0

فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک فیلمی ایرانی است که توسط رضا میرکریمی در سال ۱۳۸۳ ساخته و در بیست و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد.

به گزارش خوبو، خیلی دور، خیلی نزدیک یکی از بهترین فیلم‌های دهه 80 سینمای ایران است که مورد استقبال منتقدان، تماشاگران و جشنواره‌های داخلی نیز قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره خوب 7.5 شده است. 2700 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

دانلود رایگان فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

عوامل و بازیگران فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

خیلی دور، خیلی نزدیک فیلمی است که در ژانر درام توسط رضا میرکریمی ساخته شده است. این فیلم چهارمین اثر رضا میرکریمی بوده و در میان بهترین آثار این کارگردان به‌نام و مطرح ایرانی قرار دارد. رضا میرکریمی از فیلم‌سازان مطرح سینمای ایران است که آثار او بارها موفق به کسب جوایز متعدد داخلی و فرامرزی شده‌اند. خیلی دور، خیلی نزدیک در کنار دختر، یه حبه قند، قصر شیرین و به همین سادگی از بهترین آثار ساخته شده توسط اوست.

مسعود رایگان و الهام حمیدی بازی‎های بسیار خوبی در این فیلم به نمایش گذاشته‌اند.

کارگردانرضا میرکریمی
تهیه کنندهرضا میرکریمی
نویسندهرضا میرکریمی
محمدرضا گوهری
بازیگرانمسعود رایگان
افشین هاشمی
محمدرضا نجفی
الهام حمیدی
ماشاالله شاهمرادی زاده
سعید ابراهیمی فر
کیانوش گرامی
شبنم بهارفر
توران یاقوتی
یلدا قشقایی
رضا توکلی
بهرام شاکری
تدوینبهرام دهقان
موسیقیمحمدرضا علیقلی
سال ساخت1383
نمره IMDB7.5
مدت زمان فیلم130 دقیقه
فروش گیشه209 میلیون تومان
پوستر فیلم فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

خلاصه داستان

دکتر عالم (رضا میرکریمی) جراح برجسته مغز و اعصاب است و اعتقادی به خدا ندارد. او به‌دلایل مختلف فرزندش را فراموش کرده‌ است. وی به‌صورت اتفاقی در شب تولد پسرش، سامان، از مریضی او که تومور مغزی است، باخبر می‌شود و به‌دنبال پسر ستاره‌شناسش در کویر به‌راه می‌افتد…

نقد و بررسی فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

بر اساس اعلام خانه سینما فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک در پنجمین روز بیست و سومین جشنواره فیلم فجر اثر برگزیده تماشاگران معرفی گردید. فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک به نظر اکثر منتقدین فیلم خوش ساخت و جذابی است و درصد زیادی از مخاطبین عام و خاص این فیلم را تنها فیلم شایسته در جشنواره فیلم فجر دانسته‌اند.

در پرداختی عمیق تر به اثر به نکات زیر بر می خوریم:
۱) خیلی دور، خیلی نزدیک فیلم یکدستی است با طرح قصه ای که در آن همه چیز، از لوکیشن و وسایل صحنه گرفته تا آرایش رویدادها، در خدمت اندیشه ای هستند که فیلمساز می خواهد مطرح (یا حتی اثبات) کند. او خود نیز به این مسائله اذعان دارد. کارگردان این فیلم در جلسه پرسش و پاسخ این فیلم که در سینما صحرا برگزار شد با بیان این مطلب که شخصیت اصلی فیلم من مخاطبان هستند، گفت: “تمامی شخصیت‌هایی که ما در فیلمنامه‌هایمان خلق می‌کنیم، متعلق به خودمان است و وجود خارجی ندارند، بنابر این مکلف نیستیم تا آنان را به سر و سامان برسانیم.”
بنابراین وی با این دیدگاه کلیه حوادث و شخصیت ها را در مکیال و مقیاس اندیشه های شخصی خویش می سنجد و به آنچه که در عالم واقع وجود دارد رغبتی نشان نمی دهداو قصد دارد با طرح این عناصر فرمیک به محتوای دلخواه خویش برسد و اجازه نمی دهد تا داستان و روایت فیلم خود مقدرات خویشتن را روایت کند و ادامه دهد.
به عنوان مثال: چرا دکتر علیرغم هماهنگی با اسد بلد راه، بدون او به سمت معدن به راه می افتد. روز قبل نیز می‌توانست چنین کاری را انجام دهد بدون اینکه تاخیری در کار باشد.
چرا دکتر که شخصیتی انسان دوستانه، در فیلم معرفی نمی شود، وسیله پزشکی خود را برای خانم دکتر جا می گذارد؟ آِیا آگاهی از مرگ فرزند دلیل موجهی برای کار اوست؟
چرا تلفن همراه به فاصله های زمانی ناچیز لزوما بر خلاف میل دکتر خط می دهد و گاهی هم خط نمی دهد؟و …
پاسخ همه چراهایی که مطرح شد این است که کارگردان چنین اراده کرده است هر چند که اعمال انجام شده غیرمنطقی به نظر برسد.
۲) در این فیلم هیچگونه اطلاعات دقیقی از اندیشه های دکتر به مخاطب داده نمی شود بنابراین مخاطب به تخیلات و خاطرات شخصی خود و BAD MAN موجود در خاطراتش و ذهنیاتش رجوع می کند و در این قیاس به این نتیجه می‌رسد که دکتر در اشتباه بوده و نیاز به اصلاح کردار خود دارد.
همچنین در باره سامان نیز بدلیل عدم پرداخت دقیق به اندیشه های سامان مخاطب با تصورات قبلی اش تنها گذاشته می شود و به این نتیجه می رسد که رفتار و کردار سامان درست و پدر در اشتباه است. و بدین گونه اجازه هر نوع قضاوت صحیح از مخاطب گرفته شده است زیرا که مخاطب اطلاعات کافی برای قضاوت ندارد و فیلم مخاطب را به سمت اندیشه از پیش تعین شده کارگردان سوق می دهد.
میرکریمی در جلسه پرسش و پاسخ بر این نکته صحه می گذارد:
“در واقع شخصیت اصلی ما مخاطبان هستند و اگر آنان با دیدن اتفاقات فیلم در درونشان احساس پاکی کنند ما به هدفمان رسیده‌ایم.” میرکریمی در ادامه با اشاره به این مطلب که مخاطب باید خود به مسائل نهفته در فیلم پی ببرد اظهار داشت: “فیلمنامه یک پلات کلی دارد و آن پلات همان سفر تقدیر گونه است، سفری که مسافر خود از آن بی‌خبر است و طی آن از لحاظ معنایی از هیچ به همه چیز می‌رسد، اما دریافت همه این نکات بر عهده مخاطب است و من علاقه ندارم دل و جگر فیلمنامه را بیرون بکشم و راجع به همه چیز صحبت کنم.” او درمورد رابطه تقدیر با تمایلات شخصی کارگردان اشاره ای نکرد.
۳) ضعف عمده فیلم در پلات اصلی فیلم ، لطمه زدن شخصیت پردازی به حادثه پردازی در فیلم است. که دامنگیر بسیاری از فیلم های ایرانی است. صحنه هایی که برای بیان شخصیت و منش شخص بازی ارائه می شود می بایستی داستان را به پیش برده و در رابطه تنگاتنگ با خط سیراصلی فیلم باشد. در این باره می توان به صحنه مکالمات دکتر و دوست جراح و مردی که درباره عمل پدرش صحبت می کند اشاره کرد که کارگردان سعی در معرفی شخصیت دکتر دارد اما از سیر حادثه ( بیماری فرزند و تلاش پدر) دور می ماند و قادر به هماهنگی میان آنها نیست. مکالمات بیهوده او با همسرش در منزل ، قرار است به مخاطب بفهماند که دکتر با زنش مسائله دارد و دیگر فراتر از این پیام پیشتر نمی رود. برخورد و مکالمه اش با پیرمردی که بنزین می فروشد به همراه بودجه بندی زمانی نامناسب، مکالمات بیهوده اش با منشی اش، مسیح مصلوبی که با موبایل حرف می زند و پشت چراغ قرمز کودکی به زور علامت مقدسی به او می‌فروشد و غیره … مصداق های بارزی در این زمینه هستند که در آنها حوادث فرعی ابتر و ناقص رها گشته و تا پایان فیلم دیگر به دست فراموشی سپرده می شوند و حتی قابل حذف هستند چرا که رابطه کل و جزء، و جزء و کل را مخدوش می‌کنند.
۴) در این فیلم سعی شده است تا به مخاطب نشان دهد که دکتر عالم، کردار پسندیده ای ندارد. در پلان های اولیه فیلم در استودیو کسی به کروات او اشاره می کند تا بردارد و پیرمردی نیز به او می گوید گره دستانش را باز کند زیرا شگون ندارد. فضای کلی حاکم بر فیلم گویای این مطلب است که از وجه معنوی، تقزیباهمه مردم در جهت مخالف او حرکت می کنند اما اندیشه های زیر بنایی این مخالفت ها با توجه به نشانه های موجود در فیلم، پرداختی بسیار سطحی نگرانه دارد. از این موارد می توان به گفتگوی طعنه آمیز همسر دکتر با او، گفتگوی تلفنی نامزد سامان با دکتر، گفتگوی روحانی موتور سوار و خانم دکتر با دکتر … اشاره کرد که همگی به نوعی دارای لحنی سرزنش گرانه هستند اما محتوای فکری عمیقی در پس زمینه آن‌ها مشاهده نمی شود. دکتر در اشتباه است و بقیه درست عمل می کنند و این در حالی است که مخاطب با نشانه های موجود در فیلم نمی تواند چنین چیزی را بپذیرد مگر اینکه به ذهنیات خود رجوع کند و از توهماتش کمک بگیرد.
۵) فیلم واجد تناقض آشکاری در محتوی است زیرا با حداقل اطلاعاتی که فیلم در باره کردار دکتر می‌دهد مخاطب در می یابد که دکتر انسان مومن و شایسته ای نیست. اهل شرط بندی است، مشروب هم می خورد، کراوات هم می زند و همسرانش هم از او رضایت ندارند و مهمتر اینکه سامان و نامزد محجبه او که هر دو انسانهای با ایمان و شایسته ای هستند نیز با کردار دکتر مخالفند. بنابراین فیلم، دکتر را انسان شایسته ای معرفی نمی کند. حال سوال اساسی این است چگونه این انسان بی اعتقاد، با تمام اعمال ناشایسته اش و تمام تذکراتی که به آن‌ها وقعی ننهاده است، در انتهای فیلمی که اصرار دارد این شخص به عالم دیگر و به خصوص خداوند اعتقادی ندارد، شایسته نجات می‌شود؟ در این فاصله یعنی ما بین زمانی که او متوجه بیماری فرزندش شده تا اینکه در زیر شن مدفون گشته (که حدودا صد ساعت هم به طول نمی انجامد) ، چه عامل اعتقادی یا عملی سبب نجات او شده است؟ آیا او به آموزه های دینی ای که به او تذکر داده شده بود توجهی نموده بود؟ دقت داشته باشیم که او تا آخرین لحظه حتی به طور لفظی نیزبه خداوند اقرار نکرد و پایدار بر مبانی گذشته‌اش بود. آیا به صرف اینکه فرزند پدری دارای بیماری لاعلاجی شده و پدر قرار است رابطه‌اش را با فرزند بیمارش مجددا برقرار کند و با اتومبیلش به دل کویر برود مسببات بخشایش خویش را فراهم آورده است؟ این در حالی است که منطق جاری این فیلم بر اساس اعتقاد و عمل به تعالیم نجات بخشی است که هر کس بدان اعتقاد داشته وعمل کند نجات یافته و در غیر این صورت مانند کسی است که در بیابانی در قعر چاهی تا ابد گرفتار شده است و شایسته نجات نیست؟
۶) تصور شاعرانه‌ای که فیلم از زندگی مردمان محروم از رفاه مادی کویر دارد، بی تضاد و بی مسئله بودن این زندگی، بی توجهی به بده بستان فرهنگی و اقتصادی حتی دوره افتاده ترین نقاط کشور با مراکز شهری و کلان شهری، آن چیزی است که تصویر زندگی جاری در کویر فیلم را از نگاهی واقع گرایانه دور می کند. و این با پیشینه فیلمساز کاملاً خوانایی دارد. این کویرنشین ها بسیار شبیه به همان بی خانمان های زیر پل فیلم زیر نور ماه هستند. و نگاه میرکریمی در این فیلم نیز مانند آن فیلم به نگاهی ساده انگارانه به بحران های کلان اجتماعی- فرهنگی می انجامد.
۷) شاید بتوان برجستگی فیلم در حیطه معنا را تنها در مطرح کردن دوباره موضوع عجز و ناتوانی انسان و علم در برابر مرگ دانست. علم گرایی و ناتوانی در باره حل و فصل جهان آن طور که هست نه آنطور که حواس و ایزار قادر به درک آنها هستند. چالشی که هم اکنون چند ده سالی است که فلاسفه غربی را به دوباره اندیشی به ساختارهای اصلی و اصول موضوعه اومانیسم کشانیده است. و منجر به نفی کلیه اصول از پیش تعیین شده و نفی کلیه روایت های کلان سیاسی واجتماعی گشته است.
پیش از این میرکریمی با ساخت مجموعه تلویزیونی بچه های مدرسه همت و اولین فیلمش کودک و سرباز توانایی های خود را اثبات کرده بود و ساخت زیر نور ماه از فیلمسازی با پس زمینه او چندان دور از ذهن نبود. موفقیت همه جانبه زیر نور ماه باعث شد که میرکریمی فیلم بعدی خود «اینجا چراغی روشن است» را در شرایطی ایده آل و با حمایت مستقیم بنیاد سینمایی فارابی تولید کند، اما نمایش آن در جشنواره یک شکست تمام عیار بود و تمام علاقه مندان آثار قبلی این سینماگر را سرخورده و متعجب کرد. میزان این سرخوردگی به حدی بود که کمتر کسی امیدوار بود خیلی دور، خیلی نزدیک اثر چندان قابل توجهی شده باشد . خود میرکریمی در یادداشتش برای ماهنامه فیلم تمام آثار گذشته اش را به عنوان پیش شماره هایی معرفی کرده بود که از پس تجربه ساخت آنها، تمام انرژی اش را صرف خیلی دور، خیلی نزدیک کند و همین میزان توقع از فیلم را تا حد زیادی افزایش داده بود و خوشبختانه فیلم در قیاس با بقیه شرکت کنندگان جشنواره دارای امتیازات و برجستگی های بیشتری است.

نویسنده: رضا رفیعی راد
منبع: مجله ویستا

مسعود رایگان در فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

فهرست جوایز فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک

در بیست و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک نامزد دریافت سیزده سیمرغ بلورین از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (رضا میرکریمی)، بهترین فیلمنامه (رضا میرکریمی و محمدرضا گوهری)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (مسعود رایگان) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (الهام حمیدی) شد و در پایان موفق به کسب شش سیمرغ بلورین شد.

  • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم (رضا میرکریمی) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن (محمدرضا علیقلی) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (بهمن اردلان) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری (حمید خضوعی ابیانه) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس (امیرحسین اثباتی) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی (محمد قومی) دوره ۲۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۳
  • برنده تندیس زرین بهترین کارگردانی (رضا میرکریمی) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • برنده تندیس زرین فیلم منتخب انجمن نویسندگان و منتقدان (رضا میرکریمی) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • برنده تندیس زرین بهترین فیلم (رضا میرکریمی) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (مسعود رایگان) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • برنده تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (الهام حمیدی) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • برنده تندیس زرین بهترین چهره پردازی (محمدرضا قومی) دوره ۹ جشن خانه سینما در سال ۱۳۸۴
  • جایزه بهترین اثر هنری از جشنواره فیلم قاهره به حمید خضوعی ابیانه برای فیلمبرداری فیلم (۲۰۰۵)

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *