حوزه املاک و ساخت و ساز مانند هر حوزه دیگر، مفاهیم خاص خود را دارد. از این رو سعی کردهایم در مطلب ذیل شما را با اصطلاحات املاک و مسائل مربوط به آن آشنا کنیم. با سایت خوبو همراه باشید.
الف
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
آسانسور | asansor | elevator | وسیله ارتباطی بین طبقات در سختمانهای بلند |
آجر | ajor | brick | از مهمترین مصالح در ساخت خانه |
آبچکان | abchekan | شیارهایی برای عبور آب در سنگ | |
ایزوگام | izogam | isogam | ورق قیراندود با لایههای پشم شیشه یا الیاف مصنوعی |
ایرانیت | iranit | asbestos cement sheet | ورقهای موجدار از جنس سیمان که برای سقف به کار میرود |
آچار F | acher f | ابزاری F شکل برای خم کرد میلگرد | |
آسمانخراش | asemankharash | skyscraper | برج، ساختمان بسیار بلند |
الاستیسیته | elastisite | Elasticity | حالت کشسانی یک ماده |
آجر سفال | ajor sofal | brick | خاک رس با قالبهای سوراخ دار |
آستانه | astane | threshold | پایین چارچوب در که بالاتر از کف است |
آب خور | ab khor | فرو بردن آجر در آب برای گرفتن گرد و خاکش | |
افراز | afraz | مجزا کردن سهم مشاع برای شرکا | |
اِزاره | ezare | سنگی که پای دیوار خارجی ساختمان به کار میرود | |
آجر فشاری / گَری | ajor feshari | pressed brick | با خاک رس ساخته شده و در دیوار حمال به کار میرود |
اورلپ | overlap | overlap | همپوشانی کردن؛ مثلا دو میلگرد روی هم |
ارتفاع ساختمان | ertefae sakhteman | building height | فاصله عمومی از شیب متوسط گذر تا بلندترین نقطه |
اُتکا / آدکا | otka / odka | جهت تحمل نیروی برشی در سقف تیرچه بلوک | |
اندود لیسهای | andood liseie | پخش سیمان با ماله برای رفع ترکهای سطحی | |
اندود کاهگل | andood kahgel | ملات برای عایقبندی در مناطق کویری | |
اکازیون | okazion | خانهای که قیمت و شرایط بسیار مناسبی برای خرید دارد | |
اوقاف | oughaf | بررسی وقفی بودن یا وقفی نبودن زمین در اداره اوقاف قابل بررسی است |
ب
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
بر | bar | حدی از زمین که مشرف به گذر باشد | |
بتن سبک | beton sabok | از پوکه و موادسبک ساخته میشود، جهت کاهش وزن ساختمان | |
بتن الیافی | beton alyafi | Fiber concrete | با اضافهی الیاف فولادی ساخته میشود، افزایش مقاومت فشاری |
بتن لاغر/ مگر | beton laghar | Lean Concrete | 150 کیلوگرمی زیر فندانسیون کار میشود |
بال تیر | bal tir | دو قسمت افقی تیرآهن | |
بلوکاژ | bolokaj | blockage | از لاشه سنگ، قلوه سنگ و بدون ملات ساخته میشود، برای جلوگیری از رطوبت به کف ساختمان |
بادبند | badband | Cross bracing | برای مقابله با زلزله و باد شدید در ساختمانهای فلزی از آن استفاده میشود |
بندکشی | bandkeshi | jointing | پر کردن درز بین کاشی، آجر و مصالح دیگر با چسب یا ملات |
بر اصلاحی | bare eslahi | بر ساختمان پس از عقب نشینی احتمالی | |
بتونه | batoone | Filler | خمیری که به کنارههای شیشه میزنند |
پ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
پوتر | poter | المان افقی در ساختمان فلزی که بار را به ستون منتقل میکند | |
پاگرد | pagard | platform | پس از یک ردیف پله ظاهر میشود |
پی | pey | Foundation | بخش کنده شدهی زیر ساختمان. بار را به زمین منتقل میکند. |
پیوند | peyvand | انواع آرایش آجرچینی در دیوار | |
پوکه معدنی | pooke madani | clinker | سنگی با وزن نسبتا کم که از فعالیتهای آتشفشانی حاصل شده است |
پوکه صنعتی | pooke sanaati | از ذوب خاک رس و تغییر حالت آن به دست آمده است | |
پکافته | pekafte | دیوار تیغهای که به دیوار اصلی میچسبد | |
پلاستر | pelater | به اندود ملات سیمان به ضخامت 3 سانتیمتر میگویند | |
پلیت | pelit | plate | ورق فلزیای که در سازه فلزی به کار میرود |
پارکت | parket | parquetry | لایهای چوبی برای زیباسازی کف ساختمان |
پانل گچی | panel gachi | ملات گچی پیشساخته برای جداسازی و عایق صوتی و حرارتی | |
پله فرار | peleye farar | Fire escape | پلههایی برای استفاده از هنگام اضطرار |
پاکار | pakar | Pakar | محل قرار گیری سقف روی دیوار و طاق ضربی |
پایان کار | payane kar | گواهی شهرداری بر تائید ساخت | |
پروانه ساختمان | parvane sakhteman | planning permission | مجوز شهرداری برای ساخت بنا |
پاسیو | pasio | Patio | بخشی نورگیر از ساختمان که به نگهداری از گل و گیاه اختصاص داده میشود |
ت – ط
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
تسمه | tasme | ورق فلزی مربعی یا مستطیلی که در مکانهای متفاوت ساختمان به کار میرود | |
تیر | tir | Girder | عنصر افقی در ساختمان که بار را به ستون منتقل میکند |
تیر لانه زنبوری | tir lane zanboori | Honeycomb Girder | تیرآهنی با سوراخهای لانه زنبوری، برای عبور تاسیسات از سوراخها |
تیشه | tishe | hatchet | ابزاری با دسته چوبی و تیغه فلزی که برای برش و تخریب به کار میرود |
تخته ماله | takhte male | برای پهن و مسطح کردن ملات از آن استفاده میشود | |
تاسیسات مکانیکی | tasisat mekaniki | mechanical installations | لولهکشی آب، گاز و فاضلاب |
تاسیسات الکتریکی | tasisat elektriki | electrical installations | سیمکشی برق و روشنایی |
تنش | tanesh | میزان بار وارده بر مساحت | |
طاق ضربی | taghe zarbi | jack arch | اجرای سقف بین دو تیرآهن و قرار دادن آجر با ضربه روی ملات |
طرح تفضیلی | tarhe tafzili | طرحی که شهرداری به عنوان ضابطهی جامع شهر تصویب کرده است | |
تراکم ساختمانی | tarakome sakhtemani | structure density | نسبت سطح زیربنای ساختمان بر مساحت زمین |
تفکیک | tafkik | separating | جداسازی یک زمین به چند قطعه |
تی وی روم | tv room | tv room | اتاق مخصوص تماشای تلویزیون |
تصرف عدوانی | tasarofe adovani | تصرف غیرقانونی مال دیگری | |
تیرچه | tirche | Joist | الواری افقی از جنس چوب، فولاد یا بتن که در سقف یا کف برای مقاومسازی کار میشود |
ث – س – ص
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
سیپورکس | Siporex | Siporex | بلوک گچی که برای ساخت دیوار جداکننده یا سقف سبک به کار میرود |
سقف | saghf | roof | عنصری افقی که طبقات را از هم جدا میکند |
سقف کاذب | saghfe kazeb | false ceiling | پوشش غیرباربر که برای کانالکشی یا عبور تاسیسات از زیرسقف اصلی مورد استفاده قرار میگیرد. دوطاقه به این سقف میگویند |
سپتیک تانک | septic tank | septic tank | مخزن سرپوشیدهای که برای جمع آوری فاضلاب مورداستفاده قرار میگیرد |
سیتکا | sitka | آرماتور طولی که در بتن قرار میگیرد | |
ستون | sotoon | column | عضو عمودی که بارهای ساختمان را به پی منتقل میکند |
سازه | saze | superstructure | مجموعه عناصر ساختمان از جمله تیر، ستون و پی که همگی قرار است بار را به زمین منتقل کنند |
سیم آرماتوربندی / مفتول | sime armatorbandi | برای اتصال میلگردها | |
سرگیر | sargir | ورودی پارکینگ | |
سنگ قلوه | sange gholve | macadam | سنگهایی که در رودخانه غلطیدهاند و گوشههای تیز ندارند |
سنگ لاشه | sange lashe | crushed stone | سنگهایی به صورت نامنظم |
سنگ بادبر | sange badbar | ashlar | سنگهایی به شکل مکعب |
سند تک برگ | sanade tak barg | document | سندهای مرسوم فعلی که یک صفحهای هستند |
سند منگولهدار | sanade mangoole dar | document | سندهای قدیمی که چندین صفحه داشتند و منگولهای فلزی داشتند |
سند شش دانگ | sanade shesh dang | document | سندی که کل مالکیت یک ملک را مربوط میشود |
سرقفلی | sarghofli | key money | مالکیت مغازه به جز شیوهی سندی، به صورت سرقفلی هم قابل انتقال است. در واقع حق کسب و پیشه |
ج
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
جوشکاری | jooshkari | Welding | اتصال قطعات فلزی با حرارت بالا |
جان تیر | jane tir | قسمت عمودی تیرآهن | |
جان پناه | jan panah | دیوارهای اطراف پشتبام با ارتفاع حداکثر 60 سانتیمتر | |
جک سقفی | jak saghfi | فلزی و عمودی است و برای نگهداری تیر و سقف استفاده میشود |
چ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
چتایی | chatayi | نوعی گونی از جوت یا کنف که در عایقبندی از آن استفاده میشود | |
چارچوب | charchoob | door frame | قابِ در |
چاله آسانسور | chaleye asansor | elevator pit | کابین آسانسور در آن قرار میگیرد |
چاه جذبی | chahe jazbi | soakaway | چاهی که برای دفع فاضلاب سطحی به کار میرود |
ح – ه
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
حلقوه | halghave | راهکاری برای جلوگیری از شکمدادن ریسمان در دیوار طویل | |
هواکش | havakesh | Ventilator | مجرایی برای هدایت بوها به خارج از ساختمان |
خ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
خرپا | kharpa | truss | یک سری میله فلزی که اتصال مفصلی دارند و شبکههای مثلثی میسازند |
خرک | kharak | calotropis | میلگردی که مش بالا و فندانسیون پایین را در خود جا میدهد |
خرپشته | kharposhte | ridges | اتاقک بالای راه پله در پشت بام |
خمش | khamesh | نیرویی که به عضوی طویل مانند تیر وارد میشود | |
خاکریز | khakriz | تجمعیی از خاک برای جلوگیری از ورود سیل | |
خیز | khiz | میزان ارتفاع خمیدگی عضوی طویل مثل تیر به نسبت بخش افقی آن | |
خاموت | khamoot | stirrup | نوعی میلگرد که برای استحکام به کار میرود |
د
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
دستانداز پله | dastandaz pele | Stair handler | نردهای که کنار پله کار میشود |
دیوار باربر | divare barbar | load-bearing wall | دیوارهای پیرامون ساختمان |
دیوار غیرباربر | gheire barbar | Non-load-bearing wall | دیوارهایی که نقش باربری را ندارند، عموما دیوارهای داخلی |
دیوار حایل | divare hayel | Retaining wall | دیواری جهت پایداری از فشار جانبی خاک ساخته شده |
داربست | darbast | scaffolding | یک سری میلههای فلزی که با بست متصل میشوند تا افراد در ارتفاع کار کنند |
دکفراژ | dekovraj | Decoverage | باز کردن قالبها |
دال | dal | سقف بتنی با ضخامت ده سانتی متر | |
درز انبساط | darze enbesat | برای جلوگیری از انقباض و انبساط بین دو ساختمان (مثلا به دلیل رطوبت) چنین درزی به وجود میآید | |
درز انقطاع | darze enghetae | برای جلوگیری از خطر ضربه بین دو ساختمان مثلا به دلیل زلزله | |
داکت | dakt | duct | فضایی برای عبور لوله یا سیمها |
دلیل گذاری | dalil gozari | رجی که برای تراز کردن کف با یک سطح مبنا مثل دیوار استفاده میشود | |
دریچه بازدید | daricheye bazdid | دریچهای برای دیدن اتصالات در کانالها | |
دودکش | doodkesh | Chimney | مجرایی برای هدایت گازهای بخاری |
ر
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
رمپ | ramp | ramp | مسیر ارتباطی ساده بین دو سطح غیر همتراز |
رابیتس | rabits | steel lathing | توری فلزیای برای ایجاد سقف کاذب و نگهداری اندود گچی |
ریسمان کار | risman kar | جهت تراز کردن هنگام دیوارچینی و بندکشی از آن استفاده میشود | |
رج | raj | layer | به هر ردیف افقی هنگام دیوارچینی میگویند |
رگلاژ | reglaj | adjustment | آماده و هموار کردن سطوح بعد از خاکبرداری |
رکابی | rekabi | میلگردی به شکل U که برای نگهداشتن آماتور در بتن به کار میرود | |
رامکا | ramka | چهار میلگرد که به هم جوش میشوند. فاصله بین قالب تا میلگرد ستون را پوشش میدهند | |
روف گاردن | roof garden | roof garden | آپارتمان یا ویلایی که روی سقف آن باغی کوچک یا بزرگ طراحی شده باشد |
ز – ض – ظ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
زهشکی | zehkeshi | Drainage | خشکاندن یا انتقال آبهای سطحی به محل موردنظر |
زنجاب | zanjab | جهت تمیز کردن آجر از گرد و غبار برای چسبندگی بیشتر با ملات آن را در آب فرو میبرند | |
زیربنا | zirbana | infrastructure | مجموع مساحت کلیه طبقات ساختمان |
ژ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
ش
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
شفته آهک | shefte ahak | Lime concrete | ملات و دوغاب آهکی. راهی برای تقویت خاک بستر |
شمشه | shemshe | ابزاری در بنایی برای تراز و صاف کردن سطوح | |
شمشیری پله | shamshirie pele | تیرآهن زیر پله | |
شمع | sham’e | Piling | برای تحمل بار تیر و سقف به کار میرود |
شناژ | shenaj | اتصال بین پیهای منفرد به یکدیگر با استفاده از آرماتور و بتن | |
شاه تیر | shah tir | girder | سقفهای یک طرفه بار را به تیرهای اصلی یا شاه تیر منتقل میکنند |
شلنگ تراز | shelange taraz | برای تراز پیدا کردن دو سطح یا دو نقطه با سطح ارتفاعی متفاوت استفاده میشود | |
شیشه | shishe | glass | برای عبور نور اما جلوگیری از هدر رفتن انرژی استفاده میشود |
شاهنشین | shah neshin | alcove | بالاترین نقطه یا واحد یک ساختمان لوکس |
ع
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
عرصه و اعیان | arse , a’eyan | land and superstructure | عرصه کل یک زمین و اعیان بخشی از آن است که ساختمان در آن وجود دارد |
ق – غ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
قرنیز | gharniz | cornice | قطعهای سنگی یا از جنش چوب که به صورت نوار بالا یا پایین دیوار داخلی به کار میرود |
قلاب | gholab | hook | برای مهار دو میلگرد استفاده میشود |
قالب فلزی | ghalebe felezi | ورقهای فلزی لبهدار که به هم ثابت میشوند و درون آنها بتن قرار میگیرد | |
قیر | ghir | tar | از فرآوردههای نفت که در عایقبندی کاربرد دارد |
غوری گل | ghoori gel | گل سفت لگدمال شده | |
قید موازی | gheyde movazi | قطعهای فلزی از تسمه که برای وصله زدن به کار میرود | |
قولنامه | gholname | preliminary agreement | توافقنامهای که پیش از رسمی شدن بین خریدار و فروشنده نوشته و امضا میشود |
ف
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
فرغون / فرغان | forghoon / forghan | Wheelbarrow | وسیلهای برای حمل مصالح ساختمانی |
فارسی بر | farsi bor | برش با زاویه 45 درجه | |
فوندانسیون | fondansion | foundation | قسمتی از سازه که نیروها را از ستون به زمین منتقل میکند |
فلاور باکس | flowerbax | flower box | جعبههایی چوبی که در آن گل و گیاه کاشته میشود |
ک
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
کرسی چینی | korsi chini | baffle wall | چیدن چند رج آجر روی پی |
کرم بندی | korom bandi | خطوطی که نقاط مختلف یک سطح را با شیب به سمت مشخصی هدایت میکند | |
کف سازی | kaf sazi | concrete floor | اجرای کف با مصالحی مانند موزاییک، سرامیک و غیره |
کرم دلیل | korom dalil | کرمی در گوشهای کار که به عنوان نقطه مبنا در شیب بندی مورداستفاده قرار میگیرد | |
کمچه | kamche | ladle | برای پهن کردن ملات جهت دیوارچینی استفاده میشود |
کلنگی | kolangi | ملکی قدیمی که زمین آن بیشتر از ساختمان ارزش دارد. حداقل سی سال ساخت | |
کلیدنخورده | kelid nakhorde | خانهای که ممکن است چندسالی از ساخت آن گذشته باشد اما هنوز ساکن نداشته است |
گ
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
گابیون | gabion | gabion | دیواری سنگی که دور آن را با توری فلزی میپوشانند |
گچ کشته | مخلوط کردن مداوم گچ برای خشک نشدن سریع آن | ||
گره ساده | gereye sade | برای اتصال میلگردهای اصلی و فرعی مثلا در سقف یا فندانسیون استفاده میشود | |
گره صلیبی | gereye salibi | وقتی از میلگردهای قطور استفاده شده و نقاط اتصال کم است، از این گره استفاده میشود | |
گره پشت گردنی | gereye posht gardani | در گوشهها برای اتصال قوی بین میلگردهای طول و خاموت استفاده میشود | |
گره اصطکاکی | gereye estekaki | برای جلوگیری از لغزش اتصال میلگردها از آن استفاده میشود |
ل
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
لاشه چینی | lashe chini | opus incertum | قواره کردن سنگ کوهی و قرار دادن آن به صورت کله و راسته میگویند |
لچکی | lachaki | ورقهای ذوزنقهای برای اتصال تیر و ستون دورنبشی نشیمن | |
لیکا | lika | بلوکهای سیمانی سبک |
م
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
میلگرد | milgerd | Rebar | فلزی با مقطع گرد که به صورت ساده و عاجدار در بتن استفاده میشود |
میلگرد انتظار | milgerd entezar | میلگردهای 50 تا 80 سانتی متری که از پی ستون بیرون میآید | |
ملات باتارد / حرامزاده | ملاتی از ماسه، سیمان، آهک و آب | ||
ملات ساروج | malate sarooj | ملات ماسه، آهک، تخم، پرزهای نوعی نی و خاکستر کورههای حمام | |
مشجر | moshajar | زمین مشجر یعنی زمینی که در آن درخت وجود دارد. مثلا باغ است | |
مستر | master | master | اتاق خوابی که دارای سرویس دستشویی و حمام باشد |
مشاع | mosha’e | Common | وقتی ملکی چند صاحب داشته باشد، هرکدام بخشی از آن را صاحب شدهاند. به این ملک مشاع میگویند |
ن
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
نعل درگاه | naa’ele dargah | linte | تیری از بتن، چوب یا آهن که بالای چارچوب در قرار میگیرد |
نرمهکشی | narme keshi | لایه نازک ملات یا سیما به ضخامت پنج میلیمتر جهت زیرسازی | |
نیلینگ | niling | nailing | روشی برای پایدارسازی گود |
نقلی | noghli | آپارتمان با متراژ کوچک. مناسب مجرد یا زوجهای تازه ازدواج کرده | |
نبش | nabsh | corner | مثلا زمین دو نبش یعنی خانهای که از دو سمت میتواند در داشته باشد. دو کله هم میگویند |
و
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
ه
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
ی
کلمه | تلفظ | معادل انگلیسی | معنی |
---|---|---|---|
یک رگی کردن | yek ragi kardan | چیدن اولین رج دیوار | |
یوغ | yoogh | yoke | وسیلهای چوبی با چهار ضلع برای نگهدار قالب |
سلام
ممنون از سايت مفيدتون
چند تا نكته به نظرم مياد كه اگر در سايتتون اضافه كنيد ممنون مي شم
poutre كلمه فرانسوي است كه در فارسي پوتر (تيرك اصلي يا پل ) مي گويند و معادل انگليسي آن Girder است
بتن لاغر/مگر به فرانسوي béton maigre(فرانسوي) و به انگليسي lean concrete مي باشد