0

فیلم آرایش غلیظ

فیلم آرایش غلیظ

فیلم آرایش غلیظ فیلمی ایرانی است که توسط حمید نعمت الله در سال ۱۳۹۲ ساخته شده و در سی و دومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر به نمایش درآمد.

به گزارش خوبو، آرایش غلیظ یکی از فیلم‌های خوب دهه 90 سینمای ایران است که نامزد دریافت چندین جایزه از جشنواره فیلم فجر شد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره ضعیف 4.7 را دریافت کرده است. 735 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

عوامل و بازیگران فیلم آرایش غلیظ

آرایش غلیظ فیلمی است که در ژانر درام توسط حمید نعمت الله ساخته شده است. حمید نعمت الله از کارگردانان مطرح سینمای ایران است که کارش را با دستیار کارگردانی و نویسندگی آغاز کرد. آرایش غلیظ در کنار بوتیک، بی پولی و رگ خواب بهترین آثار ساخته شده توسط نعمت الله است.

خواننده تیتراژ پایانی این فیلم سینمایی همایون شجریان است. او این بار نوع جدیدی از خواندن را تجربه کرده‌است که به حال و هوای فیلم شباهت دارد. برای دانلود آلبوم آرایش غلیظ همایون شجریان می‌توانید به لینک زیر مراجعه کنید.

کارگردانحمید نعمت الله
تهیه کنندهسعید سعدی
سعید ملکان
نویسندهحمید نعمت الله
هادی مقدم دوست
بازیگرانحامد بهداد
طناز طباطبایی
حبیب رضایی
علی عمرانی
جمال اجلالی
هومن برق نورد
امیر بدری
تدوینخشایار موحدیان
موسیقیسهراب پورناظری
سال ساخت1392
مدت زمان فیلم90 دقیقه
نمره IMDB4.7
پوستر فیلم آرایش غلیظ

خلاصه داستان

جوانی به نام مسعود (حامد بهداد) بار قاچاق ترقه و فشفشه‌های چهارشنبه سوری یکی از دوستانش را بالا می‌کشد و از طریق دختری که دوستش دارد (طناز طباطبایی) تلاش می‌کند آن‌ها را بفروشد.

نقد و بررسی فیلم آرایش غلیظ

حرف زدن از آرایش غلیظ توی چند سطر کار سختی است. فیلم پر است از ریزه‌کاری‌هایی که مخاطب را به کشف بین پیوندها و ارتباطات داستانی وا می‌دارد. فیلم با وجود مضمون تلخی که دنبال می‌کند پر از شوخی‌هایی‌ است که لبخند روی لب‌های تماشاچیان می‌نشاند و با کشش ها و پرداخت خوب داستانی، مخاطب پا به دنیایی با آرایش غلیظ ظاهر سازانه، تزئینی و فریبنده‌ای که به تصویر در آمده میگذارد و از تماشای فیلم لذت میبرد.

آرایش غلیظ تعبیری است از زرق و برقی دروغین و فریبنده که آدم های داستان توی زندگی اشان بارها گرفتار آن شده اند. آدم هایی که توی یک جاده و مسیر برای فاصله گرفتن از خط فقر تا رسیدن به خط پایان و زندگی ایده آل، ثروتمندانه و آرمانی از یکدیگر سبقت می‌گیرند و برای این کار هیچ چیز جلودارشان نیست. حتی اگر این پیشی گرفتن به منزله نابودی خودشان و یا دیگران باشد.مجید که شاگرد دون پایه یک بازاری است، به یکی از مشتریانشان خبر می‌دهد که لوازم آرایشی که صاحب کارش فاتحی (هومن برق نورد) وارد کرده و قصد فروش به آن‌ها را دارد فاسد است و باج خوبی از این طریق می‌گیرد.

مسعود (حامد بهداد) که دوست و همکار فاتحی است، به خاطر جلب اعتماد او برای تحویل بار ترقه و وسایل آتش بازی که برای چهارشنبه سوری وارد کرده، مجید را می‌فروشد و فاتحی را از باج گرفتن مجید آگاه می‌کند. حالا نوبت مسعود است که برای بالا کشیدن بار فاتحی که به نام خودش هم خریداری شده، او را قال بگذارد و به خاطر فروش بارش سراغ لادن (طناز طباطبایی) که تازه از همسرش جدا شده برود. او به واسطه ارتباطی که در گذشته با لادن داشته، با برنامه‌ای از پیش تعیین شده در اولین برخوردش با لادن که عازم یک ماموریت کاری برای شرکت است همسفر شده تا از طریق او بتواند زودتر محموله آتش بازی اش را به فروش برساند.

توی اولین برخورد با کاراکترها، با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنی و خیلی زود درگیر داستان می‌شوی. نحوه قصه پردازی تیم دو نفره نعمت الله و مقدم دوست، با توجه زیاد به جزئیات داستانی، پردازش داستانک‌ها و لایه‌های پنهانی شخصیت‌ها و پرداخت خوب به آن‌ها، مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بعدتر می‌بینیم که همایون (حبیب رضایی) که همکار لادن است و همسفر آن‌هاست از توطئه مسعود مطلع می‌شود و برای انعام گرفتن از فاتحی مسعود را می‌فروشد. زندگی پر زرق و برق به واسطه پول آرایش غلیظی است که نعمت الله قصد به تصویر کشیدنش را دارد.

در این میان حتی دکتر که نسبت به بقیه کاراکترها کمترین مناسبتی با پول دارد، برای اینکه تنها نباشد حاضر نمی‌شود به اتاق مسعود توی هتل برود و از او می‌خواهد که با اتاقش بیاید. چون برای اتاقش پول داده و حساب اتاق مسعود به پای شرکت است. حتی او هم ارزش و جایگاه پول را می‌شناسد. با این همه نگاهی که هر کدام از آنها به پول دارند و اعداد و ارقامی که برای یک زندگی ایده آل در نظر دارند آنها را توی اقشار مختلف دسته‌بندی می‌کند. همایون در آخرین صحنه‌های حضورش در فیلم اشاره به این دارد که قبلا به اون‌هایی فقیر می‌گفتن که گشنگی یه تکونی بهشون داده ولی تو زمونه ما فقر نداشتن میز نهار خوری و تخت خواب و اتاق شخصیه.

همایون به خاطر سه میلیون مسعود را می‌فروشد تا فقط از فقری که میشناسد فرار کند و شب آرام روی تختش بخوابد. اما مسعود به دنبال ویلای آنچنانی، ماشین خوب و زندگی مرفه است. هر آدمی قیمتی دارد و در ازای مبلغی کم یا زیاد حاضر به انجام هر کاری می‌شود. حتی برقی (علی عمرانی) بیچاره که به قول خودش “پول با بدنش سازگاری ندارد” هم خارج از گود نیست و رقم بالای قرارداد با سیرک وسوسه اش می‌کند. اما روی دیگری که با آرایش غلیظ اش آدم‌های قصه را فریفته و جدا از بحث پول و زندگی مادی است، خوش گذرانی‌ها و عیاشی‌هاییست که آنها را دچار تزلزل می‌کند.

مسعود معتاد به ماریجواناست که با توجه به تنش های رفتاری و تند خویی هایی که دارد-که با غالب همیشگی بازی بهداد همخوانی دارد-به دنبال هوسرانی خوش گذرانِ زندگی ایست که رفتار مشابه آن در همایون، مجید و فاتحی هم دیده می‌شود. اما دو کاراکتر برقی و دکتر سعی دارند تصویر از آینده ای که در انتظار این کاراکترهاست ارائه دهند. مسعود در اولین برخوردش با دکتر او را در حال ساخت مخدری میبیند و به همین بهانه سراغ دکتر میرود. قلعه پرتقالی‌ها دنیای بعد از استفاده از مخدر دستساز دکتر با یک پر پرتقال است. و تنها دلیل ارتباط مسعود با دکتر.

دکتر در تمام مدت عمر اخیر سعی در ترک مواد را داشته. دفترچه ای دارد که مقدار مشخص استفاده از موادش را در آن یادداشت می‌کند تا به اصطلاح دُز اش را پایین بیاورد و بعد بتوان ترک کند، که هیچ وقت موفق به این کار نشده است. اما سفر به قلعه پرتقالی ها تنها وجه اشتراک بین مسعود و دکتر نیست. دکتر داستان زندگی اش را اینگونه تعریف میکند که درگذشته به وسوسه ازدواج با دختر یکی از اساتید دانشگاهش که در آلمان زندگی می‌کرده راهی این کشور می‌شود.

وقتی دختر استادش را بی رنگ و لعاب و به دور از ” آرایش غلیظ ” ای که توی ذهنش ساخته میبیند از ازدواج با او صرف نظر می‌کند و مدت ده سال را در آلمان سپری می‌کند. بعد از بازگشتش به ایران هم نمیتواند ازدواج کند و برای همیشه تنها می‌ماند. این همان سرنوشت مشابه مسعود است که برای باز پس فرستاده بار ترقه هایش راهی چین می‌شود و فرصت ازدواج با لادن را از دست می‌دهد.

حتی وقتی مسعود میخواهد بختک افتاده به جان دکتر را فراری دهد و او را از خواب خماری بیدار کند نام خودش را صدا میزند و این تشابه اسمی هم سعی دارد در ذهن مخاطب سرنوشت مشابه دکتر برای مسعود را تداعی کند. از طرف دیگر برقی تنهایی خود را تاوانی برای عیاشی هایش در جوانی میداند و حالا حتی کسی نمیتواند به او دست بزند چون دچار برق گرفتگی میشود.

برقی به همان اندازه که از زنها فراری است به همان اندازه از پول فاصله میگیرد. او پول را باعث و بانی وسوسه شدنش برای مراوده با زن ها میداند و این که بدنش برق دارد و هیچکس ازترس برق گرفتگی جرات نزدیک شدن به او را ندارد مجازات چشم چرانی هایش میداند. از درگاه خدا طلب بخشش کرده و حس میکند درصد بهبودی اش بستگی به رفتارش دارد. دائما در حال سرزنش کردن خود به خاطر گذشته اش است. او هم به نوعی خود را به ” آرایش غلیظ ” زندگی سپرده.

از همان ابتدای جوانی با یک قرون توی شهر فرنگ از تماشای عکس زن ها با لبخند ها بزرگ و موهای افشون لذت میبرده. عکس های سیاه و سفیدی که بعد رنگی شدند. بعد از عکس ها نوبت به زن ها میرسد که رنگ و لعاب به خود می‌گیرند. با “آرایش غلیظ” اشان و صورت های صورتی (رنگ عینکی که مسعود به لادن هدیه میدهد). کاراکتر برقی هم سعی دارد نشانگر آینده ای مشابه برای زندگی خوش گذرانه و عیاشانه ی مسعود باشد.

و اما در پایان نعمت الله سرنوشت تلخی که برای هر کدام از کاراکترهای “آرایش غلیظ” اش ساخته را رو می‌کند. مسعود که برای باز پس فرستادن بار ترقه ها و وسایل آتش بازی و گرفتن بخشی از پول خود راهی چین می‌شود. غافل از اینکه چندی بعد از پرواز او شاهد این هستیم که مجید تمام محموله را به آتش کشیده و خودش توسط پلیس دستگیر شده است. لادن توی فرودگاه با ظاهری آراسته انتظار مسعود را می‌کشد که هیچوقت نمی آید.

همایون با دست و پا و دهانی بسته توی ماشین قاچاق گازوئیل عازم نا کجا آباد می شود. فاتحی دستش به مسعود نمیرسد و دکتر توی تنهایی اش بر اثر استفاده از مواد می‌میرد. لازم به ذکر است موسیقی خوب متن فیلم در تیتراژ پایانی با صدای همایون شجریان تکمیل شده و در ذهن تثبیت می‌شود. این فیلم بیش از هر چیز سعی دارد نشان دهد دنیای پر رنگ و لعاب و آرمانی رویایی بیش نیست و در پس آن همیشه دردهای پنهان است. شبیه چین و چروک های روی صورت که فقط میتواند زیر یک “آرایش غلیظ” پنهان شود.

نویسنده: سعید جمشیدپور
منبع: سایت سلام سینما

حامد بهداد در فیلم آرایش غلیظ

فهرست جوایز فیلم آرایش غلیظ

در سی و دومین دوره برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال 1392، فیلم آرایش غلیظ نامزد دریافت 4 سیمرغ بلورین جشنواره برای بهترین کارگردانی (حمید نعمت الله)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (حامد بهداد)، بهترین موسیقی متن (سهراب پورناظری) و بهترین تدوین (خشایار موحدیان) شد، که در پایان موفق به دریافت جایزه ویژه هیئت داوران برای حمید نعمت الله شد.

  • جایزه ویژه هیئت داوران (حمید نعمت الله) دوره ۳۲ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۲

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *