هر چیزی که در مورد ژانر ترسناک در فیلمها را شنیدهاید کنار بگذارید. اینجا دنیای انیمه ترسناک است. در دنیای انیمه تمام تعاریف عادی تغییر میکنند .
آیا تا بحال به این موضوع فکر کردهاید که چطور میتوان از یک جسم بیجان، یا چیزی که اصلا ترسناک نیست؛ برای ترساندن افراد استفاده کرد؟ یا اینکه چطور میتوان از زندگی ساده و بیدردسر یک کارمند، یک داستان ترسناک واقعی ساخت؟
این چیزی است که در یک انیمه ترسناک منتظر شماست. داستان ساده و آرامی که ناگهان با یک چرخش ۱۸۰ درجهای شما را از شدت ترس به صندلی میخکوب میکند. در حین دیدن انیمه ترسناک گاه از خودتان میپرسید نویسنده چطور به این موضوع فکر کرده است؟
اتفاقاتی که در یک انیمه ترسناک به تصویر کشیده میشود تماما خون و خونریزی نیست. بلکه اتفاقاتی است که شما انتظار آنرا ندارید. در واقع میتوان گفت:
بجز در دنیای انیمه، راه دیگری برای به تصویر کشیدن ترس به این صورت و شمایل وجود ندارد.
پس قبل از شروع کردن یک انیمه ترسناک پیشنهاد میکنم خودتان را برای دیدن هر چیزی آماده کنید. از یک مدل شیطانی آدمخوار، تا شایعات محلی و قدیمی که به ترسناکترین شکل ممکن به تصویر کشیده شدهاند.
۱. انیمه ترسناک توکیو غول (Tokyo ghoul)
داستان این انیمه ترسناک روایت خطر بزرگی که توکیو را تهدید میکند آغاز میشود. موجودات آدمخوار انسان نمایی، به راحتی در میان انسانها زندگی میکنند. کانکی کن (kaneki ken)، پسری دبیرستانی است که بدون توجه به این تهدید در حال گسترش، وقتش را با خواندن کتابهایش سپری میکند.
اما با ورود کامیشیرو ریزه (kamishiro rize) به زندگی کانکی، آرامش او به پایان میرسد. این دو با پیشنهاد ریزه با یکدگر به یک قرار عاشقانه میروند. کانکی که تصمیم میگیرد ریزه را تا خانهاش همراهی کند. در مسیر او متوجه میشود، که ریزه یک انسان عادی و مهربان نیست. او به عنوان یک آدمخوار قصد کشتن کانکی را داشته است.
بعد از تلاشهای کانکی برای نجات جانش، او در حالی بیدار میشود که برای زنده ماندن مورد عمل جراحی قرار گرفته است. او متوجه میشود، اعضای داخلی بدن ریزه را به او پیوند زدهاند.
او بعد از مرخص شدن از بیمارستان، به شدت گوشهگیر میشود. کانکی در انزوای خود پی به تغییراتی اساسی در بدنش میبرد. تمامی غذاها بجز قهوه طعم بدی پیدا کردهاند، پوستش به محکمی آهن شده و ناخنهایش مثل چاقو اجسام را سوراخ میکنند. در پایان این تغییرات او متوجه میشود علاقه بسیاری به بو و طعم گوشت انسان پیدا کرده است.
اگر انیمه ترسناک دوست دارید، دیدن توکیو غول را از دست ندهید. البته برخلاف بسیاری از انیمههای این ژانر، توکیو غول، یک انیمه روانشناسی هم محسوب میشود. معلق بودن کانکی بین دنیای انسانها و گروهی از هیولاهای نمایشی زیبا از تنهایی انسانی در بین افراد جامعه به حساب میآید.
۲. انگل (parasite: the maxim)
داستان این انیمه ترسناک با ظهور ناگهانی انگلهای فضایی شروع میشود. انگلهایی که با رخنه به مغز موجودات، اهدافشان را به سرعت تبدیل به تهدیدی برای بشریت میکنند. این موجودات سیری ناپذیر، قادر به کنترل کامل میزبان هستند و برای شکار بهتر طعمههای جدید قادر به تغییر شکل به انواع شکلها هستند.
شینیچی ایزومی ( shinichi izumi) دانش آموز ۱۶ سالهای است که توسط یکی از این انگلها آلوده میشود. اما از شانس او این انگل موفق به رخنه کردن به مغز او نمیشود. به محض وارد شدن انگل به بدن شینیچی، او با استفاده از سیم هدفون دست خود را میبندد. این اتفاق باعث میشود تا انگل فقط دست راست او را تحت کنترل خود درآورد.
بدون انتقال به مغز شینیچی این انگل (که حالا میگی (migi) نام دارد) چارهای جز کمک به زنده ماندن میزبان خود ندارد. چیزی نمیگذرد که شینیچی و میگی توسط انگلهای دیگر، به عنوان تهدیدی برای نسلشان شمارده میشوند. آنها دائما مورد حمله دیگر افراد آلوده شده به انگلها قرار میگیرند.
تلاش این دو برای زنده ماندن در این انیمه ترسناک شامل صحنههایی است که احتمالا برای تمامی سنین مناسب نیست. اما این روایت یکی از بهترین انیمههای ژانر خود به حساب میآید.
۳. انیمه ترسناک دیگری (another)
کویچی ساکاکیبارا (kouichi sakakibara) یک دانش آموز انتقالی به مدرسه یومیاما شمالی (yomiyama north) است. او بخاطر بیماری یک ماه اول سال را در مرخصی گذرانده است. پس از بازگشت به مدرسه، با یک همکلاسی جدید مواجه میشود که به شدت توجه او را به خود جلب میکند.
می میساکی ( mei misaki) دختر بیاحساسی است که یک چشمبند بر روی چشم راستش دارد. کویچی در زمان درمان در بیمارستان هم «می» را دیده بود. بزودی او متوجه میشود که هیچکدام از همکلاسیهایش متوجه وجود «می» نیستند. پس از مدتی آنها به کویچی میگویند:
«خودت رو درگیر خیال بافی نکن»
برخلاف اخطارها کویچی با «می» دوست میشود. در پی این دوستی او متوجه حقایق ترسناک پشت اخطارهای همکلاسیهایش میشود. شایعات ترسناکی در مورد یکی از دانش آموزان سابق کلاس ۳-۳ وجود دارد. هرچند هیچکس حاضر نیست راجب این اتفاقات ترسناک به کویچی توضیح دهد.
در ادامه این انیمه ترسناک کویچی متوجه نفرینی میشود که گریبانگیر افراد این کلاس شده است. کویچی برای پیداکردن حقیقت دست به کار میشود. اما پیدا کردن این حقایق، به وسیله کویچی، «می» و همکلاسیهایشان، بی خطر نیست. آنها برای پیدا کردن حقیقت باید بهای سنگینی را پرداخت کنند.
۴. دروغ اِلفها (elfen lied)
روایت این انیمه ترسناک داستان زندگی یک انسان غیرطبیعی است. لوسی جزو نژاد مخصوصی از انسانها است که با نام دیکلونیوس (diclonius) شناخته میشوند؛ متولد شده با دو شاخ کوچک و دستهای نامرئی که با قدرت ذهن حرکت میکنند (telekinetic).
همین مشخصات ظاهری او باعث شد تا توسط دولت زندانی شده و مورد آزمایشات غیرانسانی قرار بگیرد. پس از فراری اتفاقی، لوسی به خاطر جبران شکنجههایی که رویش انجام شده، حمامی از خون کسانی که او را زندانی کرده بودند براه میاندازد.
در هنگام فرار، ضربهای به سر لوسی وارد شده و او را زخمی میکند. این زخم و ضربه باعث تغییر شخصیت او میشود. او تبدیل به یک کودک بیآزار میشود که حتی جرات صحبت کردن با دیگران را نیز ندارد.
در ادامه این انیمه ترسناک، لوسی همراه با شخصیتی ناپایدار، به دو دانشآموز جوان برخورد میکند؛ کوتا (kuta) و یوکا (yuka). بدون خبر داشتن از و قابلیتهای کشنده لوسی، کوتا و یوکا تصمیم میگیرند تا به لوسی کمک کنند. این تصمیم زندگی این دو نفر را زیر و رو میکند.
آنها به زودی متوجه میشوند که قدم در دنیای رازآلود و خطرناکی گذاشتهاند. خطر تهدید کننده آنها لوسی نیست، بلکه دولت و رازهای پشت سر آن به حساب میآید. نبردهای خونبار و بیرحمانه از جمله اتفاقات عادی در این انیمه ترسناک است. اگر از دوستداران انیمههای ژانر ترسناک هستید، دیدن این انیمه را در اولویت قرار دهید.
۵. انیمه ترسناک دبیرستان مردگان (highschool of the dead)
همه چیز ناگهانی اتفاق افتاد. مردگانی که از قبر بیرون میآیند و ژاپن در هرج و مرج کامل فرو رفته است. پس ازحمله زامبیها به یک مدرسه، و ایجاد ترس و وحشت بین دانش آموزان، تاکاشی کیمورو (Takashi kimuro) مجبور به کشتن دوستش میشود. او پس از گاز گرفته شدن حالا میان زامبیها است.
تاکاشی قسم میخورد که از ری میاموتو (rei miyamoto) که دوست صمیمی مردی بود که به دست خودش کشته بود محافظت کند. آنها که به سختی موفق به فرار از مدرسه شدند. پس از فرار، آنها متوجه میشوند که میان زامبیها هستند. این انیمه ترسناک داستان یک سقوط است؛ سقوط تمدن انسانی.
با هدف پیدا کردن خانوادهایشان و دلیل این بیماری همه گیر، تاکاشی و «ری» ماجراجویی خود را شروع میکنند .در این طی مسیر افراد دیگری نیز با آنها همراه میشوند. این افراد تشکیل شدهاند از:
- سر گروه کلاس کندو(kendo) ساکو بوسوجیما (saeko busujima)
- کوتا هیرانو(kouta hirano) یک اوتاکو که علاقه کنترل ناپذیر به سلاح گرم دارد
- سایا تاکاگی (saya takagi) که دختر یک سیاستمدار سرشناس است
- پرستار اغواکننده مدرسه شیزوکا ماریکاوا (shizuka marikawa)
اما آیا ترکیب قدرتهای این گروه، برای فتح یک آخر الزمان مردگان کافی است؟ برای دانستن جواب این سوال بهتر است این انیمه ترسناک و جذاب را تا آخر ببینید.
۶. شهر بازی مردگان (deadman wonderland)
داستان این انیمه ترسناک در روزی کاملا معمولی آغاز میشود. گانتا ایگاراشی (ganta igarashi) و همکلاسیهایش برای یک اردو از طرف مدرسه آماده میشوند. این اردو بازدید از یک زندان بخصوص، به نام شهربازی مردگان است. راه درآمد این زندان، نمایشهای خطرناکی است که توسط زندانیان انجام میشود.
هرچند تقدیر خیالات دیگری برای گانتا دارد. در حین نمایش تمامی همکلاسیهایش توسط مردی در لباس قرمز سلاخی میشوند. گانتا به عنوان تنها نجات یافته این قتل عام، برای قتل دوستانش گناهکار شناخته میشود. او محکوم به مرگ شده و به همان زندانی که قرار بود از آن دیدن کند فرستاده میشود.
اما این تازه شروع کابوسهای گانتا در این انیمه ترسناک به حساب میآید. گانتا حال مجبور به زندگی در میان افرادی روانی، با قدرتهای شیطانی است. اما این بزرگترین مشکل او در زندان نیست، ترس بزرگ گانتا گردنبند کشندهای است که به همراه دارد. این گردنبند برای ردیابی زندانیان با حکم مرگ است. گردنبند تنها هنگامی غیرفعال میشود که زندانیان برده بازیهای کشنده زندان شوند.
گانتا مجبور است که جانش را کف دستش گذاشته و در مکانی که تشخیص دوست از دشمن ممکن نیست، به دنبال قاتل دوستانش بگردد. آیا در پایان این انیمه ترسناک، او میتواند خودش را از اتهام قتل دوستانش تبرئه کند؟
۷. انیمه ترسناک مرد شیطانی (devilman: crybaby)
شیطان نمیتواند بدون یک میزبان زنده شکل فیزیکی به خود بگیرد. اما اگر فردی با قدرت اراده بالا تصمیم بگیرد میزبان یک شیطان باشد، میتواند با تصاحب قدرتهای شیطان تبدیل به مرد شیطانی شود.
این انیمه ترسناک داستان رفاقت یک مرد است. ضعیف و بی ادعا، با قلبی مهربان، اینها صفات شخصی آکیرا فودعو است (akira fudou). دوست دوران بچگیاش ریو آسوکا (ryou asuka) از او میخواهد برای برملا کردن راز شیاطین به او کمک کند. آکیرا این درخواست را بدون هیچ فکری قبول میکند.
اما آکیرا هیچوقت فکر نمیکرد برای برملا کردن راز شیاطین، نیاز است به پارتی شبانه سبت (Sabbath) برود. مکانی که در آن هیچ اثری از معیارهای اخلاقی وجود ندارد و انحطاط بیداد میکند. در میان خونریزی و کشتار پیش آمده، شیاطین برای تسخیر افراد فرا میرسند. با تسخیر بدنها و تبدیل آنها به هیولاهایی عجیب الخلقه پارتی شبانه دچار هرج و مرج میشود.
در ادامه این انیمه ترسناک، بدون توجه به اطراف، آکیرا برای نجات دوستش به شیاطین حمله میکند. این اقدام ناخواسته باعث تسخیر شدن او توسط آمون (َAmon) میشود. با توجه به اراده بالای او برای نجات دوستش، آکیرا تبدیل به یک مرد شیطانی میشود. با استفاده از قدرتهایی که آمون به او میدهد، آکیرا باقیمانده شیطانهای مهمانی را نابود کرده و سپس بیهوش میشود.
در کنار قدرتهایی که بدست آورده است، این شراکت با شیطان بخشهایی از وجود آکیرا را که سیری ناپذیر و ابتدایی است را فعال میکند. با داشتن قلب مهربان خودش و بدن یک شیطان، آکیرا به همراه ریو برای نابود کردن تهدیدات علیه انسانیت و خودشان تلاش میکنند.
۸. دانگانرونپا (Danganronpa)
این انیمه ترسناک روایت زندگی یک جوان، بدون هیچ استعداد خاص است. وقتی که ماکوتو ناگی (makoto naegi)، متوجه میشود که موفق به قبولی در آکادمی خصوصی نهایت امید شده است (hopes peak private academy) بشدت تعجب میکند. آکادمی امید، آکادمی نخبهای است که بهترین دانش آموزان در مقاطع و رشتههای مختلف را دستچین میکند.
علیرغم اینکه معتقد بود که به صورت تصادفی مورد پذیرش قرارگرفته است، ناگی با خوشحالی دعوت به آکادمی امید را قبول میکند. پس با اطمینان به تصمیمش با عبور از دروازه اصلی وارد آکادمی میشود. درست مثل تمامی فیلمهای ترسناک، شخصیت اول این انیمه ترسناک نیز با دانستن وجود خطر، خود را داخل آن میاندازد. اما هنر نویسنده این انیمه در ادامه روایت است.
او درست بعد از اینکه وارد آکادمی میشود بیهوش شده؛ و در اتاقی که به نظر یک کلاس متروکه میآید بیدار میشود. پس از اینکه متوجه نمیشود، چطور آمده است، به گشت و گذار در داخل آکادمی میپردازد. این گشت و گذار عاقبت او را به سالن ورزشی آکادمی میرساند. تمامی دانش آموزان دیگر نیز آنجا هستند.
همگی در حال پرس و جو از یکدیگر در مورد نحوه رسیدن به آن محل هستند. در میان سر و صدا ناگهان سر و کله مدیر آکادمی مونوکوما (monokuma) که یک خرس عروسکی رباتیک است پیدا میشود.
این اسباب بازی عجیب به آنها توضیحی میدهد:
«تمامی سال اولیها داخل مدرسه زندانی شدهاند. تنها راه نجات آنها کشتن یکی از همکلاسیهایشان است.»
البته بدون اینکه بقیه متوجه شوند. پس از اینکه ناگی و همکلاسیهایش متوجه میشوند، تنها راهی که دارند شرکت در بازی کشتار مونوکوما یا زندگی برای همیشه در آکادمی است…
۹. انیمه ترسناک هلسینگ آلتیمیت (hellsing ultimate)
موجوداتی وجود دارند از جنس تاریکی و شیطان، که شب را آلوده کردهاند؛ و هر انسان بدشانسی که به چنگشان بیفتد را میبلعند.
در سوی دیگر ماجرای این انیمه ترسناک هلسینگ وجود دارد. سازمانی که وظیفه دارد با این نیروهای ماورایی و شیطانی که خطری بزرگ برای بقای بشریت بشمار میروند مبارزه کند.
رهبر این سازمان اینتگرا فیربروک وینگیت هلسینگ (integra fairbrook wingates hellsing) است. او با کمک ارتشی قدرتمند، زندگی خودش را وقف جنگیدن با این مردگان متحرک کرده است.
هرچند ارتش قدرتمند او در مقابل سلاح نهایی اینتگرا بیارزش به نظر میرسد. الوکارد خون آشام، به عنوان یک پاک کننده بر علیه نسل خودش، برای هلسینگ کار میکند.
به همراه همکار خون آشام جدیدش ویکتوریا سراس (seras Victoria)، الوکارد وظیفه دارد، از هلسینگ در برابر هیولاها و هر تهدید دیگری محافظت کند؛ حال اینکه خوب باشند یا بد.
در ادامه این انیمه ترسناک، و در نبردی برای بقای بشریت، هلسینگ آلتیمیت ثابت میکند که ظاهر میتواند اغوا کننده باشد. گاهی اوقات قویترین اسلحه یک فرد تنها میتواند بزرگترین کابوسش باشد.
۱۰. انیمه ترسناک آکیرا (akira)
آغاز این انیمه ترسناک در ژاپن، سال ۱۹۸۸ روایت میشود. انفجاری که توسط یک پسر جوان، با نیروهای ذهنی بوجود میآید. این انفجار توکیو را در بر گرفته و باعث شروع جنگ جهانی سوم میشود. برای جلوگیری از بوجود آمدن خرابیهای بیشتر او دستگیر میشود. این پسر جوان در جایی زندانی میشود تا دیگر هیچ نشانی از او باقی نماند.
این انیمه ترسناک در ژاپن سال ۲۰۱۹ ادامه پیدا میکند. شهر جدیدی بر روی خرابههای شهر قبلی ساخته شده است. نـئوتوکیو (neo Tokyo) منطقهای سرشار از خشونت، باندهای خلافکار و حملات تروریستی علیه دولت فعلی است. شوتارو کاندا (shoutaro Kaneda) سردسته گروه دردسرساز کپسول (the capsules) است. باند کپسول یک گروه موتورسواری، با موتورهای شخصیسازی شدهاند.
آنها اکثر اوقات مشغول جنگیدن با رقبای خود، یعنی باند دلقکها (the clowns) هستند. در میانه یکی از همین درگیریها، بهترین دوست شوتارو، یعنی تتسو شیما (tetsuo shima) با فردی دارای قدرتهای ذهنی روبرو میشود. این فرد پس از فرار از زندان یک موسسه دولتی، ناگهان خود را در خیابانهای نئوتوکیو یافته است.
بعد از این ملاقات عجیب، تتسو متوجه بیدار شدن قدرتهای عجیبی در خود میشود. در همین زمان دولت ناامیدانه به دنبال قرنطینه کردن او است. قبل از اینکه بتواند نیروهایش را کاملا بیدار کند. این اتفاق میتواند بار دیگر بشریت را به زانو درآورد.
نظرات کاربران