دن کیشوت داستانی ماندگار است که بیش از چهارصد سال از انتشار آن میگذرد. با این حال این کتاب همچنان جای بسیار رفیعی در ادبیات جهان برای خود حفظ کرده است. دن کیشوت طرفداران بسیاری در جهان و ایران دارد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | دن کیشوت | Don Quixote | Don Quijote de la Mancha |
نویسنده | میگِل سِروانتِس ساآوِدرا |
گونه ادبی | داستان |
انتشارات در ایران | ثالث و نشرهای دیگر |
مترجم | محمد قاضی و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 1413 |
سال انتشار | 1605 و 1615 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی میگل سروانتس
میگل سِروانتِس سال 1547 در منطقهی الکالا د انارس در شرق اسپانیا متولد شد. پدر او پزشک بود و خانوادهی آنها، وقتی میگل چهار ساله بود به والادولید در مرکز این کشور مهاجرت کردند. مهاجرت آنها ادامه پیدا کرد و وقتی میگل 9 ساله بود، راهی کوردوبا در جنوب اسپانیا شدند و مدتی بعد در مادرید سکنی گزیدند. سروانتس یک سری تحصیلات داشت اما این اطمینان وجود دارد که هرگز به سطح دانشگاهی نرسیده است.
دوره زندگی سروانتس با جنگهای فراوانی همراه شد. برای نمونه میتوان به جنگهای متعدد با عثمانی و همینطور جنگهای هشتاد ساله علیه انگلیسیها و فرانسویها اشاره کرد. سروانتس مدتی در دورهی فیلیپ دوم سرباز امپراطوری اسپانیا بود. او در یونان علیه عثمانی جنگید و مجروح شد. دست چپ او صدمه دید و برای همیشه از کار افتاد. به همین دلیل او زندگی نظامی را سال 1571 رها کرد و به عنوان یک شهروند به زندگی ادامه داد.
سال 1975 او که مدتی در ایتالیا زندگی کرده بود، قصد بازگشت به اسپانیا را داشت. در راه بارسلونا، کشتی آنها توسط دزدان دریایی بربر غارت و سروانتس و برادرش اسیر شدند. او پنج سال بردهوار در الجزایر زندگی کرد. البته اسنادی دیگر وجود دارد که او در کار ساخت مسجد قلیچ علی پاشا در استانبول نیز به عنوان برده حاضر بود. پس از پنج سال، خانوادهی او مبلغی را پرداخت کردند و میگل سروانتس آزاد شد.
با توجه به دور بودن دوره زندگی او، جزئیات زیادی در مورد زندگی وی در دسترس نیست. او تا 1616 زندگی کرد و در 68 سالگی درگذشت و در یک صومعه دفن شد. به دنبال اتفاقاتی، برای چهارصد سال مقبرهی سروانتس گمشده تلقی میشد. تا اینجا در سال 2015 با پیدا شدن چند استخوان در منطقهای در مادرید، دوباره جهان به مقبرهی این نویسنده شهیر دسترسی پیدا کردند.
بررسی آثار میگل سروانتس
در مورد آثار سروانتس، توجه به این نکته واجب است که بسیاری از آثار او در گذر تاریخ نابود شدهاند. معروف است که او بیست تا سی نمایشنامه نوشته که تنها دو مورد آن در دسترس هستند. او در دورهای زندگی میکرد که جایگاه شاعر از نویسنده بالاتر بود. او نیز تلاشهایی کرده بود که شعر بگوید که البته چندان موفق نبود. یک سری شعر از او به یادگار مانده است. حتی در داستانهای خود هم لحن شاعرانه را ادامه داده است.
- La Galatea: اولین کتاب سروانتس سال 1585 منتشر شد. داستان، سفری به بطن عشق است و شخصیتهای معاصر زیادی را در بر میگیرد. کتاب موفق بود اما آن دوره بازنشر نشد. قرار بود دنباله یا گذشتهای بر آن نوشته شود که هیچوقت نشد. الیسیو و اراسترو دو شخصیت اصلی کتاب، دوستانی هستند که عاشق یک دختر به نام گالاتیا اشدهاند. این در حالی است که گالاتیا هم با دختری به اسم فلوریسا رابطه دارد. داستان حول محور این چهار نفر است.
- جلد اول دن کیشوت (1605)
- Novelas ejemplares: تحت تاثیر آنطور که ایتالیاییها داستان مینوشتند، سروانتس دوازده داستان کوتاه بین 1590 تا 1612 نوشت و سال 1613 در مادرید به چاپ رساند.
- دختر کولی (1613): داستان دختر 15 ساله کولی، پرسیوسا تعریف میشود. دختری با استعدد و زیبا که فراتر از زمان خود بود. و به مادرید سفر میکند تا یک مرد نجیبزده را ببیند. این مرد، از دختر خواستگاری میکند و این درخواست در صورتی قبول میشود که بتواند دو سال بین کولیان زندگی کند.
- جلد دوم دن کیشوت (1615)
- دردسرهای پرسیلز و زیگموندا (1917): یک داستان رُمنس است. سروانتس این داستان را بهترین نوشته خود میدانست. داستان سه سال پیش از مرگ او تمام شد اما چاپ آن، یک سال پس از مرگ نویسنده بود.
نقد و بررسی کتاب دن کیشوت
دن کیشوت به بیانی نخستین رمان مدرن در تاریخ اروپا است. این کتاب را میگل سروانتس اسپانیایی در دو جلد نوشته است. بخش اول کتاب در زندان نوشته شد. این بخش سال 1605 منتشر شد. چاپ دوم هم ده سال بعد، در سال 1615 منتشر شد. کتابی به شهرتی رسید که هنوز بعد از قرنها، همچنان از کتابهای حاضر در هر کتابخانهای در سرتاسر جهان است. تاثیرات سروانتس در نویسندگان شهر سدههای بعد از جمله دیکنتز، داستایوفسکی، بورخس و جیمز جویس مشهود است.
شخصیت اصلی داستان، یک شوالیهی مسن است که دن کیشوت نام دارد. او اسبی پیر به اسم روزینانت و نوکری به اسم سانچو دارد. این سه ماجراجوییهایی را آغاز میکنند که همیشه با شکست روبرو میشود. ما با شوالیهای متوهم روبرو هستیم که وقت خود را با خواندن یک سری آثار ممنوعه سپری میکند. او تحت تاثیر خواندن مطالب در مورد رشادتهای دیگران، خود را شوالیهی قدرتمند در برابر دشمنی فرضی تصور میکند. دشمنان او عمدتا کوهها، درختها و آسیاببادیها هستند. در واقع او پهلوانی دست و پا چلفتی است که خود را شکستناپذیر تصور میکند.
کتاب اول، در نقطهای پیش از ماجراجوییها شروع میشود. دن کیشون میانسال با خواهرزادهاش زندگی میکند و برای طبقه حاکم احترام قائل است. او تحتتاثیر کتابهایی که دارد، علاقهمند به شوالیهگری میشود و اینطور زندگی او دچار تحول میشود. او ماجراجویی را در حالی آغاز میکند که با خواندن کتابها کاملا هوش از سرش پریده است. کتاب دوم که شرح ماجراجوییها است، یک دهه بعد از کتاب اولی به چاپ رسید. آنهم در شرایطی که این بین شخصی کتابی جعلی به همین عنوان و برای ماجراجوییهای کاراکتر خلقشده توسط سروانتس چاپ کرده بود.
مسئلهی دن کیشوت این است که انگار در زمانی اشتباهی به دنیا آمده. او در حالی خواستار شوالیهگری است که اروپا تختگاز به سمت رسانس میرود و دیگر خبری از جنگها برای کسب افتخار نیست. او، شرایط و دوره تاریخی خود را انگار در دنیای توهم رها میکند تا در یک آرمانشهر خیالی به افتخارآفرینی بپردازد.
بخشی از متن کتاب
اکثر انسانها جزو یکی از دو دسته هستند: یا همچون سانکوپانزا به حقیقت میاندیشند و آرمانی ندارند، یا همچون دن کیشوت ها، آرمانی دارند اما دیوانه اند!
خیالبافی قوت و غذای روزانه دن کیشوت است. کاروانسرای مخروبه را قلعه مستحکم، رهگذران بیآزار را جادوگر بدکار، زنان خدمتکار و روسبیان را شاهزاده خانمها، و آسیابهای بادی را دیوان افسانهای میپندارد؛ ماهی دودی در ذائقه او طعم ماهی قزلآلا و بعبع میشها و برهها در گوش او صدای شیهه اسبان و غریو شیپورها و بانگ طبلها را میدهد.
در آن هنگام سی تا چهل آسیاب بادی در آن دشت دیدند و همین که چشم دن کیشوت به آنها افتاد به مهتر خود گفت: بخت بهتر از آنچه خواست ماست کارها را روبه راه میکند. تماشا کن سانکو، هماینک در برابر ما سی دیو بیقواره قد علم کردهاند و من در نظر دارم با همه ایشان نبرد کنم و هر چند تن که باشند همه را به درک بفرستم. با غنیمتی که از آنان به چنگ خواهیم آورد کمکم غنی خواهیم شد، چه این خود جنگی بر حق است و پاک کردن جهان از لوث وجود این دودمان کثیف در پیشگاه خداوند تعالی عبادتی عظیم محسوب خواهد شد. سانکوپانزا پرسید: کدام دیو؟ اربابش جواب داد: همانها که تو آنجا با بازوان بلندشان میبینی، چون در میان ایشان دیوانی هستند که طول بازوانشان تقریبا به دو فرسنگ میرسد. سانکو در جواب گفت: احتیاط کنید ارباب، آنچه ما از دور میبینیم دیوان نیستند بلکه آسیابهای بادی هستند و آنچه به نظر ما بازو مینماید پرههای آسیا است که چون از وزش باد به حرکت در آید سنگ آسیا را نیز با خود میگرداند.
جایگاه کتاب
دون کیشوت را بنا بر روایتی پرفروشترین کتاب داستانی تاریخ میدانند. تخمین زده شده بیش از پانصد میلیون جلد از این کتاب تاکنون به فروش رفته است. بنا بر همان تخمینها، نزدیکترین دنبالکننده کتاب داستان دو شهر چارلز دیکنز است که 200 میلیون نسخه از آن فروش رفته است.
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. برای بررسی میزان توجه به این کتاب در قیاس با کتابهای شهریار، هری پاتر و سنگ جادو، شازده کوچولو و داستان دو شهر را میبینید. دن کیشوت بسیار بیشتر از این کتابها موردتوجه مردم در دورهای که گوگل در دسترس بود، واقع شده است. در بررسی دیگری متوجه شدیم در دورههایی، کتاب سروانتس حتی بالاتر از انجیل مورد جستجو واقع شده است.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. مطابق انتظار، کتاب دن کیشوت پرامتیازترین کتاب سروانتس در گودریدز است. این کتاب بیش از 240 هزار امتیاز دریافت کرده است. میانگین این نمرات 3.8 از 5 است. انتظار میرفت در این دو زمینه، کتاب وضعیت بهتری داشته باشد. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را برای شما میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
بیایید به آنهایی که دوستشان داریم، دُنکیشوت هدیه بدهیم!
من این کتاب رو به پیشنهاد فهرست “صد رمانِ برترِ تمامِ دوران نشریهی گاردین خوندم. دن کیشوت در اون فهرست صدرنشینه!
یکی از بهترین رمانهاییه که در تمام عمرم خوندم و موقع خوندنش گاهی با صدای بلند میخندیدم و گاهی بر انگیخته می شدم و گاهی درس میگرفتم. این رمان، اولین رمان مدرن به حساب میاد. یعنی سروانتس قواعدی که تا اون موقع برای رماننویسی رایج بوده رو نادیده میگیره و دن کیشوت وار شروع به نوشتن رمانش می کنه. این کتاب در ابتدا به صورت یک جلدی نوشته میشه اما از اونجایی که با اقبال زیادی از طرف خوانندگان روبرو میشه و به چند زبان ترجمه میشه، یک کشیش بیمایه، میاد جلد دومی برای رمان سروانتس مینویسه. سروانتس هم عصبانی میشه و ده سال بعد از نگارشِ جلد اول دن کیشوت، شروع میکنه به نوشتنِ جلد دوم دن کیشوت. و تا انتهایِ جلد دوم هم به اون کشیش بد و بیراه میگه. برای من، جلد دوم به اندازهی جلد اول جذابیت نداشت چون فاصلهی نگارش بین اونها ده ساله و مسلماً نویسنده در ده سال دچار تحولاتی از جمله کهولت سن و کم حوصلگی میشه و گمون می کنم همین امور در افتِ طنز و تهور قهرمانِ داستان بیتأثیر نبوده.
دن کیشوت کتابیه که هر رمان خونی باید خونده باشه. محمد قاضی این کتاب رو از فرانسه ترجمه کرده اما جوری ترجمه کرده که انگار خودِ سروانتس به فارسی نوشته!این کتاب درسهای زیادی به من آموخت لکن از بین همهی اونها، یک درس رو نصبالعین کردم:
کامنت فارسی از باقر هاشمی
غمِ همسایه خوردن، خر را هم از پا در میآوَرَد
نظر منفی
یک ستاره از 5 ستاره:
بخش بوزرجمهر خستهکنندهترین بخش شاهنامه است، تا جایی که خود فردوسی از تمام شدنش خوشحال شده. همین احساس را من الان دارم که بالاخره دن کیشوت را تمام کردم. دن کیشوت بیشک مزخرفترین کتابی است که تا آخر خوندم؛ یعنی تنها کتابی است که از همان اول میدونستم دوستش نخواهم داشت اما ادامه دادم. کمتر دیدم کسی بنویسه چرا باید این کتاب را خوند و برای انسان امروزی چه جذابیتی داره. عموما فقط دربارهاش کلیگویی میکنند.
یکی از دوستان دن کیشوت را شبیه آرمانگرایان دیده بود و به این دلیل خوندنش را توصیه کرده بود. اما دن کیشوت به نظر من هیچ ربطی به آرمانگرایان نداره: صرف این که با نیروهایی از خودش قویتر میجنگه معنیش این نیست که آرمانگراست. اتفاقاً برعکس، موجودی است خودخواه و متوهم که فقط به نام و آوازه خودش فکر میکنه. ضمنا مثل کاراکترهای کارتونی این همه بلا سرش میاد و چیزیش نمیشه.
دن کیشوت بیش از حد طولانی است. اگر به همان جلد اول بسنده میکرد تحملش سادهتر میشد. جلد دوم به مراتب از جلد اول بیمزهتر و خستهکنندهتره. نویسنده مدام تأکید میکنه که این ماجرا خیلی مفرح و شیرین بود اما به قول مش قاسم دروغ چرا؟ من که هیچ شیرینی و لطفی ندیدم (جز گاهی در حرفهای سانچو)
شاهکار پزشکزاد (داییجان ناپلئون) دن کیشوتی ایرانی است. دایی جان هم مثل دن کیشوت دچار توهم و خودبزرگبینی است و رفتارش با مش قاسم به اندازه رفتار دن کیشوت با سانچو بده. مش قاسم هم مثل سانچو خوش قلبه و به مراتب خردمندتر از اربابش. اما هرچه دایی جان ناپلئون جذابه، دن کیشوت کسلکننده است.
نکته دیگه در مورد کتاب زبانی است که جناب قاضی برای ترجمه انتخاب کردند. ترجمه کتاب بیش از شصت سال پیش انجام شده و زبانش الان واقعا کهنه و منسوخ به نظر میاد. بخشهای مربوط به سانچو میتونست خیلی جذاب باشه اگر سانچو سادهتر و متناسب با سوادش حرف میزد، اما بین لحن سانچو و دن کیشوت و چوپانان و نجیبزادگان این داستان تفاوت چندانی وجود نداره و از نظر من یکی از دافعههای جدی کتاب زبانشه. هرچند برگردان ضربالمثلها به معادل فارسیشون بسیار عالیست و هیچوقت کهنه نمیشه
کامنت فارسی از فریبا ارجمند
بهترین ترجمه کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد
طی سالهای اخیر، این کتاب هم مانند قانون پنج ثانیه، بنویس تا اتفاق بیفتد، هنر جنگ، مرگ ایوان ایلیچ، قوی سیاه، ثروتمندترین مرد بابل، هنر عشق ورزیدن و پاستیل های بنفش درگیر ترجمههای متعدد شده است. موارد زیر، ترجمههای متفاوت کتاب هستند:
- دن کیشوت | نشر ثالث دو جلدی | محمد قاضی
- دن کیشوت | نشر نگاه | ذبیح الله منصوری
- دن کیشوت | انتشارات پرثوآ | زهرا کشاورز
- دن کیشوت | انتشارات یوبان | سلمان ثابت
- دن کیشوت | انتشارات دبیر | عزت بصیری
- دن کیشوت | انتشارات قدیانی | شهلا انتظاریان
- دن کیشوت | نشر نخستین | شهاب الدین عباسی
- دن کیشوت | نشر روزگار | کیومرث پارسای
محمد قاضی یکی از معروفترین مترجمان ایرانی است. او کتاب دن کیشوت را به عنوان اولین ترجمهی خود بین سالهای 35 تا 37 ترجمه کرده بود. پیش از به ترجمهی او بر کتاب زوربای یونانی هم اشاره کرده بودیم. نجف دریابندی نیز ترجمهی قاضی را توصیه میکند. قاضی کتاب را از فرانسوی به فارسی ترجمه کرده است.
نشر نگاه و نسخهی ذبیحالله منصوری دیگر ترجمهی قابل اشاره است. هرچند منصوری به این معروف است که تغییر زیادی در متن اصلی به وجود میآورد و چندان به نثر اصلی مقید نیست. سلمان ثابت، یک ترجمه دیگر است که آن را توصیه میکنند. این کتاب را نشر یوبان انتشار داده است.
نظرات کاربران