فیلم نیوه مانگ فیلمی ایرانی است که توسط بهمن قبادی در سال ۱۳۸۵ در یکی از روستاهای ایران با حضور بازیگران محلی و تعدادی از بازیگران سرشناس ساخته شده است.
به گزارش خوبو، نیوه مانگ یکی از بهترین فیلمهای پس از انقلاب سینمای ایران است که مورد توجه جشنوارههای بینالمللی قرار گرفت و چندین جایزه نیز دریافت کرد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره خوب 7.2 شده است. 2900 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
نیوه مانگ به معنای نیمه ماه محصول مشترک ایران، اتریش و فرانسه است و بیشتر دقایق فیلم به زبان کردی فیلمبرداری شده است. پروانه نمایش نیوه مانگ در سینماهای ایران صادر نشد.
عوامل و بازیگران فیلم نیوه مانگ
نیوه مانگ فیلمی است که در ژانر درام، کمدی و موسیقی توسط بهمن قبادی ساخته شده است. بهمن قبادی از کارگردانان مطرح سینمای ایران و از جمله کارگردانان نسل دوم موج نوی سینمای ایران است. بدون شک، نیوه مانگ از بهترین آثار ساخته شده توسط قبادی در کنار آوازهای سرزمین مادریام، لاکپشتها هم پرواز میکنند، کسی از گربههای ایرانی خبر نداره و زمانی برای مستی اسب ها است.
چهارمین فیلم سینمایی بهمن قبادی، همچون سه اثر پیشین این کارگردان مطرح، به درد و رنج مردم کرد میپردازد. بهمن قبادی در برنامه آپارات بیبیسی فارسی عنوان نمود یک تهیهکننده انگلیسی پیشنهاد ساخت فیلمی به مناسبت دویست و پنجاهمین سالگرد تولد ولفگانگ آمادئوس موتسارت، آهنگساز اتریشی را به من داد. او گفت می خواهم در پروژهای باشی که پنج فیلمساز از پنج نقطه دنیا پنج فیلم به همین مناسبت میسازند.
من هم تصمیم گرفتم که یک موتسارت امروزی درست کنم. به اعتقادم موتسارت یک شخص نیست، بلکه روحی است که در خیلی از آهنگسازهای امروزی میتوانیم او را کشف کنیم. یکی از اینها ‘ مامو’ هست که متأسفانه مدتی پیش فوت کرد. من خواستم موتسارت کردی بسازم در سرزمینی که موسیقی همچنان در بند است و زنان حق خواندن ندارند. در این فیلم هر سکانس قرار است که بخشی از شخصیت موتسارت را تعریف کند. او کسی بود که اعتقاد به جادو داشت، اعتقاد داشت که موسیقی میتواند معجزه کند. باور به مرگ داشت و مرگ دغدغه و مسئله اصلیاش بود. به همین خاطر من دو سه سکانس به مرگ اشاره میکنم.
کارگردان | بهمن قبادی |
تهیه کننده | بهمن قبادی |
نویسنده | بهمن قبادی |
بازیگران | اسماعیل غفاری الله مراد رشتیان فرزین صابونی کامبیز عرشی محمد ناهید شوکت کریمی بهرام زارعی محمد خوش ابرو صدیق بهزادپور علی اشرف رضایی رضا حاج خسروی هدیه تهرانی گلشیفته فراهانی حسن پورشیرازی |
تدوین | هایده صفی یاری |
موسیقی | حسین علیزاده |
سال ساخت | 1385 |
مدت زمان | 107 دقیقه |
نمره IMDB | 7.2 |
خلاصه داستان
مامو که یک نوازنده پیر و زبردست کرد است است، پس از سقوط رژیم صدام قصد دارد برای اجرای کنسرت به همراه فرزندانش راهی کردستان عراق شود. کاکو که یک مرد میانسال بود یکی از دوستان مامو بود که به او ارادت زیادی داشت و اتوبوسی را از دوستش قرض کرد تا راننده او در این سفر باشد و او را همراهی کند. مامو تمامی فرزندانش را از نواحی مختلف جمع کرد تا باهم این سفر را شروع کنند. ولی آخرین فرزندش قبل از حرکت کردن اتوبوس از مامو میخواهد تا پیاده شود و به این سفر نرود. چون به گفته و پیشبینی پیر روستا در صورت رفتن به این سفر و هنگامیکه ماه کامل میشود، برای مامو اتفاق بدی می افتد. مامو این حرف را جدی نمیگیرد و عزمش را برای این سفر جزم کرده است. مامو به سراغ زن خوانندهای به نام هشو (به معنای خوشهٔ انگور) میرود که سالهاست همراه ۱۳۳۴ زن دیگر در تبعید زندگی میکند و همین موضوع موجب شده اعتماد به نفس پیشین خود را از دست بدهد. در طول سفر اتفاقات زیادی برای آنها رخ میدهد.
نقد و بررسی فیلم نیوه مانگ
نیوه مانگ فیلمی در خور و قابل تامل از بهمن قبادی است. فیلمی زیبا که علیرغم رئالیستی بودنش سرشار از احساسات آزادیخواهانه و در عین حال بیریای قبادی است. او سعی دارد بیننده با قصه فیلم همراه و همسفر شود. سفری برای بر آوردن فریاد آزادی. سفری از طنز تا تراژدی و سفری از زندگی به مرگ.
فیلم با صحنهای رقتانگیز آغاز میشود. صحنهای که در میان هیاهوی قماربازان و در فضایی تنگ و تاریک دو خروس به دستور و به امر صاحبانشان به جان یکدیگر میافتند و در این کشاکش دو کودک خردسال مجری برنامه جنگ خونین خروسها که به دستور او شروع به نواختن موسیقی کرده و گه گاه با صدای کودکانهشان آوازی از سر شوق سر میدهند. گویی قبادی سعی دارد در همین صحنه آغازین و کوتاه فیلم بیننده را متوجه کلیت فیلم کرده و با بخشیدن ریتم مناسب در ادامه فیلم آنچه از ذهنش میگذرد را به بیننده انتقال دهد.
صحنهای که بیانگر جنگ و خونریزی و تلاش برای زنده ماندن از سوی عدهای و لذت و منفعت بردن از سوی عدهای دیگر است. و کارگردان به شکلی استادانه و نمادین از موسیقی زنده توسط دو کودک خردسال در این صحنه استفاده کرده که هم اندکی از تلخی صحنه را کم کرده باشد و هم قدمی به منظورش نزدیکتر شده باشد. پس از چند لحظه، نماهای پریشانکننده جنگ خروس، جابهجا قطع میشوند و دوربین با دنبال کردن پسرکی که در کوچه پس کوچههای تنگ و تاریک و نیمه ویرانه دهی در حال دویدن است، تماشاگر را از دیدن چگونگی خونین و مالین شدن دردناک خروسها، معاف میکند.
بیان تصویری همین چند صحنه برای آن که تماشاگر تصور کند، باز هم با فیلمی با بافتی قوم شناسانه روبرو است، به قدر کافی گویا است. این برداشت به ویژه، با خواندن نوشته زیر که در ابتدای فیلم میآید، قوت میگیرد: به دلیل اهمیت موضوع و موضع خاص کارگردان، آگاهانه تصمیم گرفته شده است که فیلم به زبان اصلی، یعنی کردی و با زیرنویس آلمانی نمایش داده شود. به گزارش رادیو آلمان، وقتی بهمن قبادی شروع به تعریف داستان زندگی قهرمانش، مامو، یعنی تک خال موسیقی کردی آن دوره میکند، تماشاگر میپندارد که حالا با فیلمی جادهای سر و کار دارد. چون مامو با وجود بیماری، پس از سقوط صدام و آزاد شدن کردستان عراق، قصد دارد با ده پسر نوازندهاش عازم این دیار شود، تا اولین کنسرتش را در آزادی و با عنوان فریاد آزادی در این منطقه آزاد شده، به اجرا در آورد.
این سفر ماجراجویانه قرار است با اتوبوس قراضهای که دوست وفادار مامو، کاکو، آن را تعمیر و حاضر کرده، صورت بگیرد. ناگفته پیدا است که این اتوبوس هرگز به مقصد نمیرسد با این حال پیرمرد، امید اجرای این کنسرت از پیش برنامهریزی شده را از دست نمیدهد. در حالیکه نه تنها مشکلات و دشواریهای غیرمترقبه، بلکه مرگ هم که در هیبت زنی زیبا و سرخ پوش او را مثل سایه، گام به گام دنبال میکند، رسیدن به مقصد را ناممکن جلوه میدهد.
تکرار صحنههای درگیری مامو با مرگ، از سوی دیگر، فیلم نیمه ماه را به سرودی تصویری در ستایش زندگی و هجو مرگ نزدیک میسازد. به ویژه هنگامی که در انتهای فیلم، زن زیبایی تابوت مامو را در چشماندازی بیانتها، مسحورکننده و پوشیده از برف به دنبال خود میکشد. این صحنه بس گویا که با موسیقیای جادویی از حسین علیزاده همراه است، به وجه دیگر فیلم که تمجیدی از این هنر و دستاندرکاران آن است، اشاره دارد.
قبادی، خود درباره شخصیت مامو و رابطه آن با موسیقی میگوید: این فکر که از شخصیت مامو، نوعی موتسارت کردی بیافرینم، خیلی خوشآیندم بود. امیدوارم که توانسته باشم این آرزو را برآورده سازم و روح مامو را به موتسارت نزدیک کنم. نیمه ماه، فیلمی جادهای و چند بعدی درباره آزادی، مرگ و موسیقی است که با بافتی مردمشناسانه، مسایل زندگی کردهای ایرانی را مطرح میکند؛ فیلمی دیدنی که نام بهمن قبادی، این کارگردان 38 ساله و فیلمهایش را، چون زمانی برای مستی اسبها و لاک پشتها هم پرواز میکنند، دوباره به صفحات نقد فیلم اغلب روزنامههای اروپا کشانده است.
شاید بتوان گفت که نقش حیاتی در این فیلم را موسیقی بر عهده دارد. هنر بینظیر حسین علیزاده در مقام آهنگساز فیلم ستودنیست و همگام و همقدم تا انتهای فیلم پیش میرود.
در این فیلم موسیقی خود انسان است و درست تا زمانی که درون تابوتش قرار بگیرد نواخته میشود. اشارات زیبایی که به رابطه انسان و موسیقی میشود: تکان خوردن مرده درون قبر پس از شنیدن صدای آسمانی زن، لبخند زدن پیرمرد درون قبر پس از اینکه موفق به خلق موسیقی میشود و از همه زیباتر صحنهای که پیرمرد به جای وصیتنامه، نتهای موسیقی را که قرار بود با پسرانش اجرا کنند در سینه محبوس کرده بود، همگی قابل تاملند.
پیرمرد بیچاره انگار از همان ابتدا میدانست که چه سرنوشتی در انتظار اوست و با اینکه در صحنههای متعدد شاهد خوابیدن خود در قبر است ولی همچنان مصمم و امیدوار به راهش ادامه میدهد. آری انگار خبر داشت و سرنوشتش را به جان پذیرفته بود و مرگ چیزی است که قبادی به آن پرداخته است. دیالوگ اول فیلم از زبان کاکو که میگوید: “از مرگ نترس، چرا که زمانی که او هست تو نیستی و زمانی که تو هستی او نیست.” سایه مرگ همواره همراه انسان است و این اپیدمی را قبادی به خوبی به تصویر کشیده و در طول فیلم شاهد این اتفاق هستیم و شاید همین مسئله به رئال بودن فیلم کمک شایانی کرده است.
نکته قابل توجه و کمتر قابل فهم فیلم نامی است که برای فیلم انتخاب شده (نیوه مانگ). نیوه مانگ اسم دختری است (گلشیفته فراهانی) که هم نقش ناجی پیرمردرا بازی میکند و هم نقش فرشته مرگ او را. این دختر صدایی آسمانی دارد و تلاش میکند گروه موسیقی را به سمت هدفشان پیش ببرد. نیمه ماه بیانگر ماه در شب چهارده است، در طول فیلم به پیرمرد خبر میدهند وقتی ماه به نیمه خودش میرسد اتفاق بدی میافتد. او با دانستن این خبر نیز راه خود را ادامه میدهد و در قسمتی طنز از فیلم به دخترش میگوید: “نه 13 نحس است و نه چهارده و مرگ هم نحس نیست.” او سرنوشتش را پذیرفته و حتی مرگ را هم مثل تمام واقعیات زندگی میپذیرد. فقط برای هدفش که موسیقی و آزادی است آن را به تاخیر میاندازد و با اینکه بارها به چشم خود مرگش را میبیند ولی تا تحقق یافتن هدفش تسلیم آن نمیشود.
دربخشهایی از فیلم شاهد اتفاقات و رد و بدل شدن دیالوگهایی بهیادماندنی هستیم که از جمله میتوان به صحنه شکستن و خرد شدن سازهای موسیقی (که ما از آنها به عنوان سازهای موسیقی اصیل یاد میبریم) توسط مامورین نیروی انتظامی و نیز صحنهای که برای پنهان کردن هشو (هدیه تهرانی) از دید مامورین همگی پسران و خود پیرمرد دست به کار میشوند و او را در داخل مینیبوس قائم میکنند و صحنهای که یکی از پسران پیرمرد قصد فرار و جدا شدن از گروه را کرده ولی پیرمرد او را پس از چند بار صدا زدن و بی اعتنایی او به ضرب گلولهای که به گوشش اصابت میکند وادار به تسلیم شدن و همراهی با آنها میکند که اصابت گلوله پیرمرد به گوش پسر و به تبع آن تشبیه کردن پسر به “ون گوگ “و باز صحنهای که از جسد پیرمرد که دیگر تسلیم مرگ شده و درون تابوت آرام خوابیده و به جای وصیتنامه، نتهای موسیقی را داخل لباسش گذاشته و برای فرزندان و آیندگانش به ارث گذاشته اشاره داشت.
در واقع شاهکار بودن فیلم به دلیل چند لایه بودن آن است و اینکه فیلم در هر کدام از لایهها به خوبی پرداخت شده است. کارگردان به خوبی سمبلها، طنز، درام، موسیقی، مرگ، زندگی، سیاست، آزادی و انسان را در کنار هم در یک داستان ساده و رئال جمع کرده و یک اثر هنری خلق کرده است.
فیلم روندی کمیک دارد و پایانی تراژیک. بیننده در طول فیلم سرشار از سیر کمدی فیلم میشود و از آن لذت میبرد همانطور که در لحظات زندگی انسانها نیز کمدی و طنز وجود دارد و در نهایت این تراژدی مرگ است که کمدی زندگی به آن ختم میشود. فیلم از لحاظ بصری و خلق صحنههای بدیع بسیار قوی عمل کرده و با نشان دادن تصاویر واید و عریض از صحنههای مختلف و تاکید فراوان بر فضاهای سمبلیک و شرایط محیطی خاص مناطق کردنشین و استفاده از رنگهای بعضا خنثی و سرد و با بهره بردن از متریالهای طبیعی و جلوههای خاص تصویری به خوبی توانسته به زیبایی فیلم بیافزاید و حس کسل کنندگی موجود در آثار رئال را به حداقل بیاورد. ناگفته نماند که نايجل بلاک به همراه كرايتن بُن فیلمبرداری این فیلم را برعهده داشتهاند. بهمن قبادی همیشه اینگونه فیلم ساخته است.
نویسنده: خلیل محمدی
منبع: سینما از 30 نما
فهرست جوایز فیلم نیوه مانگ
- جایزه بزرگ صدف طلایی (Golden Shell)، از پنجاه و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین، اسپانیا، مهر ۱۳۸۵
- جایزه بهترین فیلم برداری از پنجاه و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین، اسپانیا، مهر ۱۳۸۵
- جایزه انجمن منتقدان بینالمللی (فیپرشی)، از پنجاه و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم سن سباستین، اسپانیا، مهر ۱۳۸۵
- جایزه برتر جشنواره اوراسیا، قزاقستان
- برنده جایزه فیلم منتخب تماشاگران جشنواره فیلم استانبول
نظرات کاربران