0

فیلم گشت ارشاد

فیلم گشت ارشاد

فیلم گشت ارشاد فیلمی ایرانی است که توسط سعید سهیلی در سال ۱۳۹۰ ساخته و در سال ۱۳۹۱ به اکران عمومی درآمد.

به گزارش خوبو، گشت ارشاد یکی از فیلم‌های جنجالی ابتدای دهه 90 سینمای ایران است. ابتدا گشت ارشاد پس از شش روز اکران به دلیل مخالفت انصار حزب‌الله توقیف شد، اما پس از مدتی علیرضا سجادپور مدیر نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد از اکران محدود این فیلم خبر داد و پس از این اظهار نظر نمایش فیلم در شهرستان‌ها متوقف شد و نمایش آن در تهران هم پس از چند هفته متوقف شد. با وجود اکران محدود، فیلم گشت ارشاد موفق شد رکورد جدیدی در زمینه فروش گیشه در سینمای ایران از خود به جای گذارد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره ضعیف 5.6 شده است. 2900 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

عوامل و بازیگران فیلم گشت ارشاد

گشت ارشاد فیلمی است که در ژانر کمدی و درام توسط سعید سهیلی ساخته شده است. سعید سهیلی از کارگردانان به‌نام سینمای ایران است که تخصص بالایی در زمینه فروش گیشه دارد. سه فیلم او در سه مقطع زمانی موفق به شکستن رکورد فروش گیشه سینمای ایران شدند. فیلم چارچنگولی در سال ۱۳۸۷، فیلم گشت ارشاد در سال ۱۳۹۱ ، گشت ارشاد ۲ در سال ۱۳۹۶ رکورد جدیدی در زمینه فروش گیشه شکستند و در حال حاضر نیز فیلم گشت ارشاد ۳ چهارمین رکورددار فروش گیشه در تاریخ سینمای ایران است.

قسمت دوم این فیلم با نام گشت ۲ بازهم توسط سعید سهیلی و با همان تیم بازیگری ساخته و در سال ۱۳۹۶ اکران شد. قسمت سوم این فیلم نیز با نام گشت ۳ ساخته و در سال ۱۴۰۰ اکران شد.

کارگردانسعید سهیلی
تهیه کنندهسعید سهیلی
نویسندهمهدی محمدنژادیان
مهدی علی میرزایی
سعید سهیلی
بازیگرانحمید فرخ نژاد
پولاد کیمیایی
ساعد سهیلی
میرطاهر مظلومی
جمشید هاشم پور
نیوشا ضیغمی
سحر قریشی
اردشیر کاظمی
اصغر سمسارزاده
تدوینکاوه ایمانی
موسیقیناصر چشم آذر
سال ساخت1390
نمره IMDB5.6

خلاصه داستان

دختر و پسر جوانی در يكی از پارک‌های تهران مشغول گپ زدن و گردش هستند كه مأموران گشت ارشاد از راه می‌رسند و قصد دارند آن‌ها را به ستاد ببرند. پسر جوان شروع می‌كند به خواهش و التماس كه هر چه پول لازم باشد می‌دهد تا گرفتار كلانتری و بازداشت نشوند.

حسن كه يكی از مأموران است مورد را با بی‌سيم به مركز اطلاع می‌دهد و مأمور ديگر به نام عطا به آرامی به جوانک گوشزد می‌كند كه رييس‌شان حاج عباس بسيار عصبی و تندمزاج است و اهل رشوه گرفتن نيست، اما می‌تواند برای راضی كردن حاجی با خودش معامله كند. عطا اول از عينک گران‌قيمت جوانک شروع می‌كند و سپس تمام دارايی و كيف پولش را می‌گيرد و بعد هم جوانک را وادار به كتک خوردن و عذرخواهی می‌كند تا عباس به او تذكری بدهد و قضيه فيصله پيدا كند.

عطا و حسن و عباس وارد خانه ويلايی بزرگی می‌شوند كه خالی از اسباب زندگی است و معلوم می‌شود آن‌ها مأمورانی قلابی هستند كه جوان‌ها را سركيسه می‌كنند. صاحبان آن خانه هم گويا در خارج هستند و اين سه نفر با پرداخت پولی به سرايدارش در آنجا زندگی می‌كنند.

عباس رييس و تئوريسين گروه محسوب می‌شود! كه معتقد است به خاطر وضع مالی بدشان هيچ ايرادی ندارد با گول زدن كسانی كه آينه بغل ماشين‌شان كلی می‌ارزد پول به دست بياورند. عطا گرفتار پرداخت قسطی سكه‌های مهريه زن مطلقه‌اش است و ضمناً تابلوی آرزوهايی دارد كه معتقد است اگر عكس هر آرزويی را روی تابلويش نصب كند، به آرزويش خواهد رسيد.

حسن كه ريزاندام است و كم‌سالتر است، مبتلا به بيماری سرع و هزينه داروهايش زياد است؛ ضمن اينكه مجبور است خرج خانواده و خواهر و برادرهای كوچكش و تهيه مواد پدر معتادش را هم بدهد. علت بيماری حسن زجرها و ناهنجاری‌های اجتماعی و اخلاقی است كه پدرش سال‌ها قبل باعثش بوده و خاطره خودكشی خواهرش مدام او را آزار می‌دهد. عباس هم گرفتار بدهی پدرش است كه از يک نزول‌خوار پول گرفته و حالا چک‌هايش در دست مانده است. مأموران قلابی گشت ارشاد در يكی از عمليات اخاذی‌شان با نيروی انتظامي روبه‌رو می‌شوند و …

نقد و بررسی فیلم گشت ارشاد

گشت ارشاد در میان دیگر آثار سهیلی معقول‌ترین اثر است. او تابه‌حال بیشتر پراکنده‌گویی می‌کرد و چاشنی اکشن را هم برای جذب تماشاگر به‌کار می‌بست اما در گشت ارشاد به سینما نزدیکتر شده است چرا که اگر حرفی دارد با مولفه‌های سینمایی و سرراست‌تر بیان کرده است. البته فیلم ضعف‌های زیادی دارد به‌خصوص سکانس نهایی که در آن بنگاه فروش اتومبیل اتفاق می‌افتد کاملا به فیلم ضربه زده و هر آنچه کارگردان کاشته نابود کرده است.

سهیلی خیلی سعی نموده با قصه ای جذاب و محیطی دلپذیر که فضای یک خانه مجردی است و چند جوان علاف ماجرا را شروع کند که شروع خوبیست و وقتی پولاد کیمیایی که بازی بسیار خوبی هم برخلاف فیلم‌های پدرش در این فیلم ارائه داده آن بطری بزرگ نوشابه خانواده را یک ضرب برای بردن شرط‌بندی و روکم کنی می‌خورد تماشاگر خیلی سریع درگیر قصه می‌شود و این نشانه موفقیت اولیه کارگردان در جذب مخاطب با ایده ای جدید است. در ادامه هم فیلم خوب پیش می‌رود چرا که تضاد عقیدتی این آدم‌ها که هر کدام از خانواده ای و البته همه از جنوب شهر آمده‌اند کم کم رو می‌شود. یکی صرع دارد و ظاهرا ندای درونی‌اش، خوردن ساندویچ را  حرام می‌داند، اما کسی که به او حاجی می‌گویند (عباس) و سردسته گروه تبهکار است با سوالی دیگر ندای درونی او را هجو می‌کند.

پولاد دنیای خاص خود را دارد. او تابلویی درست کرده تا با دیدن عکس چیزهای مورد علاقه‌اش سریع به آن‌ها برسد. او که شخصیت عاشق پیشه ای دارد، مجذوب یکی از طعمه‌های خود می‌شود و لکنت‌های او هنگام حرف زدن با دختر جوان، تضادی ایجاد کرده که طنز موقعیت را به‌وجود می آورد. اصولا یک گشت ارشاد قلابی قرار است بخنداند و ماجراهایی ایجاد کند که این فیلم این وظیفه را خوب انجام می‌دهد. حتی‌الامکان سعی می‌کند اجراها را کلیشه‎ای نکند و خلاقیت داشته باشد. فیلمنامه نسبتا خوب گشت ارشاد به‌غیر از صحنه‌های پایانی؛ دیالوگ‌هایی اندازه دهن شخصیت‌ها دارد که به فیلم کمک کرده تا از ورطه فیلم‌های سطحی این سالها فاصله بگیرد.

ایده چند آدم سرگردان که سودای پولدار شدن از طریق چاپیدن مردم را دارند، پیش از این در هفت پرده فرزاد موتمن با فیلمنامه خوب سعید عقیقی به تصویر کشیده شده بود و این بار آن ایده از زاویه دیگری روایت می‌شود. هر چند در اسب حیوان نجیبی است هم سوء استفاده از موقعیت به‌خوبی طرح شده و مانند این فیلم لحظات کمدی خوبی به‌وجود آورده است.

تم علافی و بطالت و پوچی که سرانجامی تراژیک قرار است رقم بزند در این دو فیلم درآمده است. برخلاف فیلم‌هایی چون شیش و بش که با کمترین ظرافت و سطحی‌ترین شکل ممکن ایده نزدیک به این فیلمش را پیش می‌برد، سهیلی نسبتا موفق عمل می‌کند. نمی‌دانم چرا وقتی فیلم با سکانس‌های نسبتا جذاب شروع می‌کند بایستی پایانی چنین تبلیغاتی و بخشنامه‌ای داشته باشد در نمایشگاه اتومبیل با آن همه خون و اجرای ضعیف و هندی وار و شعارگونه به سبک آثار پانزده سال اخیر کیمیایی!

البته افت فیلم و فیلمنامه از اواسط  کار شروع می‌شود. جایی که کارگردان ایده‌های خوب کم می‌آورد و بقیه فیلم را صرف اکشن و خانواده فقرزده این علاف‌ها و رابطه‌های نیم بند عاشقی آن‌ها می‌کند و دیگر به‌جای رفتن به عمق و ادامه شخصیت پردازی؛ دغدغه کارگردان شعار دادن و بیان حرف‌های کلیشه‌ای می‌شود در نکوهش توسعه فقر و خطرات ناشی از بیکاری و اعتیاد که چند دهه است  به وفور آنقدر زده شده که بیننده حوصله شنیدن آن را در سینمایی با قیمت بلیت هدفمند شده ندارد.

بازی‌ها عمدتاً نرم و روان است که این از مزیت‌های فیلم است. از فرخ نژاد گرفته تا پولاد و ساعد سهیلی (در نقش حسن) پسر کارگردان که در اولین بازیگری جدی‌اش استعداد خوبی از خود نشان داده است.

ایده مردی که در پارک‌ها ادعای روشنفکری دارد و مرید نیچه است و از این طریق سعی در فریب زنان جوان دارد هم بامزه درآمده است.

مشکل اکثر فیلم‌های سهیلی در لحن اثر است. او چون دغدغه‌هایی دارد در لحظاتی فراموش می‌کند در سینما فعالیت می‌کند و شروع به سوزناک کردن فیلم می‌کند. بیانیه صادر کردن و پشتیبانی از فقرا و انتقاداتی که جایش بیشتر در مطبوعات است تا سینما. گاهی لحن کاملا اکشن می‌شود و گاهی احساسات صرف و از قصه و ایده‌های زیبا دور می‌شود. گاهی کمدی و گاهی جدی و این مشکلات در کارهای قبلی او البته بیشتر بود اما او نتوانسته کاملا این فیلم را از این مشکلات دور کند.

فصل حیات زندان و آن نصیحت‌ها کاملا کلیشه ای است و فیلم را به‌شدت دچار افت می‌کند و رویای پایانی هم روی موتور در اتوبان نمی‌تواند کارکرد درستی داشته باشد. صرفاً جهت اطلاع باید گفت سکانس رویای پایانی در “فیلم اینجا بدون من” یکی از زیباترین و درست‌ترین رویاها در عالم سینما است که مفهوم مورد نظر کارگردانش را به بهترین شکل ممکن می‌رساند و کارکرد درستی دارد.

مشکل دیگر فیلم نپرداختن به ریشه‌های اجتماعی مشکلات طرح شده است. دیگر سال‌هاست صرفا طرح مشکل و نالیدن از فقدان عدالت دردی را دوا نمی‌کند. پس اقلا اینجور فیلم‌ها می‌توانند با شخصیت پردازی مناسب ضعف عدم بیان ریشه‌ها را جبران کنند. در گوزنها فیلم چهل سال قبل کیمیایی همین فضای رقت انگیز اعتیاد و بیکاری به نحو مناسب و پایان تراژیکی بدون شعار و هندی بازی به تصویر درآمد اما حالا بعد از این همه تجربه در سینمای ایران هنوز کمتر فیلمی دور از شعار زدگی عمل می‌کند.

نویسنده: مجتبی عبداللهی
منبع: بلاگ سینماتوگراف

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *