آلیس در سرزمین عجایب مجموعهای با دو کتاب است که توسط لوئیس کارول نویسندهی انگلیسی در قرن نوزدهم نوشته شد. این داستان یکی از مهمترین داستانهای نوجوان است که از شخصیتها و فضاهای آن وارد صحبتهای عامیانه شده است. آلیس در سرزمین عجایب در ایران و کل جهان، طرفدران خاص خود را دارد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتابها و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام مجموعه | آلیس در سرزمین عجایب | Alice’s Adventures in Wonderland |
نام کتابها | آلیس در سرزمین عجایب (1865) درون آینه (1872) |
نویسنده | لوئیس کارول |
گونه ادبی | داستان، فانتزی، داستان کودک |
انتشارات در ایران | مرکز و نشرهای دیگر |
مترجم | زویا پیرزاد و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 560 |
سال انتشار | 1865 تا 1871 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی لوئیس کارول
چارلز لاتویج داجسن (Charles Lutwidge Dodgson) در ژانویه 1832 متولد شد. او را با تخلصش لوئیس کارول میشناسیم. کارول به عنوان نویسندهی آلیس در سرزمین عجایب، یکی از مهمترین داستانهای کودک تاریخ شناخته میشود.
کسانی که لوئیس را دیدهاند، او را به لحاظ ظاهری و فیزیکی نامتقارن معرفی کردهاند. او به شکلی خندهدار راه میرفت که ممکن بود به خاطر یک مشکل در زانویش باشد. در کودکی دچار تبی شد که یکی از گوشهایش را ناشنوا کرد. در نوجوانی درگیر سیاهسرفه شد که احتمالا به همین دلیل تا انتهای عمر همیشه با بیماری و ضعف درگیر بود. صرع و میگرفن داشت و همینطور از لنکت زبان رنج میبرد. ادعا شده لکنت او در صحبت با بزگسالان بود و در صحبت با کودکان لکنتی نشان نمیداد. بسیاری باور دارند که شخصیت دودو در آلیس در سرزمین عجایب، خود اوست.
او هیچوقت ازدواج نکرد و فرزندی نداشت.
کودکی
چارلز در خانوادهای محافظهکار و اهل کلیسای آنگلیکان در چشایر، در نیمهی بالایی انگلستان متولد شد. بیشتر پیشینیانِ او نظامی یا روحانی بودند. برای مثال پدرِ پدربزرگ او اسقف و پدربزرگ او فرماندهی ارتش بریتانیا بود که در ایرلند کشته شد. پدرِ چالز در مدرسه استعداد بالایی نشان داده بود اما ترجیح داد با یکی از عموزادههایش ازدواج کند و در یک روستا سکنی گزیند. چارلز، اولین فرزند این ازدواج بود که پس از او، ده فرزند دیگر هم به دنیا آمدند. وقتی یازده ساله بود، به دلیل کار پدرش به چشایر نقلمکان کردند.
او در خانه درس خواند و بسیار به کتابها علاقه نشان داد. مثلا در هفت سالگی کتاب سیر و سلوک زائر از چارلز بانیان را خواند. وقتی دوازده سال داشت، به مدرسهی ریمچوند گرامر فرستاده شد. بعد به مدرسهای دیگر فرستاده شد که قلدریِ پسرهای بزرگتر را آنجا تجربه کرد. با این حال، همسالانش او را به عنوان بچهای به یاد میآوردند که بلد بود چطور از خود دفاع کند. سرانجام سال 1949 در دانشکدهی آکسفورد پذیرفته شد. در همین دوره مادر او از مننژیت درگذشت.
او در آکسفورد استعداد بالایی از خود نشان داد و وقتی به سالهای بالا رسید، مدرسِ تازهواردها هم شد. او تا زمان مرگ در کریس چرچ یکی از دانشکدههای آکسفورد که پدرش هم در آن درس خوانده بود باقی ماند و ریاضی تدریس کرد. جز زندگی تحت نام هنری لوئیس کارول، او با نام اصلی خود فعالیتهای زیادی در حوزهی ریاضی انجام داد. از آن جمله میتوان به مقالات علمی فراوانی در حوزههای هندسه، جبر، ماتریس و نظیر این اشاره کرد.
بزرگسالی
پس از انتشار اولین کتابها، کارول عضو انجمن برادری پیشارافائلی شده بود. آنها گروهی منتقد هنر بیمحتوا بودند که قصد داشتند بیان تازهای از معنویتی جدی و خالص داشته باشند. او همینجا رابطهی دوستانههایی با یک سری هنرمندان مشهور دورهی ویکتوریایی ساخت.
لوئیس کارول تا انتهای عمر به لحاظ سیاسی، دینی و شخصی محافظهکار بود. نزدیکانش او را فردی سختگیر، خجالتی، دقیق، غرق ریاضی، باوقار و محاظهکار معرفی میکنند. او همینطور فردی مذهبی بود و وقتی رسما عضو کلیسای انگلستان شد، امیدوار بود خداوند، گناهان او را ببخشد. بخشی از شناخت کنونی ما از کارول، طبق نامههایش فراوان اوست. 98721 نامه برای او ارسال شد یا او برای دوستانش ارسال کرده است.
او همینطور شدیداً به عکاسی علاقه داشت که تحتتاثیر عمویش بود. در لندن به یک عکاس تبدیل شد و حتی به این فکر میکرد که زندگی خود را از کار عکاسی بگذراند. او به طور خاص علاقه به عکاسی از دختران نوجوان داشت. تصاویر و نقاشیهای برهنهای از کودکان، با لنز و قلم کارول از این دوره موجود است که باعث شده برخی علاقهی او به کودکان را امری جنسی تلقی کنند. اگرچه خود این امر را اروتیک تلقی نمیکرد، یک مرتبه مایل به ازدواج با دختری یازده ساله بود. او در سالهای میانسالی استودیوی عکاسی خود را دایر کرد و بیش از سه هزار عکس در آن دوره گرفت.
او که ذهنی خلاق داشت، یک سری اختراعات از خود ثبت کرده است. برای مثال یک بازی بر مبنای حروف را اختراع کرده بود که به نظر آغازگر مسیری شد که به ساخت بازی اسکربل منجر شد.
طی سالهای آخر حیات، او ثروت و شهرت بالایی داشت اما به تدریس ادامه داد. سرانجام او در ژانویه 1898 به دلیل ذاتالریه درگذشت. در این زمان او تنها 65 سال داشت.
بررسی آثار
کارول از کودکی عادت به نوشتن شعر و قصههای کوتاه داشت. بسیاری از این نوشتهها در مجلات آن زمان به چاپ میرسیدند. در بیست و دو سالگی، نوشتههای او برای اولین بار به مجلاتی در سطح کشور راه پیدا کردند. طنز، نقشی پررنگ در نوشتههای اولیه او داشت. شهرت اولین برای او در 24 سالگی اتفاق افتاد که شعری رمانتیک به اسم خلوت در مجلهی The Train و با تخلص لوئیس کارول به چاپ رساند. البته این اسم دور از نامِ خود او نبود. Ludovicus اسمی لاتین بود که انگلیسی آن لوئیس میشد. کارول هم هم شیوهی ادای ایرلندیِ چارلز بود. البته این اسم را ویراستار مجله به او تحمیل کرد و کارول این شیوه را پسندید.
شعرها، داستانها و ناداستانها
مهمترین آثار لوئیس کارول به این شرح هستند:
- آلیس در سرزمین عجایب (1965)
- فانتازماگوریا (1869): این اصطلاح را صحنه خیالات ترجمه میکنند. شیوهای تئاتر که در ابتدای قرن هجده در فرانسه ابداع شده بود و در آن تصاویر ترسناک شبیه به اسکلت، ارواح و شبیه به این، به شیوهای خاص نمایش داده میشدند. کتاب مجموعهی شعری از کارول است که به شیوهی اشعار بلند قرون وسطی (کانتو-چکامه؛ شبیه به کمدی الهی دانته) نوشته شده است.
- درون آینه: دنبالهی آلیس در سرزمین عجایب
- شکار جانور شگفتانگیز (1876): کتاب شعری از کارول است که با تصویرگری همراه شده است. شعرهای این مجموعه از جمله شعرهای جفنگ دستهبندی میشوند.
- داستان در هم (1985): مجموعه از ده داستان طنز است که پیش از جمع شدن در کتاب، در مجلات انگلیسی منتشر شده بودند.
- سیلوی و برونو (1989): آخرین رمان منتشرشدهی لوئیس کارول است که در دوره حیات او چاپ شد. این داستان هم همزمان در دو دنیای مختلف اتفاق میافتد. یک دنیا که دنیای واقعی است و دورهی ویکتاتوریایی را شامل میشود و دنیا دیگه که جادویی است. برخلاف آلیس، این داستان نظر منتقدان را جلب نکرد و فروش کمی داشت.
- نتیجهگیری سیلوی و برونو (1893): دنبالهای بود که کارول بر کتاب سیلوی و برونو نوشت.
- لاکپشت چه به آشیل گفت (1985): ناداستان و یک گفتگوی تمثیلی بین آشیل و یک لاکپشت است که بر پایههای منطق استوار است.
- او همینطور کتابهایی در مورد ریاضی، تشریح جانوران، آموزش نامهنویسی و چیزهای دیگر دارد.
دفتر خاطرات
کارول تقریبا در تمام زندگی خود عادت به نوشتن خاطرات داشت. با این حال مسئلهای مهم این بین نهفته است. بخش اعظم خاطرات نوشتهشده توسط کارول مفقود شدهاند. به طور خاص چهار دفتر از سیزده دفتر خاطرات کارول در دسترس نیستند. این صفحات بین 1853 تا 1863 یعنی 21 تا 31 سالگی او را شامل میشدند. تنها یک صفحه از این دوره در دسترس است که مربوط به 27 ژوئن 1863 است؛ آنهم به شکلی اتفاقی پیدا شده است. یعنی روزی که لوئیس کارول به آلیس لیدل یازده ساله پیشنهاد ازدواج داد. آلیس لیدل، بنا بر دلایل محکم همان آلیس در داستان آلیس در سرزمین عجایب است.
باور عمومی بر این است که با توجه به حواشی زندگی کارول در این دورهی زمانی، خانوادهی او این صفحات را از بین بردهاند. زندگی نویسندهی بزرگ انگلیسی بخصوص در همین دوره محل بحث و گفتگوهای بسیاری است. برخی او را پدوفیل معرفی میکنند و شاید گمشدن یا حتی نابودی این دفاتر خاطرات، اقدامی در جهت نابودی همین بخش از زندگی او باشد. حتی بنا بر نوشتهی یکی از بیوگرافینویسان، کارول رابطهی خود را با دختران وقتی 14 ساله میشدند قطع میکرد.
نقد و بررسی مجموعه کتاب آلیس در سرزمین عجایب
وقتی آلیس در سرزمین عجایب چاپ شد، صحبتی از نوشتن دنباله بر آن نبود، با این حال چند سال بعد دنبالهای بر آن نوشته شد. به این ترتیب، این داستان یک مجموعهی دو کتابه است.
به محض چاپ کتاب اول، نسخههای آن به سرعت تمام شد. منتقدان عاشق کتاب بودند و مردم هم بسیار علاقه نشان دادند. اسکار وایلد شاعر ایرلندی به سرعت خود را یک طرفدار کتاب معرفی کرد. حتی ملکه ویکتوریا به کتاب علاقه نشان داد. شخص ملکه از کارول درخواست کتاب دوم برای مجموعه داد که در آن زمان کارول این درخواست را رد کرد. با این حال چند سال بعد کارول همین کار را کرد و درون آینه منتشر شد.
طی 150 سال هیچوقت آلیس در سرزمین عجایب از نوبت چاپ خارج نشده است. این کتاب به 174 زبان ترجمه شده که چیزی شبیه به یک رکورد در ادبیات داستانی است. همینطور تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از این کتاب فروش رفته است.
کتاب در زمرهی بهترین آثار از ژانر ادبیات بی سروته جا میگیرد که البته طبق نظر بسیاری، حاوی نمادهایی از زندگی در عصر لوئیس کارول است. به این معنی که دودو، کارول است. آلیس، آلیس لیدل است. سرزمین عجایب آکسفورد است و حتی مهمانی چای شاره به جشن تولد آلیس دارد. همینطور کتاب سرشار از انتقادهای نغز به ایدهی دوره ویکتوریایی از کودکی است. به این معنی که بدرفتاری با آلیس در سرزمین عجایب، اشاره به بدرفتاریها با کارول در دوران کودکی دارد.
همینطور معروف است که در ژوئیه 1862 وقتی آلیس لیدل و خواهرانش به همراه کارول روی رود تیمز، سوار یک قایق بودند، آلیس از کارول میخواهد که داستانی بگوید تا آنها سرگرم شوند. چند سال بعد همین داستان کودکانه نوشته و منتشر شد.
آلیس در سرزمین عجایب
ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب کتابی بود که لوئیس کارول در سال 1865 یعنی وقتی 33 ساله بود منتشر کرد. داستان دختری به اسم آلیس که به دنبال خرگوشی سفید به یک سوراخ میرود و با ماجراهایی عجیب روبرو میشود. کتاب شامل 37 طرح میشد که توسط جان تنیل کشیده شدند. همینطور در چاپ اولیه، هزینه را کارول شخصاً تهیه کرد چون به این صورت آزادیعمل بیشتری در کار داشت.
کتاب شامل دوازده بخش است. در بخش اول، او به سوراخ خرگوش سقوط میکند. ما در ابتدا با آلیس هفت ساله که همراه خواهر بزگترش کنار رودخانه نشسته آشنا میشویم. حوصلهی آلیس سر رفته و خرگوشی سفید را میبیند که مثل انسان لباس پوشیده است. آلیس به دنبال خرگوش، به یک سوراخ میرسد و بعد به سوراخ سقوط میکند. بعد از سقوطی طولانی، او وارد یک راهروی عجیب میشود که درهای بزرگ در اطراف آن وجود دارد. درها قفل هستند.
او کلیدی پیدا میکند که سرانجام یکی از درها را باز میکند. آن سوی در در باغی پر از گلهای زیبا میبیند. با این حال در کوچک است و او از در رد نمیشود. آلیس یک بطری میبیند که روی آن نوشته من را بنوش. او بطری را مینوشد و کوچک میشود و حالا دستش به دستگیره نمیرسد. کیکی میبیند و آن را میخورد و بسیار بزرگتر از آلیس اولیه میشود. حالا هم او از در رد نمیشود. پس گریه میکند و از گریههایش جوی آبی راه میافتد.
اتفاقات دیگری رخ میدهد و سرانجام آلیس و یک سری حیوانات شناکُنان از بین اشکایهای دختر، به خشکی میرسند. او با حیوانات سرزمین جادویی دوست میشود و با آنها به گشت و گذار در باغ میپردازد. اتفاقات فراوانی میافتد و سرانجام او از خواب بیدار میشود. در حالی که کنار رودخانه، سرش را روی پای خواهرش گذاشته بود.
درون آینه
درون آینه دنبالهای بود که لوئیس کارول بر آلیس در سرزمین عجایب نوشت. این کتاب سال 1871 یعنی شش سال پس از کتاب اول به چاپ رسید. در درون آینه هم مانند کتاب اول، داستان به صورت بخشبخش (هر بخش دارای نام مجزا) نوشته شده است. این مرتبه دوازده فصل در داستان وجود دارد.
در کتاب دوم، آلیس بزرگتر شده است. او هویت خود را در سرزمین عجایب پیدا کرده و سعی میکند به آن شکل بدهد و جایگاهی در جامعهی حیوانات و اشیای سخنگو پیدا کند. برخلاف کتاب اول که آلیس به سرزمین عجایب ناخواسته سقوط کرد، در درون آینه او با اختیار خود قدم به شهر آینه میگذارد. در کتاب اول اگر فضای کلی به بازی ورق نزدیک بود، این مرتبه شطرنج در اولویت است. او در این سرزمین مهرهی سرباز محسوب میشود و اگر بتواند تا خانهی هشتم پیش برود، وزیر خواهد شد. بازی شطرنج در این کتاب، با مهرههای دارای حیات انجام میشود و میتواند بسیار خطرناک باشد.
بخشی از متن کتاب
آلیس در این باغ با باغبانانی روبرو می شود که در حال رنگ کردن گل ها هستند، آن ها به آلیس می گویند که اشتباهی به جای گل قرمز گل سفید کاشته اند و با قرمز کردن گل ها کاری می کنند که ملکه این موضوع را نفهمد. آلیس با ملکه روبرو می شود، ملکه که متوجه کار باغبانان شده دستور می دهد سر آن ها را قطع کنند.
بعد از کمی صحبت، ناگهان آشپز شروع به پرتاب کردن چیزها به سمت دوشس و کودکش می کند. دوشس کودک را به آلیس می دهد و می گوید که قرار است بعد از ظهر با ملکه چوگان بازی کند و باید برود. کودک در آغوش آلیس شروع به خرخر کردن می کند، به یک خوکچه تبدیل می شود و به سمت جنگل می رود.
آلیس به خانه خرگوش می رود و یک بطری پیدا می کند، کنجکاوانه آن را می نوشد و آن قدر بزرگ می شود که کل فضای اتاق را پر می کند. خرگوش عصبانی به جستجوی آلیس می رود، او که با کمک سایر حیوانات نیز نمی تواند آلیس را بیرون بیاورد، سرانجام سنگریزه هایی به سمت آلیس پرتاب می کند که به نان قندی تبدیل شده و آلیس با خوردن آن ها خیلی کوچک می شود. آلیس از دست آن ها فرار می کند و در جنگل به دنبال چیزی می گردد تا با خوردنش قد طبیعی خود را به دست آورد، در همین حین با یک کرم ابریشم که در حال قلیان کشیدن است روبرو می شود. آلیس ماجرایش را برای کرم تعریف می کند و می گوید که می خواهد قدش کمی بلندتر شود. کرم به او توصیه می کند کمی قارچ بخورد. آلیس شروع به خوردن قارچ می کند و سرانجام به قد طبیعی اش برمی گردد.
کتاب اول، عطش مبارزه، ترجمهی شبنم سعادت
اقتباس
شاید بتوان عنوان کرد که آلیس در سرزمین عجایب را بیشتر از هر کتاب داستانی دیگر برای ساخت هنری به گونههای دیگر اقتباس شده است. این شامل تئاتر، انیمیشن، فیلم، سریال، موسیقی، نقاشی و موارد بسیار دیگری میشود. در ادامه مهمترین موارد را لیست خواهیم کرد.
فیلم، انیمیشن، سریال و موزیک
- آلیس در سرزمین عجایب (1903): فیلم صامت هشت دقیقهای که در بریتانیا ساخته شد.
- آلیس در سرزمین عجایب (1931): اولین فیلم گویا از این داستان بود که در آمریکا و 58 دقیقهای ساخته شد.
- آلیس در سرزمین عجایب (1949): فرانسوی، سیاه و سفید و 83 دقیقهای بود
- آلیس در سرزمین عجایب (1951): از مهمترین فیلمهای اقتباسشده از این داستان است که کمپانی دیزنی آن را به صورت انیمیشنی ساخت. والت دیزنی علاقهی بسیاری به این داستان در کودکی داشت.
- آلیس در سرزمین عجایب (1971): توسط ویلیام استرلینگ و به صورت رنگی ساخته شد. مایکل کرافورد و پیتر سلرز در آن بازی میکنند.
- آلیس در سرزمین عجایب (1976): یکی از عجیب ترین اقتباسها توسط فاکس قرن بیستم ساخته شد. فیلم برای بالای 18 سال ساخته شده و حاوی صحنههای جنسی بسیاری است. این فیلم 90 میلیون دلار فروخت که برای آن زمان، عدد بسیار بزرگی بود.
- آلیس در سرزمین عجایب (2010): تیم برتون این فیلم را ساخت و از بازیگران آن میتوان به جانی دپ و هلنا بونهام کارتر اشاره کرد. آلن ریکمن هم یکی از صداپیشهها بود. فروش فیلم از مرز یک میلیارد دلار عبور کرد.
- آلیس درون آینه (2016): دنبالهای بود که تیم برتون بر فیلم قبلی خود ساخت. دپ و بونهام کارتر در آن حضور دارند و مانند فیلم اول، نقش آلیس را میا واشیکوفسکا بازی میکند.
- آلیس (2009): یک سریال کانادایی بود.
- ماجراجراجویی در سرزمین عجایب (1992-95): لایو-اکشنی بود که توسط کمپانی والت دیزنی ساخته شد.
- روزی روزگاری در سرزمین عجایب (2013-14): توسط شبکهی ABC در 13 اپیزود ساخته شد.
- خرگوش سفید (1966): یک قطعه موسیقی بسیار معروف از بند جفرسون ایرپلن که همچنان بسیار محبوب است.
جایگاه مجموعه کتاب آلیس در سرزمین عجایب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت مجموعه کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، آلیس در سرزمین عجایب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. برای مقایسه ماجراهای نارنیا، ارباب حلقهها و کد داوینچی را آوردهایم. همانطور که مشاهده میکنید، حتی در مقطع ده ساله اخیر آلیس در سرزمین عجایب توجههای بشیتری را برانگیخته است.
از چیزهای جالب در مورد داستان آلیس این است، که چیزی در روانشناسی به اسم سندروم آلیس در سرزمین عجایب وجود دارد. این، یک وضعیت عصبی روانشناختی است که باعث اختلالات در ادراک انسان میشود. مثلا به این صورت که ممکن است فرد چیزها را کوچکتر، بزرگتر، نزدیکتر یا دورتر از واقعیت ببیند.
همینطور در نقدی مربوط به یک سال پیش و قرنطینهی کرونا، جاش کوهن پروفسور ادبیات انگلیسی در مطلبی به نام «بیشتر مثل آلیس باشید» نوشت:
اینجا شاید جایی باشد که یک داستان تخیلی میتواند کمک کند. به آلیس فکر کنید. او با کنجکاوی در جهانی رویاگونه و خطرناک حاضر بود. با این حال هرچه قوانین فیزیک، زبان یا منطق تحریف میشدند، باز هم سطح تعجب یا بیصبری او از حدی بالاتر نمیرفتند. مرز جداکننده بین واقعیت و تخیل برای کودک، برعکس بزرگسال، بسیار باریک است. نیروی تخیل کودک میتواند به زندگی او وارد شود و شطرنج بازی کردن گربهی آلیس را باور کند. جملهی او «بیا تظاهر کنیم» شاید یکی از چیزهایی است که همه در مسیر منتهی به بزرگسالی، آن را فراموش میکنیم. روانشناسان، این را منشا بسیاری از ناخوشویهای زندگی در بزرگسالی معرفی میکنند. اگر نتوانیم تظاهر کنیم و جهان را تنها همین که میبینیم تصور کنیم، احتمالا احساس زنده بودن نخواهیم کرد.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
به نظر من بهترین موارد در گنجینهی ادبیات کودک، قرار نیست چیزی ترسناک یا سادهسازی دنیای بزرگسالان و زیبا نشان دادن جهان باشد. نوشتن ادبیات کودک، بسیار دشوار است چون باید چالشبرانگیز و درگیرکننده باشد و نباید به کهنالگوها (باتوجه به تعریف نشدن آنها برای کودک) نباید رجوع کنند. وقتی بزرگتر میشویم، درک و خاطراتی داریم که باعث درد میشود. کودک با چنین درکی متولد نمیشود. پس اینکه آنها را متوجه درد، ترس و فقدان کردن، چیز کمی نیست.
پس نویسنده برای کودک باید چیزی جدید و پیچیده، همینطور چالشبرانگیز خلق کند بیاینکه به طور اتفاقی جنبهای افتضاح از زندگی بزرگسال را برملا کند. چون کودک هنوز توان درک و هنر واکنش صحیح نسبت به چنین چیزی را ندارد. کارول با ساخت فانتزی خود که ساختارهایی که خوب بلد بود، یعنی ریاضی و زبانشناسی این کار را انجام داد. همهچیز در دنیای او در شرایط عدمقطعیت است که در واقع، بخشی از طبیعت انسان است.
به همین دلیل، داستان آلیس حتی برای بزرگسالان هم به همان اندازه جذاب است. لازم نیست عمقِ کتابِ کودک محدود باشد. به همین دلیل هر خواننده ممکن است چیزی متفاوت را از خواندن کتاب با خود همراه کند. با این حال باید بدانید که هرچیزی که به کودکِ پاک یاد بدهیم و برای او بخوانیم، او را برای جهان آماده نخواهد کرد. با این حال، خواندن آلیس میتواند کمکی در این بین باشد.
کامنت انگلیسی در گودریدز از J G Keely
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
بچه که بودم طعم زیتون را دوست نداشتم. اساسا تعجب میکردم که چطور زیتون را با این ولع میخورند. طعمش را امتحان کرده بودم، بارها. مزهاش در دهانم غیرقابل تحمل بود. من و برادرم زیتون دوست نداشتیم. هر سال با هم زیتون را امتحان میکردیم و به دوست نداشتنمان ادامه میدادیم. تا اینکه یکسال زیتون به مذاق برادرم نشست. تنها شدم. به چشیدن طعمش انقدر ادامه دادم و بالاخره خیلی دیرتر من هم عاشق زیتون شدم.اما اگر تغییرِ برادرم را به عینه نمیدیدم شاید این همه اصرار نمیورزیدم.
نام “آلیس در سرزمین عجایب” را اولین بار وقتی شنیدم که همه پیشتر عاشقش بودند. اول دیدم (نصفه، نیمه) و بعد خواندم (نصفهتر، نیمهتر). از آن قِسم کتابهایی بود که همه داشتند و من برای اولین بار وقتی خواندم که از نظر خودم دیگر دیر بود واز رده سنی من گذشته بود.
در یکی از آن میهمانیهای “ظهر چرتی” بودیم. از آنها که از صبح تا شب یک ایل بر سر صاحبخانه خراب میشوند و وسط ظهر همه میخوابیدند تا زمان عصر و عصرانه. و چه عذابی بود این چرت بوقت ظهر برای بچهها. القصه، در اتاق بچهها کتابهای مربوط و نامربوط، مصور و نامصور، کتابهای “قصه های من و بابام”ی ولو بود. اما من به عمد آلیس را برداشتم. آلیس در سرزمین عجایب ضرب المثل بود، روی جامدادی ها بود در تلویزیون بود، کارتنش بود، دوست نسل پدرها و مادرهایمان بود … اما هر چه خواندم متوجه اصل داستان نمیشدم. دلیل آن همه محبوبیت. نمیدانم کتاب را نیمه رها کردم یا ادامه دادم اما میدانم بعد از آن بعدازظهر؛ آلیس را بارها و بارها خواندم اما هیچ وقت شگفتی کوچک و بزرگ شدنش، دنبال خرگوش رفتنش و از گودال افتادنش، زیبایی، حتی معنی شعرهایش را نفهمیدم. همین حالا هم توالی داستان را در ذهنم گم کردهام، یادم نیست اول از کدام در رفت و از کدام معجون خورد.
گاهی-تنها از باب دلداری خودم- فکر میکنم آلیس رویای بچههایی است که داستان های کلیله و دمنه نخواندهاند، جذاب برای بچههایی که کتابهای دوست داشتنی “داستانهای ملل” و یا “قصههای خوب برای بچههای خوب” در قفسهشان چیده نبود. اما باز هر جا دستم برسد (و این روزها در فضای مجازی دستم دراز است) ترجمههای مختلف آلیس را میخوانم. نسخههای مختلف کتاب را به زبان اصلی، با عکس، بیعکس و … پیدا میکنم و باز میخوانم.
میترسم آلیس هم مثل زیتون باشد. مثل طعم تلخ زیتون.
کامنت فارسی از فوژان از گودریدز
بهترین ترجمه کتاب آلیس در سرزمین عجایب و درون آینه
ترجمههای متعددی بر کتاب آلیس در سرزمین عجایب انجام شده است. اولین ترجمه شناختهشده از این کتاب، مربوط به سال 1338 توسط حسن هنرمندی با کمک نشر نیل است. از دیگر مترجمانِ کتاب، میتوان به مسعود توفان (آلیس در شگفتزار)، زویا پیرزاد (نشر مرکز)، محمدتقی بهرامی حران (نشر جامی)، الهام ذوالقدرر (بوتیمار)، محمدعلی میرباقری (کتابسرای تندیس) اشاره کرد. همینطور نشر نگاه اقدام به انتشار همان ترجمهی حسن هنرمندی کرده است.
نکتهی مهم در مورد ترجمهی این اثر این است که بسیاری از شعرهای آن بیمعنی هستند و تلاش برای ترجمهی این اشعار، کاری عبث است. تلاش برای ترجمهی «اتل متل توتوله» را به زبانی دیگر تصور کنید. در ترجمهی زویا پیرزاد ابتدا ترجمه شعرها را قاسم هاشمینژاد انجام داد و پس از عمران صلاحی این کار را انجام داد. ایدهآلترین ترجمهی داستان به زبانهای دیگر مربوط به ولادیمیر نابوکف است که در ترجمهی اثر به روسی، از ترانههای فولکلور روسی با حفظ جانب امانتداری به داستان اصلی استفاده کرد.
همینطور باید به ترجمهی بهرامی حرّان اشاره کرد که شعر معروف Jabberwocky که در کتاب به آن اشاره شده را به فارسی برگرداند. از آنجا که شعر را در دستهی مهمل طبقهبندی میکنند، تلاش برای یک ترجمهی منطقی از آن، کار بسیار دشواری است. تفاوتهایی هم بین ترجمهها وجود دارد. مثلا اینکه توفان تلاش کرد با پاورقی، موضوعات گنگ را منتقل کند. به جای آن پیرزاد، سعی کرد توضیحات را هم به متن بیاورد و قصهمانند به روایت اضافه کند. در مجموع میتوان ترجمهی زویا پیرزاد را بهترین ترجمهی کتاب معرفی کرد.
همینطور «درون آینه و آنچه آلیس آنجا دید» ترجمهی کتابسرای تندیس از دنبالهی کتاب آلیس است که محمدعلی میرباقری آن را ترجمه کرده است.
نظرات کاربران