0

فیلم رقص در غبار

فیلم رقص در غبار

فیلم رقص در غبار فیلمی ایرانی است که توسط اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۱ ساخته شده و در بیست و یکمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر اکران شد.

به گزارش خوبو، رقص در غبار یکی از بهترین فیلم‌های دهه 80 سینمای ایران است که مورد استقبال منتقدان، تماشاگران و جشنواره‌های داخلی و بین‌المللی نیز قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره متوسط 6.7 شده است. 2100 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

عوامل و بازیگران فیلم رقص در غبار

رقص در غبار فیلمی است که در ژانر درام توسط اصغر فرهادی ساخته شده است. این فیلم اولین اثر اصغر فرهادی بوده و آغاز فعالیت او به عنوان کارگردان سینما بود. فرهادی در نظرسنجی از ۴۳ منتقد برای بهترین کارگردانان پس از انقلاب، در رده نخست قرار گرفت. او با دریافت دو جایزه اسکار، نام ایران را در فهرست برندگان معتبرترین جشنواره سینمایی جهان قرار داد. فرهادی با ساخت فیلم‌های شهر زیبا، چهارشنبه سوری، درباره الی، جدایی نادر از سیمین، فروشنده و قهرمان در میان بهترین کارگردانان ایرانی قرار دارد.

کارگرداناصغر فرهادی
تهیه کنندهایرج تقی پور
نویسندهاصغر فرهادی
محمدرضا فاضلی
علیرضا بذرافشان
بازیگرانفرامرز قریبیان
یوسف خداپرست
باران کوثری
مالک حدپور سراج
تدوینسعید شاهسواری
موسیقیحمیدرضا صدری
سال ساخت1381
نمره IMDB6.7
مدت زمان فیلم95 دقیقه
پوستر فیلم رقص در غبار

خلاصه داستان

نظر (یوسف خداپرست) جوان بیست و یکی دو ساله‌ای است که روزی در مینی‌بوس با ریحانه (باران کوثری) آشنا می‌شود و ازدواج می‌کنند، اما حرف‌های ناپسندی که در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می‌کند تا ریحانه را طلاق بدهد.

نقد و بررسی فیلم رقص در غبار

فیلم رقص در غبار اولین فیلم بلند اصغر فرهادی کارگردان خوش فکر سینمای ایران است. او در این فیلم دو داستان عاشقانه را به یکدیگر گره می‌زند و یکی را جایگزین دیگری می‌کند. یکی عشق پسر جوانی به نام نظر به نامزدش و دومی عشق پیرمرد به همسر سابقش که از اواسط فیلم به یکدیگر گره می‌خورند. پیرمرد در انتهای مسیر زندگی و ناامید از تلاش‌های عاشقانه است؛ اما نظر پرشور و هیجان است. در واقع پیرمرد انتهای مسیر نظر است و نظر ابتدای مسیر پیرمرد. فرهادی در انتهای فیلم به ما نشان می دهد که نظر وارث اسباب مارگیری پیرمرد می شود و احتمالا باید به گوشه عزلتی برود که پیش از این پیرمرد در آن گرفتار بود. خصوصا لباس های سفید ریحانه در اواخر فیلم نشانگر بی وفایی محتملی است که ریحانه خواهد کرد. اما در سوی دیگر پیرمرد اسباب و وسایل خود را می فروشد و زندگی جدیدی را آغاز می کند. احتمالا پیرمرد نیز از عشق پرهیجان نظر به وجد آمده و قصد شروع زندگی جدیدی کرده است. پس در واقع نظر و پیرمرد دو قطب یک داستان عاشقانه هستند که دائم در حال تغییر موقعیت هستند می توان گفت این فیلم شکل کامل و حتی اغراق آمیزی از مضامین و تصاویر استعاری است. از همان ابتدا فیلم رقص در غبار با تصویری از مجسمه میدان حر و شمایلی که در حال کشتن دیو نفس است آغاز می شود. دیالوگ های نمادین درباره اسب و ساختن پادزهر، نماهای مخفی از چهره شخصیت ها پشت پارچه ها و پلاستیک ها، لباس سفید، تغییر لحن داستان، رفتار غیرمنطقی پیرمرد و نظر همگی بیننده را به فکر فرو می برد که چه معنایی پشت این مسائل است. تاکید بر روی این مولفه ها به قدری زیاد است که گاهی بیننده احساس خستگی و ناامیدی می کند، چرا که بعضی از این معماها غیرقابل حل می نمایند.

از لحاظ فرمی فیلم رقص در غبار از کیفیت بالایی برخوردار است. فرهادی به خوبی از زوایای کادر و عمق منظر استفاده می کند. به طور ویژه می توان به صحنه هایی اشاره کرد که پیرمرد در حال استفاده از یخ برای زنده نگه داشتن انگشت قطع شده است. همچنین سکانس هایی که نظر و پیرمرد را در ماشین به سمت بیمارستان به تصویر می کشد، به خوبی دو سوژه اصلی را در کادر گنجانده است. صحنه گریه کردن پیرمرد در بیابان و همچنین خیس شدن او زیر باران بسیار هنرمندانه و زیبا گرفته شده اند (گرچه راز خیس شدن پیرمرد زیر باران معمایی لاینحل برای بیننده باقی می ماند). با این وجود، فرار فرهادی از به نمایش گذاشتن صحنه های مهمی همچون نیش زدن مار، قطع کردن انگشت و یا حتی نماهای مستند و جذابی از حرکت مارها در کنار بازیگران می تواند نشان از کمبود بودجه یا ضعف جلوه های ویژه باشد. همچنین فیلم رقص در غبار از توازن خوبی در روایت برخوردار نیست. فرهادی در چند دقیقه ابتدایی فیلم رقص در غبار در قالب چند پرده منقطع به خوبی شخصیت ها را به ما معرفی می کند و از بیان حواشی خودداری می کند. یک نگاه، یک لبخند، یک تعقیب و یک ازدواج. اینها در شناخت شخصیت ها اهمیت دارند، اما داستان فرهادی این نیست. بخش دوم فیلم به فشار اجتماعی و خانوادگی نظر برای طلاق دادن ریحانه می پردازد. این قسمت فیلم طولانی و کم رمق است. علاوه بر زمان زیادی که صرف این بخش می شود و کم اهمیت بودن آن در مقایسه با اصل داستان، محتوای کم عمقی از آن استخراج می شود. شاید اگر عمق عشق ریحانه و نظر بیشتر به تصویر کشیده می شد، بیننده از لحاظ عاطفی بیش از این درگیر می شد، اما فرهادی به چند سکانس بریده از دیالوگ های عاشقانه آنها اکتفا می کند (گاهی مشکل تدوین نیز این بخش ها را تضعیف می کند. به عنوان مثال دیالوگ زیبا و عاشقانه نظر و ریحانه در دقیقه 30 گویی در بین فیلم گنجانده شده است). اما در بخش سوم فیلم جایی که نظر در بیابان با پیرمرد تنها می شود، نقطه عطف داستان شکل می گیرد. روبرت صافاریان بخش دوم زیادی طولانی است و فرهادی را گرفتار نمادهای زائدی مانند اسب و کارگاه پادزهر سازی می کند که نمی تواند نظام نشانه‌ای بسامانی چنان مرتب کند که به هم پاسخ دهند و یکدیگر را تقویت کنند.

یکی دیگر از ضعف های جدی فیلم رقص در غبار عدم وجود فیلمنامه منسجم و مستقل است. نمی توان و نباید فراموش کرد که ارزش این فیلمنامه به ایده نابی است که درباره عشق در دو قالب مختلف دارد، اما به وضوح مشخص است که نویسندگان تلاش می کنند این ایده ناب را به هر شکل ممکن به یک داستان دو ساعته برای ساخت فیلم تبدیل کنند. در برخی موارد دیالوگ ها غیرمنطقی یا غیرقابل باور است. به عنوان مثال رفتار نظر در قبال پلیسی که برای جلب او آمده غیرمنطقی است. همچنین فرار نظر به همراه پول بیمارستان گرچه نقطه عطف داستان است، اما غیرقابل باور و بدون مقدمه کافی است. آیا پرداخت مهریه به ریحانه در حالی که خودش چندان طالب نیست، تا این حد ارزش دارد؟ (هر چقدر هم که او را دوست بداریم!) چرا پیرمرد که سال هاست در بیابان زندگی می کند، پادزهری همراه خود ندارد؟ آیا او تا به حال به این مساله فکر نکرده است؟ پیرمرد در بیمارستان می گوید وقتی گزیدگی مار را دیده هیچ راهی به جز قطع انگشت به ذهنش نرسیده است، چرا؟ او که مرد آرام و ظاهرا فکوری است. علاوه بر این شخصیت های فرعی فیلم رقص در غبار همچون ریحانه کمتر مورد توجه قرار گرفته اند، گویی فیلم در فضایی غیرواقعی، در آسمان ها یا در جهانی دیگر در حال رخ دادن است و تنها دو شخصیت اصلی یعنی نظر و پیرمرد را در این جهان باید شناخت. علاوه بر این ساناز رمضانی معتقد است شخصیت‌پردازی شخصیت‌های اصلی شاید اسطوره‌ای و کمی کلیشه‌ای به نظر برسد. این اسطوره ای بودن احتمالا به خاطر نداشتن اطلاعات کافی درباره جزئیات زندگی و رفتارهای شخصیت های اصلی است. شخصیت پیرمرد تنها در قالب چند دیالوگ کوتاه و چندین دقیقه سکوت او باید پرداخته شود، که امری بسیار دشوار است. به طور خلاصه باید گفت فیلمنامه رقص در غبار در حد یک ایده ناب باقی می ماند.

از سوی دیگر شاید بتوان گفت یکی از نقاط قوت فیلم رقص در غبار بازی چشمگیر فرامرز قریبیان و گریم سنگین او است. او که برای بازی در این فیلم موفق به کسب جایزه از جشنواره فیلم آسیا پسیفیک و جشنواره بین المللی مسکو شد، تلاش شایان توجهی می کند تا شخصیت یک عاشق خسته را ایفا کند. در صحنه ای که او در بیابان گریه می کند، سایه او نشانگر مرد قدرتمندی است که از لحاظ جسمی و فکری چیزی کم ندارد، اما همچون یک کودک گریه می کند و با زمین خاکمال می شود. او سرخورده عشقی است که بیش از حد برای آن فداکاری کرده است. فشار روحی به روی او به قدری زیاد است که با بیابان خو گرفته و کمتر حرف می زند. چهره قریبیان خصوصا با گریم فوق العاده ای که روی صورت او انجام شده، سنگینی این بار را به خوبی نشان می دهد. در نقش دیگری با چهره ناآشنایی به نام یوسف خداپرست روبرو هستیم که گویا باید نقش پسر ساده و بی آلایشی را بازی کند. این سادگی در طول فیلم گاهی با اغراق و بلاهت همراه است. البته مشخص نیست این سادگی غیرقابل باور در متن فیلمنامه وجود دارد یا در قالب بازی خداپرست اینگونه نمایان شده است. به هر شکل نه تنها خداپرست بلکه باران کوثری نیز در قالب شخصیتی به غایت معصوم و ساده ظاهر شده است. البته این معصومیت در چهره باران کوثری که در این فیلم تنها 18 سال سن داشت، شاید لازم باشد. اما برای شخصیت نظر که نقش اول فیلم است و بیننده زمان زیادی را با او طی می کند، بیش از حد اغراق آمیز و غیرقابل باور است. صافاریان معتقد است شاید بازیگر قدرتری می‌توانست همنشینی سادگی و سماجت، ترس و پافشاری را بهتر درآورد.

نویسندگان: روبرت صافاریان و ساناز رمضانی

فهرست جوایز فیلم رقص در غبار

در بیست و یکمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال 1381، فیلم رقص در غبار نامزد دریافت سه سیمرغ بلورین برای بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی)، بهترین موسیقی متن (حمیدرضا صدری) و بهترین فیلمبرداری (حسن کریمی) شد و در پایان فقط موفق به کسب جایزه ویژه هیئت داوران شد.

  • جایزه ویژه هیئت داوران (ایرج تقی پور)، دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۱
  • تندیس بهترین فیلم (ایرج تقی پور)، هفتمین جشن خانه سینمای ایران ۱۳۸۲
  • تندیس بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی)، هفتمین جشن خانه سینمای ایران ۱۳۸۲
  • تندیس بهترین بازیگر مرد (فرامرز قریبیان)، هفتمین جشن خانه سینمای ایران ۱۳۸۲
  • تندیس بهترین صدابرداری (حسن زاهدی)، هفتمین جشن خانه سینمای ایران ۱۳۸۲
  • جایزه گئورگ طلایی بهترین بازیگر مرد (فرامرز قریبیان)، جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو 2003
  • جایزه بهترین کارگردان (اصغر فرهادی)، مراسم جوایز فیلم آسیا پاسیفیک 2003
  • جایزه بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی، رضا فاضلی، علیرضا بذرافشان)، مراسم جوایز فیلم آسیا پاسیفیک 2003
  • جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (فرامرز قریبیان)، مراسم جوایز فیلم آسیا پاسیفیک 2003

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *