0

معرفی کتاب پاستیل های بنفش + دانلود و خرید

پاستیل های بنفش- کرنشا-ترجمه فارسی

کاترین اپلگیت نویسنده آمریکایی در سال 2015 کتاب Crenshaw را منتشر کرد. این کتاب در ایران با نام پاستیل های بنفش ترجمه و روانه بازار شد. کتابی که در جهان طرفداران زیاد داشت،‌ در ایران هم بسیار موردتوجه قرار گرفت. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابپاستیل های بنفش | Crenshaw
نویسندهکاترین اپلگیت
گونه ادبیداستان، نوجوان
انتشارات در ایرانانتشارات پرتقال و نشرهای دیگر
مترجمآناهیتا حضرتی و مترجمان دیگر
تعداد صفحه272
سال انتشار2015
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی کاترین اپلگیت

کاترین اپلگیت سال 1956 در ایالت میشیگان ایالات متحده به دنیا آمد. در زمینه ادبیات کودک و نوجوان، او یکی از مهمترین نویسندگان زنده جهان است. بیشتر کتاب‌های اپلگیت در ژانرهای فانتزی و فانتزی هستند. کتاب‌های متعددی از اپلیگیت منتشر شده و بیشتر آنها در سراسر جهان ترجمه شده و طرفدار دارد. او همینطور سال 2013 به خاطر کتاب ایوان منحصربه‌فرد برنده جایزه نیوبری شد. این جایزه، یکی از مهمترین جوایز در خصوص ادبیات کودک و نوجوان است. همینطور او سال 1997 جایزه بهترین کتاب کودکان را از مجله Publishers Weekly دریافت کرده بود.

کاترین اپلگیت-مایکل گرنت
کاترین اپلگیت-مایکل گرنت

اپلگیت در ان آربور میشیگان که شهری نسبتا کوچک است متولد شد. او سال 1979 با همسر کنونی خود مایکل گرنت ازدواج کرد. گرنت هم نویسنده ادبیات کودک و نوجوان است. این دو کتاب‌هایی با نویسندگی مشترک نیز دارند. کاترین اپلگیت طی دهه‌های اخیر در تگزاس، فلوریدا، کالیفرنیا، ایلینوی و کارولینای شمالی زندگی کرده است. همینطور مدتی در ایتالیا زندگی کرد. وقتی برگشت، به عنوان گوست‌رایتر شروع به کار کرد. همینطور این زوج، یک دختر چینی را به سرپرستی گرفتند.

معرفی آثار کاترین اپلگیت

کاترین (در بسیاری مواقع به همراه همسرش) تاکنون کتاب‌های بسیار زیادی منتشر کرده است. از آن جمله می‌توان به چند سری کتاب اشاره کرد که حول یک موضوع نوشته‌اند. مجموعه‌ها به این شرح هستند:

  • Girl Talk: چهل و پنج کتاب که بین 90 تا 92 منتشر شد. داستان ماجراجویی‌های یک سری دختر نوجوان در دبیرستان روایت می‌شود.
  • Ocean City:‌ یازده کتاب. بین 93 تا 95.
  • Making Out:‌ بیست و هشت کتاب. بین 94 تا 98. یک سری نوجوان در یک جزیره گیر افتاده‌اند.
  • Summer series:‌ هشت کتاب. 95 و 96 چاپ شدند.
  • Animorphs: پنجاه و چهار کتاب. 1996 تا 2001 چاپ شدند. داستان پنج انسان که می‌توانند به شکل هر حیوانی که لمس می‌کنند در بیایند.
  • Everworld: دوازده کتاب. بین 99 تا 2001 منتشر شدند.
  • Remnants series:‌ چهارده کتاب. بین 2001 تا 2003 منتشر شدند. داستانی علمی تخیلی از زنده‌ماندگان برخورد شهاب‌سنگی به زمین.
  • Roscoe Riley Rules series:‌ هشت کتاب. بین 2008 تا 2018 منتشر شدند.
  • Ivan & Friends series: دو کتاب. 2012 و 2020 منتشر شدند.

او آثار مستقل یا کتاب‌هایی با نام مستعار هم دارد. در مجموع می‌توان مهم‌ترین کتاب‌های او را موارد زیر دانست:

  • The Andalite’s Gift: از اولین کتاب‌های سری Animorphs بود که سال 1997 منتشر شد.
  • در جستجوی سنا (1999): اولین کتاب مجموعه Everworld است.
  • ایون منحصربه‌فرد: سال 2012 به چاپ رسید. داستان در مورد گوریلی است که در یک مرکز خرید، در قفس زندگی می‌کند. زندگی این گوریل بعد از آشنایی با یک بچه‌فیل عوض می‌شود. در واقع نویسنده ماجرا را با الهام از داستان زندگی گوریلی که بیست سال پیش از آن در یک مرکز خرید زندانی بود نوشته است.
  • آدم و حوا: اپلگیت داستان را سال 2012 نوشت. در این کتاب، داستان یک زوج نوجوان را روایت می‌کند.
  • درخت آرزو: کتابی که سال 2017 منتشر شد، قصه‌ی یک درخت است. این دختر پیر «قرمز» نام دارد و مردم آرزوهای خود را در کاغذ می‌نویسند و شاخه‌های به آن گره می‌زنند.

نقد و بررسی کتاب پاستیل های بنفش

همانطور که گفته شد، کاترین اپلگیت کتاب Crenshaw را سال 2015 به چاپ رساند. او تاکنون دنباله‌ای بر این کتاب نوشته و آن را مستقل از هر مجموعه‌ای ارائه داده است. با این حال نمی‌توان از آینده مطمئن بود. این احتمال وجود دارد که او در آینده دنباله‌ یا حتی گذشته‌ای بر این کتاب بنویسد. به هر حال اگرچه کتاب حداقل تاکنون نتوانسته به شهرت ایوان منحصربه‌فرد برسد، حداقل در ایران طرفدران بسیاری پیدا کرد.

داستان حول محور کودکی به نام جکسون است. پدر او درگیر بیماری MS می‌شود و بعد بیکار می‌شود. به این دلیل خانواده به مشکل می‌خورد. روزهای سخت شروع می‌شود. روزهایی که گاه حتی چیزی برای خوردن ندارند. جکسون و خواهر کوچکترش با انجام بازی سعی می‌کنند گرسنگی را فراموش کنند. آنها بعد خانه را هم از دست می‌دهند و مجبور می‌شوند در ون زندگی کنند. والدین جکسون سعی دارند کودکان را درگیر مشکلت نکنند. با شوخ‌طبعی سعی بالا بردن روحیه کودکان را دارند اما کار سخت و سخت‌تر می‌شود. در ادامه جکسون با کمک یک دوست خیالی سعی می‌کند احساس بهتری پیدا کند.

پاستیل های بنفش- کرنشا-نسخه انگلیسی
پاستیل های بنفش- کرنشا-نسخه انگلیسی

پیام صلی کتاب در واقع در خصوص پذیرش شرایط تحمیلی در زندگی است. بخصوص وقتی کودک هستیم،‌ دیگران برای ما تصمیم می‌گیرند. چیزی که گاهی می‌تواند بسیار دشوار به نظر بیاید. با این حال،‌ کتاب سعی دارد روایتی از دو سمت داشته باشد. از سمتی پذیرش را بری کودک ساده کند. از سمت دیگر،‌ دشواری ماجرا را به گوش والدین برساند. تا به ین صورت، با صداقت و درک بیشتری مسائل را برای کودک توضیح دهند.

بخشی از متن کتاب

من چند چیز مهم درباره گربه موج‌سوار فهمیدم. اولین چیز: او یک گربه موج‌سوار است. دومین چیز: روی تیشرتش نوشته بود: گربه‌ها سرور، سگ‌ها خاک بر سر. سومین چیز: یک چتر بسته توی دستش داشت. انگار همه‌اش نگران خیس شدن بود، که البته وقتی بیشتر بهش فکر می‌کنی، می بینی با موج‌سواری جور در نمی‌آید. چهارمین چیز: انگار هیچکس دیگری توی ساحل نمی‌دیدش. سوار یک موج درست و حسابی شده بود و خیلی نرم سواری می‌کرد. اما وقتی که نزدیک ساحل شد، اشتباهی چترش را باز کرد. وزش تند باد او را به آسمان برد و گربه از بغل گوش مرغ دریایی رد شد. حتی انگار مرغ دریایی هم متوجه‌اش نشد. مثل بادکنکی از جنس خز آمد بالای سر من. مستقیم بالا را نگاه کردم. او هم صاف پایین را نگاه کرد و برایم دست تکان داد. کت سفید مشکی از نوع پنگوئنی تنش بود. انگار می‌خواست با لباس رسمی‌اش به یک جای رویایی برود. خیلی هم به نظرم آشنا می‌آمد.

زیر لبی گفتم: کِرِنشا. به اطرافم نگاهی انداختم. از جلوی کسانی که قلعه‌های شنی می‌ساختند، فریزبی بازها و آنهایی که خرچنگ‌ها را دنبال می‌کردند، رد شدم اما کسی را ندیدم که به آن گربه پرنده چتر به دست نگاه کند. چشم‌هایم را بستم و آرام تا ده شمردم. به نظرم برای اینکه دیوانه نشوم، ده شماره کافی بود. منگ شده بودم. اما این اتفاق گاهی وقتی گرسنه هستم می‌افتد. بعد از صبحانه دیگر چیزی نخورده بودم. وقتی چشم‌هایم را باز کردم نفسی راحت کشیدم و دیدم دیگر اثری از گربه نیست و آسمان آبی و بی‌انتها بود. چند متر آن طرف‌تر، چتری مثل یک نیزه خیلی بزرگ، افتاد توی شن‌ها. پلاستیک چتر قرمز و زرد بود و رویش عکس موش‌های کوچکی دیده می‌شد. روی دسته‌اش با مداد رنگی نوشته شده بود: این چرخونک متعلق به کرنشا است.

جایگاه کتاب

نیویورک‌تایمز در نقد کتاب،‌ همان زمان انتشار نوشته بود:

کرنشا نمادی از آزادی روانی جکسون است؛‌ برای تخیل کردن،‌ عشق ورزیدن و صداقت با خود و خانواده. به لحاظ روانشناسی نتیجه خوب است اما به لحاظ داستان، چندان خوب از آب در نیامده است. ما به گربه‌ای که کرنشا باشد علاقه‌مند نمی‌شویم. او بی‌قید است اما شوخ‌طبعی ندارد. باهوش است اما مهربان نیست. در واقع نباید او را حتی یک کاراکتر در نظر بگیریم و بیشتر نماد است. شاید برخی کودکان از کتاب ناامید شوند. من هم ناامید شدم. با این حال اگر انتظار خود را پایین بیاوریم و به کتاب بهتر نویسنده (ایوان منحصربه‌فرد) فکر نکنیم،‌ شاید چیزهای ارزشمندی در کرنشا پیدا کنیم.

Adam Gidwitz

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب پاستیل های بنفش را با یک سری دیگر از رمان‌های نوجوان سال‌های اخیر جهان مقایسه کردیم. از آن جمله کتاب ایوان منحصربه‌فرد بود. مطابق انتظار،‌ پاستیل های بنفش چندان جایگاه بالایی نداشت و حتی محبوب‌ترین کتاب این نویسنده نیست.

پاستیل های بنفش-ترندها
پاستیل های بنفش-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در این سایت سراغ صفحه کاترین اپلگیت رفتیم. به لحاظ کسب توجه نظر دادن امتیاز،‌ پاستیل های بنفش سومین کتاب مهم اپلگیت است. ایوان منحصربه‌فرد و درخت آرزو شرایط بهتری دارند. به هر حال،‌ 28 هزار نفر به کتاب امتیاز داده‌اند. میانگین نمرات کتاب نیز 3.9 از 5 است. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را از کاربران گودریدز می‌آوریم.

نظر مثبت

5 از 5 به کتاب نمره داده است:

بعضی داستانها هستن که شما همینطوری عاشقش می‌شوید. مثل عاشق شدن واقعی، در دام‌اش گرفتار می‌شوید و حتی نمی‌دانید چرا و چطور؟ داستان کودکی ده ساله که دوست خیالی‌اش یک گربه بزرگ و پشمالوست، که قرار است به این کودک بحران‌زده کمک کند. گربه پشمالو عاشق پاستیل بنفش است. این کودک ده ساله، بینوا که خانواده‌اش با مشکلات جدی مالی روبروست به شدت تحت فشار ناشی از مشکلات حاد اقتصادی خانواده است. من عاشق داستان شدم. چون این بچه تمام مدت داستان خودش و احساساتش را انکار می‌کرد و به همین دلیل در مرز فروپاشی روانی بود. جایی که به کمک دوست خیالی زبان گشود و از احساس واقعی‌اش حرف زد برای من یکی از زیباترین و تکان دهنده‌ترین قسمت‌های داستان بود.
یک قسمت داستان جکسون همین کودک ماجرا، با خودش حرف می‌زند می‌گوید: من عصبانی‌ام نه بخاطر اینکه قراره بریم تو ون زندگی کنیم (بیخانمان شده بودند) بعد مکث می‌کند. ادامه می‌دهد خیلی خب، یکم بخاطر اینم هست بعد می‌گوید، من عصبانی‌ام چون با بقیه فرق دارم متفاوت هستم .خیلی خب یکمی هم بخاطر این هست اما من عصبانی‌ام چون کنترلی رو اوضاع ندارم. چون نمی‌تونم چیزی رو عوض کنم. چون قدرتی ندارم. جملات جکسون کودک زخمی فرو خورده درونم رو آورد جلو. به همه چیزهایی که حس می‌کردم کنترلی روی آنها ندارم فکر کردم. به خودم و احساساتی که سالها سرکوبشون کردم.

دیدم اشک‌هایم روی گونه‌ام سرازیر شد. داستان جکسون داستانی فوق زیباست چون می دانی هیچ چیزی به اندازه واقعیت مهم نیست و آدم باید همیشه به آنکه از همه مهم‌تر است واقعیت را بگوید. و چه کسی مهم تر از خود تو!

کامنت فارسی از سارا

نظر منفی

یک ستاره از 5 ستاره:

در درجه اول، در تصویر جلد کتاب یک گربه را می‌بینیم. انتظار داشتم این گربه نقش مهمتری در کتاب داشته باشد اما اینطور نبود. کرنشا،‌ دوست خیالی جکسون است. این دوست بخصوص در زمان‌های استرس سراغ او می‌آید. اپلگیت این شانس را داشت که از کرنشا یک شخصیت مثبت بسازد. به هر حال او در دوره‌ی آسیب‌پذیر بچه ظاهر می‌شد. جای آن،‌ این کارکتر در لحظات معینی حاضر می‌شد و جملات بی‌نهایت کلیشه‌ای به زبان می‌آورد. انتظار یک فضای رویایی و گل‌وبلبل را نداشتم. با این حال وقتی از جدوی دوست خیالی استفاده می‌کنید، نباید طوری باشد که بی‌تاثیر در کاراکتر کودک باشد.

همینطور فکر می‌کنم استفاده از موضوع بی‌خانمانی کمی عجولانه و غیرواقعی بود. از سمت دیگر والدین جکسون تنش‌های بسیاری را تجربه می‌کنند و به همین دلیل جکسون حس می‌کند باید وظایفی بزرگسالانه برعهده بگیرد. کمک گرفتن،‌ به طور پیش‌فرض مشکلات را حل نمی‌کند اما از فشار حتما کم می‌کند. در پایان،‌ پدر خانواده کاری در یک فروشگاه موسیقی پیدا می‌کند. یک آپارتمان هم با کار در فروشگاه به خانواده رسید و برای کوتاه‌مدت حداقل مشکلات حل شد. وجود مشکل بیخانمانی در داستان، شبیه به قصه‌های فانتزی است که شاهزاده درگیر مشکلات می‌شود و بعد از خواب بلند می‌شود.

بهترین ترجمه کتاب پاستیل های بنفش

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند کیمیاگر، مثل زن رفتار کن مثل مرد فکر کن، حرمسرای قذافی، هنر ظریف بی خیالی، راز، ملت عشق و ای کاش وقتی 20 ساله بودم می‌دانستم درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • پاستیل های بنفش | انتشارات پرتقال |‌ آناهیتا حضرتی
  • پاستیل های بنفش | نشر آبیژ | زهرا اسکندری
  • کتاب کرنشا و پاستیل های بنفش | نشر آزرمیدخت | زهرا اسکندری
  • پاستیل های بنفش |‌ انتشارات نگاه آشنا | صالحه ترابی نوا
  • پاستیل بنفش | انتشارات ایرمان | فروزنده دولتیاری
  • گربه ای که پاستیل های بنفش دوست داشت | نشر پرثوا |‌ مترجم نامشخص
  • کرنشا و پاستیل‌های بنفش | انتشارات یوشیتا | معصومه تاج میری

مانند بسیاری دیگر از کتب کودک، نسخه چاپ پرتقال بهترین ترجمه کتاب است. آناهیتا حضرتی آن را ترجمه کرده و سال 96 منتشر شده است. حضرتی دانش‌آموخته زبان انگلیسی است و تجربه خوبی از ترجمه کتاب‌های کودک دارد. شاید در نگاه اول تغییر اسم کتاب در ترجمه چیز عجیبی به نظر بیاید. اما با توجه به اینکه به این صورت یک واژه‌ی نکره به یک ترکیب معرفه تبدیل شد، نباید زیاد تعجب کرد. به هر حال، می‌شود اطمینان داشت که اگر اسم کتاب همان کرنشا می‌ماند، این کتاب در ایران پرفروش نمی‌شد. کتاب بیش از هشتاد مرتبه تاکنون توسط پرتقال تجدید چاپ شده است.

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *