0

اسم پسر کردی

اسم پسر کردی

انتخاب اسم برای فرزند، مسئولیتی سنگین است و ممکن است روزها والدین را درگیر کند. از آن جا که برخی از پدر و مادر ها به دنبال اسم خاص هستند لذا به سمت اسم پسر کردی رو می آورند.

به گزارش خوبو، اسم های پسرانه کردی که عموما خاص‌تر از دیگر اسامی هستند و ممکن است که شما این اسامی را کمتر شنیده باشید.

اسامی کردی معنای قشنگی نیز دارند و به همین دلیل است که برخی والدین، انتخاب اسم پسر کردی را در اولویت قرار می دهند.

 اگر فرزند تان دختر است می‌توانید اسم دختر کردی را انتخاب کنید و اگر دلبندتان پسر است، از اسامی پسرانه کردی که هم معنا و هم آهنگ دلنشینی دارد، می‌تواند انتخاب خوبی برای خاص پسندان باشد.

برای این که بتوانید یک اسم پسرانه کردی خاص انتخاب کنید، کافیست تا به لیست زیر نگاهی بیاندازید و نام زیبا برگزینید.

لیست اسامی پسرانه کردی به همراه معانی آن‌ها

اسم پسرانه کردی با الف

  • به رزان یعنی بلندپایه
  • به رهه م یعنی ثمره
  • ئاراز یعنی آراز: اَرَس
  • ئاراس یعنی پاک و زلال، اشک، یکی از سرداران کرد زعفرانلو
  • ئاسو یعنی افق
  • ئاسوس
  • ئاکار
  • ئاکام یعنی عاقبت، سرانجام
  • ئاکو یعنی قلهٔ کوه
  • ئاگرین یعنی آتشین، نام یک کوهستان
  • ئالان بلند، با حرمت، سخن دلنشین یعنی نام کوهستانی در کردستان
  • ئاوات یعنی امید
  • ئارتین یعنی شعله و گرمای آتش
  • ئارمین یعنی منسوب به آرام-پسر کیقباد
  • ئازا یعنی دلاور، همریشه با آزاد
  • ئه گید یعنی دلاور، اصل این واژه ترکی است
  • ئه له ند یعنی تیغ آفتاب، نخستین پرتو بامدادی خورشید
  • ئه رده لان یعنی اردلان
  • ئه رده وان یعنی اردوان
  • ئه ژده ر یعنی اژدر
  • ئه ویندار یعنی عاشق
  • اَهوَن یعنی ئه هوه ن به معنای آرام
  • آرتین : حرارت آتش،گرمای آتش
  • آریوان یعنی آتش وان-وان:نام شهری در کردستان ترکیه
  • آروین یعنی آتش عشق-اوین: به معنی عشق
  • آرشین :دوست داشتنی
  • آمیار: همکار، یاور
  • آوات یعنی امید -آرزو
  • آسو یعنی افق

اسم پسرانه کردی با ب

  • بریار یعنی عهد و پیمان، تصمیم
  • باگرو یعنی تندباد
  • باهوز یعنی گردباد
  • به لین یعنی پیمان
  • به هیز یعنی نیرومند
  • به تین یعنی آتشین
  • بهنوش یعنی گوارا، بهترین نوش دارو
  • بلیسه یعنی شعله، اخگر
  • بلیمه ت یعنی دلاور
  • بروسک یعنی جرقه
  • بروا یعنی ایمان اسم کردی، اسم ایرانی
  • بریار یعنی تصمیم
  • بوران یعنی بوران
  • بیرکو یعنی باهوش، هوشمند
  • بایزید

اسم پسر کردی با پ

  • پیمان یعنی عهد {یک شخصیت مهم بوده }
  • پژمان یعنی هراسان و افسرده دل «همریشه با پ ه شیو»
  • پارسیا یعنی اهالی پارس
  • په ژار یعنی افسرده دل
  • په شیو یعنی هراسان و افسرده دل «همریشه با پژمان»
  • پشتیوان یعنی پشتیبان
  • پشکو یعنی شکوفه
  • پیشه نگ

اسم پسر کردی با خ

  • خوشناو یعنی نامدار، نیک نام

نام پسرانه کردی با د

  • داژیار یعنی روزی، قدرت
  • داوین یعنی دامنه کوه
  • دالاهو یعنی برگرفته از کوهی در کرمانشاه
  • دانیار یعنی بخشنده
  • دارا یعنی توانگر
  • ده رسیم یعنی برگرفته از منطقه درسیم در ترکیه
  • دیار یعنی دیار، پیدا
  • دیاری یعنی هدیه
  • دیمه ن یعنی چشم انداز

نام پسر کردی با ر

  • راژور یعنی جایی بالا، حاکم
  • روژیار یعنی آفتاب، زمانه؛ روزگار؛ اسم روژیار در ثبت احوال به عنوان اسم دختر ثبت شده است.
  • اسم روژمان یعنی اندیشه نورانی، مانند روز
  • روژهات یعنی روزها
  • راویژ یعنی تدبیر
  • راویار یعنی رهرو، رهگذر کردی هورامی
  • روژند یعنی نور خورشید
  • رامان یعنی در شگفت
  • ریبوار یعنی رهگذر
  • ریوان یعنی رهگذر
  • ریباز یعنی راه و شیوه
  • ریناس یعنی رهشناس
  • ریبین یعنی رهشناس، دورنگر، راهبین، دوراندیش، آینده نگر.
  • ریبین یعنی دورنگر، راهبین
  • ریکه وت یعنی کردی
  • ریزان یعنی وارد، ماهر
  • رزگار یعنی رستگار، آزاد
  • ریبین یعنی راهنمای راه- بیننده راه

اسم پسرانه کردی زیبا با ز

  • زاگروس یعنی زاگرس کردی-یونانی یعنی یعنی [ز] یونانی + [ئاگر] کردی یعنی آتش + [س] یونانی
  • زال یعنی حکمران، چیره
  • زانا یعنی دانشمند
  • زانیار یعنی دانشور
  • زمناکو یعنی نام کوهستانی در کردستان
  • زیلان یعنی کردی
  • اسم زانکو یعنی دانشکده؛ دانشگاه، دانش طلب
  • زوران یعنی تلاش، کشتی
  • زوراب یعنی کردی
  • زریان یعنی نام یک نوع باد

اسم پسر کردی با ژ

  • ژیار یعنی زندگی شهرنشینی. به هورامی مدنیت
  • ژیکان یعنی قطرهٔ باران
  • اسم ژیوار یعنی زندگی نام روستایی در منطقه اورامانات یعنی وجه تسمیه روستا یعنی مکانی برای گذران بهتر زندگی.
  • ژاوه رو یعنی ژاورود
  • اسم ژوان یعنی گفتگوی عاشقانه، میعادگاه
  • ژیر یعنی هوشمند، همریشه با واژه «زیرک»
  • ژیله مو یعنی اخگر
  • ژیوار یعنی تمدن گذر زمان یا زندگی
  • ژیوان معنی اسم: نگهبان زندگی
  • ژیهات یعنی کاردان، ماهر
  • ژیهات یعنی شایسته، لایق

اسم پسر کردی با س

  • ساکو یعنی کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش
  • سایمان یعنی مانند سایه
  • سوران یعنی نام یکی از منطقه های وسیع کردستان همچنین با اضافه دن+ی=سورانی؛ نام یکی از لهجه های معروف در کردی
  • سیپان یعنی بلندی مانع باد، نام دوکوه در کردستان
  • ساکار یعنی پاک و ساده
  • ساکو یعنی بی آلایش
  • سامال یعنی آسمان بی ابر
  • سه یوان یعنی کوهی در ایلام
  • سه ردار یعنی سردار
  • سه رکه وت یعنی پیروز
  • سیامه ند یعنی برگرفته از افسانهٔ کردی «خَج و سیامند»، سیامند عاشق خَج یعنی خدیجه می شود و در راه این عشق هر دو جان می سپارند
  • سیروان یعنی نام رودی در منطقه هورامان تخت – کردستان
  • سوران یعنی نام نوعی لهجهٔ مادری کردی سورانی – کرد سوران
  • سردشت یعنی به مکانی رؤیایی گفته می شود همانند بهشت سرسبز، نام شهری کردنشین در آذربایجان غربی
  • سیوان یعنی سایبان، چادر
  • سیروان یعنی ساربان ،نام رودی در غرب ایران

اسم پسر کردی با ش

  • شالیار یعنی همدم شاه
  • شاهو یعنی نام یک رشته کوه، که بلندترین قسمت آن در روستای شمشیر از توابع شهرستان پاوه است
  • اسم شیروان
  • اسم شیرکو
  • شورش
  • شوان یعنی چوپان

اسم پسر کردی با ف

  • فریبرز یعنی کسی که بسیار بلند است، بلند بالا، بلند قد

اسم پسر کردی با ک

  • کاویار یعنی مراد، آرزو
  • کژوان، کشوان یعنی کوهنورد
  • کواژین یعنی کو زندگی؟ به نظر می رسد این “کوژین” باشد که تشکیل شده از “کو”+”ژین” یعنی “باهم زندگی کردن”.

اسم پسر کردی با م

  • ماردین یعنی نام یکی از شهرهای کردستان ترکیه
  • مامش یعنی نام طایفه ای بزرگ در مکریان کردستان
  • اسم ماژان یعنی بزرگان، همچنین مکانی در شهرستان بیرجند
  • میتا یعنی دوست
  • میدیا یعنی تلفظ انگلیسی از نام ماد
  • میشا یعنی گل همیشه بهار

اسم پسر کردی با ن

  • نارین
  • نیان یعنی نازک و لطیف
  • نیهاد یعنی نهاد، هدف و مسیری
  • نوژن یعنی درخت کاج
  • نودشه یعنی نام شهری در هورامان که علمای بزرگی از آن برخاسته اند. اسم مردانه كردی.

اسم پسر کردی با و

  • وریا یعنی هوشیار
  • وانیار یعنی باسواد
  • وارو یعنی رهگذر

اسم پسر کردی با ه

  • هژیر یعنی زیرک و باهوش، ساکت و آرام، فقیر
  • هژار یعنی بینوا، فقیر، تنگ دست. آزاده
  • هژیان یعنی ارزنده، شایان ارزش
  • هیرش یعنی یورش، هجوم و حمله
  • هیژا یعنی گرامی
  • هیمن یعنی آرام
  • هیوا یعنی امید
  • هاوری یعنی همراه
  • هاوراز یعنی همراز
  • هه لمه ت یعنی هجوم ناگهانی، دگرگون شده واژه عربی حَمله
  • هه ژار یعنی ندار و فقیر
  • اسم هیمن یعنی متین، نجیب
  • هه لکه وت یعنی فراز رونده، چیره
  • هه لگورد
  • هه لو یعنی آله، عقاب
  • هه ردی
  • هه ورام یعنی برگرفته از اورامانی، نام مردمی از سرزمین دیلمان که به غرب ایران مهاجرت نموده اند. اسم دیگر حضرت ابراهیم. ابراهیم صورت عربی اسم پرهام و شکل لاتین آن آبراهام است.
  • هه وراز یعنی فراز و نشیب
  • اسم هیژا یعنی گرامی، محترم
  • هیرش یعنی یورش
  • هیوا یعنی امید
  • هوزان یعنی آوازه خوان. هو به معنای خدا و زان مخفف دانش است. این اسم بهتر است به معنای خدای دانش و زانیاری تعبیر شود یعنی همچون اسم شاهو =شا مخفف شاخ و هو به معنای خدا. پس شاهو یعنی کوه بلند یا خدای کوه های اطراف.
  • هومه ر از اسامی کردی
  • هیدی یعنی آرام، ساکت باوقار، خوش رفتار
  • هه ندرین یعنی نام کوهستانی در کردستان
  • هوگر یعنی علاقه مند

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *