شهریار اثر نیکولو ماکیاولی کتابی پانصد ساله است که همچنان توانسته ارزش و منزلت خود را حفظ کند. این کتاب که در حوزه سیاست نوشته شده است، در ایران هم طرفداران خاص خود را دارد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید.
نام کتاب | شهریار | The Prince | Il Principe |
نویسنده | نیکولو ماکیاولی |
گونه ادبی | ناداستان، علوم سیاسی |
انتشارات در ایران | نشر اقبال و نشرهای دیگر |
مترجم | محمود محمود و مترجمان دیگر |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی نیکولو ماکیاولی
نیکولو دی برناردو دِ ماکیاولی در سال 1469 در فلورانس متولد شد. او شاعر، مورخ، فیلسوف و نمایشنامهنویس است. ماکیاولی بیشتر عمر خود را صرف سیاست کرد و خود را یک میهنپرست معرفی میکند. با این حال، نام او بسیار جنجالی است و با حمایت از حکومت دیکتاتوری گره خورده است. او یکی از سردمداران نگاهی واقعگرایانه به سیاست است. نگاهی که اخلاقیات و بسیاری ملاحضات دیگر را کنار میگذارد و تنها هدف را موردتوجه قرار میدهد. او انسان را موجودی خبیث میداند که باید با دو حربهی قانون و زور، توسعهطلبی وی را محدود کرد.
او در ابتدا منشی دولت فلورانس بود. بعد از انتصاب او، سیاست در فلورانس دستخوش تغییر شد. خاندان مدیچی تبعید شدند. چند دهه بیثباتی رخ داد. در این وضعیت، ماکیاولی فراز و نشیب فراوانی را در زمینه شغلی تجربه کرد. ابتدا یک دیپلمات مهم بود و بعد فرمانده نظامی شد. در نظامیگری وقتی شکست خورد، دشمن مملکت شناخته میشد. وقتی مدیچیها به قدرت برگشتند، او شکنجه و تبعید شد. در کل ماکیاولی سیاستمداری شکستخورده است که اگر کتاب شهریار را نمینوشت، اسم وی در طول تاریخ فراموش میشد.
ماکیاولی پیش از مرگ تنها یک کتاب چاپ کرد. این کتاب، گفتاری درباره پیزا نام دارد. در این کتاب، او به تاریخ شهر پیزای ایتالیا میپردازد. کتاب گفتارهای ماکیاولی در سال 1531 منتشر شد که چهار سال پس از مرگ وی بود. در پایان مهمترین کتاب او شهریار، سال 1532 منتشر شد. او این کتاب را به لورنزو مدیچی تقدیم کرد. این حاکم فلورانس کمی پیش از اینکه ماکیاولی به طور حرفهای وارد سیاست شود، فوت کرده بود.
کتاب در واقع به نوهی مدیچی به عنوان پیشکش تقدیم شد.
دورهی زندگی ماکیاولی
اشاره به این نکته ضروری است که ماکیاولی در دورهی حکومت فلورانس (۱۱۱۵–۱۵۳۲) یکی از پنج دولت ایتالیایی زندگی میکرد و از 1498 به استخدام دولت درآمده بود. با این حال، او دورهی آشفتهای زندگی میکرد که حالا به عنوان رنسانس شناخته میشود. از سویی سیستم فئودالی در اکثر کشورهای اروپایی برچیده شده بود. حاکمانی مقتدر مانند شارل هشتم و لویی دوازدهم در فرانسه، هنری هفتم در انگلیس و فردیناند در اسپانیا روی کار آمده بودند که سیستم آریستوکراسی را در کشورهای خود برچیده بودند.
با این حال ایتالیا وضعیت سنتی خود را حفظ کرده بود. ایتالیا به پنج دولت خودمختار تقسیم شده بود و تن به تغییر نمیداد. ماکیاولی که سیاستمدار بود، با این وضعیت کنار نمیآمد. به نظر او، تنها راه پیشرفت اتحاد تمام ایتالیا بود. او اعتقاد به شهریاری داشت که بتواند در این راه کوشش کند. از سویی او به لزوم حفظ اخلاقیات و چیزهایی نظیر این برای این شهریار باور نداشت.
شغل دولتی ماکیاولی به گونهای بود که دائما به ماموریتهای دیپلماتیک فرستاده میشد. به همین دلیل دائما به دربارهای اروپایی راه داشت. این فرصتی برای او بود که به مقایسه وضع اجتماعی و سیاسی ایتالیا و سایر دولتهای اروپایی بپردازد. او در فلورانس، یک ارتش ملی ساخت و خود مسئول آن شد. با این حال این ارتش از هم پاشید و ماکیاولی عزل شد. او تا 1927 که زمان مرگش بود، گوشهگیر شد و از کار سیاسی کنارهگیری کرد. تقریبا تمام نوشتههای ماکیاولی مربوط به همین دوره است.
نقد و بررسی کتاب شهریار ماکیاولی
همانطور که گفته شد، کتاب شهریار پس از مرگ او به چاپ رسید. او نوشتن این کتاب را از سال 1513 آغاز کرده بود. با این حال کتاب در سال 1532 سرانجام روانه بازار شد. او در این کتاب به طور مفصل در مورد حکومت مدنظر خود صحبت میکند. او شیوههای حکومت متفاوت را با یکدیگر مقایسه میکند و احتمال پابرجایی یا فروپاشی هرکدام را بررسی مینماید.
یکی از مهمترین کسانی که الهامبخش ماکیاولی برای نوشتن کتاب شهریار بودند، چِزاره بورجا بود. او فرزند نامشروع پاپ اسپانایی کلیسای کاتولیک «الکساندر ششم» بود. بورجا در شانزده سالگی کاردینال شد اما بعد زندگی مذهبی را رها کرد چون دغدغهی حکومت داشت. او قصد داشت تمام ایتالیا را یکپارچه کند. ماکیاولی هم اندیشهی مشابهی داشت و به همین دلیل به بورجا علاقهمند شد. ماکیاولی امید داشت که با موفقیت بورجا، ایتالیا کشوری مهم و قدرتمند شود. وقتی الکساندر ششم در مقام پاپی بود، قدرت بورجا داشت بیشتر و بیشتر میشد. اما مرگ الکساندر (1503) باعش شد قدرت بورجا هم از دست برود. او هم در سال 1507 فوت کرد.
این کتاب چهار قرن بعد، توسط موسولینی به هیتلر هدیه داده شد. هیتلر به ماکیاولی علاقهمند شد و از ایدههای او برای نگهداری حکومت با خشونت لازم، استفاده کرد.
فصول کتاب شهریار
این کتاب شامل بیست و شش فصل میشود که این موارد هستند:
پادشاهیهای جدید
- فصل یکم: شهریاریها بر چند گونهاند و شیوههای فراچنگ آوردنشان
- فصل دوم: دربارهٔ شهریاریهای موروثی
شهریاریهای پیوندی
- فصل سوم: دربارهٔ شهریاریهای پیوندی | در این بخش به حالتی پرداخته میشود که مردم یک پادشاه را سرنگون میکنند اما جانشین او طوری عمل میکند که مردم دلتنگ پادشاهی قبلی میشوند.
- فصل چهارم: چرا در پادشاهی داریوش، که به دست اسکندر افتاد، پس از مرگ اسکندر مردم بر جانشینان وی نشوریدند | این فصل، دنبالهی فصل قبلی است
- فصل پنجم: در باب شیوه حکومت بر آن شهرها یا شهریاریها که پیش از آن با قانون خود میزیستهاند | الف ویران کردن ب انتقال پایتخت ج آزاد گذاشتن به همراه خراجگیری
حکومتهای کاملاً نوبنیاد
- فصل ششم: در باب آن شهریاریها که به نیرو و هنر خود گیرند
- فصل هفتم: در باب شهریاریهای نوبنیاد که به بازو و بخت دیگران گیرند | در این حالت عموما حکومت زود از بین میرود.
- فصل هشتم: در باب آنان که با تبهکاری به شهریاری رسند | اینطور میتوان حکومت کرد اما نمیتوان بزرگی کرد
- فصل نهم: در باب شهریاری مردمی | اگر حکومت با کمک نخبگان به وجود بیاید، نگهداری از آن سختتر از آن است که عامه او را به حکومت برسانند چون در حالت اول، نخبگان حلقهی اطراف او را پس از شروع حکومت تشکیل میدهند
- فصل دهم: در باب ارزیابی قدرت شهریاریها | دو حالت هستند: هجوم آورنده و دفاعکننده
- فصل یازدهم: در باب شهریاری دینیاران | عموما برای نگهداری از حکومت به دلیل عقبهی دینی مشکل زیادی ندارند
دفاع و ارتش
- فصل دوازدهم: در باب گونههای سپاه و سپاهیان مزدور | چهار نوع ارتش داریم: ارتش متعلق به شهریار، متشکل از مزدوران، ارتش کمکی متحدان و ارتشی از ترکیب این موارد. ماکیاولی دفاع از کشور را به کمک ارتش مزدور یا کمکی ناممکن میداند.
- فصل سیزدهم: در باب سپاهیان کمکی، آمیخته و بومی | سپاهی که برای کمک از دولتی دیگر آمده، برای دفاع مایه ناکامی است. مثلا ارتش فرانسه در دوره لویی یازدهم عموما شامل سوئیسیها میشد که باعث ایجاد مشکل شد.
کیفیتهای یک شهریار
- فصل چهاردهم: شهریار و لشکرآرایی | مهمترین عامل از دست دادن خکومت، فراموشی جنگاوری است. همینطور جنگاوری مهمترین عامل به دست آوردن حکومت است.
- فصل پانزدهم: در باب آنچه مایه ستایش و نکوهش بهر مردمان است به ویژه شهریاران | جهان مملو از ناپرهیزگاری است پس کسی که بخواهد همیشه پرهیزگار باشد، ناکام میماند. شهریار باید این را خوب بداند.
- فصل شانزدهم: در باب بخشندگی و تنگچشمی
- فصل هفدهم: در باب سنگدلی و نرمدلی و اینکه مهرانگیزی بهتر یا ترسانگیزی | شهریار بهتر است که به نرمخویی معروف باشد اما نرمخویی بیدلیل ایجاد ممشکل میکند. ستمپیشگی هم در جای مناسب، موجب سامان کشور میشود.
- فصل هجدهم: در باب شیوه درست پیمانی شهریاران | شهریار باید بتواند از قانون و زور به شکل توامان استفاده کند.
- فصل نوزدهم: در باب پرهیز از خوار و نفرتانگیز شدن
ملاحظهگرا بودن شهریار
- فصل بیستم: در باب سودمندی یا زیانمندی دژها و دیگر چارهاندیشیها که شهریاران کنند
- فصل بیست و یکم: شهریار را چه باید کرد تا نامبردار شود
- فصل بیست و دوم: در باب رایزنان ویژه شهریار
- فصل بیست و سوم: چگونه از چاپلوسان میباید پرهیخت | مردم باید بدانند شهریار از شنیدن حقیقت ناراحت نمیشود. با این حال، نباید اینطور باشد که هرکسی بیاید و از حقیقت با شهریار صحبت کند. شهریار باید زیرک باشد و میانهروی پیشه کند.
- فصل بیست و چهارم: چرا شهریارانِ ایتالیا کشورشان را از دست دادهاند | ناتوانی سپاه، مشکلاتی در مردم و مسئولان دلایلی است که نویسنده میشمرد.
- فصل بیست و پنجم: در کارهای بشری بخت تا کجا دستاندرکار است و چگونه با آن میتوان ستیزید | سرنوشت از نظر نویسنده نیمی شانس و نیمی در دست فرد است.
- فصل بیست و ششم: فراخوانشی به رهانیدن ایتالیا از چنگال بربران | یکی از مهمترین بخشهای کتاب است که در آن، ماکیاولی صحبت اصلی را بیان میکند. او انتقادهای فراوانی نسبت به شیوه حکمرانی در ایتالیا دارد. به باور او، ایتالیا به یک حاکم مقتدر برای یکپارچه بودن، نیاز دارد. او در این بخش نوشته است:
بویِ گندِ این سروریِ بربران ما همه را میآزارد. پس بادا که خاندان ارجمند شما باآن دلیری و امیدهایی که از آرمانهای بر حق میآید این کار را برگردن گیرد، تاکه زیر پرچم شما، میهنمان سرافراز شود.
بخشی از کتاب شهریار
بخشی از متن کتاب
خصوصیات ماکیاولی از شهریار، چنین مواردی هستند:
بیرحمی را میتوان برایِ رسیدن به هدفِ موردِ نظر، اعمال کرد. شهریار نباید بر سرِ قول و پیمانِ خود وفادار باشد. شهریار باید یاد بگیرد که مهربان نباشد. مادام که شهریار قادر به حفظِ اتحاد و وفاداریِ مردمان و اتباعِ خویش است، نباید نگرانی و تشویشِ خاطری از ملامتشدن به خاطرِ بیرحمی داشته باشد. ترسِ مردم از شهریار، به مراتب بهتر از این است که او را دوست بدارند
اکثرِ مردم ساده لوح هستند و خیلی زود فریب میخورند. لذا شهریار باید کاری کند که مطمئن شود مردم او را به عنوانِ یک فرمانروایِ مهربان و دلرحم و وفادار به عهد و پیمان و پایبند به اصول و اعتقاداتِ دینی و مذهبی، بشمار آورند… همه کس به ظواهرِ تو توجه ندارد، کمتر کسی میتواند حقیقتِ وجودِ تو را دریابد.. مردمِ عوام، همواره فریبِ ظواهر و تظاهر را میخورند
شهریار باید در بینِ حیوانات، از شیر و روباه، همزمان تقلید کند. شیر نمیتواند از تله و دام بگریزد و روباه نیز نمیتواند از چنگالِ گرگها فرار کند. از این رو، باید روباه باشد تا تله و دام را بشناسد و از طرفی شیر باشد تا حسابِ گرگ ها را برسد.
جایگاه کتاب
برای بررسی وضعیت کنونی کتاب سراغ ابزار گوگل ترندز رفتیم. این ابزار با کمک دادههای جستجوی کاربران از سراسر جهان یک تصویر کلی به ما میدهد. کتاب شهریار را با یک سری کتابهای مشابه مقایسه کردیم. کتابهای هنر جنگ از سون تزو، قابوس نامه، مانیفست کمونیست و راه من هیتلر در این لیست جا دارند. از این لحاظ، کتاب شهریار به نظر با وجود پنج قرن سابقه، همچنان بیشتر از موارد دیگر موردتوجه قرار دارد.
سراغ گودریدز هم رفتیم. این سایت به نوعی شبکه اجتماعی علاقهمندان به کتاب است. در این سایت، امتیاز کتاب شهریار 3.8 از 5 است که نمرهای تقریبا متوسط به شمار میرود. این امتیاز، میانگینی از بیش از 300 هزار امتیازی است که کاربران به این کتاب دادهاند. این عدد بسیار بزرگ در مقیاس این سایت است و شاید بین کتب اندیشه سیاسی، بالاترین علاقه را نشان دهد. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را از کاربران گودریدز میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
نیکولو ماکیاولی پس از یک عمر مطالعهی تاریخ، نسبت به آن اِشراف پیدا کرده بود و دقیقاً همان کاری را کرد که هگل دویست سال بعد از ماکیاولی گفته بود هیچ کس نمی کند: بزرگترین درس تاریخ آن است که هیچکس از آن درس نمیگیرد. حاصل این درس گرفتنها، کتابِ شهریار است. ترجمهی داریوش آشوری و لحنی که برای ترجمه انتخاب کرده (مانند ترجمهی چنین گفت زرتشت نیچه) لحنی آزاردهنده دارد.
ماکیاولی در این کتاب که شامل بیست و شش فصل است، می گوید که پادشاه باید چگونه قدرت را به دست بیاورد. وقتی بهدست آورد، چگونه آن را حفظ کند. چگونه با مخالفانش برخورد کند، چگونه لشکر بیاراید و در کل، چه کند که تاج و تختش را از دست ندهد. برای هر آموزه گواهی تاریخی از سرگذشت شکستها و پیروزیهای پیشینیان میآورد. همین کار، اهمیت کتاب را بالا برده است.
خیلیها این کتاب را آموزههایی سراسر غیرانساندوستانه و بیرحمانه توصیف می کنند. همینطور ماکیاولی را شیطان میخوانند! اما حقیقت این است که در دنیا فقط یک قانون حاکم است و آن هم تنازع بر سرِ قدرت است. هر کسی یا فرمانروا است یا بهناچار، فرمانبردار است. ساختِ جامعه مانند ساختِ ارتش، سلسلهمراتبی است. هیچ عضوی را در آن نمیتوان یافت که درجه نداشته باشد و در ارتش، درجه است که میزان قدرت هر عضو را مشخص میکند. در جامعه هم طبقهبندی به همان صورتِ طبقهبندیِ ارتش است. فقط در جامعه، درجهها روی دوش آدمها نیستند.
کامنت فارسی از باقر هاشمی
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
[…] با احترام به سلیقه و نظرِ دیگران، از دیدگاهِ من، کتابِ “شهریار” اثری ناب و یا کتابِ فلسفی نیست. هیچ ترکیبِ مشخصی ندارد و به نظر میرسد که هدفِ ماکیاولی از نوشتنِ این کتاب، نزدیک شدن و دوستی با خاندانِ بزرگِ مدیچی بوده است. آنجایی تردید به یقین تبدیل میشود که میدانیم ماکیاولی بر رویِ این کتاب، حدوداً سه الی چهار سال کار کرد و سرانجام آن را به لورنتوده مدیچی هدیه کرد.
مطالبی که ماکیاولی در شهریار آورده، تنها نشانهها و رهنمودهایی است برایِ قدرتمندان و ثروتمندان برایِ آنکه بتوانند با قدرتِ خویش، حکومتی پایدار را برپا کنند. البته من این را قبول ندارم که این کتاب راهنمایِ ستمکاران است تا بتوانند با این رهنمودها، کسبِ قدرت کنند.
نظر فارسی از پیمان رضاخانی
بهترین ترجمه کتاب شهریار ماکیاولی
کتاب چندین و چند مرتبه در ایران ترجمه شده است. مرتبه اول مربوط به نود سال پیش است. محمود پهلوی (که بعد از پهلوی شدن نام شخص اول مملکت، فامیلی خود را هم محمود گذاشت) کتاب را سال 1311 ترجمه کرد. این کتاب توسط نشر اقبال به چاپ رسید. داریوش آشوری ترجمه دیگری از کتاب را در سال 1366 به چاپ رساند. مرتضی ثاقبفر سال 1387 کتاب را ترجمه کرد که نشر جامی به چاپ رساند. احمدرضا زرکش کاشانی و نسرین مجیدی دو ترجمه قابلذکر را طی ده سال اخیر با نشرهای پژواک و روزگار نو راهی بازار کردهاند. مسئله عجیب در ترجمه کتاب، تعداد صفحات آن است. نسخهای که مجیدی ترجمه کرد، 96 صفحه دارد. نسخهای که آشوری ترجمه کرد، 216 صفحه دارد. سایر نسخههای کتاب هم تعداد صفحات متفاوتی دارند.
باتوجه به ترجمههای خوبی که از این کتاب وجود داشت، کتاب درگیر ترجمههای متعدد نشد. سه نسخهای که هنوز تیراژ بالایی دارند نسخههای محمود محمود و مرتضی ثاقبفر و داریوش آشوری هستند. از این بین صاحبان فن، نسخهی آشوری را کمی بهتر توصیف میکنند.
نظرات کاربران