فیلم کافه ترانزیت فیلمی ایرانی است که توسط کامبوزیا پرتوی در سال ۱۳۸۳ ساخته و در بیست و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد. این فیلم نماینده ایران برای جوایز اسکار در سال 2007 بود.
به گزارش خوبو، کافه ترانزیت یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در دهه 80 شمسی است که مورد استقبال منتقدان و تماشاگران نیز قرار گرفت. کافه ترانزیت به طور مشترک در کشورهای ایران، فرانسه و ترکیه ساخته شده است. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره خوب 7.3 شده است. 2100 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
عوامل و بازیگران فیلم کافه ترانزیت
کافه ترانزیت فیلمی است که در ژانر درام و عاشقانه توسط کامبوزیا پرتوی ساخته شده است. کامبوزیا پرتوی از بهترین فیلمنامهنویسهای تاریخ سینمای ایران است که چهار بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه برای من ترانه ۱۵ سال دارم، کافه ترانزیت، فراری و کامیون از جشنواره فیلم فجر شده و از این نظر رکورددار است. بیشک، کافه ترانزیت بهترین اثر ساخته شده توسط پرتوی در مقام کارگردان بوده است.
بازیگران این فیلم عملکرد بسیاری درخشانی در نقشهای محوله داشتند و فرشته صدرعرفایی یک نمایش دلپذیر از خود به جای گذاشت.
کارگردان | کامبوزیا پرتوی |
تهیه کننده | امیر سمواتی بهروز هاشمیان ستاره فارسی |
نویسنده | کامبوزیا پرتوی |
بازیگران | پرویز پرستویی فرشته صدرعرفایی جعفر وهاب پور نیکولاس پاپادوپلوس اسویتا میخالیشینا اسماعیل سلطانیان وانجلوس كنستانتين |
تدوین | جعفر پناهی |
موسیقی | علی بیرنگ |
سال ساخت | 1383 |
نمره IMDB | 7.3 |
مدت زمان فیلم | 104 دقیقه |
خلاصه داستان
ریحان (فرشته صدرعرفایی) همسرش را به تازگی از دست داده است. از شوهرش قهوهخانهای در کنار جاده در نزدیکی ماکو به جای مانده است. او قصد دارد استقلالش را حفظ کند و برای گذران زندگی مجبور است آنجا را که محل عبور و مرور کامیونهای زیادی است بچرخاند. مانع بزرگ ریحان، برادر شوهرش ناصر (پرویز پرستویی) است که قصد دارد با او ازدواج کند. در میان مشتریان، دختری روس که آواره جادههای مرزی است به او پناه میآورد و مردی یونانی با دیدن ریحان و چشیدن دستپختش، دل به او میبندد. در نهایت ناصر فشار را بیشتر میکند و کافه تعطیل میشود؛ هرچند در عشق و تصاحب ریحان ناکام میماند.
نقد و بررسی فیلم کافه ترانزیت
پرتوی، فیلمنامه نویس
قابل تصور است که بارزترین امتیاز کافه ترانزیت، نگارش است. طرحی که طی سالیان در محفوظات کامبوزیا پرتوی حفظ میشود و راضی نمیشود این دردانه خود را به دیگری بسپارد. پس در گذر ایام و یافت شدن انواع مشتریان، هر بار چنان آب و رنگ طرح نخستین دگرگون میشود که نتیجه غایی، شاید با هیچ ترفند کارآگاهی، از مولود ابتدایی قابل شناسایی نباشد. قالب کلی قصه در طرح نهایی، هم از رسم و سنتی مانده، هم از یکی از مادر قصهها میآید: مردی میمیرد و زن تنها میماند و برادر شوهر میخواهد زن را تصاحب کند و عناد و مخالفت زن و … قالبی که دیگر کلاسیک شده است.
با این حال در روایت و پرداخت فیلمنامه طرحی نو درانداخته میشود. روایت میشکند و به نوعی غیرخطی میشود. قصه، هم واگویه چند مهمان خارجی کافه از ریحان است؛ زنی که به قول پرتوی قرار است در گسترهای فراتر از ایران پراکنده شود، هم حکایت برادر شوهرش، ناصر، چه در روایت دادگاه و چه در ناگفتههای روایت نشدهاش؛ حتی به رغم حذف فصل پایانی؛ تنهایی ناصر.
زاویه دیدی مدرن و چند وجهی از چند سوم شخص. از سویی دیگر، جنس سخن در دهان هر شخصیت و بازیگر، مخصوص خود اوست و در دهان دیگری نمیگنجد. عموماً گفتگوها ساده و به اندازه است؛ چنان که واژهپردازیهای نویسنده، بی هیچ تظاهری، مستور میماند. در فصلهای آغازین، ایجاز در کلام به حد اعلا رعایت میشود. با این همه، انگار کل ماجرا کشش لازم برای پرکردن زمان فیلم را ندارد، پس نویسنده-کارگردان به ناچار از ایجاز دلنشین آغازین عدول میکند و دست کم در تعریف قصه، گاه به اضافهگویی روی میآورد.
به عنوان مثال، در شروع قصه و فصل خواستگاری، با حداقل کلام، ماجرا فهمانده میشود. دست آخر در حضور زن ناصر، یکی میگوید: “زلیخا خودش هم راضی است”. و کل ماجرا منتقل میشود: ناصر علیرغم اینکه زن دارد، به خواستگاری ریحان آمده، در حالی که زنش هم (بدیهی است به زور و اجبار) راضی است. اما در دنباله قصه، باز چند بار به ماجرا و رضایت اجباری زلیخا ارجاع میشود. وقتی مفهومی در بیتی کامل است، نیازی نیست قصیدهای را خرج آن کنیم. با این همه، به مدد تسلط پرتوی در پرداخت فیلمنامه، درام تا انتها با قدرت ادامه مییابد. اگر فیلمنامه کافه ترانزیت انتشار یابد، خود میتواند کلاس مطلوبی برای پویندگان نگارش فیلم باشد.
پرتوی، کارگردان
کارگردانی پرتوی ساده، ولی نه سادهانگارانه است. اگر قابها چندان ممتاز نمینماید، در عوض بازی درون قاب تابع اصولی فکر شده است. از ویژگیهای اجرا، که البته قابل تصور است که در دکوپاژهای نوشته شده پرتوی در فیلمنامه نیز آمده باشد، استفاده فراوان ازصدای off (خارج از قاب) است. آن چه که این عامل را مطلوب جلوه میدهد این است که به رخ کشیده نمیشود و تنها در توجه فنی به فیلم برملا میشود.
اساساً از امتیازات کار پرتوی این است که حضور کارگردان در طول اثر پوشیده می ماند.استفاده از صدای off کاملاً از تفکر کارگردان برمی خیزد که، وقتی صدا خود مابه ازاء تصویری در ذهن تماشاگر دارد، لازم است که تصویر همراه آن حالا چیز دیگری باشد و بار تازه ای به اثر اضافه کند.در عین حال، با آن که شخصیت عمومی ریحان به خوبی پرداخته شده است، برای تأکید بر زحمتکش و ستمدیده بودن ریحان، انگار حتماً میبایست صحنه ناموجهی از گِل لگد کردن و مالیدن ریحان نیز به نمایش درآید. البته که دستها و پاهای ظریف زنانه و دخترانهای که با خشونت گِل درگیر است و گلولههای بزرگی را مردانه بر دیوار مینشاند، تأثرانگیز است،
با این حال، با وجود گرافیک بصری جذاب، این فصل با کل اثر بیارتباط مینماید. چنان که روایت سوزناک “سویتا” از سرگذشت غمانگیز خود نیز، کارکردی جز جلب ترحم و بازی با احساسات رقیق تماشاگر ندارد. از طرفی، آن چه که موجب رونق کافه ریحان میشود، غذاهای خانگی و حس ناپیدا، ولی جاری زنانه در کافه است. اما بیش از آن که آن را در حس و حال و فضاسازی اثر ببینیم، در گفتگوها درمییابیم. در چنین نقاطی است که قوت نگارش بیش از پرداخت اجرایی اثر رخ مینماید.
دورشدن از کودکان
پرتوی، فیلمسازی است که همچون بسیاری از همقطاران خود مانند عباس کیارستمی، مجید مجیدی، مرضیه برومند، کیومرث پوراحمد، ابراهیم فروزش … اعتبار خود را از سینمای کودک گرفته، ولی حالا بزرگ شده و از دنیای کودکان فاصله گرفته است. با این همه، همچون برخی از آنها هنوز زبان کودکانه آثارش را حفظ کرده و الفبای فیلمسازیاش از آن نوع میآید. شاید هم از این روست که گاه از ایجاز فیلم عدول میکند و توضیحات خود را مکرر میکند. و چنین است که با وجود ظرافت پرداخت و پیچیدگی مفاهیم، قصهاش روان و ساده و صریح تعریف میشود.
نظری بر ارکان فیلم
مرد یونانی، در لحظهای نامنتظر به ریحان نزدیک میشود و با فارسی دست و پا شکستهای میگوید: “من تو را دوست دارم.” ریحان به او چشم میدوزد، با نگاهی مرکب از حیرت، خشم و غیرت، دلسوزی، حیا و … عشق. بیتظاهر و اغراقی. چیزی که با هدایت دقیق ناخودآگاه، در آنی تکرارناپذیر در بازیگر شکفته میشود. چنین لحظاتی بازی ظریف و کنترل شده فرشته صدرعرفایی را شایسته توجه کارشناسان کرده است.
هرچند با پرهیز از درشت نمایی و تظاهر، بازی صدرعرفایی روندی واقعگرایانه و مستند یافته است، با این همه در نهایت کار بازیگری، خط سراسری نقش، در پارهای نقاط دچار گسستگی، و در نتیجه فراز و فرود میشود. به نظر میرسد پیوسته بودن نقشهایی که در پس سیما، در عمق جریان مییابد، در سینمای ایران دستنیافتنی است.
طراحی چشم نواز و دلنشین و در عین حال واقعگرایانه فرهاد فارسی از دیگر امتیازات فیلم است. او به درستی از موقعیت و جغرافیا و ابزار در اختیارش، استفاده بهینه و موجه میکند و تا حد زیادی با اندیشه و شیوه کلی فیلم همراه میشود. در آثاری چون کافه ترانزیت، همراهی و هماهنگی تمام عوامل با اندیشه کارگردان، بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. با این همه، دستیابی به چنین هماهنگی در عمل، بسیار دشوار و دور از دسترس است. ظاهراً روشهای نوظهور ارتقاء کیفیت صدا در سینمای ایران، که مطلوب بازارها و فستیوالهای جهانی است، هنوز برای صدابرداران و تدوینگران صدا نامأنوس و محل مشق است. از این منظر، پرداخت کلی صدا و توزیع آن در باندهای مختلف و حفظ واقع گرایی، هنوز به مرحله پختگی نرسیده است.
نماهای گمشده
هرچند شاید فیلم موجود، منظور سازنده را به طور مطلوب منتقل میکند، با این همه رد و اثر قیچی ممیز در فیلم آشکار است و حس جاری و پیوسته فیلم را در پارهای لحظات تحتتأثیر قرار داده است؛ تأثیری که شاید بتوان در حسرتهای نویسنده-کارگردان اثر دریافت.
فهرست جوایز فیلم کافه ترانزیت
در بیست و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، فیلم کافه ترانزیت نامزد دریافت هشت سیمرغ بلورین از جمله، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (کامبوزیا پرتوی)، بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (فرشته صدرعرفایی) و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (اسماعیل سلطانیان) شد و در پایان موفق به کسب دو سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
- برنده جایزه انجمن روزنامه نگاران سینمایی جشنواره بینالمللی فیلم ماردل پلاتا ۲۰۰۶
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بینالمللی فیلم ماردل پلاتا ۲۰۰۶
- لوح تقدیر و جایزه آزادی جشنواره فیلم اورشلیم ۲۰۰۶
- برنده جایزه فیپرشی جشنواره بینالمللی فیلم داکا ۲۰۰۶
- نامزد هوگو طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو ۲۰۰۵
- نامزد جایزه بالن طلایی جشنواره سه قاره نانت ۲۰۰۵
- سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (فرشته صدرعرفایی) جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۳
- سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه (کامبوزیا پرتوی) جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۳
نظرات کاربران