فیلم هزارپا فیلمی ایرانی است که توسط ابوالحسن داوودی در سال ۱۳۹۶ ساخته شده و در تیر سال ۱۳۹۷ به اکران عمومی درآمد.
به گزارش خوبو، هزارپا یکی از محبوبترین فیلمهای کمدی سینمای ایران است که مورد استقبال زیاد مخاطبین قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 5.9 را کسب کرده است. 2800 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
عوامل و بازیگران فیلم هزارپا
هزارپا فیلمی است که در ژانر کمدی و درام توسط ابوالحسن داوودی ساخته شده است. ابوالحسن داوودی از فیلمسازان بهنام سینمای ایران است که فیلمهای مطرحی همچون نان، عشق و موتور 1000، زادبوم و رخ دیوانه را در کارنامه دارد و دو فیلم او نامزد سیمرغ بلورین بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر شدهاند.
- هزارپا اولین فیلمی است که به فروش گیشه بیش از 30 میلیارد تومان در ایران رسید.
- هزارپا سومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران است.
- هزارپا با بیش از سه میلیون نفر بیننده، پرمخاطبترین فیلم دهه 90 سینمای ایران است.
- فیلم هزارپا در دو قسمت حدوداً ۹۰ دقیقهای (قسمت اول در تاریخ ۱۴ اسفند و قسمت دوم آن در ۲۲ اسفند ۹۷) در شبکه نمایش خانگی منتشر شد که این مورد با اعتراض مردمی و حواشی همراه بود. منتقدان عقیده داشتند این کار نامتعارف است و اطلاعرسانی کافی هم به خریداران صورت نگرفتهبود. در نهایت شرکت پخشکننده فیلم، علت این کار را افزایش زمان فیلم از ۱۲۲ دقیقه به ۱۹۷ دقیقه و افزودن پشت صحنههای فیلم اعلام کرد.
خلاصه داستان
رضا (رضا عطاران) و دوستش منصور (جواد عزتی) که به کيفقاپی مشغول هستند از طريق مادرش متوجه میشود الهام (سارا بهرامی) که دختر فردی پولدار است، نذر کرده است که با يک جانباز ازدواج کند به همين دليل رضا که در تصادف پای خود را از دست داده تصميم میگيرد خود را به دختر نزديک کند تا بتواند با وی ازدواج کند. رضا وارد آسايشگاه جانبازان میشود که الهام مدير آنجاست. رضا با گفتن دروغهای مختلف سعی میکند که دختر به او علاقهمند شود. رضا با کمک منصور، دختر را به خودش علاقهمند میکند. از طرفی ديگر رضا ادعا میکند که در جنگ تحميلی فرمانده يکی از گروه عراقی را کشته و بدین ترتیب برای خودش دردسر بزرگی ايجاد میکند.
نقد و بررسی فیلم هزارپا
ژانر کمدی در تاریخ سینما فراز و نشیب فراوانی داشته است. شاید بتوان گفت شاهکارترین کمدیهای تاریخ سینما مربوط به دوران صامت است. یعنی جایی که باستر کیتون و مخصوصاً چارلی چاپلین، آثار فاخری را روانه سینما کردند که باعث خنده مفرط تماشاگر میشدند. در این میان عصر مدرن چارلی چاپلین بهترین مثال است. اثری که در عین تلخ بودن و پرداختن به بحران صنعتی شدن ایالات متحده، موقعیتهای بینظیر و هوشمندانهای خلق میکرد که قهقه تماشاگر را در عین عمیق بودن مفاهیم به تصویر به همراه داشت. اما تعریف کمدی در سالهای اخیر سینمای ایران متفاوت از تعریف اصولیاش بوده و بر پایه قوانینی شکل گرفته که مختص به سینمای ایران است.
هزارپا اثر تکه تکه ای است که هر بخش از آن از آثار پرفروش چند سال اخیر سینمای ایران الهام گرفته شده. رضا عطاران به عنوان شخصیت اصلی داستان، همان ارژنگ صنوبر فیلم نهنگ عنبر است که از آن فیلم به اینجا منتقل شده و به این ترتیب، سازندگان چندان زحمتی برای پرداخت شخصیت رضا در هزارپا به خرج ندادهاند. جواد عزتی که وضعیتی به مراتب بغرنجتر از عطاران دارد، مستقیماً و بدون کم و کاستی از فیلم اکسیدان به اینجا آمده بطوریکه تکهکلامها و نحوه گویش، رفتار و تمام آنچه که در اکسیدان از او دیده بودیم، در اینجا نیز قابل رویت است. داستان فیلم هم به تبعیت از فیلم موفق نهنگ عنبر در دهه 60 روایت میشود تا فروش اثر تضمین شود چرا که این فرمول پیش از این در دو قسمت نهنگ عنبر به خوبی جواب داده است.
اما ایراد را فقط نمیتوان در سهل انگاری سازندگان در پایهریزی داستان و شخصیتها برشمرد. فیلمنامه هزارپا ویرانهای است که هیچ چیز در آن سر جای خودش قرار ندارد و یافتن منطق روایی در داستان غیرممکن به نظر میرسد. در فیلمنامه موقعیتی ساخته نمیشود و زمانی هم که ساخته میشود، ابتدا و انتهای آن مشخص نیست. در بخشی از داستان زمانی که ترمز ماشین رضا از کار میافتد و وی با سرعت زیاد در حال تردد است، سکانس بُرش خورده و به یکباره رضا را میبینیم که نشسته و در حال گفتگو است، بی آنکه بدانیم چگونه ماشین متوقف شد؟ افرادی که به دنبال او بودند چه شدند!؟ یا در سکانس تیراندازی، همه چیز به یکباره پایان میپذیرد بی آنکه دلیلی برای پایان داشته باشد! اتفاقات اینچنینی در هزارپا فراوان است و در بخش فیلمنامه و کارگردانی یک ناامیدی کامل به شمار میرود.
پرداختن به داستانهای فرعی نیز وضعیتی بهتر از منطق روایی فیلم ندارد. داستان های فرعی شامل رابطه دایی رضا با مادر دوستش، هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارد و حذف آن اتفاقاً میتواند وضعیت فیلمنامه را بهبود ببخشد. وارد کردن گروه تروریستی مجاهدین به داستان و ارائه تصویری کاریکاتورگونه از آنان، ظاهراً قرار بوده پیامهای سیاسی داشته باشد که با پرداخت بد و اجرای عجیب و غریب، تبدیل به یکی از ضعف های فیلم شده است. آنان در داستان نه ترسناک هستند و نه حماقت شان باعث خنده میشود. اصولاً هم نه دم از ایدئولوژیشان میزنند و نه حرف دیگری که توجه مخاطب را به خود جلب نماید.
نکته عجیب اینکه در فیلم تازه ابوالحسن داوودی بدون استثناء، تمام زنان از ضریب هوشی بسیار پائینی برخوردار هستند و مانند زنان در سینمای سالهای دهه هفتاد، به محض رویت یک مرد از او می خواهند که با وی ازدواج کند! در پرداخت شخصیت ضعیف فیلم، الهام قرار است زنی قدرتمند و مستقل باشد که یک مجموعه را هدایت می کند، چیزی شبیه به ویشکا آسایش در ورود آقایان ممنوع. اما مشکل اینجاست که تمام این موارد پوسته است و سازندگان در ادامه داستان با تلاشی مثال زدنی، زنی مقتدر را بطور کامل حذف و انسانی با حداقل ضریب هوشی را جایگزین میکنند. عجیب اینکه در فیلم حتی یک زن پیدا نمی شود که با تماشای یک مرد مدهوش و بی حال نشود!
اما آنچه که سبب تضمین موفقیت هزارپا و آثار مشابه آن میشود، فراوانی شوخیهای جنسی است که جای خلق موقعیتهای کمیک در ژانر کمدی را گرفتهاند. هزارپا نیز در راستای این فرمول موفق، سرشار از اشارهای جنسی است که تعداد آن بسیار بیشتر از دیگر آثار کمدی سالهای اخیر است. فیلم در هر موقعیت و هر بستری، از ارائه گفتگوهای جنسی پرهیز نمیکند که این اقدام را در سکانس دستگیری رضا و بسته شدنش به صندلی به اوج خود میرسد. به نظر میرسد که سازندگان همت ویژهای را بهکار بستهاند تا در تمام دیالوگهای فیلم اشارات جنسی جای داشته باشد و از رمق نیفتد. البته ذکر این نکته نیز لازم است که وجود اشاره جنسی به تنهایی مشکلی برای یک اثر کمدی محسوب نمیشود بلکه مشکل اصلی اینجاست که فیلم بدون ایجاد موقعیت کمیک، تنها به گفتگوی جنسی گذشته که منبع استخراج جملات آن نیز شبکههای اجتماعی است!
با این حال مطابق معمول همیشه، تنها فردی که توانسته از ویرانه هزار پا اثری سرپا نگه دارد، رضا عطاران بوده است. بازیگری که به لطف طنازی ذاتیاش و شناخت موقعیت، توانسته از بیاهمیتترین لحظات فیلم بر روی لبان مخاطب خنده ایجاد نماید. عطاران تنها سرمایه ارزشمند فیلم به شمار میرود و کماکان در سینمای ایران موفقترین کمدین نیز به شمار میرود. اما در نقطه مقابل او سارا بهرامی قرار دارد. بازیگر توانایی که سال گذشته برای بازی در فیلم دارکوب موفق به دریافت سیمرغ شد.
انتخاب بهرامی برای بازی در این فیلم، یکی از بدترین ایدههای سازندگان در بخش بازیگری بوده است. بهرامی مانند بازیگرانی چون ویشکا آسایش، توانایی بازی در نقش کمدی را ندارد و بازی او زمانی فاجعه بار است که وی شکل و شمایل فردی کاملاً احمق را به خود می گیرد! جنس بازی بهرامی متفاوت از حال و هوای فیلمی مانند هزارپا است و وصلهای کاملاً ناجور به فیلم محسوب میشود. جواد عزتی نیز در اینجا تمام آنچه که در اکسیدان انجام داده بود را تکرار کرده و عجیب آنکه تکهکلامهای آن فیلم را نیز به این اثر منتقل کرده!
علی رغم تمام توضیحات باید گفت که هزارپا در نهایت مخاطب امروز سینمای ایران را میخنداند. مخاطبی که سالهاست سلیقهاش به واسطه رویکردهای فرهنگی اشتباه جامعه تغییر کرده و به همین دلیل، اثری مانند هزارپا توانایی خنداندن او را دارد بدون اینکه به زحمت بیفتد. مخاطب سینما از جامعهای برخاسته که غم و اندوه در آن فراوان است و سینمایش نیز غم زده است.
بنابراین برای فرار از این وضعیت، به سراغ تماشای اثری میرود که او را بخنداند و چه چیز سادهتر از بهکارگیری شوخیهای جنسی در یک اثر سینمایی که بهرحال امروزه طرفداران فراوانی دارد و افراد به واسطه استفاده مکرر از آن در شبکههای اجتماعی حتی از محبوبترین شخصیتهای اجتماعی محسوب میشوند!
گفته میشود ساخت کمدی یکی از دشوارترین تصمیمات در سینماست چرا که باید مفاهیم و پیامهای اجتماعی را در موقعیت کمیک گنجاند و به واسطه آن مخاطب را به خنده واداشت در حالی که او به مصیبتهای خویش میخندد و درون فردی آگاه تر شده. اما این تعریف درباره آثار کمدی سینمای ایران صدق نمیکند! به نظر میرسد در اینجا اشراف به مفاهیم پایین تنه و یک رضا عطاران برای تعریف ژانر کمدی کفایت میکند!
نویسنده: میثم کریمی
منبع: سایت مووی مگ
نظرات کاربران