در جستجوی زمان از دست رفته مجموعه رمانی بود که در هفت جلد توسط مارسل پروست فرانسوی به چاپ رسید. این مجموعه که در همان ربع قرن ابتدای قرن بیستم منتشر شد، یکی از طولانیترین رمانهای تاریخ به شمار میرود. این کتاب، جز محتوای طولانی خود، به لحاظ کیفیت هم یکی از آثار ماندگار تاریخ است. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | در جستجوی زمان از دست رفته | In Search of Lost Time | À la recherche du temps perdu |
نویسنده | مارسل پروست، ماغسل پُئُست |
گونه ادبی | داستان، رمان چند جلدی، ادبیات نوگرا |
انتشارات در ایران | نشر مرکز |
مترجم | مهدی سحابی |
تعداد صفحه | 4,215 |
سال انتشار | 1913–1927 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی مارسل پروست
والنتن ژرژ اوژن مارسل پروست در ژوئیه 1871 در پاریس متولد شد. تولد او از یک نظر جالب است. او در منطقه اوتوی پاریس چهل روز پس از پایان خونین کمون پاریس متولد شد. کمون پاریس اشاره به دوره 18 مارس تا 28 می 1871 دارد که حکومت سوسیالیستی برای اولین بار و آخرین بار در پاریس حکمرانی کرد. وقتی ارتش سرانجام به انقلابیون حمله کرد، بین 10 تا 20 هزار نفر از آنها را کشت.
پدرِ مارسل، آدرین پروست پزشکی سرشناس بود که تحقیقات گستردهای در خصوص بیماری وبا داشت. مادر او هم، زنی علاقهمند به هنر و فرهیخته بود. با وجود یهودی بودن مادر، مارسل با دین پدرش که کاتولیک بود بزرگ شد و حتی غسل تعمید داده شد.
پروست دیپلم ادبی گرفت و با علاقهای که به هنر و فلسفه نشان میداد، وارد محافل اشرافی و هنری پاریس شد. او همینطور در شانزده سالگی با دختر اشرافزاده لهستانی، مری دو بنارداکی آشنا شد که در نوشتن کتاب زمان از دست رفته، از او الهام گرفته است.
در سالهای انتهایی قرن نوزدهم، او وارد دوره داوطلبانه سربازی شد و بعد در دانشکده حقوق پاریس نامنویسی کرد. آغاز فعالیت ادبی جدی پروست، با همکاری با یک نشریه در پاریس بود. هرچه میگذشت او بیشتر وارد مجامع هنری و ادبی پاریس میشد و از شخصیتهای اشرافی آن، بعدها در کتابهای خود استفاده کرد.
او نوشتن اولین رمان خود را در همین سالها آغاز کرد اما تا زنده بود دست به چاپ آن نزد. یک ترجمه و چند داستان کوتاه، تنها کارهای منتشر شده از پروست در اواخر قرن نوزدهم بود. او با چاپ رمان هفت جلدی به شهرت رسید و حتی پیش از چاپ آخرین نسخه آن، در 51 سالگی بدرود حیات گفت. او هرگز همسری اختیار نکرد و بنا بر نوشتههای بیوگرافینویسان، همجنسگرا بود.
آثار مارسل پروست
رمانها
- ژان سانتویل: رمانی نیمهتمام از پروست است. او بین 1896 تا 1900 روی این طرح کار کرد و تا پیش از مرگ وی منتشر نشد. اولین نسخه از این رمان سال 1952 چاپ شد. کتاب طی چند سال پس از آن در انگلستان و آمریکا هم چاپ شد. رمانی که به فرانسوی چاپ شد، سه جلدی بود و بیش از نهصد صفحه داشت. داستان در خصوص مردی جوان به اسم ژان است که عاشق ادبیات و شعر است.
- رمان هفت جلدی در جستجوی زمان از دست رفته (1913 تا 1927): در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
داستان کوتاه
- لذتها و روزها (1896): شامل یک سری داستانها و اشعار پروست میشود. وقتی کتاب چاپ شد، پروست تنها 25 سال داشت. نوشتههای این کتاب عموما شامل مطالبی است که او در مجلات و روزنامههای زمان خود منتشر کرده بود.
ناداستان
- Pastiches et mélanges (1919): کتاب جمعی از نوشتههای پروست در نشریه فیگارو است.
- ضد سنتبوو (1954): پروست این کتاب را نوشت تا به عاشقان خواندن، چطور کتاب خواندن را بیاموزد. سنت بوو یک منتقد ادبی فرانسوی بود که پروست شدیدا در کتاب به او انتقاد وارد میکند. کتاب سه دهه بعد از مرگ نویسنده منتشر شد.
ترجمه
- The Bible of Amiens (1986): کتاب از جان راسکین نویسنده انگلیسی است. کتاب، قبل از مرگ نویسنده ترجمه شد.
- Sesame and Lilies (1906): یک کتاب دیگر از جان راسکین است. این کتاب، پس از مرگ نویسنده ترجمه شد.
نقد و بررسی در جستجوی زمان از دست رفته
در جستجوی زمان از دست رفته رمانی هفت جلدی بود که با قلم مارسل پروست فرانسوی منتشر شد. این کتاب در انگلیسی به صورت «یادآوری گذشته» و در فرانسوی با عنوان «جستجو» هم شناخته میشود. پروست کتابها را در ابتدای قرن بیستم نوشت و در آن از بسیاری خاطرات شخصی خود بهره گرفت. در کتاب ما با تجربه زیستهای از کودکی تا جوانی، در فضای اعیانی فرانسه از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم آشنا میشویم. از اینکه چطور پروست بابت زندگی در این جمعها، حس هدر دادن زمان خود را دارد و این تجربه باعث شده زندگی را خالی از معنی احساس کند.
نوشتن کتابها از سال 1909 آغاز شد و تا زمانی که بیماری جان را از پروست ربود، یعنی پاییز 1922 ادامه یافت. او تا زنده بود، حتی جلدها چاپشده را هم دائما تغییر میداد و هر بار نوشته را به صورت ادیت شده برای ناشر ارسال میکرد. این قضیه در مورد سه کتاب آخر که پس از مرگ نویسنده چاپ شدند، صدق نمیکند. نوشتههای مربوط به این سه کتاب به صورت پیشنویس، پس از مرگ او در اختیار ناشر قرار گرفتند و چاپ شدند.
پروست برای چاپ کتاب هم با مشکلات فراوان درگیر شد. جلد اول کتاب را در ابتدا ناشری نپذیرفت. به همین دلیل او مجبور شد برای چاپ کتاب او از جیب هزینه کند. بسیاری از نوشتههای پروست در این کتابها، شبیه به چیزی هستند که او در رمان ناتمام خود ژان سانتویل نیز روی کاغذ آورده بود. با این حال، زاویه نگاه و رویکرد پروست هرچه جلوتر آمد، پختهتر شد و تفاوتی بسیاری را نشان میدهد. برخی منتقدین، رمان هفت جلدی پروست را مهمترین رمان قرن بیستم معرفی میکنند.
اقتباسها
از این هفتگانه تاکنون اقتباسهای بسیاری انجام شده است. چهار فیلم، سه سریال، هفت اجرای تئاتر و سه اجرای رادیویی در این زمینه لیست شدهاند. دو فیلم در این زمینه اهمیت بیشتری دارند:
- زمان دوباره به دست آمد (1999)
- سوان عاشق (1984): با بازی آلن دلون که برنده جایزه سزار بهترین فیلم شد.
خانه سوان 1913
کتاب اول مجموعه بود که پروست برای انتشار آن به مشکل خورد. چندین ناشر کتاب را د کردند. آندره ژید پیشنویس کتاب را خواند و آن را چیزی جز یک سری خاطره و صحبتهای فلسفی ندید. ژید یک سری مشکلات دستوری هم در نوشتهها دید و به طور کل از آن دست شست. او نوشتهها رو نپسندید و به پروست برگرداند.
