فیلم چهارشنبه سوری فیلمی ایرانی است که توسط اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۴ ساخته و در بیست و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر به نمایش درآمد.
به گزارش خوبو، چهارشنبه سوری یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران پس از انقلاب است که مورد استقبال منتقدان و تماشاگران و جشنوارههای داخلی و بینالمللی نیز قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره بسیار خوب 7.7 شده است. 13 هزار نفر به این فیلم نمره دادهاند.
دانلود رایگان فیلم چهارشنبه سوری
عوامل و بازیگران فیلم چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری فیلمی است که در ژانر درام، معمایی، عاشقانه و دلهره آور توسط اصغر فرهادی ساخته شده است. این فیلم سومین اثر اصغر فرهادی بوده و در میان بهترین آثار این کارگردان بهنام و مطرح ایرانی قرار دارد. فرهادی در نظرسنجی از ۴۳ منتقد برای بهترین کارگردانان پس از انقلاب، در رده نخست قرار گرفت. او با دریافت دو جایزه اسکار، نام ایران را در فهرست برندگان معتبرترین جشنواره سینمایی جهان قرار داد. فرهادی که پس از ساخت فیلم شهر زیبا نامی در میان فیلمسازان آیندهدار مطرح کرده بود، با ساخت چهارشنبه سوری نشان داد، موفقیتهای قبلیاش بیدلیل نبوده است.
بازیگران این فیلم مانند اکثر آثار فرهادی، عملکرد بسیاری درخشانی داشتند و چهار بازیگر این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین شدند. قصه فیلم نیز مانند دیگر آثار فرهادی، توسط خودش به رشته تحریر درآمده و البته مانی حقیقی نیز در این راه به او کمک کرده است.
کارگردان | اصغر فرهادی |
تهیه کننده | سید جمال ساداتیان |
نویسنده | اصغر فرهادی مانی حقیقی |
بازیگران | حمید فرخ نژاد هدیه تهرانی ترانه علیدوستی پانته آ بهرام هومن سیدی سحر دولتشاهی بهشاد شریفیان فروغ قجابگلی |
تدوین | هایده صفی یاری |
موسیقی | پیمان یزدانیان |
سال ساخت | 1384 |
نمره IMDB | 7.7 |
مدت زمان فیلم | 102 دقیقه |
فروش گیشه | 416٬000٬000 تومان |
خلاصه داستان
آخرين سه شنبه سال است و شهر در حال و هوای شب عيد، شلوغ و پر سر و صدا. دختر جوانی به نام روحی (ترانه علیدوستی) برای كار به خانه خانوادهای از طبقه متوسط جامعه رفته و در طول روز با زندگی اين خانواده از نزديک آشنا شده و درگير ماجراهای آنها میشود و بدين ترتيب زندگی يک خانواده ايرانی در روز چهارشنبه سوری، از صبح تا دير وقت شب، در بیاعتمادی و ناامنی روانی، روايت میشود. مژده (هدیه تهرانی)، خانم خانه، در هیئتی سراپا سیاه و با حرکاتی عصبی، حالتی غریب دارد. مژده به رابطه همسر خود (حمید فرخنژاد) و زن همسایه (پانته آ بهرام) مشکوک شده و زندگی خانواده در آستانه نابودی است. دست آخر مرد، به ظاهر در نظر همسرش تبرئه میشود و پیش از عید آشتی میکنند؛ هرچند تنهایی و دوری آدمهای قصه ادامه خواهد داشت.
نقد و بررسی فیلم چهارشنبه سوری
در سال های دور قضاوت آسانتر از کنون بود و میشد بیان کرد که فلانی شر است و آن دیگری خیر. اما اکنون جهان در صلح است، صلحی سرد. فرهادی هم در فیلمهایش دغدغه اصلیاش این است. مطلق نبودن شر وخیر، حقیقت و دروغ. بن مایه اصلی این فیلم هم بر پایه همین مسئله است. چهارشنبه سوری هم به مثابه درباره الی و جدایی واکنشی است سینمایی به روزگاری که ما در آن هستیم. ایده اولیه این فیلم ورود یک غریبه به داخل یک خانواده است که هم ظاهر و هم خلوت و هم پنهانکاری آدمهای آن خانواده را ببیند.
