خانم دالووی (خانم دلوی هم نوشته شده است) کتابی از ویرجینیا وولف است. نویسنده مطرح انگلیسی کتاب را در سال 1925 به انتشار رساند و این همچنان یکی از مهمترین آثار وی در نظر گرفته میشود. کتاب، در ایران هم طرفداران خاص خود را پیدا کرده است. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | خانم دالووی | Mrs Dalloway |
نویسنده | ویرجینیا وولف |
گونه ادبی | داستان، رمان، جریان سیال ذهن |
انتشارات در ایران | نیلوفر و نشرهای دیگر |
مترجم | فرزانه طاهری و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 224 |
سال انتشار | 1925 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی ویرجینیا وولف
آدلاین ویرجینیا استیون سال 1882 در شهر لندن متولد شد. پدر و مادر او هم انگلیسی بودند اما مادرش ماریا پتل جکسون در هند به دنیا آمده بود و بعدها در انگلستان به عنوان مدل فعالیت کرد. پدر او هم نویسنده و کوهنوردی مشهور بود. ویرجینیا برخلاف برادرانش که در کمبریج درس خواندند، به مدرسه نرفت و معلم خصوصی داشت. در واقع ویرجینیا در کتابخانه پدر تحصیل کرد و با نوشتههای جیمز جویس، هنری جیمز و مارسل پروست آشنا شد. چیزی که کمک کرد او به عنون رماننویس، منتقد و فمنیست مهم تاریخ انگلیس مطرح شود.
پدر او سال 1904 درگذشت و بعد ویرجینیا وارد یک حلقه ادبی مهم در لندن شد. ویرجینیا در ادامه با لئونارد وولف ازدواج کرد و نام خانوادگی خود را تغییر داد. این دو با هم انتشارات هوگارت را تاسیس کردند که روی انتشار کتابهای ویرجینیا کار میکرد. در سالهای بین دو جنگ جهانی، او را میتوان مهمترین چهره ادبی انگلستان معرفی کرد. از جمله مسائل مهم در مورد ویرجینیا وولف این است که او با زنان هم رابطه داشت و این در آثار او هم، بازتابهایی داشته است.
وولف در بیشتر طول عمر خود از بیماری روانی تحتفشار بود و این ماجرا پس از مرگ پدر او، وقتی 13 سال داشت، آغاز شده بود. چندین بار در تیمارستان بستری شد و دو بار خودکشی کرد. او نمونهای کلاسیک از بیماری دوقطبی است که در آن زمان درمان خاصی نداشت. او سرانجام در سال 1941 در حالی که انگلستان درگیر جهان جهانی دوم بود، وقتی 59 سال داشت، خود را در رود اوز، ساسکس غرق کرد. کتابهای او به عنوان مولفهای برای قوام بخشیدن به جنبش فمنیستی در انگلستان تبدیل شد و موثر واقع شد. جسد او سوزانده و خاکسترش پای درختی در باغچهی خانهاش ریخته شد.
بررسی آثار ویرجینیا وولف
ویرجینیا با کمک پدر، نوشتن را از سال 1900 آغاز کرد. او در سه دهه فعال زندگی خود، کتابهای بسیار مهمی منتشر کرد. در این کتابها ما تجربیات وولف را از واقعیات درونی انسان میخوانیم. او نگاهی فمنیستی دارد و وضع را گاه بسیار تلخ و تاریخ به نمایش میکشد. او همینطور از سبک سیال ذهن استفاده میکرد. همینطور آثار او به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده است.
رمانها
کارهای اولیه
- سفر به بیرون (1915): اولین رمان او در 33 سالگی منتشر شد. کتاب در ابتدا قرار بود با اسم Melymbrosia منتشر شود اما مانند متن کتاب، اسم آن هم پیش از انتشار بارها دچار تغییر شد. کتاب در دوره کینگ ادوارد اتفاق میافتد و داستان گروهی از جوانان است که با کشتی راهی آفریقای جنوبی میشوند. کلاریسا دالووی اولین بار در این کتاب دیده میشود و بعدها شخصیت اصلی بهترین کتاب او، خانم دالووی میشود.
- شب و روز (1919): یک عاشقانه در دورهی کینگ ادوارد است. داستان، به بررسی روابط عاشقانهای که کاترین و مری با همسران خود تجربه میکنند، میپردازد. به این سوال جواب داده میشود که آیا ازدواج برای خوشبختی ضروری است یا خیر.
بهترین آثار
- اتاق جیکوب (1922): در این کتاب، نوآوریهای وولف بیشتر به چشم آمد. به مردی جوان به اسم جیکوب از دوره کودکی تا کالبج، روابط، سفر به یونان، جنگ و چیزهای دیگر پرداخته میشود. کتاب نثری شاعرانه دارد.
- خانم دالووی (1925)
- بهسوی فانوس دریایی (1927): کتابی موفق و موردتحسین بود. با سبک جریان سیال ذهن، نویسنده داستان خانواده رمزی را بیان میکند. خانوادهای که قصد دارند به یک فانوس دریایی برسند. کتاب چند بخش دارد و با فواصل زمانی چند ساله، ما آینده این خانواده را هم میبینیم.
- سرگذشت ارلاندو (1928): ارلاندو پسرکی اهل شعر و ادبیات است که در میانههای داستان تصمیم میگیرد زن باشد. او میخواهد مادر باشد. این موضوع با قلم نویسنده بسیار درکپذیر جلوه داده شده و طعنهای به روح زنانهی ادبیات است که از آن حالت مردانه خارج میشود. پس از زن شدن، اورلاندو سه قرن زندگی میکند.
- موجها (1931): اثری تجربی و شخصی است که جز بهترین رمانهای تاریخ بریتانیا دستهبندی میشود. کتاب شامل یک سلی تکگویی است که از زبان شش شخص بیان میشود. با زبان اشخاص مختلف، وضعیت متفاوت یک منطقه ساحلی تشریح میشود.
- سالها (1937): آخرین کتابی است که از وولف در زمان حیات او منتشر شد. کتاب سه نسل از خانواده پارگیتر را بررسی میکند. تاریخهای کتاب از 1880 تا 1918 را شامل میشوند.
- در میان نقشها (1941): کمی پس از مرگ او منتشر شد. داستان نمایشنامهای است که قرار است روی پرده برود و در زمان اجرا، هر شخصیت در موقعیتهای مختلف نقشی متفاوت را اجرا میکنند.
سایر آثار
از وولف داستانهای کوتاه بسیاری بر جا مانده است. 46 مورد قابل شمارش هستند. برخی از این عناوین مهمتر هستند.
- باغ ارواح: در سال 1919 در یک مجموعه داستان کوتاه به اسم دوشنبه یا سهشنبه چاپ شد. داستان در یک باغ گیاهشناسی اتفاق میافتد. داستان تجربیات مختلف افراد یک خانواده شامل مرد، زن باردار و کودک از فضایی زیبا میشود که هرچه جلوتر میرود، بیشتر به باغ ارواح میماند.
- دوشس و جواهرساز (1938): در این داستان کوتاه، وولف به افکار و اعمال یک جواهرساز طمعکار میپردازد. او در واقع فضایی را تصویر میکند که عاقبت طمعکاری، پشیمانی است.
ناداستانهای بسیاری هم از او بر جا مانده است. یک کتاب بیوگرافی و مقالات بسیاری از او باقی مانده است. از آن جمله، موارد زیر قابل ذکر هستند:
- رمان مدرن (1925): در این مقاله، وولف به انتقاد از رمانهای نسل قبلی میپردازد. همینطور سعی میکند مسیر را برای نویسندگان آینده مشخص کند.
- اتاقی از آن خود (1929): این کتاب در دانشگاههای انگلستان تدرس میشود. او در کتاب نثر مدرن را وارد مقالهنویسی میکند که کار جدیدی بود. نقد ادبی فمنیستی، چیزی است که با این کتاب مفهوم گرفت.
- بیمار بودن (1926): در مورد بیماری به عنوان چیزی مهم در عشق، حسادت، جنگ و ادبیات سخت میگوید. در مورد تنهایی و آسیبپذیریای میگوید که بیماری میتوان برای انسان به ارمغان بیاورد.
نقد و بررسی کتاب خانم دالووی
ویرجینیا وولف کتاب خانم دالووی را سال 1925 منتشر کرد. کتاب را وولف و همسرش با انتشاراتی خود، هوگارت، روانه بازار کردند. خانم دالووی چهارمین رمان وولف بود و اوج پختگی این نویسنده را نشان میداد. داستانی مسحورکننده که با کمک جریان سیال ذهن، قلههای جدیدی در ادبیات حداقل زنانه را فتح کرد.
داستانی ساده توسط وولف روایت میشود؛ خبری از اتفاقات بزرگ و رویدادهای مهم نیست. او یک ماجرای به ظاهر ساده را طوری روایت میکند که دنیای ادبیات را تحت تاثیر قرار میدهد.
ما با زندگی کلاریسا دالووی روبرو میشویم. زنی که پیشتر در رمان اول وولف هم ظاهر شده بود. در فضای پس از پایان جنگ جهانی اول که اوضاع به سوی عادی شدن میرود (وولف چند دوست خود را در جنگ از دست داده بود و به نظر هیچوقت جنگ برایش تمام نشد) یک مهمانی اعیانی در حاشیه لندن در خانهی خانم دالووی برگزار میشود. او و پیشخدمتها در تلاش هستند که فضا را مهیا کنند.
اثراتی از در جستجوی زمان از دست رفتهی پروست در کتاب قابل مشاهده است. دالووی هم احساس میکند که زندگی خود را به عبث گذرانده است. او نیز مانند پروست، جمعهای اشرافی پایتخت کشور خود را بیهوده و آزاردهنده میبیند. گذشته تلخی داشته و حتی زندگی در خارج از مرکز هم نتوانسته او را به زندگی علاقهمند کند. کل کتاب طی یک روز سپری میشود. مهمانها میآیند و میروند و این بین، دالووی زندگی خود را مرور میکند.
از کتاب، اقتباسی موفق در سال 1997 ساخته شد. ونسا ردگریو و ناتاشا مک الهون بازیگران بزرگسالی و جوانی دالووی در این فیلم بودند. همینطور فیلم ساعتها در سال 2002 اکران شد که در بخشی از آن، به داستان خانم دالووی پرداخته شده بود. نیکول کیدمن این بار نقش این کاراکتر را ایفا کرد.
بخشی از متن کتاب
خانم دَلُوِی گفت که گل را خودش میخرد. آخر لوسی خیلی گرفتار بود. قرار بود درها را از پاشنه در آورند، قرار بود کارگران رامپِلمِیِر بیایند. خانم دَلُوِی در دل گفت، عجب صبحی – دلانگیز از آن صبحهایی که در ساحل نصیب کودکان میشود. چه چکاوکی! چه شیرجهای! آخر همیشه وقتی همراه با جیر جیر ضعیف لولاها، که حال میشنید، پنجرههای قدی را باز میکرد و در بورتن به درون هوای آزاد شیرجه میزد، همین احساس به او دست میداد.
او در نظر پیتر، احساساتی به نظر میرسید. همینطور هم بود. چرا که به این نتیجه رسیده بود که تنها چیزی که ارزش گفتن دارد، احساسات آدم است. باهوش بودن احمقانه بود، آدم باید خیلی ساده احساسش را بیان میکرد.
صداقت احساسش به سلی مثل احساس آدم به یک مرد نبود. بی هیچ چشمداشتی بود، و به علاوه کیفیتی داشت که فقط بین زنان امکان پذیر بود؛ بین زنانی که تازه بالغ شده اند. از جانب او حمایتگرانه بود
هر جور که بود در خیابان های لندن، در جزرومد چیزها، اینجا و آنجا، او خود باقی میماند؛ پیتر باقی میماند. در یکدیگر میزیستند و یقین داشت که او خود جزوی از درختهای خانه است؛ از منزل آنجاست. زشت و صداهای ناشناس، درحالیکه تکهتکه میشد، جزوی از مردمی بود که هرگز با ایشان برخورد نکرده بود؛ مثل مه میان مردمی که بهتر از هرکس میشناخت، گسترده شده بود و آن مردم او را بر شاخههای خود برمیافراشتند بدانگونه که دیده بود درختان مه را بالا می برند؛ اما زندگیِ او، خود او، چنان پهن و دور میگسترد. در آن لحظه که پشت شیشههای مغازه هچارد نگاه میکرد خواب چه چیز را میدید؟ کوشش داشت چه چیز را بازیابد؟ چه تصویری از سپیده صبح در خارج شهر، همچنانکه در کتابی که بازمانده بود میخواند: دیگر از گرمای آفتاب مترس / یا از غوغای زمستان خشمگین! این دوران پیرسال تجربه جهان در همه ایشان، همه مردان و زنان، چاهی از اشک پدید آورده بود. اشکها و غمها، شجاعت و طاقت. ظاهری به غایت راست و پشت کرده به لذات زندگی…!
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب خانم گالووی را با کتابهای مشابه، از سیلویا پلات، جیمز جویس، جین آستین و ساموئل بکت مقایسه کردیم. به جز کتاب در انتشار گودو، باقی کتابها وضعیتی مشابه یا پایینتر از خانم گالووی دارند. این نشان میدهد که یک قرن فاصله هم نتوانسته از ارزش این کتاب بکاهد.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. بین کتابهای ویرجینیا وولف، کتاب خانم گالووی بیشترین امتیاز را دریافت کرده است. بیش از 265 هزار نفر به کتاب امتیاز دادهاند. میانگین نمرات کتاب 3.7 از 5 است که نشان از انتقادها به آن دارد. با توجه به تم فمنیستی کتاب، طبیعتا برای همه جذابیت ندارد و امتیازهای پایین هم گهگاه دریافت کرده است. همینطور بسیاری از منتقدین، سبک نوشتاری گیجکننده نویسنده را عامل امتیاز پایین خود معرفی کردهاند. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در مورد کتاب خواهیم آورد.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
داستان در یک روز و همه چیز حول برگزاری باشکوه یک مهمانی در طبقه اشرافی لندن اتفاق میافتد؛ در حالیکه آدمها در خیابان سرخوش قدم میزنند و تنها خاطرهای از جنگ جهانی اول در ذهن آنها باقی مانده است. بنظر داستان ساده و سرراستی اومد؟ خب پس صبر کنید تا خانم وولف با آن نبوغ و شاعرانگی زنانهشون اونو تعریف کنن، با سبکی متافیزیکی، روانشناسانه و منحصربفرد. آمادهاید که به شدت هیجان زده بشید؟
در رمان «خانمدالووی» وولف همه سنتهای طرح و پيرنگ داستان رو ميشكنه و به صنعت جريان سيال ذهن (كه به دنيای درونی شخصيتها نقب ميزنه) رو مياره. همچنین در اين رمان چند صدایی، و نوسان روايت رو داریم که بين زمان حال و گذشتهی شخصيتهای داستان که در نگاه اول از نظر مکان باهم کاملا بی ارتباط هستن، در جریانه.
در ضمن این کتاب جزئی از ادبیات مدرنیستی و یکی از بزرگترین آثار وولف به حساب میاد. پس شاید دلیل خوبی برای دوستداران ادبیات باشد که خواندنش رو توی اولویت برنامه مطالعاتی خودشون قرار بدن.
.«خانم دالووی» نمونه روشنی از اين دسته که در اون درونگرايی و جملاتی كه در ذهن كارآكترها مياد اما به زبان جاری نمیشه و همینطور تشريح ديدگاههای مختلف ذهن انسان، حرف اول رو مي زنه. در این سبک، بيشتر از اونكه شرح زندگی يك سری آدم مورد نظر باشد، جریان ذهن اونها وتأثيرش بر اجتماع مدنظر قرار میگیره.
خانم طاهری سه سال برای ترجمه رمان وقت گذاشته و جز خود رمان، دو پیشگفتار از دو چاپ مختلف (پیشگفتار دیوید بردشاو و مری پاولووسکی)، پیشگفتاری از ویرجینیا وولف، زندگینامه وولف از زبان فرانک کرمود، گزیده کتابشناسی و چند مطلب دیگه تحت عنوان نکتهها رو هم ترجمه و به کتاب اضافه کرده که در بهترین حالت، درک نسبتاً جامعی برای خواننده از رمان فراهم میکنه.
کامنت فارسی از Dream.M
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
نمرهای که دادم براساس تجربهام از کتاب بود، نه تاثیری که روی ادبیات و آدمهای دیگر گذاشت. گاهی وقتی کتابی را میخوانم و دوست ندارم، متوجه نمیشوم چرا دیگران آن را دوست داشتهاند. اینجا، داستان آنطور نیست. اینجا کاملا درک میکنم چرا دیگران کتاب را دوست داشتند. مسئله این است که تاثیری که کتاب روی آنها گذاشت، روی من نگذاشت.
در ابتدا از اینکه نظرم را بیان کنم تردید کردم. من تنها 15 درصد اتفاقاتی که در کتاب افتاد را درک کردم چون اتفاقاتی کاملا تصادفی دور هم جمع شدهاند و باعث گیجی من شد. تنها با جستجو در اینترنت توانستم اتفاقات را کنار هم قرار دهم.
فکر نمیکنم داستان آنقدرها جذاب باشد. با توجه به چیزهایی که از وولف خواندم، کتاب بسیار به تجربههای او نزدیک بود. اما آن را دوست نداشتم چون جریان سیال ذهن طوری بود که دائما در مسیر داستان گم میشدم و علاقهام را از دست میدادم. همانطور که گفتم، اگر گوگل نبود به طور کامل متوجه داستان نمیشدم.
متوجهم چرا کتاب جز آثار ماندگار است و در لیستهای مختلفی آمده است. با این حال، فکر نکنم آدمهای زیادی متوجه داستان به طور کامل بشوند. پس پیش از اینکه سراغ کتاب بروید، باید این را بدانید که فضای کتاب چنین حالتی دارد.
بهترین ترجمه کتاب خانم دالووی
سه ترجمه از این کتاب در بازار موجود است:
- خانم دلوی | نشر نیلوفر | فرزانه طاهری
- خانم دالاوی | نشر نگاه | خجسته کیهان
- کتاب خانم دالووی | نشر آزرمیدخت | شیما کاکائی
بهترین ترجمه این بین مربوط به فرزانه طاهری است. نشر نیلوفر این کتاب را سال ۱۳۸۸ به انتشار رساند. طاهری متولد 1337 و مدیر بنیاد هوشنگ گلشری است. او دانشآموخته رشته ادبیات دانشگاه تهران است و بعدها با گلشیری نویسنده شهیر ایرانی ازدواج کرد. طاهری از همان زمان دانشگاه به ترجمه آثار خارجی اشتغال دارد. او همینطور ویراستاری نیز میکند. از او آثار مهمی در حوزههای داستانی، روانشناسی، شهرسازی، معماری و علوم سیاسی باقی مانده است. از طاهری ترجمههایی از آثار ریموند کارور، ولادیمیر ناباکوف، پاتریشا هایاسمیت و یوناس یوناسن باقی مانده است.
دیگر ترجمهی قابل اشاره مربوط به خجسته کیهان است. کیهان متولد 1327 است و از دانشگاه تهران مدرک جامعهشناسی گرفت. بعد راهی فرانسه شد و در رشته شهرسازی تحصیل کرد. او از دو زبان فرانسوی و انگلیسی ترجمه میکند. از مهمترین آثار او میتوان به ترجمههایی که از کتابهای پل استر انجام داده اشاره کرد.
نظرات کاربران