راهنمای مسافران مجانی کهکشان (همینطور راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها ترجمه شده است) دنیایی بود که توسط داگلاس آدامز نویسندهی فقید انگلیسی خلق شد. این مجموعهی فانتزی-کمدی، طرفداران بسیاری در جهان دارد و این شامل طرفداران بسیار در ایران نیز میشود. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | راهنمای مسافران مجانی کهکشان | The Hitchhiker’s Guide to the Galaxy |
نویسنده | داگلاس آدامز | Douglas Adams |
گونه ادبی | داستان، علمی-تخیلی، کمدی |
انتشارات در ایران | چشمه |
مترجم | آرش سرکوهی |
تعداد صفحه | 224 |
سال انتشار | 1979 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی داگلاس آدامز
کودکی و جوانی
داگلاس نوئل آدامز در مارس 1952 در کمبریج انگلیس متولد شد. پدر او کریستوفر مشاور مدیریت و فروشنده کامپیوتر و مادرش جانت، پرستار بود. کمی پیش از تولد داگلاس، خانوادهی او به شرق لندن منتقل شدند. والدینِ داگلاس، پنج سال بعد از تولد او طلاق گرفتند. داگلاس، خواهرش سوزان و مادرشان به ایسکس، در جنوب شرق انگلستان منتقل شدند. خانوادهی مادری او، یک پناهگاه حیوانات داشتند. همینطور جدِ او، بنجامین فرانکلین ودکیند درامنویس آلمانی بود.
داگلاس آدامز در همان شهر برنتوود، ایسکس تحصیل کرد. او در دوازده سالگی 180 سانتیمتر قد داشت و متفاوت از همکلاسانش بود. او در جوانی 196 سانتیمتر قد دشت. با این حال به جز قد بلند، او به نوشتن داستان هم در مدرسه معروف بود. یک سری از نوشتهها و کمیکهای اولیه او در مدرسه، درونمایهی چیزی بود که بعدها در راهنمای مسافران مجانی کهکشان گسترش پیدا کرد.
وقتی دانشگاه را تمام کرد، به لندن برگشت. علاقه داشت که به عنوان نویسنده وارد تلویزیون شود. این اتفاق در سال 1974 و در شبکهی BBC2 رخ داد. او این دوره به کادر نویسندگان مانتی پایتان که بسیار در تلویزیون و بعد سینما معروف شدند، اضافه شد. وقتی این دوره تمام شد، آدامز در این دوره کارهای بسیار عجیبی انجام داد. مدتی در یک بیمارستان کار کرد، بنایی کرد، نظافتچی سولهی مرغداری بود و در پایان بادیگارد یک خانوادهی ثروتمند قطری شد.
در چنین شرایطی هم، آدامز به کشیدن طرحهای کمیک ادمه داد. مدتی با مادرش زندگی کرد و این در شرایطی بود که اعتماد به نفس او به حداقل رسیده بود. به همین دلیل به تراپی پناه برد.
کسب شهرت تا زمان مرگ
در چنین شرایطی بود که یک همکاری رادیویی با گراهام چپمن (عضوِ مانتی پایتان که او را کشف کرده بود) موفق از آب درآمد. راهنمای مسافران مجانی کهکشان اینطور خلق شد و به شکلهای مختلف ادامه یافت تا داگلاس به شهرت جهانی برسد. او همینطور وارد پروژهی «دکتر هو» بود. این پروژه از ابتدای دهه شصت شروع شده بود و با یک سری وقفه، تاکنون ادامه یافته است.
در دهه هشتاد، آدامز یک سری سفر به کشور ماداگاسکار داشت و یک سری مستند رادیویی را براساس دیدههایش داشت. او علاقهی شدیدی به موسیقی و پینک فلوید هم داشت. حتی بیوگرافی او یک تکه از آهنگهای پینکفلوید «کاش اینجا بودی» است. او خود را آتئیست تندرو معرفی میکرد اما به جنبههایی از دین علاقه داشت. همینطور فعال محیطزیستی بود و در حالی از کوه کلیمانجارو بالا رفت که لباسی مربوط به یک کمپین محافظت از کرگدن را به تن داشت. او همینطور بسیار به تکنولوژی جدید مربوط به کامپیوتر علاقهمند بود. مثلا اولین کسی بود که در سرتاسر اروپا کامپیوتر مک را خریداری کرد.
داگلاس آدامیز در نوامبر 1991 با جین بلسون ازدواج کرد. آنها یک دختر با هم داشتند و سال 99 از انگلستان به کالیفرنیای آمریکا مهاجرت کردند. تا زمان مرگ آدامز، آنها با هم همانجا زندگی کردند. آدامز در 49 سالگی یعنی سال 2001 براثر سکته قلبی در حالی که نشانی از بیماری نداشت، فوت کرد.
بررسی آثار داگلاس آدامز
- زندگی شخصی چنگیز خان (1975): یک داستان کوتاه کمدی است که با کمک چپمن نوشته شد.
- راهنمای مسافران مجانی کهکشان (1978): سری رادیویی.
- سری رمان راهنمای مسافران مجانی کهکشان
- راهنمای مسافران مجانی کهکشان (1979)
- رستورانی در پایان جهان (1980)
- زندگی، کهکشان و همهچیز (1982)
- خدانگهدار و ممنون بابت همهی ماهیها (1984)
- عمدتا بیخطر (1992)
- و یک چیز دیگر (2009)
- دکتر هو (78 تا 80): نویسندهی تعدادی از قسمتها بود
- معنی لیف (1983): یک دیکشنری کمدی از واژههایی که هنوز اختراع نشدهاند.
- راهنمای مسافران مجانی کهکشان (1984): بازی ویدئویی براساس رمانها.
- بروکراسی (1987): بازی کامپیوتری
- آژانس کارآگاهی جامع درک جنتلی (1987): آدامز یک سری از فضاهایی که در دکتر هو خلق کرده بود را در این کتاب گسترش داد. در داستان، موجودات فضایی در تلاش برای تغییر تاریخ برای حذف انسانها هستند.
- زمان چای طولانی تاریک روح (1988)
- ماهیهای تردید (2002)
- تایتانیک فضایی (1998): بازی کامپیوتری است.
- راهنمای مسافران مجانی کهکشان (2005): فیلمنامهی آن را آدامز مدتها پیش از مرگ نوشته بود و سرانجام فیلم پس از مرگ او ساخته و اکران شد.
نقد و بررسی کتاب
راهنمای مسافر مجانی کهکشان (به اختصار HHGTTG) یک مجموعه کمدی است که به شکلهای مختلف، توسط داگلاس آدامز نوشته شده است. اولین حضور جهانِ خلقشده توسط آدامز، هشتم مارس 1978 ساعت 20:30 از رادیو بیبیسی4 پخش شد که موردتوجه قرار گرفت. نحوه پخش به این صورت بود که به صورت فصل به فصل در رادیو بی بی سی پخش میشد. نام مجموعهی رادیویی اولی «پایان جهان» بود که شامل شش اپیزود میشد. در هر کدام از این اپیزودها، جهان به شکلی نابود میشد.
این موفقیت سبب شد که آدامز داستان را به شکلهای مختلف، از جمله رمان، نمایش، کامیکبوک، مجموعه تلویزیونی، بازی ویدئویی و فیلم بنویسد. کتاب، طرفداران بسیار زیادی در جهان بخصوص بین کسانی که نوجوانی و جوانی خود را در دهه هشتاد و نود میلادی سپری کردند، دارد. مجموعه رمان به بیش از سی زبان ترجمه شده و از پرخوانندهترین کتابهای فانتزی-کمدی تاریخ است.
آدامز ادعا میکرد که عنوان کتاب سال 1971 به او الهام شد که به صورت هیچهایکر در اروپا میچرخید و کتابی به اسم سفر هیچهایکری به اروپا را در دست داشت.
وقتی آدامز درگذشت، ایون کالفر نویسنده ایرلندی توانست اجازهی همسر نویسندهی انگلیسی را بگیرد. آدامز همیشه میگفت که قصد دارد کتاب ششم مجموعه را بنویسد اما مرگ، زودتر از انتظار سراغ او آمد. کالفر، این اجازه را گرفت که دنبالهای بر کتابها بنویسد و کتاب ششم مجموعه سال 2009 منتشر شد.
راهنمای مسافران مجانی کهکشان
کتاب راهنمای مسافران مجانی کهکشان اولین بار سال 1979 منتشر شد. شخصیت و فضای داستان پیش از آن در رادیو بیبیسی طرفدار پیدا کرده بود و کتاب در گمنامی نویسنده (که اولین کتابش را منتشر میکرد) منتشر نشده بود. مطابق انتظار، کتاب هم محبوبیت بالایی پیدا کرد و همچنان یکی از اسطورههای علمی-تخیلی است. با توجه به محبوبیت کتاب، داگلاس آدامز قول کتابهای بعدی در خصوص این مجموعه را داد و تا کتاب پنجم به قول خود عمل کرد.
آرتور دنت، قهرمان داستان است. او ناخواسته در مسیر یک ماجراجویی فضایی قرار میگیرد. این جوان انگلیسی از قشر متوسط مشغول زندگی معمولی خود روی زمین بود. او یک روز صبح متوجه میشود که به دلیل ساخت کمربندی، قصد دارند خانهی او را خراب کنند. در پی شکایت و احقاق حق میافتد که به نتیجه خاصی نمیرسد. او صبح اولین روز در کتاب، صبحانه میخورد تا بعد جلوی ماشینهای تخریب دراز بکشد و کار آنها را در خراب کردن خانهاش متوقف کند.
با این حال، زمین طی زمانی کوتاه و بدون هیچ عملیات ابرقهرمانانهای به دلیلی تقریبا مشابه نابود میشود. یک سری موجود فضایی زمین را نابود میکنند چون سر راه یک بزرگراه فضایی قرار گرفته است. با این حال، دنت به عنوان تنها انسان از این حادثه زنده بیرون میآید. آرتور دوستی به اسم فورد داشت که مشخص میشود یک موجود فضایی بود که به خاطر یک اشتباه 15 سال روی زمین زندگی کرده است. فورد به آرتور کمک میکند و با دستگاهِ او از زمین خارج میشوند.
آرتور با جهانی بسیار بزرگتر از زمین روبرو میشود و برای گیج نشدن، فورد کتابی به اسم راهنمای مسافران مجانی کهکشان به او میدهد. در به در دنبالِ بقا، آتور همینطور با سوالات بزرگتری هم روبرو است. مثلا در خصوص معنای زندگی و چیزهایی شبیه به این.
کتابهای بعدی مجموعه
- رستوران آخر جهان (1980): همان لحظهی پایان کتاب اول، کتاب دوم شروع میشود. ماجراجویی مسافران مجانی (هیچهایکرها) در کهکشان ادامه پیدا میکند. آنها با کشتی فضایی وگونها (که پیشتر زمین را نابود کردند) تصادف میکنند و به جایی پرتاب میشوند که رستورانی واقع شده است.
- زندگی، جهان و همه چیز (1982): در پایان کتاب قبلی، دو مسافرِ حاضر در کتاب روی زمین پیشاتاریخی -دو میلیون سال قبل- پیاده شدند. آنها بدشان نمیآید به نحوی از نابودی زمین جلوگیری کنند.
- خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی (1984): آرتور که حالا سفرهای زیادی کرده و نزدیک به درک معنای زندگی و نقش زمین در این مسیر است، به زمین بازمیگردد. جهانی که نابودی آن را دیده اما همچنان وجود دارد. او در تلاش برای مفهوم این تناقض است و این بین با دختری آشنا میشود که شاید بتواند به او کمک کند. این بین ناگهان دلفینها ناپدید میشوند.
- عمدتا بیخطر (در ایران بیشترش چیز خاصی نیست ترجمه شده است) (1992): در جلد پنجم متوجه میشویم که دنیاهای موازی هم در کار هستند و پارادوکس به وجود آمده برای آرتور از این جهت بود. این بین الویس پریسلی هم خدای قصه است.