سرانجام پروست با پرداخت پول، یک ناشر را مجبور به چاپ کتاب خانه سوان میکند. وقتی کتاب اول چاپ شد، تبلیغات حول محور آن به این صورت بود که این اولین جلد از یک سهگانه خواهد بود. انتشار کتاب با ویراستاری کامل، باعث شد که آندره ژید نامهای در سال 1914 برای پروست بفرستد. او با شرمساری فراوان اعلام کرد که تا زمان تمام شدن کتاب، نتوانسته آن را زمین بگذراد. ژید، رد کردن کتاب را بزرگترین اشتباه حرفهای خود خوانده بود.
نکته مهم در مورد کتاب خانه سوان و دیگر کتب این مجموعه هفت جلدی این است که هرکدام را میتوان به عنوان یک کتاب مستقل در نظر گرفت و مطالعه کرد. در واقع ارتباط بین کتابها، این است با شخصیتها و مکانها به یکدیگر مرتبط هستند. کتاب بیشتر از آنکه اتفاقات بیرونی را توصیف کند، به درون اشاره دارد و دروننگرانه است.
کتاب اول مجموعه که از بهترینهای آن هم هست، شامل سه بخش است. راوی در کتاب ما را به کودکی و محیط گرم و صمیمی خانواده خود میبرد. با مادربزرگ آشنا میشویم که شخصیتی بسیار مهم در این هفتگانه است.
در سایه دوشیزگان شکوفا 1919
کتاب دوم سال 1919 منتشر شد. در واقع کتاب اول پیش از آغاز جنگ جهانی اول و کتاب دوم پس از پایان آن منتشر شد. کتاب همینطور همان سال برنده جایزه گنکور شد که معتبرترین جایزه ادبی فرانسه است. رومن گاری، سیمون دو بووار و لیلا سلیمانی هم برنده این جایزه شدهاند.
در کتاب دوم، راوی بیشتر سراغ آدمهایی میرود که در پاریس با آنها آشنا شده است. کسانی مانند یک پزشک مطرح، یک داستاننویس متبحر، یک نمایشنامهنویس و کسانی در این سطح. راوی پس از دلباختگی به جمعهای این چنین، از آنها دل میکند و به شهر رویاهایش بالبک میرود. این شهر ساحلی در داستانهای پروست در واقع وجود خارجی ندارد و تخیلی است.
او به این سرزمین میرسد و در این مدت در کنار مادربزرگ خود در یک مهمانخانه حاضر است. با کسانی دیگر آشنا میشود، که یکی از آنها زنی به نام آلبرتین است.
طرف گرمانت 1920-1921
سومین نسخه از رمان در جستجوی زمان از دست رفته خود کتاب دو بخشی است. در واقع به دو دسته گرمانت 1 و گرمانت 2 تقسیم شده است. کتاب بین سالهای 1912 تا 1916 را روایت میکند. با این حال پروست در سالهای 1919 و 1920 تغییراتی عمده در آن اعمال کرد. بخشهایی تازه به کتاب اضافه شد. این دو جلد، در سالهای 1920 و 1921 چاپ شدند.
در این کتاب بیشتر با رابطه راوی و دنیای اشراف آشنا میشویم. او در ابتدا شیفته این دنیاست و آنها را نیمهخدا میبیند. بعد هرچه جلوتر میرود، بیشتر مایوس میشود و حوصلهاش از جهل این جماعت سر میرود. اینطور بیشتر با پوچی جهان آشنا میشود.
سدوم و عموره 1921-1922
چهارمین جلد از کتب در جستجویی زمان از دست رفته بود. این یکی، خودش هم دو جلدی بود. نسخه اول آن سال 1921 در زمان حیات پروست و نسخه دوم سال 1925 پس از مرگ او منتشر شد. سدوم و عموره که به صورت سدوم و عمورا هم آمدهاند، دو شهر باستانی هستند. به این دو شهر در توران اشاره شده است که در کنار رود اردن و جنوب کنعان قرار داشتهاند. مردم این شهرها دست به گناه زدند و در انتها هلاک شدند. در واقع مردم این شو شهر، همان مردمی هستند که در قران از آنها با نام قوم لوط نام برده شده بود. از آنجا که کتاب اشاراتی به همجنسگرایی یکی از شخصیتها دارد، این نام روی آن قرار داده شده است.
در این کتاب، نگاه راوی به اشراف تریک و تاریکتر میشود. او حتی خود را این بین گم میکند و از کار خود سر در نمیآورد که تا آن اندازه شیفته این قشر شده بود. او سراغ جنبههای تاریک هرکدام از شخصیتها میرود و هرکدام را به نوعی رسوا میکند.
اسیر 1923
کتاب در سال 1923 یعنی پس از مرگ مارسل پروست منتشر شد. کتاب اسیر، فضای عاشقانهتری دارد. با این حال حسادت هم نقشی مهم در آن ایفا میکند. او به مخاطب هم تذکر میکند که لحظههای عاشقانه اگر فرد نتواند احساساتش را کنترل کند، از دست خواهند رفت.
در اسیر به آنجا میرسیم که دو عاشق قصه، طوری به هم اخت کردهاند که انگار زندانی هم شدهاند. عشق راوی مرری نداشت و او حتی میتوانست زمانی طولانی به خوابیدن آلبرتین نگاه کند. با این حال، سمت دیگر قضیه حسادت او بود که آن هم مرزی نداشت. این حسادت، باعث جنون هر دوی آنها شد. طوری که آلبرتین احساس اسارت میکرد.
چیزی که در اسیر میخوانیم، فراتر از یک داستان عاشقانه است. او نقدهایی به هنر هم دارد. این را او اینجا در بین مکالمات طولانی راوی با معشوقهاش آلبرتین جا میدهد. اگرچه به همه هنرها سری زده میشود، بیشتر از همه تمرکز روی ادبیات است. اینجا از لئو تولستوی و داستایفسکی هم یاد میشود.
گریخته 1925
در انتهای کتاب اسیر، آلبرتین چمدانش را بست و راوی را تنها گذاشت. او در یادداشتی به راوی توضیح میدهد که رابطه آنها دیگر ممکن نیست. البته آلبرتین نه پس از یک مشاجره که مدتی پس از آشتی راوی را ترک کرده بود. به این نیت که پایانی تلخ برای رابطه باقی نگذارد.
با این حال، راوی به این ترکشدن مشکوک است. او دائما به دنبال حقیقتی میگردد که باور دارد پنهان است. او رفتن آلبرتین را بدبختی زندگی خود میبیند. سعی میکند او را برگرداند و از دوستان مشترک کمک میگیرد. با این حال آلبرتین گریخته است.
مدتی بعد خبری بد برای او میآورند. خبری که زندگی او را دچار تحول میکند. حالا باید با یک غم بزرگ زندگی کند. در ادامه ما با تقلای راوی با مفهوم مرگ سر و کار داریم.
بازیافته 1927
آخرین جلد از مجموعه، پنج سال پس از مرگ نویسنده منتشر شد. راوی همچنان به دنبال زمانی است که از دست داده است. زمانی که با جمعهای اشرافی از دست رفت. زمانی که با آلبرتین از دست رفت. همینطور جوانیای که به اتمام رسید. اگرچه کتاب قبلی بسیار تلخ و حاصل مواجهه اولیهی نویسنده با اتفاقِ بد ماجرا بود، در این کتاب او به پذیرش رسیده است. او حتی دوباره سری به جمع دوستان اشرافی خود میزند و سعی دارد به این شکل، غمهای دیگر را فراموش کند.
در این کتاب، مواجههای با جنگ جهانی اول هم داریم. مناطق بسیاری که نویسنده از آنها خاطره داشت حالا نابود شدهاند. توصیف راوی از تفاوتهای شکلگرفته، از بخشهای زیبای این کتاب است. همینطور جنگ باعث شده که هرکدام از شخصیتهای ماجرا، دچار تغییراتی شوند. همینطور از لابهلای مکالمات متوجه میشویم راوی مدتی در یک آسایشگاه بستری بوده و سخت توانسته بر غم فائق بیاید.
راوی در کتاب آخر سراغ تک تک شخصیتها میرود. داستان هرکدام را به پایان میبرد. در واقع نقطه پایانی بر داستان هرکدام از آنها میگذارد.
بخشهایی از متن کتاب
در تئوری میدانیم که زمین میچرخد. اما در عمل این را نمیبینیم و آسوده زندگیمان را میکنیم، چون زمینی که رویش گام میزنیم، نمیجنبد. زمان زندگی نیز چنین است و برای نشان دادن گریزش، قصهنویسان ناگزیر به چرخش عقربهها شتابی دیوانهوار میدهند. ده، بیست، سی سال را در دو دقیقه به خواننده مینمایانند.
در جدایی، سخنان مهرآمیز را کسی میگوید که عاشق نیست.
سه چهارم ناراحتی آدمهای هوشمند از خود هوششان است.
تمنا و میل دوباره دیدنِ تو، روزی در دل کسی که اکنون تو را خوب نمیشناسد، زنده میشود. اما این نیازمند زمان است. و ما در خواستههایمان دربارهی زمان همان اندازه سختگیریم که دل در شرطهایی که برای دگرگون شدن میگذارد. نخست آن که، زمان درست همان چیزی است که دادنش برایمان از همه دشوارتر است. چون دردمان جانکاه است و ناشکیباییم که زودتر پایان بگیرد. دیگر آن که، دل ما هم از همان زمانی که دل دیگری برای دگرگونشدن میخواهد بهره میگیرد تا خود نیز تغییر کند. به گونهای که هدفی که برای خود در نظر آورده بودیم همین که دست یافتنی شد، دیگر هدف نیست.
ما معمولا با وجودی از خود زندگی میکنیم که به حداقل کاهش یافته است. در حالتی که بیشتر تواناییهایمان دچار رخوتاند. چون به عادت اتکا دارند که میداند چه باید کرد و نیازی به آنها ندارد.
کار توجه این است که اتاقی را پر از اثاثیه کند. کار عادت این که آنها را بیرون ببرد و برای آدم جدید جا باز کند.
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. در خصوص در جستجوی زمان از دست رفته، پیدا کردن چیزی مشابه دشوار است. با این حال تلاش کردیم آن را با کتابهایی که نزدیک به هم پنداشته میشوند، مقایسه کنیم. نتیجه نشان داد که همچنان پس از حدود صد سال این مجموعه طرفداران خود را دارد و طرفداران جدید به دست میآورد.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در گودریدز، هفت کتاب مجموعهی پروست را بررسی کردیم. پرطرفدارترین این بین، همان کتاب اول یعنی خانه سوان است. این کتاب بیش از پنجاه هزار امتیاز گرفته و میانگین این نمرات، 4.13 است. به لحاظ امتیازی هم بازیافته با امتیاز 4.5 از 5 بیشترین محبوبیت را درد. در ادامه یک کامنت مثبت و یک کامنت منفی از کاربران گودریدز میآوریم.
نظر مثبت
4 از 5 به کتاب نمره داده است:
در جستجوی زمان از_دست رفته را با همهی کش و قوسها در مسیر خواندنش تمام کردم! ساعتی است که به پروست و افکارش و ارتباط بین این کتاب و کتاب دوباتن به نام «پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند» فکر میکنم. پروست در این رمان سعی کرده به ژرفای معنای زندگی بپردازد و شاید به همین خاطر است که روایتی مستقیم و داستانگونه را لمس نمیکنیم! رگههای فلسفی در سطر به سطر کتاب دیده میشود. بسیاری معتقدند که دغدغه زمان محوریترین موتیف این مجموعه است. پروست عجیب به این موضوع پرداخته است حتی در انتخاب نام کتاب نیز به این امر نظر ویژهای داشته است: زمان، آدمها را دگرگون میکند، اما تصویری که از آنها داریم را ثابت نگه میدارد. هیچ چیز دردناکتر از دگرگونی آدمها و ثبات خاطره نیست.
ژیل دلوز معتقد است این اثر جستجوی حقیقت است. حقیقتی که رابطهی تنگاتنگ با زمان دارد. اما به گمانم دغدغه اصلی پروست «انسان» است. انسانی دربند زمان، مکان و خاطرات. انسانی که به جرم انسان بودن درگیر عشق، درد و رنج است و چه بسا عشق در این مسیر هزارتوی زندگی اندکی التیام باشد!
در جستجوی زمان از دست رفته مهمترین و مفصلترین رمان قرن بیستم محسوب میشود که در ۷ جلد به چاپ رسیده است.
اما تجربه من از خواندن این اثر:
رمانی بس خواندنی بود منتها همتی فراوان برای خواندن این مجموعه ۷ جلدی نیاز است و دیدی فلسفی و روانشناختی برای درک تابلوی پروست از انسان!
کامنت فارسی از Ed
نظر منفی
یک ستاره از 5 ستاره:
این کتاب لعنتی را بالاخره تمام کردم و حس میکنم باید به من مدال بدهند. واقعا متوجه نمیشوم چرا باید سی صفحه در مورد این بنویسد که وقتی به تخت میرود، نمیتواند بخوابد. مشکل اصلی با پروست و طرفدارانش این است که خود را قانع کردهاند که طبقه اشراف فرانسوی، دغدغهها و مکالمههایشان واقعا چیز جذابی است. در واقعیت آنها معمولی و حتی کسلکننده بودند. حتی یکی از دوستان پروست این را به او گفت اما او این حرف را نشنیده گرفت. تنها شخصیت داستان که از خو خوشم آمد، شارل مورل بود چون همه را مسخره میکرد و مثل زباله با آنها رفتار میکرد. وقتی کتاب را تمام کردم، به نظرم همین رفتار لیافتشان بود.
بهترین ترجمه کتاب در جستجوی زمان از دست رفته
مهدی سحابی این مجموعه کتاب را با نام در جستجوی زمان از دست رفته برای نشر مرکز ترجمه کرد. ترجمه این کتابهای برای سحابی بین سالهای 1369 تا 1377 به درازا انجامید. سحابی که متولد قزوین در سال 1322 بود، به عنوان مترجم، نویسنده، نقاش، مجسمهساز، عکاس و روزنامهنگار شناخته میشود. او سرانجام در آبان 1388 در پاریس درگذشت.
سحابی ورودی دانشگاه تهران در اواسط دهه چهل جلالی در رشته هنرهای تزئینی بود. با این حال درس را تمام نکرد و راهی ایتالیا شد. او در فرهنگستان هنرهای زیبای رم تحصیل کرد و ابتدا سینما و بعد نقاشی خواند. هیچکدام از این دو را تمام نکرد و به فرانسه رفت. در اواسط دهه پنجاه در حالی که همسری فرانسوی داشت به ایران برگشت و اما در سینمای آن دوره ناکام ماند. در این دوره دست به کارها متفاوتی زد اما با توجه به شناختی که از زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی داشت، در ترجمه به بیشترین موفقیت رسید. او کتابهایی از سلمان رشدی، بالزاک، آلن فورنیه، چارلز دیکنز، ژول ورن و سیمون دوبووار هم منتشر کرده است.
همینطورر هارولد پینتر و دای ترویس کتاب را برای تئاتر بازنویسی کردهاند. این کتاب هم توسط نشر هرمس و با ترجمه عباس پژمان در ایران منتشر شده است.
نظرات کاربران