بگ هولدر (Bag Holder) به کسی گفته میشود که داراییها یا سهام خود را در حالی که قیمتشان کاهش مییابد به شدت نگه میدارد. علیرغم سیگنالهای واضح مبنیبر اینکه سهام به سمت صفر میرود، یک بگ هولدر آن را نگه میدارد تا در نهایت قیمت آنها واقعاً به صفر برسد. این اصطلاح از زمان رکود بزرگ میآید، زمانی که مردم در صف سوپ کیسههای خود را برای سیب زمینی نگه میداشتند. آنها در این کیسهها تنها دارایی خود را داشتند. از آن زمان، این اصطلاح برای دنیای تجارت مدرن استفاده میشود. اکنون در کریپتو نیز فراگیر شده است.
نمونههایی از سهام نگهدارنده کیف در Crypto
بگ هولدرها به دلایل مختلف چنین میشوند. برای شروع، ما نه تنها در مورد کاربران مبتدی یا فردی صحبت میکنیم. اینها همچنین میتوانند مشاغل، سرمایهگذاران با تجربه یا حتی مدیران صندوق سرمایهگذاری با ارزش میلیاردی باشند.
بگ هولدرها که دارایی با پتانسیل رشد را خریداری کردهاند
یک شرکت محصول جدیدی را منتشر میکند. Airdrops امیدوار کننده است. نرخهای قفل کردن توکن در استخر نقدینگی قابل توجه است. به نظر میرسد این توکن پتانسیل بسیار بالایی دارد. تحت تاثیر تبلیغات، مردم شروع به خرید توکن میکنند. اما وقتی تبلیغات به پایان رسید، به نظر میرسد که توکن ارزش زیادی ارائه نمیدهد. قیمت پمپاژ شروع به کاهش میکند. اما سرمایهگذاران هنوز حتی از این میترسند که ارزش سرمایهگذاری آنها ممکن است ناپدید شود و تا زمانی که قیمت آن به کمتر از صدها سنت کاهش پیدا کند، روی توکن باقی بماند.
بگ هولدرهایی که در اوج سهام سرمایهگذاری کردهاند
در اینجا، یافتن نمونههایی در دنیای رمزنگاری سختتر است زیرا این بخش هنوز جوان است. اما در بخش خردهفروشی، Sears میتواند به عنوان یک نمونه کامل باشد. در سال 2007، Sears در اوج توسعه خود بود و سهام این شرکت به ازای هر سهم 125 دلار معامله میشد. بسیاری از صندوقها در آن زمان مبالغ قابل توجهی را در سهام Sears سرمایهگذاری کردند. اما علاوه بر این، این شرکت با مشکلاتی روبرو شد و حتی در سال 2018 اعلام ورشکستگی کرد. حتی با وجود اینکه شرکت از بین نرفت، ارزش سهام آن در اولین روز معاملاتی در سال 2022 به 0.02 دلار کاهش یافت. افرادی که هنوز سهام سیرز را دارند میتوانند به عنوان یک نمونه کامل از نگهدارنده کیف عمل میکند.
نکات کلیدی
- یک دارنده بگ به سرمایهگذاری اشاره دارد که به امید صعود دوباره، سهام خود را که عملکرد ضعیفی داشته، نگه داشته است.
- دلایل روانشناختی برای رفتار دارنده بگ وجود دارد: یعنی سرمایهگذاران تمایل دارند بیش از تمرکز روی به دست آوردن سود، روی جبران ضررها متمرکز شوند.
تئوری دورنما – نظریه چشم انداز (prospect theory)
این پدیده به تئوری دورنما (prospect theory) مربوط میشود که در آن افراد به جای ضررها، براساس سودهای به دست آمده تصمیم میگیرند. این نظریه با مثالی نشان داده شده است که در آن مردم ترجیح میدهند ۵۰ دلار به دست بیاورند تا این که ۱۰۰ دلار به آنها داده شود و نیمی از این مبلغ را از دست بدهند، حتی اگر در هر دو مورد در نهایت ۵۰ دلار بدست آورند.
در مثالی دیگر، مردم از اضافه کاری خودداری میکنند. زیرا ممکن است مالیات بیشتری متحمل شوند. اگر چه سرانجام درآمد بیشتری خواهند داشت، اما وجوه خروجی در ذهن آنها بزرگتر میشود.
نظریه چشم انداز چگونه کار میکند؟
نظریه چشمانداز به زیرگروه اقتصادی رفتاری تعلق دارد و توصیف میکند که چگونه افراد بین گزینههای احتمالی که در آن ریسک دخیل است و احتمال نتایج متفاوت ناشناخته است، انتخاب میکنند. این نظریه در سال 1979 فرموله شد و در سال 1992 توسط آموس تورسکی و دانیل کانمن توسعه یافت و در مقایسه با تئوری مطلوبیت مورد انتظار، از نظر روانشناختی در مورد نحوه تصمیمگیری دقیقتر بود.
توضیح اساسی برای رفتار یک فرد، تحت تئوری چشم انداز، این است که چون انتخاب ها مستقل و منحصر به فرد هستند، احتمال سود یا زیان به طور منطقی به جای احتمالی که در واقع ارائه میشود، 50/50 فرض میشود. اساساً، احتمال سود به طور کلی بیشتر در نظر گرفته میشود.
تورسکی و کانمن پیشنهاد کردند که زیانها نسبت به مقدار مشابه سود، تأثیر عاطفی بیشتری بر فرد میگذارند، بنابراین با توجه به انتخابهایی که دو راه ارائه میشوند – که هر دو نتیجه یکسانی دارند – فرد گزینهای را انتخاب میکند که منافع درک شده را ارائه میکند.
به گفته تورسکی و کانمن، اثر قطعیت زمانی نشان داده میشود که افراد پیامدهای خاص و نتایج کم وزنی را که فقط محتمل هستند ترجیح دهند.
اثر قطعیت منجر به اجتناب افراد از ریسک میشود که چشم انداز سود مطمئنی وجود دارد. همچنین به افرادی کمک میکند که به دنبال ریسک باشند، زمانی که یکی از گزینههای آنها ضرری مطمئن است.
اثر انزوا زمانی اتفاق میافتد که افراد دو گزینه را با نتیجه یکسان، اما مسیرهای متفاوتی برای رسیدن به نتیجه ارائه کرده باشند. در این مورد، افراد احتمالاً اطلاعات مشابهی را برای کاهش بار شناختی لغو میکنند و نتیجهگیریهای آنها بسته به نحوه چارچوببندی گزینهها متفاوت خواهد بود.
سلام! مطلب خیلی جالبی بود و کمک کرد تا مفهوم بگ هولدر رو دقیقتر درک کنم. واقعاً بخش روانشناختی این پدیده جذابه؛ چرا که حتی افراد با تجربه هم ممکنه تحت تأثیر احساسات، تصمیمات غلط بگیرن. نکتهای که باید بهش توجه کنیم اینه که برای شناسایی زمان مناسب برای فروش، باید تحلیل بنیادی و تکنیکال رو با هم ترکیب کنیم. به نظرم، ریسکپذیری و مدیریت احساسات یکی از کلیدهای موفقیت در دنیای رمزارزهاست. مرسی بابت اشتراک تجربیات!