شروع فیلم یعنی معرفی روحی از ابتدا تا رسیدنش به خانه مرتضی و مژده کمی طولانی است اما نه خسته کننده. یکی از دلایلی که تماشاگر فیلم را رها نمیکند این است که فرهادی گرهافکنیها و نقاط عطف فیلم را با همان تعاریف کلاسیک و مرسوم هماهنگ میکند. و دلیل دیگر طولانی بودن این سکانس این است که فرهادی میخواسته است از یک فضای شاد، سفید، پر تحرک و پر انرژی اول فیلم وارد شرایط بحرانی آن خانه شود، اما بهدلیل آن که تمام میزانسنها متحرک و کادرها پر از حرکت است بیننده احساس خستگی نمیکند. همین طور تدوین نیز در این امر تاثیر بهسزایی گذاشته است، جامپهای زیادی که فیلم دارد و اصلا تعریف مونتاژی این فیلم در همان سکانسهای اولیه بنا گذاشته میشود.
چهارشنبه سوری فیلم جزئیات است و در پرداختن به جزئیات بینقص کار میکند. این جزئیات خیلی ریز هستند اما جزو استراکچر به حساب میآیند. مانند چادر؛ اگر چادر را در آن صحنه گیر کردنش لای چرخ موتور در سکانس اول – که خود یک نوع پیش آگاهی است که سینمای فرهادی بهخصوص درباره الی مملو از آن است- را نمیدیدیم و فقط وقتی که کارکرد دراماتیک داشت آن را میدیدیم کمی دست نویسنده رو بود و تماشاگر متوجه میشد که چون چادر کارکرد دراماتیک پیدا کرده، مشخص و دیده شده است. در واقع چادر برای خودش قصهای دارد و در فیلم تشخص پیدا میکند.
چادر اول زیر چرخ موتور میرود، بعد در خانه مژده، وقتی روحی میخواهد به خانه سیمین برود چادر را نمیبرد، سپس وقتی میفهمد چادرش نیست از سیمین سراغ چادرش را میگیرد که بعد میفهمیم مژده با چادر او جلوی شرکت رفته است، همانطور که گفتم چادر برای خودش قصهای دارد.
بعضی نکات ظریفتر دیگری هم وجود دارد که بعضی مواقع حتی کارکرد دراماتیک آنچنانی هم ندارد ولی به عنوان یک پراپ در انتقال حس تاثیر زیادی دارند مانند جاروبرقی، عطر، فندک، هواکش و … که طبق معمول فیلمهای فرهادی از هر کدام بیش از دو بار استفاده میکند. چون برای تماشاگر جذاب است که چیزی را که یکبار دیده است و فکر کرده است که برای چه آن را دیده، حالا بعدا معنا و مفهوم پیدا میکند.
فیلم تیتراژ زیبایی دارد که سوای حرکت نرم دست روحی در باد انعکاس تصاویر مختلفی از ساختمانهای شهر، روی شیشه پنجره اتوبوس هم جذاب و دیدنی است. چیزی که در فیلم زیاد میبینیم آینه است که سعی شده زیاد به رخ کشیده نشود. آینه از تیتراژ شروع میشود و در همه جا حضور دارد و همه شخصیتها حداقل یک بار خودشان را در آینه میبینند. مرتضی و مژده در آسانسور، سیمین و بیشتر از همه روحی که هم در سکانس شروع، در خانه مژده و هم پیش سیمین که او را آرایش میکند. البته آینه یکی از مولفههای تکرار شونده در فیلمهای فرهادی هم هست.
با ورود روحی به خانه، مرتضی را میبینیم و مژده در خانه نیست. بعدا که مژده میآید در مییابیم که مرتضی خودش تقاضای خدمتکار کرده است و مژده مخالفت میورزد. چیزی که درباره مژده وجود دارد این است که او به خودی خود دچار استرس است و احساس ناامنی میکند و یکی از دلایلی که ما تا میانه قصه متوجه واقعیت ماجرا نمیشویم همین وجه شخصیتی مژده است. مژده ابتدا در خانه نیست و گوشی مرتضی را هم با خودش برده است. با توجه به احساس خطر و ظنی که در مورد رابطه با همسایه روبهرویی دارد، انگار با این کار زمینه را فراهم کرده است که اگر او زنگ بزند شماره را ببیند.
نکته مهم در کل فیلم چهارشنبه سوری این است که تماشاگر را در قضاوت سهیم میکند. تماشاگر در طول فیلم بارها قضاوتی میکند که غلط از آب در میآید و مدام با این پیش داوری و ذهنیتهای شکل گرفته فرهادی تماشاگر را بازی میدهد. برای مثال در ابتدای فیلم روحی با یک مرد، تنها است و تماشاگر یک احساس خطر برای روحی میکند و فکر میکند به علت غیبت زن خانه ممکن است اتفاقی برای او بیفتد. در واقع تعلیقی که در فیلم وجود دارد بیشتر مربوط به خارج از فیلمنامه است و به دلیل پیشداوریهای عرف گونهای است که تماشاگر دارد. البته این مسئله فیلم را تاریخ انقضا دار و از حالت درک یکسان برای همه خارج میکند.
فرهادی با یک سری ریزهکاریهایی درباره سیمین، سعی در این دارد که او را در مجموع شخصیتی مثبت نشان دهد. چون طبق پیشداوریهای عرف گونه، تماشاگر گمان نمیکند زنی که راس سوم یک مثلث عشقی است هیچ وقت دارای شخصیتی مثبت باشد، دلسوز راننده باشد که کمربند ایمنی نبسته یا از امثال روحی پولی برای آرایش نگیرد. حتی انتخاب بازیگر که بیشک پاشنه آشیل این شخصیت بود نیز به بهترین شکل ممکن انجام شده است، گریم و طراحی لباس که بماند. سیمین شخصیتی است که به محیط اطرافش خیلی توجه دارد و مهمترین خصوصیتش این است که همه را میفهمد و به آنها خوبی میکند؛ مثل راننده تاکسی، روحی و ….
تک تک شخصیتها به نوعی پنهانکاری دارند و دروغ میگویند؛ از دروغهای معمول و ملموس که به نوعی همه ما در زندگی میگوییم تا دروغهای غیرمعمولی. اما مژده کمی متفاوت است و دروغ زبانی نمیگوید ولی در عمل دروغ میگوید. مژده به دختر کارگر میگوید بیاید بالا چون پایین سرد است ولی معلوم میشود که نقشهای برای او کشیده است. مژده نسبت به بقیه دروغ کمتری میگوید اما روحی بزرگترین دروغ را میگوید و آن آوردن بلیتها توسط زن همسایه است.
تا نیمههای فیلم به نظر میرسد تم قضاوت و به هم ریختن پیش داوریهای تماشاگر راجع به وجود رابطه بین مرتضی با سیمین تم محوری است. قصه که جلو میرود و ما پی میبریم که حق با مژده بوده است، تم قضاوت به حاشیه رانده میشود.
در صحنه ملاقات مرتضی و سیمین، مهمترین معمای فیلم برایمان حل میشود و به تمام قضاوتهایی که راجع به این موضوع داشتهای پاسخ داده میشود و از اینجا به بعد سعی شده که قضاوتها به کانال دیگری هدایت شود. روحی هم کشف میکند که این ارتباط وجود داشته، پس پیش داوری میکنیم که روحی حال چه میکند؟ از اینجا به بعد جنس قضاوتها متفاوت میشود ؛ تا آن لحظه قضاوت میکردیم که این رابطه هست یا نیست ولی از این به بعد با این درگیریم که روحی باید این موضوع را به مژده اعتراف کند یا نه؟ آیا درست است این خانواده از هم بپاشد؟ مهمترین کارکرد صحنه ای که روحی دوباره بالا میآید این است که میخواهد به مژده اعتراف کند که دروغ بزرگی به او گفته است ولی سرانجام نمیگوید و در عین حال به نظر میآید مژده متوجه شده است.
فرهادی از قضاوت بعنوان ابزار فیلمنامه نویسی استفاده کرده است. در واقع تعلیق که در فیلم وجود دارد حاصل ماجراهای آن نیست؛ بلکه حاصل ماجراهایی است که تماشاگر پیشاپیش در ذهنش ساخته و بعد میبیند که خلاف آن اتفاق میافتد.
اما بعضی افراد عنوان میکنند بهتر نبود اگر صحنه ملاقات مرتضی و سیمین حذف میشد و تا آخر نمیتوانستیم راجع به رابطه آن دو با قاطعیت نظر بدهیم، ولی نکته این جاست که اگر رابطه آن دو در ابهام میماند به احتمال زیاد تماشاگر شخصیت مژده را یک بیمار و کسی که سوءظن بیمارگونه دارد به حساب میآورد و همین طور فیلم از شمولیت و عمومیت میافتاد و حالتی خاص پیدا میکرد.
یکی دیگر از نقاط قوت چهارشنبه سوری تغییر نقطه دید روایت است که برای قضاوت و ایجاد حس همدردی با تک تک شخصیتها استفاده میشود. برای مثال بعد از آشکار شدن رابطه سیمین و مرتضی و سپس ایثار سیمین که میخواهد علیرغم میل باطنیاش این رابطه را تمام کند، وقتی او ماشین را ترک میکند اولین و تنها جایی است که نقطه دید روایت به سیمین منتقل میشود و اینجا دوربین مسافت زیادی را با او همراهی میکند. اینجا نزدیکی و همدردی حس میشود و ما سیمین را در بیپناهیاش زیست میکنیم، اما بعد از لحظه انفجار ترقه و بعد از نمایش این بیپناهی و وقتی که تصمیم میگیرد دوباره سراغ مرتضی برگردد، دوربین دیگر او را همراهی نمیکند.
مشابه همراهی دوربین با سیمین، در انتهای این کار با مژده صورت میگیرد، در پلانی مژده را از پشت سر، در حال جارو کشیدن دنبال میکنیم و در نیم رخی از او توقف کرده و سپس هواکش که بازگشت مجدد تردید و سوءظن مژده به مرتضی را گوشزد میکند.
طرح کلی دکوپاژ در چهارشنبه سوری اساساً به خاطر لحن عمومی رئالیستی در صحنههای داخلی، دوربین به بازیگران زیاد نزدیک نشده و دکوپاژ بیشتر بر مبنای برداشت بلند و با ترکیب حرکت دوربین با حرکات بازیگران برای نشان دادن تنش و بحران حاکم بر فضای خانه مژده، طراحی شده است. در عین حال تلاش شده این میزانسنهای پرتنش به چشم نیایند و حضور دوربین حس نشود و در مقابل در صحنههای بیرونی، برداشتها اغلب کوتاه هستند و سعی شده تحرک و تنش اغلب در داخل قابهای کمتر متحرک، آن هم بهصورت انفجار و آتش بازی باشد تا به تدریج به سکون و لختی آخر فیلم برسیم.
نویسنده: محمد جواد صابری
منبع: مجله رادیکال
فهرست جوایز فیلم چهارشنبه سوری
در بیست و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر، فیلم چهارشنبه سوری نامزد دریافت نه سیمرغ بلورین از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی)، بهترین فیلمنامه (اصغر فرهادی و مانی حقیقی)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (حمید فرخ نژاد)، بهترین بازیگر نقش اول زن (هدیه تهرانی) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (ترانه علیدوستی و پانته آ بهرام) شد و در پایان فقط موفق به کسب چهار سیمرغ بلورین شد.
- برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی (اصغر فرهادی) دوره ۲۴ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۴
- برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، دوره ۲۴ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۴
- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن (هدیه تهرانی) دوره ۲۴ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۴
- برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین (هایده صفی یاری) دوره ۲۴ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۴
- برنده تندیس بهترین فیلم از اولین دوره جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران
- برنده بانوی طلایی جشنواره فیلم لاس پالماس 2007
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره سه قاره نانت 2006
- فیلم دوم جایزه هیئت داوران جوان جشنواره فیلم لوکارنو 2006
- برنده هوگو طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو 2006
- نامزد جایزه منتقدین جشنواره فیلم هامبورگ 2006، نامزد یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو 2006، نامزد صدف طلایی جشنواره سه قاره نانت 2006، نامزد قرقاول طلایی و برنده قرقاول نقرهای جشنواره فیلم کرالا 2006
نظرات کاربران