- و یک چیز دیگر (2009): سال 2009 توسط اوئن کالفر که پیشتر مجموعه کتاب آرتمیس فاول را نوشته بود، منتشر شد. او، خود طرفدار این مجموعه بود و وقتی بیوهی آدامز درخواست نوشتن دنباله را به او داد، بسیار استقبال کرد.
بخشی از متن کتاب
اونسر دنیا، توی یه بخشِ ملالآور و کشفنشدهی یکی از نواحی بیاهمیت و ازمدافتادهی بازوی غربی کهکشان، خورشید زرد و کوچکی میدرخشه که هیچکس براش تره هم خُرد نمیکنه. دور این خورشید و به فاصلهی نود و هشت میلیونمایلیِ اون، یه سیارهی کوچک و بیاهمیت میچرخه. ساکنان این سیارهی سبز و آبیرنگ، که جدشون به میمونها میرسه، اونقدر عقبموندهاند که فکر میکنند با اختراع ساعت دیجیتال فیل هوا کردند.
استدلال مغزهای متفکر این بود: ایزد میگه «من هیچوقت وجود خودم رو ثابت نمیکنم چون اثبات وجود من ضدِ باور به وجودِ منه و بدون باور به وجودِ من، من وجود نخواهم داشت.» انسان میگه «اما وجود ماهی بابل یه دلیل ناخواستهست، مگه نه؟ ماهی بابل تصادفی تکامل نیافته و یه کسی اون رو ساخته یا اختراع کرده. وجود ماهی بابل ثابت میکنه که خالق اون وجود داره، بنابراین و براساس استدلال خودت، تو وجود نداری. پایان اثبات!» ایزد میگه «ای دادِ بر من. اصلاً به اینجاهاش فکر نکرده بودم.» و فوراً به یه بخارِ منطقی تبدیل میشه. انسان میگه «اینکه کاری نداشت.» و چون این کار بهش حسابی حال داده بود ثابت میکنه که سفید و سیاه یکی و مساویاند و چندی بعد در نزدیکترین خطِ عابر پیاده میره زیر ماشین و میمیره.
این موجودات تصمیم گرفتند که مثل آدم بنشینند سرجاشون و برای همهی پرسشهاشون یکبار برای همیشه یه پاسخ نهایی پیدا کنند و همهی مشکلاتشون رو یکبار برای همیشه حل کنند. برای رسیدن به این هدف یه کامپیوتر عظیم ساختند. این کامپیوتر چنان باهوش بود که حتا قبل از اینکه حافظههای مختلف اون بههم وصل بشن با «میاندیشم پس هستم» شروع کرد و به مشتقگیری از وجودِ پودینگ شکلاتی و مالیات بر درآمد رسیده بود که یه نفر موفق شد خاموشش کنه.
تاریخ تکامل هر تمدن مهمی تو کهکشان از سه مرحلهی مشخص و مجزا میگذره: زنده موندن، دانش اندوختن و تکمیل کردن دانش. به این مراحل میگن مراحل «چهجوری، چرا و کجا». برای مثال مهمترین سؤال مرحلهی اول اینه «چهجوری غذا پیدا کنیم که از گشنگی نمیریم؟» مهمترین سؤال مرحلهی دوم، «چرا غذا میخوریم؟» و مهمترین سؤال مرحلهی سوم، «خوشمزهترین کباب رو از کجا میشه خرید؟»
اقتباس
- سریال
- سریالی سال 1981 براساس داستان توسط BBC ساخته شد. شبکه دوم بی بی سی در ژانویه و فوریه 1981 سریال را طی شش اپیزود پخش کرد. سایمن جونز نقش آرتور دنت را در این مجموعه ایفا کرد. اگرچه ایدهی اولیه این بود که مجموعه غیرقابل ساخت است، سریال در کل موفقیتآمیز بود.
- شبکه Hulu در حال ساخت سریالی جدید براساس کتابها است که البته به خاطر کرونا به تقویق افتاد.
- فیلم
- مراحل ساخت فیلم براساس مجموعه بارها کنسل شد یا به تعویق افتاد. سرانجام پس از مرگ آدامز، سال 2003 روند ساخت فیلم رسما آغاز شد. آدامز از پیش بخش اولیه فیلمنامه را نوشته بود. فیلمبرداری سال 2004 آغاز شد. آوریل سال 2005 فیلم بالاخره اکران شد. مارتین فریمن در این فیلم نقش آرتور را ایفا میکند. از دیگر عناصر مهم فیلم میتوان به آلن ریکمن اشاره کرد که دوبلور یک ربات به اسم ماروین بود. فیلمنامه به این صورت است که برای بالا بردن بار درام ماجرا، یک سری تفاوت با داستان اصلی دارد. فیلم از فروش صد میلیون پوند عبور کرد و در گیشه موفق بود. با این حال جایزه مهمی برنده نشد و کارشناسان هم آن را متوسط انگاشتند.
- کمیک
- سال 93 دیسی کمیکز سه مجموعه کمیک براساس مجموعه منتشر کرد. آدامز از آمریکاییسازی اصطلاحات انگلیسی در این مجموعه بسیار ناراضی بود.
- بازی ویدئویی
- سال 1984 با کمک داگلاس آدامز یک بازی از روی مجموعه برای کامپیوترهای مکینتاش، اپل 2، کمودور، داس و آتاری ساخته شد. این بازی را یکی از بهترین بازیهای تاریخ آتاری معرفی میکنند.
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتابِ راهنمای مسافران مجانی کهکشان را با کتابهایی مثل تلماسه، ویچر، احضارگر و بازیکن شماره یک آماده مقایسه کردیم. همانطور که میبینید اگر افزیش چشمگیر توجه به تلماسه و ویچر طی دو سه سال اخیر را به دلیل ساخت سریال و فیلم در نظر نگیریم، کتاب هیچهایکر جایگاهی نزدیک به آنها داشت.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. سراغ صفحهی داگلاس آدمز در گودریدز رفتیم. کتاب اول مجموعه یعنی راهنمای مسافران مجانی کهکشان در بالای لیست قرار گرفته است. بیش از 1.8 میلیون نفر به این کتاب امتیاز دادهاند که یکی از بالاترین اعداد برای هر کتاب داستانی است. میانگین امتیازات کتاب 4.2 از 5 است که این هم نمرهی خوبی است. کتابهای بعدی مجموعه به ترتیب 263 هزار، 218 هزار و 160 هزار دریافت کردهاند. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
جلد اول این مجموعه عالی بود. نویسنده خیلی قشنگ شما رو وارد یک داستان علمی-تخیلی محشر با چاشنی طنز میکنه. جمله بندیها فوقالعادهاند. اولش به نظر یک داستان معمولی میاد اما هرچی جلوتر میری متوجه میشی که چقدر مفهوم این کتاب عمیقه و چقدر نویسنده ذهن محکمی داشته که تونسته اینطور فهم کاملی رو در غالب طنز بیان کنه. حجم جلدها خیلی کمه و راحت و زود خونده میشن و اصلا هم خسته کننده نیست. من که عاشقش شدم. انگار مدتها نیاز به همچین کتابی داشتم و بالاخره پیداش کردم.
واقعا میگم، بیشک یکی از بهترین کتابهاست و میتونه ذهن هر خوانندهای رو درگیر بکنه و باعث میشه به خیلی از مسائل پیرامونمون فکر کنیم و ذهنمونو نسبت به خیلی از چیزها بازتر کنیم و بیشتر اهمیت بدیم. ممکنه مسائلی به نظر پیش پا افتاده میان اما یک مفهوم و هدف عمیقی توشون نهفتهست که نیاز به توجه داره، چه بسا با همین بشه به خیلی از مشکلات غلبه کرد. توی این کتاب، آرتور فقط نقش “تنها انسانِ زمینی” رو بازی نمیکنه، این فقط ماهیت آرتور در کهکشان رو نشون میده، در صورتی که هدف اصلی آرتور درک فهم زندگی بود، قدر دونستن لحظات بود. آرتور نمونهی بارز ما انسانهای زمینی بود که اینقدر در مشکلات کوچیک و پیش پا افتاده غرق شدیم که هدف اصلی زندگیمونو فراموش کردیم و به زمانی که به سرعت داره از دست میره توجهای نمیکنیم. شاید فردایی نباشه… هیچ چیز مشخص نیست….
