فیلم ماجرای نیمروز: رد خون فیلمی ایرانی است که توسط محمدحسین مهدویان در سال ۱۳۹۷ ساخته شده و در سی و هفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد.
به گزارش خوبو، ماجرای نیمروز: رد خون از بهترین فیلمهای دهه 90 سینمای ایران است که مورد توجه تماشاگران، منتقدین و جشنوارههای داخلی قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره متوسط 6.3 شده است. 1700 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
این فیلم با ثبت هفده میلیون و صد هزار دقیقه تماشا در سه روز ابتدایی انتشار، پر بازدیدترین فیلم سیاسی اجتماعی شبکه نمایش خانگی لقب گرفت. این رکورد تا پیش از این، در اختیار قسمت اول این فیلم به نام ماجرای نیمروز بود.
دانلود فیلم ماجرای نیمروز: رد خون
عوامل و بازیگران فیلم ماجرای نیمروز: رد خون
ماجرای نیمروز: رد خون فیلمی است که در ژانر تاریخی، درام، دلهره آور و اکشن توسط محمدحسین مهدویان ساخته شده است. مهدویان از فیلمسازان جوان و مهم سینمای ایران در دهه اخیر بوده که موفق شده آثار پرطرفداری همچون ماجرای نیمروز، لاتاری، درخت گردو، شیشلیک، مرد بازنده و مجموعه زخم کاری را کارگردانی کند.
هادی حجازی فر و جواد عزتی همچون قسمت اول این داستان، نقشهای اصلی فیلم را ایفا میکنند. محسن کیایی و بهنوش طباطبایی از جمله بازیگران اضافه شده به فیلم هستند.
کارگردان | محمدحسین مهدویان |
تهیه کننده | سید محمود رضوی |
نویسنده | حسین تراب نژاد ابراهیم امینی |
تدوین | محمد نجاریان |
بازیگران | جواد عزتی هادی حجازی فر بهنوش طباطبایی مهدی زمین پرداز محسن کیایی هستی مهدوی حسین مهری محمد عسگری |
موسیقی | حبیب خزایی فر |
سال ساخت | 1397 |
مدت زمان فیلم | 125 دقیقه |
نمره IMDB | 6.3 |
فروش گیشه | 6٬235٬000٬000 تومان |
خلاصه داستان
روایت کلی این فیلم پیرامون اتفاقات بعد از پایان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ و عملیات مرصاد است. نیروهای امنیتی ایران متوجه حضور نفوذیهای سازمان مجاهدین خلق پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران در جبهه میشوند. با ارسال دو مأمور امنیتی به بغداد میخواهند قبل از شروع عملیات فروغ جاویدان، عباس زریباف فرمانده این عملیات را ترور کنند. اما داستان طور دیگری رقم میخورد.
نقد و بررسی فیلم ماجرای نیمروز: رد خون
قسمت اول ماجرای نیمروز برای محمدحسین مهدویان یک موفقیت بزرگ بود. کارگردانی که توانست سبک و سیاق کارگردانی خود و تاکید بر استفاده از لنزهای واید و در نهایت فرم روایت خود به سبک آثار مستند را به عنوان سبک فیلمسازیاش به مخاطب عرضه نماید و با اقبال عمومی مواجه شود. ماجرای نیمروز درباره عملیاتی علیه سازمان مجاهدین خلق بود که در نهایت به کشته شدن یکی از اعضای ارشد بلند پایه این گروه تروریستی منجر میشد. در قسمت دوم این فیلم که رد خون نام دارد، مهدویان بار دیگر گروه اطلاعاتی فیلم را به سراغ سازمان مجاهدین خلق میفرستد تا این بار روایتگر عملیات مرصاد باشند که از جمله مهمترین عملیاتهای نظامی ایران در روزهای آخر جنگ به شمار میرود.
در عملیات مرصاد که از سوی سازمان مجاهدین فروغ جاویدان نامگذاری شده بود، این سازمان پس از اعلام آتش بس میان عراق و ایران و پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل، با هماهنگی رژیم بعث عراق به ایران حمله و قصد داشتند به سرعت پایتخت را به اشغال خود درآوردند اما در این راه شکست سختی متحمل شدند و بسیاری از اعضای سازمان نیز در این عملیات کشته شدند. گفته میشود همزمان با حمله مجاهدین به ایران، ارتش عراق نیز مناطقی از روستاهای اطراف کرمانشاه را با بمبهای گاز خردل و گاز اعصاب بمباران کرد که باعث کشته و زخمی شدن بسیاری از هموطنانمان شد و بازماندگان آن حادثه نیز متحمل درد و رنج فراوانی گشتند.
محمدحسین مهدویان در ماجرای نیمروز 2: رد خون سعی کرده روایتگر این واقعه در تاریخ جنگ باشد و البته این بار برخلاف قسمت قبل، تصمیم گرفته تا دوربین را به درون تشکیلات سازمان مجاهدین هم ببرد و بخشی از تفکرات آنها را به تصویر بکشد. اما فیلمنامه جدید مهدویان با ایرادات ریز و درشتی در روایت همراه است که باعث چندپارگی داستان و مدت زمان طولانی اثر گردیده است. نخستین ایراد بزرگ فیلم، خرده روایتهای فراوانی است که در طول قصه شکل میگیرد اما به خوبی پرورش نمییابند و یا به خنثیترین شکل ممکن به سرانجام میرسند.
در رد خون برخی از شخصیتهای قسمت قبل به شهادت رسیدهاند تا شخصیتهای جدید معرفی شوند. اما نفرات جدید برخلاف شخصیتهای قبلی، فاقد پرداخت لازم هستند و نمیتوانند سمپاتی با تماشاگر داشته باشند. شخصیت افشین (محسن کیایی)، یکی از شخصیتهای جدید اضافه شده به داستان است که تکلیف تماشاگر هرگز با او مشخص نمیشود. وی عضو اطلاعاتی ایران محسوب میشود که همسرش به عضویت سازمان مجاهدین درآمده است. اما افشین که این مسئله را از اطلاعات مخفی کرده، در طول قصه بارها از جمع کردن ماجرا سخن میگوید اما تا پایان فیلم هدف او مشخص نمیشود و حتی کوچکترین تصمیمی که بتوان وی را مصمم به حل و فصل نمودن مشکل دانست بیان نمیشود. او در طول قصه مدام به دنبال کمال است و به عنوان نفر دوم، صحبتهای دیگران را تکمیل میکند و کارکرد دیگری در داستان ندارد.
دوربین مهدویان همانطور که اشاره شد، برخلاف قسمت نخست این بار به درون سازمان مجاهدین هم میرود تا تماشاگر بتواند با ساز و کار این سازمان و تفکرات عجیب و غریب شان آشنا شود. مسلماً مهدویان مطالعات فراوانی درباره این سازمان انجام داده و با اعمال تروریستی گسترده آنها در طول تاریخ آشنا شده. اما تصویری که از سازمان مجاهدین برای مخاطب نقش میبندد، تفکرات کلیشهای است که از این سازمان در یادها مانده است. عیان است که موقعیت مضحک خواندن فاکتها واقعیت تاریخی داشته و یا رفتارهای سازمانی مجاهدین یکی از شناختهشدهترین عناصر این گروه را تشکیل میدهد. اما به نظر میرسد که برای به تصویر کشیدن افرادی که بسیاری از ایرانیان را در عملیات مرصاد به خاک و خون کشیدند، میبایست پرداخت دقیقتری صورت میگرفت تا چهرهای کاریکاتور مآبانه از آنان ترسیم نشود و این سوال در ذهن تماشاگر باقی نماند که چطور افرادی با چنین سطحی از شعور توانستهاند ترورهای فراوان انجام دهند!
شاید به همین دلیل هم باشد که شخصیتهای سیما و زهره و البته عباس، نمیتوانند بخش دوم فیلم که پرداختن به سازمان مجاهدین است را به درستی هدایت نمایند چراکه علناً پرداخت صحیحی درباره آنها شکل نگرفته است. سیما یکی از اعضای مجاهدین است که ظاهراً خیلی دل خوشی از حضور در این سازمان ندارد اما در رفتار و عمل، چندان مخالفت خود را علنی نمیکند و حتی در حمله به ایران نیز پا به پای اعضای سازمان به مبارزه میپردازد بی آنکه اثری از تزلزل در روحیه سازمانی او مشاهده نماییم. اما به یکباره در بخشهایی از داستان دچار تحول شده و رسیدن به فرزند به عنوان دلیل او برای حضور در ایران ارزیابی میشود! مهدویان نتوانسته شخصیت سیما را در طول داستان به خوبی پرورش دهد تا بتوانیم به خط مشی ذهنی او پی ببریم تا راحتتر با تصمیماتش و حتی رابطه با همسرش کنار بیاییم.
خرده روایتهای اضافه نیز زمان مفید فیلم را به چالش کشیده است. ماجرای مسعود و بازجوییهای کماکان عجیب و غریب او در این قسمت نیز وجود دارند و یک داستان ترور نیز به آن افزوده شده که به بدترین شکل ممکن پیگیری و به پایان میرسد. مسعود که پرداخت شخصیت او در قسمت قبل و میزان مهربانی های او با دستگیر شوندگان انتقادات بسیار زیادی را به همراه آورده بود، در این قسمت نیز تکرار شده است و او رفتاری بسیار مهربانانه با اعضای سازمان دارد و حتی در مقطعی برای سرنوشت آنها اشک می ریزد! شاید اگر نگاه مهدویان به شخصیت مسعود مانند پرداختِ صادق و حتی کمال بود، میشد او را راحتتر باور کرد اما در حال حاضر، مسعود رفتاری را بهکار میگیرد که جایش هرگز در آن مسئولیت مهم و مقطع زمانی مذکور نبوده است.
با تمام ایرادتی که می توان به فیلمنامه ماجرای نیمروز 2: رد خون وارد دانست، ذکر این نکته نیز ضروری است که فیلم از منظر فنی یکی از شایستهترین آثار سینمای ایران محسوب میشود که به لطف بودجه مناسبی که در اختیار داشته، توانسته طراحی صحنه میدانی خوبی داشته باشد و در اجرا نیز به بهترین شکل ممکن عمل کند. خوشبختانه دوربین مهدویان این بار کمتر دچار تکانهای شدید میشود که باعث شده تمرکز تماشاگر از دست نرود. طراحی صحنههای بیرونی و مختصر صحنههای جنگ نیز به خوبی انجام شده که نشان از دقت عمل مهدویان در کارگردانی دارد. شاید تنها بخشی در فیلم که دچار نوعی بی نظمی است، موسیقی متن فیلم باشد که گاهی در زمان اشتباهی پخش میشود و حس صحنه را دچار اخلال میکند.
در میان بازیگران فیلم، بهترین عملکرد مربوط به جواد عزتی است که اگرچه نقش چندان زیادی در مقایسه با دیگر بازیگران در فیلم ندارد، اما توانسته در جایگاه یک اطلاعاتی، تصویری قاطع و محکم و البته بی رحم از شخصیت صادق به مخاطب ارائه دهد. بازی خوب عزتی در این نقش، بار دیگر تواناییهای او برای بازی در نقشهای غیر کمدی را به تصویر کشیده است. هادی حجازی فر نیز یکی دیگر از بازیهای خوب فیلم را رقم زده که البته با پرداخت متزلزل شخصیت کمال، بازی خوب او نسبت به قسمت اول کمرنگ تر جلوه میکند. شاید نیاز بود تا مهدویان دائم تصویر عجیب تخمه خوردن کمال را در چند سکانس به تصویر نمیکشید! محسن کیایی و بهنوش طباطبایی نیز به جهت شخصیت پردازی ضعیف افشین و سیما، نتوانستهاند در فیلم کاری صورت دهند.
ساخت آثاری مانند ماجرای نیمروز 2: رد خون برای سینمای ایران اتفاق خوش یُمنی محسوب میشود چرا که شاید نسل جوان ایرانِ امروز اطلاع چندانی از تاریخ پر ماجرای جنگ نداشته باشد و ساخت اینگونه آثار کمک شایانی به درک موضوعات تاریخی خواهد کرد. مهدویان در رد خون مانند همیشه به نکات فنی مسلط بوده و از این حیث اثری شایسته تحسین است، اما زمانی که به فیلمنامه میرسیم، حفرههای فراوانی در آن مییابیم که نیازمند بازنگری است. ارائه یک تصویر کاریکاتور مآبانه از یک سازمان تروریستی بیرحم که جنایات فراوانی مرتکب شده، نمیتواند تاثیر مناسبی بر ذهن تماشاگر بر جای بگذارد. شاید نیاز بود که مهدویان صرفاً به جای ایجاد ارتباط عاطفی میان تماشاگر و عضو زن سازمان مجاهدین و قربانی نشان دادن وی، پیچیدگیهای دراماتیک بیشتری را به کار بگیرد تا ذهن تماشاگر تحلیل عمیقتری از وضعیت آن روزهای سازمان مجاهدین داشته باشد. اما در نهایت پیام مهدویان درباره این سازمان بسیار سر راست و واضح است و همین نگاه کم جزئیات باعث میشود تا قصه توان کافی برای باقی ماندن در ذهن تماشاگر را نداشته باشد.
نویسنده: میثم کریمی
منبع: سایت مووی مگ
فهرست جوایز فیلم ماجرای نیمروز: رد خون
در سی و هفتمین دوره برگزاری جشنواره بینالمللی فیلم فجر در سال 1397، فیلم ماجرای نیمروز: رد خون نامزد دریافت 11 سیمرغ بلورین جشنواره از جمله برای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی (محمدحسین مهدویان)، بهترین بازیگر نقش اصلی زن (بهنوش طباطبایی) و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (جواد عزتی) شد، که در پایان موفق به دریافت سه سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری، بهترین طراحی لباس و بهترین جلوه های ویژه میدانی شد. این فیلم همچنین در بیستمین دوره جشن حافظ نامزد دریافت 12 جایزه شد، هرچند هیچ جایزهای کسب نکرد.
- برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس (محمدرضا شجاعی) دوره ۳۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۷
- برنده سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری (مهرشاد ملکوتی) دوره ۳۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۷
- برنده سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه میدانی (ایمان کرمیان) دوره ۳۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۹۷
نظرات کاربران