فیلم فرش باد فیلمی ایرانی است که توسط کمال تبریزی در سال ۱۳۸۱ ساخته شده و در بیست و یکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد.
به گزارش خوبو، فرش باد یکی از بهترین فیلمهای دهه 80 سینمای ایران است که مورد توجه تماشاگران و جشنوارههای داخلی نیز قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره متوسط 6.8 شده است. 406 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
این فیلم، اولین محصول مشترک سینمایی ایران و ژاپن است.
عوامل و بازیگران فیلم فرش باد
فرش باد فیلمی است که در ژانر درام و خانوادگی توسط کمال تبریزی ساخته شده است. تبریزی یکی از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود که در تهیه فیلم و عکس از اشغال سفارت آمریکا نقش داشت. بدون شک، فرش باد در کنار لیلی با من است، مارمولک و مهر مادری از بهترین آثار ساخته شده توسط تبریزی است.
کارگردان | کمال تبریزی |
تهیه کننده | علیرضا شجاع نوری |
نویسنده | محمد سلیمانی |
تدوین | حسین زندباف |
بازیگران | رضا کیانیان تاکا اکی انوکی فریبا کامران فربد احمدجو میو یاگی یو مریم بوبانی هوشنگ حریرچیان پوکی کودو شیرین بینا رنتارو میکونی |
موسیقی | پیمان یزدانیان |
سال ساخت | 1381 |
مدت زمان فیلم | 92 دقیقه |
نمره IMDB | 6.8 |
خلاصه داستان
در شهر تاكايامای ژاپن قرار است كارناوال سالانه راه بيفتد. يک طراح زن ژاپنی به قالیبافان اصفهان سفارش بافت يک قالی را میدهد، اما مرگ او در تصادف باعث ناتمام ماندن سفارش میشود. شوهرش ماكوتو و دخترش ساكورا برای اينكه قالی حتماً بافته شود به ايران میآيند و مهمان اكبر و همسرش فريبا میشوند. اكبر كه دلال است و قبلاً پول فرش را از آنها گرفته، در فرصت باقیمانده سعی میكند به هر نحو ممكن در بافته شدن فرش به پدر و دختر كمک كند.
به تدريج ميان ماكوتو و دخترش با ساكنان خانه بزرگی كه فرش در آن بافته میشود ارتباطي صميمانه به وجود میآيد. ساكورا كه پس از مرگ مادرش دچار افسردگی شده، در ارتباط و آشنايي با نوجوانی به نام روزبه و آدمهای اطرافش شور و شادی خود را بازمیيابد و ماكوتو نيز بيشتر با فرهنگ و مردم ايران آشنا میشود. بافتن فرش هر بار با مشكلی روبرو میشود، اما در نهايت با همكاری و اراده همه بافت آن ادامه پيدا میكند. در روز آخر هر كس آرزويی میكند و گرهای كوچک میزند. ساكورا و روزبه نيز هر كدام گره كوچكی به رنگ سبز و صورتی در كنار هم میزنند. فرش بافته میشود و ساكورا و پدرش از ايران میروند. در روز جشن و راه افتادن كارناوال، فرش با آن دو گره مشخص خودنمايی میكند.
نقد و بررسی فیلم فرش باد
فیلمنامه فرش باد داستان ساده و در عین حال سنجیدهای دارد، استفاده درست و موفقی است از الگوهای شناخته شده. گره اصلی داستان که بعد از مقدمهای نسبتاً طولانی به آن میرسیم، این است: فرش سفارشی ماکوتوی ژاپنی آماده نشده و باید آن را در زمان کوتاهی بافت. این فرش برای ماکوتو بسیار مهم است، چون به نوعی نماد وفاداری به همسری است که تازه از دست داده است. این گره اصلی داستان است؛ هرچه پیش از این هست مقدمهچینی برای رسیدن به این نقطه است و هرچه پس از این میآید شرح چگونگی گشوده شدن این گره (بافتن فرش با بسیج همه امکانات). البته پیش و پس از این گره اصلی گرههای کوچکتری نیز هستند که به تنوع ماجرا کمک میکنند و راهحلهایی کوچکی که بدون آنها فیلم نمیتوانست به زمان یک فیلم سینمایی بلند برسد. گره فرعی پیش از نقطه عطف اصلی فیلم، ناتوانی اکبر در گفتن حقیقت به مهمان ژاپنیاش است. امّا گرههای که در کار بافتن فرش میافتند: مشکل خشک کردن نخها (راه حل: گرداندن نخها در خیابانها اوّل توسط بچهها و بعد توسط اکبر و ماکوتو)، عوض شدن رنگ نخهای مشکی به خاطر ندانمکاری اکبر و بالا کشیدن فتیله چراغ (راه حل: رفتن رضا سراغ فروشنده نخ در نماز جمعه و استفاده از نخ لباس مرد همسایه)
آنچه تا اینجا گفتیم به خط اصلی قصه مربوط میشد. امّا فیلمنامه یک خط فرعی هم دارد: قصه عشق نوجوانانه روزبه (پسربچه اصفهانی) و ساکورا (دخترک ژاپنی). گم شدن و پیدا شدن ساکورا در گردش سیوسهپل که یکی از گرههای فرعی فیلم است، به همین خط فرعی مربوط میشود. بعد از اینکه فیلم در سراشیبی گشودن گره اصلی میافتد نیز این قصه فرعی ادامه پیدا میکند. ماجرای عشق روزبه به ساکورا خوب در خط اصلی تنیده شده و به پیشبرد آن کمک میکند. در واقع فکر اصلی بافتن فرش با بسیج همه امکانات فکر رزوبه است و انگیزه او بیش از هر این است که ساکورا را مدّتی در ایران و در کنار خود نگاه دارد. بافتن فرش در خانه بزرگی که همه در آن جمعند فرصتی است برای تعمیق هرچه بیشتر این عشق.
از نگاه دیگر روایت فرش باد از الگوی ورود آدمی به محیط جدید و آثار آمدن او تبعیت میکند. در اینجا تازهوارد اصلی نه مرد ژاپنی، بلکه دخترش ساکورا است. ورود او از یک طرف زمینهساز غلیان عشق نوجوانی روزبه است و از سوی دیگر عواطف فریبا زن اکبر را که در آرزوی بچهدار شدن است، برمیانگیزد. و این هر دو موضوعات مناسبی برای تأکید بر تم اصلی فیلم هستند: ساکورا ژاپنی است، امّا این امر مانع از این نمیشود که روزبه به او دل ببازد و از عشق مادرانه فریبا به او نمیکاهد. فیلم میخواهد بگوید چیزهایی در زندگی بشر هستند که ملیت و فرهنگ نمیشناسند و در واقع فرهنگهای گوناگون صرفاً شکلهای متفاوتی هستند برای پاسخ دادن تمایلات بنیادینی مانند عشق به جنس مقابل و غریزه جنسی و عشق زن به داشتن فرزند که در ذات بشر هستند.
این طرح کلّی یکی دو جا لنگ میزند. نخست اینکه مقدمه، بهخصوص قسمتی که در ژاپن میگذرد طولانی است. طول میکشد تا فیلم راه بیفتد. البته در این مقدمه اطلاعاتی به بیننده داده میشود تا رفتار تودار ساکورا توجیه شود و اهمیت فرش برای مرد ژاپنی برجستهتر گردد. مرگ مادر ساکورا طبعاً وضعیت روحی او و پدرش را حساستر میسازد و در مجموع موقعیت عاطفی حادّتری به وجود میآورد. امّا نیازی به آن همه تفصیل نبود. همان فلاشبکها و اطلاعاتی که از دیالوگها استنباط میشود برای این مقصود کفایت میکرد. (شاید هم برای اینکه پروژه کاملاً ایرانی نشود، اصرار بوده که حتماً بخش قابلتوجهی از فیلم در ژاپن بگذرد). تأکید بر مناسبات مرد طبقه بالا و ماهباجی هم از حدّ تعادل خارج میشود و حتی استفاده از نخ پلیور مستعمل او برای بافتن فرش معقول به نظر نمیآید.
خوب که فکرش را بکنیم میبینیم میزان اهمیتی که فرش برای ماکوتو مییابد با منطق صرفاً واقعگرایانه چندان معقول نمینماید. امّا این امر در فضا نیمهواقعی-نیمهتخیلیای (درستتر است بگوییم نیمهواقعی-نیمهکلیشهای؛ چون کلیشههای فرهنگی ما درباره فرهنگهای دیگر در واقع تخیلات و توهمات ما درباره آنها هستند) که فیلم میسازد، باورپذیرند. این شکل باسمهای در مورد فرهنگ ژاپنی خیلی آشکارتر است (به سبب ناآشنایی نویسندگان به ریزهکاریهای آن فرهنگ) تا در مورد فرهنگ ایرانی. در حقیقت مهمترین دستاورد فیلم این است که توانسته است بین تصویرهای کلیشهای از عناصر فرهنگ ایرانی و نگاهی واقعگرایانه به محیط اجتماعی و فرهنگی واقعی، تعادل ظریفی حفظ کند. زندگی ایرانی تا حدودی در فیلم استرلیزه (بهداشتی) و تمیزتر و دلنشینتر از آنچه هست وانمود شده است، امّا در این زمینه جانب اعتدال رعایت شده و همه جا حالوهوای فرهنگی غلیظ حاکم بر روابط و محیط با نشان دادن گوشههایی از زندگی اجتماعی، تعدیل شده و باورپذیرتر گشته است.
اصلاً دوستی ماکوتو و اکبر در تجارت وسائل صوتی شکل گرفته و انگیزه سفر علاوه بر قضیه فرش انگیزه تجاری است. اشاره به تجارت وسائل صوتی و قطعات کامپیوتری خود در امروزی کردن فضای فیلم نقش بازی میکند. کاری که حاجی با انگیزه سودجویی در تخریب میراث فرهنگی میکند نمونه دیگری از زندگی اجتماعی معاصر است. و جالب اینجاست که این حاجی با تمام وجودش، با شیرین زبانی و مکاریاش، با نشستنش پشت دار قالی، با زندگی دو زنهاش، راهی که برای خلاص شدن از شر زنگهای تلفن همراه پیدا کرده، کمتر از بناهایی که تخریب میکند جزو میراث فرهنگی این مملکت نیست. در کوچهپسکوچههای اصفهان با ماشینهای آخرین مدل پارک شدهاند. شغل درشکهرانی پسرک هم تنها از وجه رمانتیک ملاحظه نشده و به نداری پسرک و اجبار اقتصادی اشاره شده است. عشق پسرک به ساکورا هم عشق صرفاً فرهنگی یا معنوی نیست و وجه زمینی و مادّی نیرومندی دارد. حتی پایانبندی فیلم نیز پایانبندی خوش بیقیدوشرط نیست. هرچند فرش بافته میشود (از این نظر فیلم پایان خوش دارد) امّا عشق روزبه به ساکورا ارضا نشده باقی میماند و فیلم با تأکید بر گرههایی که روزبه و ساکورا بر قالی زدهاند بسته میشود که نمونه خوبی است از مفهوم فرویدی هنر به مثابه تصعیدِ (متعالیسازی) امیال جنسی ارضا نشده.
بخش دیگری از جذابیت فرش باد لحظات عاطفی گرم آن هستند و همین طور طنز موفق آن. لحظات عاطفی فیلم، بخصوص احساسات فریبا نسبت به ساکورا، البته تا حدودی معلول بازیها و کارگردانی فیلماند، امّا زمینه آنها در فیلمنامه فراهم شده است. موقعیتهای طنزآمیز فیلمنامه هم اکثراً جذاب هستند و براستی بیننده را میخندانند. یکی از زیباترین نمونهها جایی است که رضا میگوید میخواهد به مرد ژاپنی بگوید اگر کسی مشکلی داشته باشد و بیاید زیر سیوسهپل بخواند مشکلش حل میشود. در واقع او میخواهد این را به عنوان یک باور سنتی ایرانی به دوست ژاپنیاش بیاندازد. فیلم اینجا با موضوع خودش هم شوخی میکند. حضور روحانی در مجلس عقد تحمیلی، بخصوص انگلیسی حرف زدن او و سفارش خرید قطعات کامپیوتر برای بچهها، همه هم خندهدارند، هم از آمیختگی سنت و زندگی امروزی حکایت میکنند، و در ضمن هرگز موضوع خود را تحقیر نمیکنند، از آن کاریکاتور نمیسازند.
کمااینکه این رفتار مرد روحانی باعث نمیشود که دعا خواندن او بر دار قالی و آبنبات دادنش به ساکورا را گرم و محبتآمیز نیابیم.
لحظات عاطفی گرم، طنز موفق، بازی روی مرز کلیشه و واقعگرایی، هریک از اینها به تنهایی میتوانند به یک فیلمنامه اعتبار ببخشند. فرش باد همه اینها را با هم دارد. موفقیت حرفهای فیلمنامهنویسان واقعاً جای تحسین دارد. لفظ حرفهای را اینجا به این سبب به کار میبرم که فرش باد در بنیاد خود یک کار سفارشی است؛ درونمایه اصلی آن سیاست رسمی گفتوگوی تمدنهاست. اینکه از یک موضوع سفارشی بتوان اثری گرم آفرید دست مریزاد میخواهد. در این فیلم فرهنگ ایرانی در حدّ بناها و حتی فرش باقی نمانده است و در شیوه زیست، روحیات، عواطف و کلام آدمها جا خوش کرده است.
نویسنده: روبرت صفریان
فهرست جوایز فیلم فرش باد
در بیست و یکمین دوره برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال 1381، فیلم فرش باد نامزد دریافت دو سیمرغ بلورین جشنواره برای بهترین بازیگر نقش اول زن (فریبا کامران) و بهترین فیلمبرداری (حسن پویا) شد، که در پایان موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه هیئت داوران شد.
- برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران (کمال تبریزی و علیرضا شجاع نوری) دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۱
- جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین فیلم (کمال تبریزی و علیرضا شجاع نوری) دوره ۲۱ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۱
- تندیس زرین بهترین فیلم به انتخاب انجمن منتقدان و نویسندگان (کمال تبریزی)، دوره هفتم جشن خانه سینما
- تندیس زرین بهترین صداگذاری و میکس به انتخاب انجمن منتقدان و نویسندگان (مسعود بهنام)، دوره هفتم جشن خانه سینما
نظرات کاربران