اصلا به این فکر کردید که ممکنه ما روی کرهی زمین، موجوداتی آزمایشگاهی باشیم؟ نه موشهایی که توی آزمایشگاهامون اسیر کردیم؟
بخونید، این کتاب محشر رو بخونید.
کامنت فارسی از Ali Book World
نظر منفی
سه ستاره از 5 ستاره:
بنا بر چیزی که میبینم، نظرم در دستهی اقلیت در خصوص کتاب جا میگیرد. به کتاب 3 دادم که نشان میدهد همچنان کمی آن را دوست داشتهام اما متاسفانه، نتوانستم مثل بیشتر افراد با شوخیهای آن ارتباط برقرار کنم. این کتاب جزئی از باشگاه کتابخوانی ما بود که 6-7 سال پیش خواندم. توافق کردیم که شماره اول مجموعه را بخوانیم. من عاشق کمدی دیوانهوار هستم، عاشق داستانهای فضایی هستم و به خاطر همین هیجانزده بودم.
به دلایلی کمی آن را دوست داشتم اما آنطور که بقیه میگفتند بامزه نبود. خندهدار بود، جملات بسیار خوبی داشت و شخصیت ساختهشده فراموشنشدنی بود. مطمئن هستم که یک سری فیلم و انیمیشن باید از آن ساخته شده باشد. به همه توصیه میکنم کتاب را بخوانند، حتی به کسانی که طرفدار ژانر علمی-تخیلی نیستند. بخشهایی از کتاب هست که همگی از آن لذت میبرید اما اگر طرفدار این ژانر نباشید، سخت در ابتدای کتاب با آن احساس نزدیکی خواهید کرد.
ابتدای کتاب با خودم فکر میکردم که کاملا غیرممکن نیست چنین اتفاقاتی رخ دهد اما بعد با خودم فکر کردم که یک رمان عادی را نمیخوانم پس شروع به غرغر کردم. با این حال میتوانستم از آن لذت ببرم. تخیل فراوانی در آن وجود دارد. نظرات خیلی جالبی در مورد زندگی دارد که ممکن است نظر بسیاری را جلب کند. حالا که سنم بیشتر شده شاید برگردم و دوباره آن را بخوانم. شاید حالا متوجه شوم بزرگنمایی در خصوص این کتاب به چه علت است.
کامنت انگلیسی
بهترین ترجمه راهنمای مسافران مجانی کهکشان
تنها یک نشر تاکنون اقدام به چاپ کتابهای راهنمای مسافران مجانی کهکشان کرده و آن نشر چمشه است. آرش سرکوهی طی سالهای اخیر اقدام به ترجمه پنج جلد از کتابها کرده و عنوان آن را راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها ترجمه کرده است. این کتابها به شرح زیر هستند:
- راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها
- رستوران آخر جهان
- زندگی، جهان و همه چیز
- خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اونهمه ماهی
- بیشترش چیز خاصی نیست
ترجمهی سرکوهی از این مجموعه قابل قبول است. او سعی کرده لحن خودمانی نویسنده را حفظ کند و مجموعا میتواند اوقات خوشی را برای شما، ضمن خواندن کتابها فراهم کند. سرکوهی متولد 1360 در تهران است و تا مقطع دکترای رشتهی فلسفه سیاسی تحصیل کرده است. او همینطور در دانشگاهی در برلین به تحصیل فلسفه و علوم سیاسی میپردازد. او فرزندِ فرج سرکوهی فعال سیاسی و منتقد ادبی معروف است.
نظرات کاربران