ما در این مقاله از سایت خوبو میخواهیم بهترین فیلمهای «رابرت دنیرو»، چه همراه با کارگردان مارتین اسکورسیزی در فیلمهای «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» و چه عناوینی مانند «مخمصه» را مرور کنیم. از بین فیلمهای رابرت دنیرو، کدام یک بیشتر از همه مورد علاقۀ شماست؟
فیلمهای طراز اول رابرت دنیرو این موضوع را اثبات میکند که وی یکی از هنرمندان اصلی در صنعت سینمای آمریکای شمالی بوده و همچنان نیز یکی از مهمترین بازیگران سینماست. در بین فیلمهایی که او بازی کرده است میتوانیم برخی از نمادینترین عناوین تاریخ سینما را پیدا کنیم؛ فیلمهایی که مورد تحسین منتقدین قرار گرفتهاند و تولیداتی که بیشترین جوایز را از جشنوارههای فیلم دریافت کردهاند.
رابرت دنیرو، برندۀ دو جایزۀ اسکار ـ برای فیلمهای «پدرخوانده؛ قسمت دوم» در سال ۱۹۷۴ و «گاو خشمگین» در سال ۱۹۸۰ ـ و پنج بار نامزدی برای دریافت جایزۀ اسکار، از نسلی است که صنعت سینمای آمریکا را برای همیشه تغییر داد.
از طرف دیگر، اگر در مورد رابرت دنیرو صحبت میشود، باید به فیلمهای مارتین اسکورسیزی نیز اشاره کرد. این دو بعنوان بازیگر و فیلمساز، برای چندین دهه است که ترکیب جداییناپذیری را تشکیل دادهاند. پیشنیۀ همکاری میان آنها به سال ۱۹۷۳ و فیلم «خیابانهای پایین شهر» بازمیگردد که رابرت دنیرو در این فیلم در نقش «جانی بوی» موفق شد تا جایزهٔ انجمن ملی منتقدان فیلم را برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد دریافت کند. پس از آن، همکاری دنیرو و اسکورسیزی تا به امروز پابرجا بوده است. با مجلۀ آنلاین خوبو همراه باشید.
قرن بیستم / Novecento / سال ۱۹۷۶
پس از موفقیت رابرت دنیرو با فیلم «آخرین تانگو در پاریس» همراه با «مارلون براندو» و «ماریا اشنایدر»، ساختۀ «برناردو برتولوچی»، این کارگردان شانس خود را برای فیلم تازهای با حضور سارگانی همچون رابرت دنیرو، ژرارد دپاردیو ، دونالد ساترلند و برت لنکستر امتحان کرد.
داستان فیلم تقریبا در نیمه اول قرن بیستم اتفاق میافتد، جایی که دو پسر در یک روز یعنی اول ژانویه ۱۹۰۰ بدنیا میآیند. آنها بزرگ میشوند و یکی از آنها میشود «آلفردو» ـ با بازی رابرت دنیرو ـ که فرزند یک زمیندار ثروتمند است و دیگری میشود «اولمو» ـ با بازی ژرار دوپاردیو ـ که فرزند یک کشاورز دهقان است. گرچه آلفردو ادعای دوستی با اولمو را دارد، اما آرمانها و اهداف آنها کاملا با هم در تضاد است.
این دو مرد که در روزهای آشفتۀ ایتالیا در نیمه اول قرن بیستم زندگی میکنند، هر کدام به یک سمت و سو گرایش دارند. آلفردو گرایش به دوستی با فاشیستهای شرور دارد در حالیکه اولمو، به آرمانهای سوسیالیستی تمایل پیدا کرده است.
مدت این فیلم ابتدا ۳۱۵ دقیقه یا ۵.۵ ساعت بود اما از کارگردان خواسته شد آن را به ۳.۵ ساعت کاهش و بخشهای زیادی از فیلم را حذف کند. با این حساب، تقریبا نیمی از فیلم به دلایلی که مشخص نیست از دست رفت اما نسخۀ کامل آن بر روی دیسک بلوری در سالهای اخیر روانۀ بازار شد. آهنگساز این فیلم، «انیو موریکونه»، یکی از تاثیرگذارترین آهنگسازان در عرصۀ موسیقی سینما است که در سال ۲۰۲۰ فوت کرد.
داستانی از برانکْس / A Bronx Tale / سال ۱۹۹۳
فیلمی که رابرت دنیرو خود کارگردانی آن را بر عهده گرفت، بر اساس نمایشنامهای از «چاز پالمینتری» است که کار نوشتن فیلمنامه را برای دنیرو انجام داد. دنیرو هر آنچه را که از کارگردانهای بزرگی همچون «مارتین اسکورسیزی» و «برایان د پالما» آموخته بود بکار گرفت تا دغدغههای خود را به عنوان فیلمساز نشان دهد. نتیجۀ نهایی، بسیار قابل قبول بود.
نیویورک، سالهای دهۀ شصت؛ پسری در یک محله ایتالیایی و آمریکایی در برانکس ـ شمالیترین محلات شهر نیویورک ـ در حال بزرگ شدن است. در این محلۀ حاشیهای، خانوادههایی از کارگران در کنار گروههایی جنایتکار از نژادهای مختلف زندگی میکنند. پدرش به او پندی میدهد که “هیچچیز غمانگیزتر از دیدن یک استعداد به هدر رفته نیست.”
از طرفی، او با یک گانگستر خیابانی آشنا میشود و نگرانیهای پدر از دوستی پسرش با این گانگستر موضوع اصلی فیلم است.
تسخیرناپذیران / The Untouchables / سال ۱۹۸۷
اثری به یادماندنی از کارگردان بزرگ آمریکایی، «برایان دی پالما» که یکی از بهترین آثار دهۀ هشتاد میلادی را روانه سینما کرد. «شون کانری» به عنوان بازیگر اصلی ـ که برندۀ اسکار بهترین نقش مکمل در این فیلم شد ـ و رابرت دنیرو که بازیای پرصلابت در نقش «ال کاپون» را به عرصه نمایش گذاشت، هر دو در کنار کارگردانی بینقص«برایان دی پالما» نمایشی جاودانه به یادگار گذاشتند. شخصیت کاریزماتیک رابرت دنیرو غیرقابل انکار است و سوال اینجاست که چگونه او هر بار با هنر فرو رفتن در قالب چنین نقشهایی ما را مجبور میکند که کنجکاوانه او را دنبال کنیم.
داستان این فیلم که تا حدودی برگرفته از کتابی به همین نام در سال ۱۹۵۷ میباشد از این قرار است که «الیوت نس» ـ با بازی کوین کاستنر ـ که یک پلیس صادق و درستکار اهل شیکاگو است، تلاش میکند تا با فساد و شرارتهایی که باند تبهکار مشهور «ال کاپون» در شهر انجام میدهد، مبارزه کند. بدین منظور، او تیمی از کارآگاهان و متخصصان زبده را دور هم جمع میکند.
در این فیلم بازیگرانی همچون «اندی گارسیا» و «چارلز مارتین اسمیت» نیز به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم در سه بخش دیگر از جشنوارۀ فیلم اسکار شامل بهترین طراحی لباس، بهترین طراحی صحنه و بهترین موسیقی متن ـ انیو موریکونه ـ نیز نامزد دریافت جایزه شد.
گاو خشمگین / Raging bull / سال ۱۹۸۰
این درام ورزشی که برگرفته از کتاب «گاو خشمگین: داستان من» در سال ۱۹۷۰ است، به شرح ماجرای واقعی زندگی «جیک لاموتا» مشتزن معروف آمریکایی میپردازد. این کتاب شامل جزئیات زندگی وی بعنوان یک جنایتکار نوجوان است و شامل ماجرای تحول شخصیتی او در زندان و آغاز فعالیتهای گستردۀ ورزشی او بعنوان یک بوکسور آماتور و سپس حرفهای میباشد.
رابرت دنیرو پس از خواندن این کتاب و در حالی که شیفتۀ داستان قهرمان آن شده بود، بر سر موفقیت تجاری این فیلم با مارتین اسکورسیزی شرط بست. ابتدا «پل شریدر» و «مارتیک مارتین» فیلمنامه را نوشتند و سپس دنیرو به سراغ اسکورسیزی رفت و او را قانع کرد که ساخت این فیلم کاملا موفقیتآمیز خواهد بود.
در این فیلم، جیک لاموتا ـ با بازی رابرت دنیرو ـ بوکسور جوانی است که با کمک برادرش «جوی» به سختی تمرین میکند تا در دستۀ «میانوزن»، قهرمان شود. او به زودی موفق میشود تا رویای خود را محقق کند، اما پیروزی و موفقیت، زندگی او را به یک کابوس تبدیل میکند. اوضاع خانه و ازدواج او بر اثر اشتباهاتش به خوبی پیش نمیرود و از طرف دیگر، مافیا نیز او را تحت فشار میگذارد که یکسری مبارزه ترتیب دهد. در مدتی کوتاه، او تمام سرمایۀ خود را خرج روزهای آشفته و پرتلاطم میکند.
لطف بزرگ رابرت دنیرو در حق مارتین اسکورسیزی
طنز عجیب در مورد فیلم «گاو خشمگین» در سال ۱۹۸۰ این است که مارتین اسکورسیزی ۳۸ ساله معتقد بود این آخرین فیلم بلند او خواهد بود. اسکورسیزی علیرغم دریافت جایزۀ نخل طلای کن برای فیلم «راننده تاکسی» در سال ۱۹۷۶ که او را به قلههای «دوران هالیوود جدید» رساند، روزهای سختی را میگذراند. به دنبال ناامیدی عظیمی که از سوی منتقدان و شرکتهای تجاری در مورد فیلم «نیویورک، نیویورک» محصول سال ۱۹۷۷ به وی تحمیل شد، او در یک بحران وجودی قرار گرفت.
او از ترس نزدیک شدن به پایان دوران فیلمسازیاش، در حالی که درگیر ساخت فیلم عاشقانۀ «آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند» بود، به پروژهای روی آورد که «رابرت دنیرو» به او پیشنهاد داد: اقتباسی از زندگینامۀ «جیک لاموتا». این فیلم بجای آنکه نقطۀ پایانی بر دوران حرفهای او باشد، نقطۀ عطفی در بین آثارش گشته و روحیۀ او را تقویت کرد تا به برتری خود در میان کارگردانان آمریکایی ادامه دهد.
راننده تاکسی / Taxi Driver / سال ۱۹۷۶
داری با من حرف میزنی؟
این را «رابرت دنیرو» در نقش «تراویس بیکل» در یکی از بهترین صحنههای بداهۀ تاریخ سینما، بدون پیراهن و با اسلحهای در دست و همراه با حالتی سرکش رو به آینه میگوید. این بازیگر در فیلم «راننده تاکسی»، یکی از موفقترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی و یکی از رقتبارترین و غمانگیزترین نمونههایی که بهعنوان دوران «هالیوود جدید» در دهه ۷۰ شناخته میشود، شخصیت ساختگی «تراویس بیکل» را به بهترین وجه ممکن به روی پردۀ سینما آورد.
«تراویس بیکل» جوانی افسرده و تنها که عضو سابق نیروی دریایی آمریکا است، زندگی مجردی خود را در نیویورک میگذارند. او در حالی که از بیخوابی رنج میبرد، تصمیم میگیرد که شبها به عنوان رانندۀ تاکسی مشغول بکار شود. با گذشت زمان، او با چیزهای بیشتری در مورد شهری که در آن زندگی میکند از جمله عمارتهای مسکونی و محلههای مختلف آشنا میگردد. در طی گشت و گذار در سطح شهر و در مقابل دفتر یکی از نامزدهای ریاست جمهوری، عاشق دختری به نام «بتسی» میشود اما این تازه سرآغاز ماجراجوییهای تازۀ «تراویس بیکل» است.
اسکورسیزی، رانندۀ تاکسی و شهری پرماجرا
مارتین اسکورسیزی تمام نگرانیها و اعمال مجرمانۀ ساکنان شهر را در داستان یک راننده تاکسی نیویورکی و در حملهای یکنفره علیه فضولها، دلالها، بدکارهها، دزدان، افراد معتاد و سیاستمداران قرار داد. سبک فیلمسازی اسکورسیزی، هیجانی و اکسپرسیونیسم است و در آن، منظره شهر تبدیل به فرافکنیِ پیچیده ذهن قهرمان داستان میشود.
فیلمنامه «پل شریدر»، با مضامین پنهان گناه و رستگاری، به مقدار بسیار زیادی از فیلم «جیببر» محصول ۱۹۵۹ اثر کارگردان فقید فرانسوی «روبر برسون» وام گرفته است. اما با این حال، او تمام این مضامین را به شکلی تکاندهنده و آشفته در خدمت فیلم درآورده است. تصور یک فیلم آمریکایی در قامت یک اثر هنری تمام اروپایی دشوار است اما این کاری است که با وجود مغزهای متفکری همچون رابرت دنیرو، مارتین اسکورسیزی، پل شریدر و البته جودی فاستر نوجوان به واقعیت تبدیل شده است.
مخمصه / Heat / سال ۱۹۹۵
چند دهه پس از بازی در فیلم «پدرخوانده: قسمت دوم»، رابرت دنیرو و آل پاچینو این بار به صورت رخ به رخ در این فیلم تحسین شده اثر «مایکل مان» حضور یافتند. یکی حامی عدالت و دیگری بعنوان یک جنایتکار، یکی از فیلمهای عالی دهۀ ۹۰ را بازی کردند.
داستان این فیلم از این قرار است که «نیل مککالی» ـ با بازی رابرت دنیرو ـ یک سارق حرفهای است که به همراه رفقای خلافکارش دست به یک سرقت خطرناک از یک ماشین حمل پول میزنند. در پی این سرقت، یکی از نگهبانان به قتل میرسد و پس از مدتی، یک کارآگاه حرفهای به نام «وینسنت هانا» ـ با بازی آل پاچینو ـ وارد ماجرا میشود تا بتواند سارقان را پیدا کند.
«مخمصه» بر اساس داستان واقعی «نیل مک کولی»، زندانی حیلهگر و سابق آلکاتراز است که در سال ۱۹۶۴ توسط کارآگاه چاک آدامسون تحت پیگرد قرار گرفت.
«مایکل مان» در طی بیست سال، جزئیات مختلفی را برای فیلمنامۀ خود تهیه و گردآوری کرد و در سال ۱۹۹۵ تصمیم گرفت که فیلم خود را بسازد. او رویکردی غیرعادی به یک سناریوی دزد و پلیسی داشت. اجراهای باشکوه دو بازیگر اصلی فیلم همراه با فیلمنامۀ درخشان، فیلم «مخمصه» را چیزی فراتر از یک فیلم دزد و پلیسی کرد. «مایکل مان» به خوبی توانست به بررسی لایههای درونی شخصیتهای فیلم خود دست پیدا کند؛ زندگی کاراکترها، چگونگی تأثیر کارشان بر روابط یکدیگر و رویارویی با معضلات شخصی در زندگی هر یک به خوبی ساخته و پرداخته شد.
روزی روزگاری در آمریکا / Once Upon a Time in America / سال ۱۹۸۴
پل بروکلین در یکی از مشهورترین نماهای این فیلم ساختۀ «سرجو لئون» کارگردان مشهور ایتالیایی و حضور هنرمندانۀ رابرت دنیرو، به شهرتی بیش از قبل نزد مخاطبان سینما دست یافت. این فیلم به یکی از فیلمهای کالت دهه ۸۰ و یکی از ماندگارترین فیلمهای مافیایی تاریخ سینما تبدیل شد. موسیقی این فیلم توسط «انیو موریکونه» ساخته و اجرا شده است.
داستان فیلم روایتی از سه دورۀ زمانی مختلف از شخصیت اصلی فیلم در دوران کودکی، جوانی و کهولت اوست. فیلم از یک ایدۀ غیرخطی استفاده میکند و مدام بین زمانهای مختلف تغییر میکند. از نکات جالب دربارۀ فیلم «روزی روزگاری در آمریکا»، نحوۀ نمایش آن در اتحاد جماهیر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ است.
در آنجا فیلم را به ترتیب زمانی، تنظیم مجدد کردند و در دو بخش جداگانه و به صورت دو فیلم مجزا نشان دادند که یکی شامل دوران کودکی شخصیت اصلی فیلم و دیگری شامل صحنههای مربوط به بزرگسالی اوست. با وجود آنکه سینمای شوروی این فیلم را تنظیم مجدد کرد، اما هیچ حذف و برشی را بر فیلم اعمال نکرد.
رویکرد غیرخطی «سرجیو لئون»، موسیقی باشکوه «انیو موریکونه» و فیلترهای هنرمندانۀ «تونینو دلی کولی» بر روی فیلم همراه با بازیهای درخشان هنرمندانی همچون «رابرت دنیرو» همگی به ایجاد فضایی غیرمنتظره و نفسگیر کمک کردهاند. آنچه شاهکار «سرجیو لئون» را از دیگر فیلمهای بزرگ آمریکایی متمایز میکند، اهتمام شگفتآور او در به تصویر کشیدن واقعیت پنهان آن سرزمین است. برخلاف فیلمهای خوشایند و پرشور دربارۀ اوباش مانند «پدرخوانده»، گانگسترها این بار واقعا مخوفاند.
رفقای خوب / Goodfellas / سال ۱۹۹۰
در ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۰، «مارتین اسکورسیزی» از حماسۀ گانگستری خود، «رفقای خوب» رونمایی کرد. «رفقای خوب» یکی از مطرحترین فیلمهای مارتین اسکورسیزی و از عالیترین بازیهای «رابرت دنیرو» است. این فیلمساز و بازیگر طی دههها، تلفیقی جداییناپذیر را تشکیل دادهاند. در این فیلم ستارگانی همچون «ری لیوتا» و «جو پسسی» نیز در کنار «رابرت دنیرو» قرار گرفتهاند. این فیلم اقتباسی از کتاب غیرداستانی «مرد عاقل» نوشتۀ «پیلِگی» در سال ۱۹۸۵ است.
«رفقای خوب» ماجرای ظهور و سقوط دستهای اوباش به سرگردگی «هنری هیل»، دوستان و خانوادهاش در طی سالهای ۱۹۵۵ تا ۱۹۸۰ است. اسکورسیزی همراه با نویسندۀ کتاب، عنوان «رفقای خوب» را برای فیلم انتخاب کردند و او به بازیگران آزادی عمل داد تا فیلمنامه را هرطور که دوست دارند بسط و گسترش بدهند. در نتیجه فیلم دارای بازیهای بداهۀ فراوانی از سوی ستارگان آن است.
این فیلم با بودجهای ۲۵ میلیون دلاری ساخته و موفق شد که در گیشههای سینما ۴۷ میلیون دلار فروش کند. «رفقای خوب» نامزد ۶ جایزۀ اسکار شد که در نهایت «جو پشی» موفق به دریافت برندۀ اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد گردید. این فیلم در سال ۲۰۰۰ از نظر فرهنگی، تاریخی و زیباییشناسی برای حفظ در فهرست ملی فیلم توسط کتابخانه کنگره ایالات متحده انتخاب شد. محتوا و سبک «رفقای خوب» در بسیاری از فیلمها و سریالهای تلویزیونی دیگر نیز تقلید شده است.
نگاه موشکافانۀ اسکورسیزی به انسان و جامعه
تماشای این فیلم در واقع گوش سپردن به مکاشفاتِ اسکورسیزی در مورد یک انسان بیثبات شهری است؛ همانند آنچه که در فیلمهای دیگر او «خیابانهای پایین شهر»، «رانندۀ تاکسی» و «گاو خشمگین» دیدهایم؛ فقط این بار وی افکار و برداشتهای خود را خالص و گستردهتر میکند.
اسکورسیزی در این فیلم، «خردهفرهنگهای مردانه» را انتخاب میکند. او گانگستر را به عنوان یک پدیدۀ جامعهشناختی مورد بررسی قرار میدهد و رفتار، زبان، اخلاق و شیوههای کسب و کار این «رابین هودهای دنیای مدرن» را مطالعه و تحلیل میکند. او فیلمش را با نمایش عملی خشونتبار و سهمگین آغاز اما پس از مدتی، خشونت را به حاشیه میراند تا داستان اصلی خود را تعریف کند.
«مایکل بالهاوس» فیلمبردار برجستۀ آلمانی، کوچههای تاریک و راهروهای تنگ و خطرناک را با دوربین خود میشکافد و به پیش میرود. او با نحوۀ فیلمبرداری خود، به زندگیِ خیابانی جان میدهد؛ بنابراین ما احساس میکنیم که واقعا در حال زندگی در چنین مکانهایی هستیم.
پدرخوانده: قسمت دوم / The Godfather: Part II / سال ۱۹۷۴
ساخت دنبالۀ فیلم مشهور «پدرخوانده» که بدلیل اختلاف نظر «فرانسیس فورد کاپولا» با کمپانی «پارامونت پیکچرز» قرار بود توسط «مارتین اسکورسیزی» ساخته شود، در نهایت مجددا به کاپولا سپرده شد.
«ویتو کورلئونه» ـ با بازی درخشان رابرت دنیرو ـ به همراه همسر و پسرش در نیویورک زندگی میکنند. او پس از مدتی شغل خود را از دست داده و سلسله مشکلاتی برای او به وجود میآید. قسمت دوم این دنباله مانند سلف خود، «پدرخوانده»، یک فیلم بسیار با اهمیت به ویژه در ژانر گانگستری است. «پدرخوانده: قسمت دوم» یکی از بزرگترین فیلمهای تمام دوران و همچنین نمونهای نادر از دنبالهای است که ممکن است برتر از سلف خود باشد.
موسیقی متن این فیلم که اثر هنری و ماندگار ساختۀ «نینو روتا» آهنگساز و پیانیست مشهور ایتالیایی است، برندۀ جایزه اسکار در بخش موسیقی فیلم در سال ۱۹۷۴ شد. به اعتقاد بسیاری از منتقدان، «پدرخوانده: قسمت دوم» اثر بهتری نسبت به فیلم اول است؛ جاهطلبتر، ظریفتر و عمیقتر به کنکاش در میان افسانههای ایتالیایی و آمریکایی میپردازد و داستان آن پیچیدهتر از فیلم اول است.
دیگر آثار برجستۀ رابرت دنیرو
از دیگر فیلمهای مطرح «رابرت دنیرو» میتوان به عنوانهای زیر اشاره کرد:
- ایرلندی / The Irishman / سال ۲۰۱۹
- سلطان کمدی / The King of Comedy / سال ۱۹۸۲
- خیابانهای پایین شهر / Mean Streets / سال ۱۹۷۳
- شکارچی گوزن / The Deer Hunter / سال ۱۹۷۸
- تنگۀ وحشت / Cape Fear / سال ۱۹۹۱
- دفترچۀ امیدبخش / Silver Linings Playbook / سال ۲۰۱۲
- کازینو / Casino / سال ۱۹۹۵
- جکی براون / Jackie Brown / سال ۱۹۹۷
- بیدارگری / Awakenings / سال ۱۹۹۰
- ملاقات والدین / Meet the Parents / سال ۲۰۰۰
- طبل را آهسته بزن / Bang the Drum Slowly / سال ۱۹۷۳
- فرار نیمهشب / Midnight Run / سال ۱۹۸۸
- سگ را بجنبان / Wag the Dog / سال ۱۹۹۷
- خوشقلب / Angel Heart / سال ۱۹۸۷
- برزیل / Brazil / سال ۱۹۸۵
امتیاز | سال | مدت (دقیقه) | بازیگران | کارگردان | عنوان |
IMDb ۷.۷/۱۰ R.T ۵۷/۱۰۰ | ۱۹۷۶ | ۳۱۷ | Robert De Niro Gérard Depardieu | برناردو برتولوچی | قرن بیستم |
IMDb ۷.۸/۱۰ R.T ۹۷/۱۰۰ | ۱۹۹۳ | ۱۲۰ | Robert De Niro Chazz Palminteri | رابرت دنیرو | داستانی از برانکس |
IMDb ۷.۹/۱۰ R.T ۸۲/۱۰۰ | ۱۹۸۷ | ۱۱۹ | Kevin Costner Charles Martin Smith Andy García Robert De Niro Sean Connery | برایان دیپالما | تسخیرناپذیران |
IMDb ۸.۲/۱۰ R.T ۹۴/۱۰۰ | ۱۹۸۰ | ۱۲۹ | Robert De Niro | م. اسکورسیزی | گاو خشمگین |
IMDb ۸.۲/۱۰ R.T ۹۶/۱۰۰ | ۱۹۷۶ | ۱۱۴ | Robert De Niro Jodie Foster | م. اسکورسیزی | راننده تاکسی |
IMDb ۸.۳/۱۰ R.T ۸۸/۱۰۰ | ۱۹۹۵ | ۱۷۰ | Al Pacino Robert De Niro | مایکل مان | مخمصه |
IMDb ۸.۳/۱۰ R.T ۸۷/۱۰۰ | ۱۹۸۴ | ۲۵۱ | Robert De Niro James Woods Elizabeth McGovern Joe Pesci | سرجو لئونه | روزی روزگاری در آمریکا |
IMDb ۸.۷/۱۰ R.T ۹۶/۱۰۰ | ۱۹۹۰ | ۱۴۶ | Robert De Niro Ray Liotta Joe Pesci | م. اسکورسیزی | رفقای خوب |
IMDb ۹/۱۰ R.T ۹۶/۱۰۰ | ۱۹۷۴ | ۲۰۲ | Al Pacino Robert Duvall Diane Keaton Robert De Niro | فرانسیس کاپولا | پدرخوانده: قسمت دوم |
منابع
برای تهیه، ترجمه و نگارش این مطلب در سایت خوبو از منابع زیر استفاده کردهایم:
- Combustiblecelluloid.com – Children of the Century, By Jeffrey M. Anderson
- DennisSchwartzReviews.com – The first effort at directing by Robert De Niro
- Qnetwork.com – Raging Bull and Martin Scorsese
- DeepFocusReview.com – Taxi Driver; Essay by Brian Eggert, January 28, 2010
- The V-Pilot – Heat’s Al Pacino–Robert De Niro; December 20, 1995
- One of the Best Movies About America Was Made By an Outsider
- Reflecting On The Legacy Of ‘Goodfellas’ 30 Years On
- HollywoodReporter.com – ‘Goodfellas’: THR’s 1990 Review
- Even better than the first: ‘The Godfather: Part II’ is the greatest film ever made
- EmpireOnline.com – The Godfather Part II Review
- The New Yorker 1974-12-23: Vol 50 Iss 18
نظرات کاربران