0

فیلم کیمیا

فیلم کیمیا

فیلم کیمیا فیلمی ایرانی است که توسط احمدرضا درویش در سال ۱۳۷۳ ساخته شده و در سیزدهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اکران شد.

به گزارش خوبو، کیمیا یکی از فیلم‌های خوب دهه 70 سینمای ایران است که مورد توجه تماشاگران، منتقدین و جشنواره‌‌ فیلم فجر قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 6.2 را کسب کرده است. 280 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

عوامل و بازیگران فیلم کیمیا

کیمیا فیلمی است که در ژانر درام، جنگی و دفاع مقدس توسط احمدرضا درویش ساخته شده است. احمدرضا درویش از فیلم‌سازان به‌نام سینمای ایران است که فیلم‌های زیادی را حول محور جنگ ایران و عراق ساخته است و کیمیا در کنار دوئل، سرزمین خورشید، متولد ماه مهر و رستاخیز از مطرح‌ترین آن‌ها است.

کارگرداناحمدرضا درویش
تهیه کنندهشرکت سهامی پخشیران
نویسندهاحمدرضا درویش
بازیگرانخسرو شکیبایی
بیتا فرهی
رضا کیانیان
زهرا اویسی
محمودرضا ثانی
نادر رجب پور
تدوینعباس گنجوی
موسیقیاحمد پژمان
سال ساخت1373
مدت زمان فیلم92 دقیقه
نمره IMDB6.2
پوستر فیلم کیمیا

خلاصه داستان

در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا (خسرو شکیبایی) باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت قوای دشمن در می‌آید. همسر رضا حین عمل جراحی می‌میرد و شکوه جراح (بیتا فرهی)، فرزند رضا را نجات می‌دهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد که همه اعضای خانواده‌اش را از دست داده است. حال او در جست‌وجوی تنها باز مانده خود، فرزندش است. کیمیا، فرزند رضا، نزد شکوه در مشهد زندگی می‌کند. مشکل اینجاست که شکوه به طور کامل به کیمیا وابسته است…

نقد و بررسی فیلم کیمیا

کیمیا، چهارمین فیلم احمدرضا درویش با حضور در سیزدهمین دوره‌ جشنواره‌ی فجر در رشته‌های مختلفی نامزد سیمرغ بلورین گشت که از این میان سه سیمرغ را از آن خود کرد. یکی از این سیمرغ‌ها نصیب زنده‌یاد خسرو شکیبایی شد که حضور مجددش در کنار بیتا فرهی مهر تاییدی بود بر توانمندی این زوج موفق. نقطه‌ قوت فیلم نیز در وجود همین زوج شکیبایی-فرهی نهفته است.

حضوری که تفاوت آشکاری با دیگر بازی‌های این زوج، چه در «هامون» و «بانو» مهرجویی و چه در «زندگی» اصغر هاشمی دارد. نقش‌آفرینی در فضایی آیینی که اهمیت محیط‌های آپارتمانی در آن تا حد امکان تقلیل یافته است.

احمدرضا درویش در سینمای ایران جزء آن دسته از کارگردان‌هایی است که بدنه‌ اصلی آثارش را فیلم‌های دفاع مقدسی تشکیل می‌دهد. یکی از مضامین اصلیِ شهره‌ترین فیلم وی یعنی «دوئل»،  قهرمان‌سازی از رزمنده‌ای است که پس از سال‌ها اسارت به وطنش بازگشته. ریشه‌ این مضمون را باید در «کیمیا» جُست.

کیمیا داستان آزاده‌ای به نام رضا (خسرو شکیبایی) است که پس از بازگشت به ایران به دنبال فرزند خویش می‌گردد. او تمام خانواده‌اش را در جنگ از دست داده و تنها کسی که برایش باقی مانده یک دختر خردسال است. پس از جستجوی فراوان متوجه می‌گردد که دکتری به نام شکوه (بیتا فرهی) دخترش را به سرپرستی گرفته و هم اکنون ساکن مشهد است.

بنابراین برای بازگرداندن فرزندش عازم مشهد می‌شود. رضا پس از کش‌وقوس‌های بسیار و جلسات متعدد با شکوه و برادرش (رضا کیانیان) رضایت می‌دهد تا آینده دخترش را به دست خانم دکتر بسپارد. این همان مضمونی است که درویش بعدها در «دوئل» با کمی تغییر تکرار می‌کند؛ آزاده‌ای که دست به فداکاری می‌زند و بُعدی قهرمانانه می‌یابد.

این چند خط شاکله‌ پیرنگ فیلمی است که نیمی از آن به مقدمه‌ای الکن سپری می‌شود. در همان نماهای ابتدایی فیلم، درویش در پوشش یک گروه فیلمبرداری که برای تهیه‌ی خبر به مناطق جنگ‌زده آمده‌اند، آلام مردم مصیب‌زده را به تصویر می‌کشد. او مخاطب را با پی‌.او.وی دوربینِ گروه فیلمبرداری همراه می‌کند و با خلق فضایی مستندگونه، شروعی ناگهانی و غافل‌گیرکننده را رقم می‌زند.

مجموعه‌ای از مصائب در این مقدمه‌ نیم ساعتی، از مرگ والدین و همسر رضا گرفته تا اسارتش، بر مخاطب عرضه می‌گردد. اما علت این بریز و بپاش در مقدمه‌ای بی‌پایان چیست که حتی تماشاگر را از فیلم زده می‌کند؟

این مقدمه‌ی گنگ که همچون وصله‌ای ناجور به تن فیلم زیادی می‌کند، فقط و فقط یک کارکرد دارد. آن هم رساندن رضا بر سر دو راهی تصمیم‌گیری است. مقصد درویش مشخص است. ایجاد دو راهی‌ای در انتهای فیلم که در آن رضا باید بر سر پس گرفتن دخترش یا سپردن او به شکوه دست به انتخاب بزند.

طبیعی است که فیلمساز برای رسیدن به این نقطه تجربه‌ی سختی را برای رضا خلق کند تا تصمیم‌گیری قهرمانش سخت‌تر شود. اما مشکل زمانی ایجاد می‌شود که فیلمساز ناتوان از خلق یک پیرنگ صحیح با نقاط عطف لازم برای فیلمش، مقدمه‌ای بی‌قواره را بر آن می‌دوزد. به دیگر بیان، کاراکتر اصلی فیلم به ‌جای عبور از نقاط عطف درام برای رسیدن به لحظه‌ی تصمیم‌گیری، با مقدمه‌ای بی‌ربط و پرحرف به این نقطه می‌رسد. همین می‌شود که با یک فیلم دو پاره مواجه‌ایم. فیلمی که تکه‌های آن ارتباط اندکی با هم دارند.

دیگر سویه‌‌ منفی چنین مقدمه‌ای در پایان مشخص می‌گردد. چگونه شخصیت زخم خورده‌ای که تمام خانواده‌ی خویش را از دست داده و از دار دنیا تنها یک دختر برایش باقی مانده‌، به پس نگرفتن فرزندش رضایت می‌دهد؟ پرداخت این‌گونه موقعیت‌های غامض نیازمند یک سری جزئیات است که در انتها به تغییر و تحول در کاراکترها بینجامد.

با چند رفت‌وآمد و گفتگو، سکانس‌ رویاگونه و کمی باران، کسی نظرش بر مساله‌ای به این مهمی عوض نمی‌شود؛ و اساسا برای تحول کاراکتر به چیزی بیش از این‌ها نیاز است. این‌جا می‌توان متوجه شد که مقدمه‌ی زیاد از حد فیلم نه تنها اضافی است، که حتی نمی‌تواند در تنش نهایی فیلم تاثیر چشمگیری داشته باشد.

برای پی‌بردن به تنش نهایی نداشته‌ کیمیا، کافی است آن را با «بیداری رویاها»ی باشه‌آهنگر که موقعیت‌ دراماتیک تقریبا مشابهی با این فیلم دارد، مقایسه کنیم. هر چند پیرنگ دو فیلم تفاوت‌هایی جدی با یکدیگر دارند، اما در انتهای هر دو، شاهد یک تصمیم‌گیری هستیم که در نهایت منجر به قهرمان‌سازی از یک شخص می‌شود.

داوود که تصور می‌کرده برادرش به شهادت رسیده است، با همسرِ برادرش ازدواج می‌کند. مدت‌ها بعد خبر می‌رسد که نه تنها برادرش همه این سال‌ها زنده بود و در اسارت زندگی می‌گذرانیده که حتی حالا در راه بازگشت به کشور خویش است. اکنون می‌توان گمان کرد که چه وضعیت پیچیده‌ای برای کاراکترها شکل می‌گیرد.

باشه‌آهنگر در «بیداری رویاها» از تمام پتانسیل این موقعیت برای ایجاد یک گره‌ی روایی استفاده می‌کند. در صورتی که درویش در «کیمیا» نمی‌تواند پتانسیل درونی موقعیت را به نحوی هدایت کند که در داستانش نمود بیرونی یابد. بدین سبب به جای روبه‌رو شدن با یک گره‌ی روایی در پایان فیلم، در برابر سلسله‌ای از کنش‌های نامربوط قرار می‌گیریم. یک سری رفت و آمد که نه تماشاگر را سرگرم می‌کند، نه او را به درک جدیدی می‌رساند.

نویسنده: امیرحسین رضائی فر
منبع: سایت فیلم گردی

بیتا فرهی در فیلم کیمیا

فهرست جوایز فیلم کیمیا

در سیزدهمین دوره برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال 1373، فیلم دوئل نامزد دریافت یازده سیمرغ بلورین جشنواره برای بهترین کارگردانی (احمدرضا درویش)، بهترین بازیگر نقش اول مرد (خسرو شکیبایی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (بیتا فرهی)، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (رضا کیانیان)، بهترین تدوین (عباس گنجوی)، بهترین فیلمبرداری (محمود کلاری)، بهترین موسیقی متن (احمد پژمان)، بهترین طراحی صحنه و لباس (احمدرضا درویش)، بهترین جلوه‌های ویژه (محمدرضا شرف الدین)، بهترین صدابرداری (بهروز معاونیان و اصغر شاهوردی) و بهترین صداگذاری و میکس (جهانگیر میرشکاری و بهروز معاونیان) شد و در پایان موفق به کسب سه سیمرغ بلورین، یک دیپلم افتخار و یک جایزه ویژه هیئت داوران شد.

  • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (خسرو شکیبایی)، دوره ۱۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری (بهروز معاونیان و اصغر شاهوردی)، دوره ۱۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۳
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه (محمدرضا شرف الدین)، دوره ۱۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۳
  • برنده دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه (احمدرضا درویش)، دوره ۱۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۳
  • جایزه ویژه هیئت داوران، دوره ۱۳ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۷۳

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *