاد بگیرید. همینطور در تقریباً تمام کشورهای جهان و بخصوص در کشورهای جهان اول، دانشگاههای بینالمللی وجود دارند که تدریس در آنها به انگلیسی انجام میشود. این دو مسئله میتواند باعث جذابیت یادگیری انگلیسی، با توجه به موج مهاجرت اخیر از ایران باشد.
شیوههای آموزش زبان انگلیسی
آموزش زبان انگلیسی به شیوههای بسیار متفاوتی انجام میشود. شیوهای که در مدرسه آموزش انجام شد. این شیوه بر اصل حفظ کردن یک سری واژه، گرامر و جمله استوار است. حداقل با متد آموزشیای که در ایران کاربرد دارد، این شیوه کارایی چندانی نداشته است. برخی ترجیح میدهند به کشور مقصد بروند و در آن فضا انگلیسی را یاد بگیرند و برخی سراغ دورههایی مانند تافل یا آیلتس میروند. با این حال، شیوههای یادگیری زبان میتواند بسیار متنوع باشد. سعی داریم این شیوهها را با هم مرور کنیم.
شیوه ارتباطی
آموزش به شیوه ارتباطی (Communicative language teaching) یا CLT جز یکی از مدرنترین و کاراترین شیوهها است. در این شیوه، تعامل افراد به صورت معنیدار استوار است. این آموزش یا رویکرد آموزشی روی تاثیر فرد مقابل به عنوان ابزار آموزش سرمایهگذاری میکند.
در این حالت، به جز فرد و پارتنر، استاد میتواند حضور داشته باشد یا نداشته باشد. این شیوه میتواند در فضای کلاس زبان یا خارج از آن رخ دهد. گروه دو نفره، در مورد تجارب شخصی یا مسائل روزانه با زبان انگلیسی با یکدیگر به مکالمه میپردازند.
وقتی این شیوه به کلاس درس آورده میشود، معلم نقش مشاور را میپذیرد. او به دانشآموزان اجازه حبت میدهد تا ارتباط کلامی برقرار شود. در واقع، در نقش تصحیحکننده فرو نمیرود و سعی میکند دانشآموز اعتمادبهنفس صحبت پیدا کند. اگر مشکلی هم در صحبت بود -که قطعا مشکلات گرامری وجود خواهد داشت- معلم نکات را یادداشت میکند و در انتها مشکلات را متذکر میشود. معلم البته قادر به است گاهی در نقش سوالکننده، به مکالمه وارد شود.
شیوهی CLT را میتوان به چند زیرمجموعه تقسیم کرد:
- ایفای نقش: هر کدام از دانشآموزان در نقش کسی دیگر قرار میگیرند. برای مثال یک نفر پلیس و یک نفر مجرم میشود.
- بازی با کارت: یک سری کارت تقسیم میشود و دانشآموز باید ارتباط بین آنها را توضیح دهد.
- مصاحبه: افراد در چند گروه دو نفره تقسیم میشوند و باید هرکدام، به لیستی از سوالات تقسیم شوند.
- تبادل نظر: افراد به گروهها تقسیم میشند و در خصوص موضوعی که معلم در اختیارشان گذاشته، صحبت میکنند.
آموزش تکلیفمحور
آموزش به شیوه تکلیف-محور یا کار-محور (Task-based language teaching) یا به اختصار TBLT یکی دیگر از شیوههای آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم یا سوم است. در این شیوه، معلم یا استاد وظیفهای برای زبانآموز تعیین میکند. هدف این است که حین انجام این وظیفه، یادگیری رخ دهد. کارهای تعیینشده با هدف معین میشوند و افرادی که تبادر به انجام آنها میکنند، با یکدیگر ارتباط میگیرند. هرکدام از این کارها اهداف روشنی دارند و در پایان معلم نظارت میکند که آیا یادگیری انجام شده یا خیر. برای مثال طراحی برنامه سفر، یکی از شیوههایی است که در این نوع آموزش به کار گرفته میشود. به این روش، تسهیل یادگیری اتفاق میافتد. فرد در کارهایی مشخص، مجبور به یادگیری چیزهای جدید میشود.
نقش معلم در این روش بسیار اهمیت دارد. او با تحلیل نیازهای هر دانشآموز، فعالیتی مناسب سطح و توانایی و البته نیاز او تعیین میکند. دانشآموز هم این بین به صورت گروهی یا در جریان ارتباط با دیگران، قادر به انجام وظیفهی خود خواهد بود. در این روش، چهار مهارتِ شنیدار، گفتار، خواندن و نوشتن نشانه میروند.
از فنون مورد استفاده در این شیوه آموزش، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- فاصله اطلاعاتی: تکلیف طوری تعیین میشد که تنها با تبادل اطلاعات بین افراد یا گروههای مختلف قابل تکمیل باشد.
- فاصله عقیده: از افراد خواسته میشود که اولویتهای شخصی، احساسی یا نظراتشان را بیان کنند و بر آن اساس تیم شوند.
- فاصله استدلالی: از افراد خواسته میشود با اطلاعات جدیدی که داده میشود، سایر اطلاعات را استنتاج کنند.
- فعالیت ارائه مطلب: زبانآموز باید چیزی را بشنود و با درک آن، کاری که گفته میشود را انجام بدهد.
آموزش محتوا محور
آموزش محتوامحور (Content and language integrated learning) یا به اختصار CLIL (گاهی به صورت CBI عنوان میشود) شیوهای در آموزش زبان است. این شیوه در کشورهای اتحادیه اروپا از جمله استونی، هلند، فنلاند، اسپانیا و لاتویا کاربرد دارد. در مجموع این شیوه آموزش زبان با اتحادیه اروپا گره خورده است. کشورهای این منطقه برای حفظ اتحاد، به زبان مشترک نیاز دارند و آن زبان، انگلیسی است.
در این شیوه، محتوای به زبانآموز آموخته میشود که در کنار آن، او میتواند زبان را بیاموزد. در واقع این شیوه بسیار مناسب آموزش در مدارس است. مکالمه در این شیوه نقشی مهم ایفا میکند. هدف در این شیوه، آموزش صرف زبان نیست. به جای آن، مسئله طور دیگر برای زبانآموز جذاب میشود؛ اینکه در کنار آموزش چیزی دیگر، زبان هم یاد گرفته میشود. برای مثال فرض کنید که حین صحبت از چیزی مثل موسیقی مردمی که بسیار جذاب است، دانشآموز واژهها و جملهبندی در خصوص این موضوع را به زبان انگلیسی میآموزد. هدف غایی این شیوه این است که معلم بتواند راهی برای برقراری ارتباط بین آموزش زبان و تجربیات دانشآموز برقرار کند.
این شیوه به دانشآموزانی کاربرد دارد که انگلیسی زبان مادری آنها نیست. این بخشها در این شیوه قابلذکر است:
- این شیوه، شیوهای طولانیمدت است. میتواند پنج تا هفت سال به طول بینجامد.
- برای آموزش زبان دوم مناسب است.
- فراگیری زبان در این شیوه اتفاق میافتد و آموزش اجباری نیست. به همین دلیل، مسئله باعث افزایش انگیزه میشود.
- روان بودن در این شیوه از درستبودن مهمتر است.
یادگیری اشتراکی
یادگیری اشتراکی (Cooperative Language Learning) یا (CLL) شیوهای است که میتواند بین چند دوست انجام شود. چند نفری که در یک سطح قرار دارند، میتوانند به صورت درونگروهی، به یادگیری زبان انگلیسی و تبادل اطلاعات بپردازند. هر زبانآموز این بین اگرچه مسئول یادگیری خود است، مشتاق است تا یادگیری دیگران را نیز بهبود ببخشد.
این شیوه در کلاس درس هم میتواند صورت گیرد؛ درصد موفقیت را بالا میبرد، حالت رقابت را کنار میگذارد و باعث ایجاد رابطه دوستانه بین بچهها میشود. برقراری ارتباط، اولین و اصلیترین هدف زبان است. در گروههای اینچنین هم، این ارتباط میتواند به صورت مکالمه باعث افزایش اعتماد به نفس و میل به افزایش دانش شود. اینکه موضوع مکالمه و یادگیری چه باشد، معمولاً از قبل توسط معلم پیشبینی شده است. برای مثال معلم میتواند موضوعِ ضربالمثلها را برای این کار انتخاب کند.
اگرچه این نوع آموزش تا حد زیادی به یادگیری در مدرسه مربوط است، میتواند در هر فضا و شرایطی پیاده شود. تنها به گروهی مشتاق نیاز است که بتوانند زمانی در هفته را کنار هم بنشینند و به یادگیری مشترک بپردازند.
شیوه مستقیم
شیوهی مستقیم (Direct Method)، شیوهای است که وجود معلم در آن لزوم است. معلم، فضایی به وجود میآورد که زبانآموز مجبور به استفاده از زبان انگلیسی شود. به انگلیسی بشنود، فکر کند و پاسخ بگوید. در این شیوه، گرامر و ساختار جمله کمتر محل بحث است و بیشتر روی معنی واژه، درک جمله و جملهسازی تمرکز دارد. شیوه مستقیم، به این شکل است که زبانآموز، نسبت به استفاده از زبان مادری منع میشود. هدف این است که ارتباط و پیوند بین فکر و گفتار به زبان مقصد به وجود بیاورد.
با این حال، این شیوه مخالفانی نیز دارد. مشخص شده که این شیوه تنها در آموزش خصوصی و فردی موفقیتآمیز است. در کلاسهای با جمعیت بالا، همه زبانآموزان نمیتوانند توجه کامل را از معلم دریافت کنند و این روش برای همه کاربرد نخواهد داشت. همینطور، معلم نقشی مهم در این نوع آموزش ایفا میکند و آموزشگاه باید بتواند مدرسی مناسب برای این کار استخدام کند.
گرامر و ترجمه
شیوهای سنتی در آموزش زبان است که به عنوان شیوه کلاسیک هم شناخته میشود. تمرکز اصلی در این شیوه، آموزش گرامر، حفظ واژه، صرف فعل، ترجمه متن و انجام تمرین نوشتاری است. معلم، تمام کار را انجام میدهد و دانشآموز چیزی را یاد میگیرد که او میداند و میخواهد. در واقع دانشآموز منفعل است و در نقش پاسخدهنده یا تکرارکننده ظاهر میشود. از خصوصیات این نوع تدریس میشود به این موارد اشاره کرد:
- نیاز نیست معلم توانایی بالایی داشته باشد.
- تدریس در این شیوه به زبان مادری انجام میشود.
- کلمات خارج از جمله، به صورت مجزا حفظ میشوند.
- ساختار گرامری به صورت مفصل تدریس میشود.
- روی شکل و صرف کلمه تمرکز زیادی وجود دارد. هدف این است که دانشآموز بتواند قواعد را در خصوص چگونگی کنار هم قرار دادن کلمات متوجه شود.
- گرامر به صورت قیاسی آموزش داده میشود. قواعد گرامر، کلی گفته میشود، حفظ میشود و بعد با تمرینات مرور میشود.
- خواندن متون دشوار مورد توجه قرار میگیرد.
- توجه به محتوا کمتر است. به جای دقت به موضوع، روی نکات گرامری تمرکز میشود.
- ترجمه جملات به زبان مادری، بسیار در این شیوه موردتوجه است.
- تلفظ کلمات کمتر موردتوجه است.
- این شیوه، توجهی به ارتباط ندارد و گفتگو ایجاد نمیکند.
- در این شیوه، همانقدر که به زبان مقصد توجه میشود، توجه به زبان مادری هم وجود دارد.
- خواندن و نوشتن بیشتر در این شیوه مورد توجه است و شنیدن و گفتن کمتر موردتوجه است.
- این شیوهای است که در ایران و در مدارس مورد استفاده قرار میگیرد.
روش آموزش شنیداری
روش آموزش شنیداری (Audiolingualism)، به اختصار (ALM) یکی از شیوههای رایج آموزش زبان انگلیسی است. تمرکز این شیوه روی آموزش شفاهی و تکرار است. الگوهای گرامری در کلاس مرتب تکرار میشود تا جایی که به صورت شنیداری به ذهن سپرده شود.
این شیوه سال 1945 در دانشگاه میشیگان توسط چارلز فرایز ابداع شد و به همین دلیل به اسم متد میشیگان هم شناخته میشود. رفتارشناسی و زبانشناسی به عنوان محور این شیوه شناخته میشود. به این معنی که انسان با شرطی شدن، زبان را یاد میگیرد و همینطور زبان به مجموعهای از قوانین منظم تبدیل میشود. باور این است که اگر قوانین را به صورت شرطی یاد بگیریم، زبان را هم در کنار آن یاد میگیریم.
شیوه، به این صورت است:
- مدرس یک دیالوگ جدید معرفی میکند.
- او فقط از زبان مقصد در کلاس استفاده میکند.
- دیالوگ توسط معلم تکرار و مدلسازی میشود.
- تلفظ کلمات، بسیار متوجه مدرس قرار دارد.
- دانشآموز، چندین بار دیالوگ را تکرار میکند.
- با شیوهی ادا بازی میشود. مثلا مدرس جمله اول را میخواند و دانشآموز، جملهی دوم را ادا میکند. مدرس، جملات را از انتها به ابتدا میخواند و دانشآموز تکرار میکند.
- مدرس، دانشآموزان را به گروههای کوچک تقسیم میکنند. بین هر گروه، جملات به شیوههای متفاوت تکرار میشود.
- مدرس، جای کلمات را در جملات عوض میکند و دانشآموز باید ساختار جدید را تکرار کند.
- در صورت انجام کار به صورت درست، معلم بازخوردی مثبت به دانشآموز میدهد. او، این کار را نیز به زبان مقصد انجام میدهد.
- معلم، از تصاویر برای هدایت مکالمه استفاده میکند.
- جملات توسط معلم پرسشی میشود. دانشجو این سوالات را تکرار میکند.
- مدرس، از تکتک دانشآموزان میخواهد جملات را تکرار کنند.
- کلمات جدید وارد مکالمه میشود.
- گرامر تدریس نمیشود. برعکس، گرامر و ساختار زبان در ذهن دانشجو با تکرار زیاد شکل میگیرد.
- مکالمه، به صورت نوشتاری هم نوشته و دیده میشود. همینطور به صورت تمرین، توسط دانشآموز تکرار میشود.
پاسخ فیزیکی کامل
پاسخ فیزیکی کامل (Total Physical Response) یا TPR یکی از روشهای آموزش زبان انگلیسی است. جیمز آشر این شیوه را براساس هماهنگی بین زبان و حرکات فیزیکی به ثبت رسانده است. این شیوه برای تدریس زبان دوم به کودکان کاربرد دارد. به این صورت که کودک نیاز به صحبت ندارد و تنها به صحبتهای والدین گوش میدهد. همینطور کودک به الگوهای رفتاری توجه میکند. این شیوه میتواند ماهها تکرار شود تا جایی که کودک کمکم نسبت به یادگیری زبان دوم، به سطح خوبی برسد.
معلم نیز میتواند این شیوه را در خصوص دانشآموز پیاده کند. مثلا چنین شرایطی را تصور کنید که معلم چشم خود را میبندد. بعد میگوید Close your eyes. این کار بارها تکرار میشود. کودک، از طریق شنیداری ارتباط این دو مسئله یعنی بستن چشم و جملهی ذکر شده را درک میکند. او تقلید میکند و به مرور، این دستور در ذهن او ثبت میشود. از این شیوه میتوان به صورت ترکیبی هم استفاده کرد. یعنی مثلا کلاس درس را با این شیوه شروع کرد و بعد سراغ روشی تعاملی رفت.
طبیعتاً این شیوه نمیتواند برای آموزش تمام زبان کاربرد داشته باشد. در واقع، این شیوه برای افغال اکتیو کارابرد دارد. نمیتوانیم برای آموزش مفاهیم انتزاعی یا برخی اسمها از این شیوه استفاده کنیم. به این علت که باعث گیج شدن بچه خواهد شد.
تدریس خاموش
روش صامت یا خاموش (Silent Way) از روشهای آموزش زبان انگلیسی است که توسط کیلب گتنگو اختراع شد. در این شیوه علم در کلاس سکوت میکند و زبانآموزان تشویق میشوند با زبان مقصد به گفتگو بپردازند. در این شیوه، ابزارهای کمکدرسی متنوعی هم مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال از میله و نمودارهای رنگی استفاده میشود. همینطور دانشآموز به جای تشویق به حفظ کردن، با کشفیاتی که خود انجام میدهد، زبان را میآموزد. یادگیری از طریق ارائه یک مسئله به دانشآموزان و درخواست راهحل اتفاق میافتد.
این شیوه اصرار دارد که یادگیری از طریق کشفوخلاقیت، از طریق اشیا، از طریق حل مسئله و مکالمه میتواند سریعتر و بهتر باشد. این شیوه، همینک در کلاسهای آموزشی در بخشهای مربوط به بحث آزاد دیده میشود. همانطور که گفته شد در این شیوه مدرس ساکت میماند و این سکوت، به شکل یک ابزار است. سکوت مدرس، به زبانآموز کمک میکند که برای صحبت کردن قدم پیش بگذارند. آنها یاد میگیرند متکی به خود باشند و اگر اشتباهی از سوی یکی به وقوع پیوست، دیگران تلاش برای تصحیح انجام دهند. معلم تنها موضوع بحث را مشخص میکند و اگر لازم باشد، گاهی برای حل اشکالات وارد بحث میشود.
یادگیری از طریق شناخت صداها، از بخشهای مهم این نوع آموزش است. یکچهارم اول جلسات در این شیوه به تمرین آوایی و تلفظ سپری میشود. همینطور این شیوه، تکلیفی برای منزل ندارد. تنها شیوهی آموزش، همان چیزی است که در کلاس اتفاق میافتد.
این شیوه معایب و مزایایی دارد:
- مزایا
- تقویت شیوه تفکر حل مسئله
- یادگیری تعاملی و دوری از رقابت
- معایب
- تمرکز بیش از اندازه روی تلفظ و ساختار گرامری
- کند پیش رفتن
رویکرد طبیعی
رویکرد طبیعی (The Natural approach) روشی بود که تریسی ترل سال 1977 به ثبت رساند. این شیوه بر اساس نظریهای ساخته شده که زبان را اکتسابی میداند. تمرکز اصلی در رویکرد طبیعی، روی برقراری ارتباط به عنوان کارکرد اصلی زبان است. به بیان دیگر، زبان در این شیوه به عنوان وسیلهی انتقال پیام و اطلاعات در نظر گرفته میشود. این شیوه روی مشاهده و یادگیری زبان جدید از طریق قرارگیری در محیطهای غیررسمی که به زبان هدف صحبت میکنند، اصرار دارد. در این شیوه، معلم به تصحیح اشتباهات نمیپردازد. فرض بر این است که زبانآموز مانند کودکی که تازه سخن گفتن یاد گرفته، اشتباهاتی خواهد داشت. به این ترتیب، انگیزه زبانآموز برای یادگیری افت نمیکند و اضطراب از او دور میشود.
رویکرد طبیعی همینطور به شباهتهای زبان مادری و زبان هدف متمرکز است. کسانی که این روش را پایهریزی کردند، باور دارند که به این شیوه بزرگسالان میتوانند به شکل یادگیری غیررسمی و ناخودآگاه، زبان دوم که انگلیسی باشد را بیاموزند.
آموزش لغوی
رویکرد لغوی (The Lexical Approach) شیوهای بود که در دهه نود به ثبت رسید. این روش، مثلا میتواند با استفاده از یک کامپیوتر انجام شود. به این صورت که لغات پرکاربرد و مهم به ترتیب میزان استفاده دستهبندی شوند. معلم با تمرکز روی منابع معتبر و سناریوهای متنوع، به تدریس این واژگان و کارکرد هرکدام میپردازد.
روش غوطهوری
غوطهوری (Immersion) یکی از شیوههای محبوب آموزش زبان انگلیسی است. در مقام مثال میشود به آموزش زبان مادری توسط کودک اشاره کرد. کسی کودک را برای یادگیری صحبت کردن به زبان مادری در کلاس درس نمینشاند. او با قرار گیری در خانهای که تمام افراد آن به زبانی یکسان صحبت میکنند، این زبان را میآموزد. فردی که میخواهد زبان دو را یاد بگیرد هم میتواند به همین شیوه عمل کند. او باید با انگلیسی فضای حول خود را پر کند. به این صورت، زبان انگلیسی به ناخودآگاه فرد هم رسوخ میکند. فرد به این زبان فکر خواهد کرد و رفتهرفته، ناخواسته به این زبان سخن خواهد گفت.
اصل آموزش مربوط به وقتی است که فرد به کشوری انگلیسیزبان میرود. او خود را غوطهور در زبان و ادبیات انگلیسی میبیند. به مرور آموزش انگلیسی در چنین فضایی انجام میشود. برای کسانی که هنوز در کشور مادری خود زندگی میکنند، این شیوه عموماً به عنوان شیوهای انفرادی از آموزش شناخته میشود. با این حال میتواند به شکلی دیگری هم انجام شود. به این صورت که میتوانید کسی را پیدا کنید که قصد دارد زبان مادری شما را یاد بگیرد. سعی کنید به یکدیگر کمک کنید و هرکدام در یک مکالمه، به زبان مادری دیگری صحبت کنید. به این روش مبادلهی مکالمه نیز میگویند. همینطور این کار را میتوانید با یک معلم باتجربه انجام دهید. کسی که بتواند به آموزش زبان انگلیسی به شما شما کمک کند.
تلقینپذیری
تلقینپذیری (Suggestopedia) روشی آموزشی بود که توسط گئورگی لوزانف روانپزشک بلغارستانی سال 1979 اختراع شد. سازندهی این شیوه که پژوهشهای روانشناختی و یوگا انجام داده بود، سعی کرد در شیوهی خود از حالت آرام ذهن برای یادسپاری مطالب بهره برد. موسیقی در این شیوه نقشی مهم ایفا میکند؛ بخصوص موسیقی باروک که ضربی است و ریتمی دارد که باعث تمرکز و افزایش قوهی یادگیری میشود. طبق تحقیقات مشخص شده که پخش موسیقی آرام باروک، منجر فه افزایش موجهای مغز و کاهش فشار خون و ضربان قلب میشود. این منجر به این میشود که مطالب بیشتری به یاد بماند. سمفونیهای ویوالدی و باخ برای این منظور پینشهاد میشوند.
برای مثال در کلاس درس میتوان موسیقی باروک پخش کرد و زبانآموزان را در صندلیهای راحت قرار داد. آنها در حالتی توامان از آرامش و هوشیاری فرو خواهند رفت. این شیوه، در نتیجه زبانآموز را در حالتی تسلیمِ معلم قرار میدهد و آنها را به بیان دیگر، تلقینپذیر میکند.
البته این شیوه برای آموزش زبان انگلیسی مورد انتقادات بسیاری قرار گرفت و برخی نتایج آن را زیر سوال بردند.
دورهها و کلاسها
به جز شیوههای اشاره شده، میتوان به موسسات و دورههایی اشاره کرد که در این زمینه فعال هستند.
تافل
آزمون تافل (TOEFL) به معنی آزمون انگلیسی بهعنوان زبان خارجی است. آزمون تافل از جمله قدیمیترین آزمونهای مورد قبول و معتبر زبان انگلیسی است. تافل از سال 1964 تا کنون در حال برگزاری است. آزمون تافل توسط مؤسسه ایتیاس (ETS) در دو نوع کاغذی و اینترنتی برگزار میشود که آن را به یکی از معتبرترین آزمونهای زبان انگلیسی در سطح جهان تبدیل میکند. کلاسهایی جهت آمادهسازی برای آزمون تافل برگزار میشود.
دورههای آمادگی آزمون تافل به اسم TOEFL iBT مثلا توسط «موسسه زبان انگلیسی ایران اروپا» برگزار میشود. در این دوره، زبانآموز با مهارتها و نکات لازم برای موفقیت در آزون تافل آشنا میشود. همینطور استادانی در این دوره تدریس میکنند که مدارک بینالمللی برای تدریس به دست آوردهاند. این دوره، تکنیکمحور است و سطح زبان فرد باید با نمره حداقلی درنظرگرفتهشده، مطابقت داشته باشد. برای کسانی که نمرهی حداقل را ندارند، دورهی عمومی آموزش زبان انگلیسی برگزار میشود.
ایران کمبریج، موسسه دیگری است که کلاسهای آمادگی تافل را برگزار میکند. آنها این کار را به سه کلاس PBT – IBT و CBT تقسیم کردهاند. این دورهی آموزشی نیز باتوجه به نیازهای تافل، زمان زیادی را برای آموزش Reading، Writing، Speaking و Listening اختصاص میدهد. همینطور آنها جهت آشنا کردن زبانآموز با فضای آزمون تافل، آزمون آزمایشی برگزار میکنند.
آیلتس
آیلتس (IELTS) به معنی «سامانه جهانی ارزیابی زبان انگلیسی» است. این آزمون یکی از چندین آزمونهای مورد قبول و معتبر زبان انگلیسی است که بهصورت سراسر در جهان برگزار میشود. سؤالات آزمون شامل انواع سطوح سختی مختلف میشود. در نهایت بر اساس آن نمرهای بین 0 الی 9 برای داوطلب آزمون در نظر گرفته میشود. افرادی که قصد مهاجرت را دارند یا میخواهند در مدارس و دانشگاههای خارجی شروع به تحصیل کند باید نمره لازم در یکی از آزمونهای بینالمللی زبان را دریافت کنند. آزمون آیلتس با همکاری مشترک دانشگاه کمبریج، کنسولگری بریتانیا و سازمان IDP استرالیا برگزار میشود.
موسسات زیادی دورههای آموزشی آیلتس برگزار میکنند. از آن جمله میتوان به مرکز آموزش زبان «سفیر» اشاره کرد که مدتهاست به کار آموزش زبان مشغول است. این دورهی آموزشی در سفیر شامل Post-IELTS , IELTS , Pre-IELTS میشود. دوره Pre-IELTS این بین خود در هفت سطح مقدماتی برگزار میشد. دورههای Developing، Bridging و Expanding نیز در نه سطح برگزار میشوند. دورهای به اسم Post- IELTS نیز وجود دارد که در چهار سطح روی مهارتهای مختلف متمرکز است. آنها همینطور آزمونهای شبیهسازی آزمون آیلتس با اسم Mock Test را برگزار میکنند که جهت سنجش فرد میتواند گزینهی خوبی باشد.
سوالات پرتکرار
این میتواند باتوجه به شخصیت و شرایط هر فرد متفاوت باشد. توصیه اصلی این است که از کودکی اقدام به آموزش انگلیسی کرده باشید و اگر در محیطی انگلیسیزبان قرار بگیرید، یادگیری میتواند سریعتر باشد.
با وجود تبلیغات بسیاری که روی این موضوع انجام شده، محققان به طور کلی این ماجرا را تخیلی میدانند.
شیوهی گرامر و ترجمه در ایران کاربرد دارد که به طور کلی روشی شکستخورده است. این شیوه به معلمهای کارآمد نیاز دارد و از سوی دیگر، به زبان مادری به اندازهی زبان دوم تاکید دارد.
بله. موسسههای متنوعی اقدام به برگزاری کلاسهای آمادهسازی تافل و آیلتس میکنند.
بله. دو نفری که در سطح مشابهی از زبان قرار دارند، میتوانند با یکدیگر به یادگیری زبان انگلیسی به صورت مشترک کنند. آنها میتوانند با منابع یکسان و مکالمه، باعث تقویت اعتمادبهنفس و یادگیری سریعتر کنند.
یادگیری در سنین پایین به مراتب بهتر است. بین سه تا ده سالگی، بهترین سن برای یادگیری انگلیسی به عنوان زبان دوم است.
نظرات کاربران