فیلم روز ششم فیلمی ایرانی است که توسط حجت قاسم زاده اصل در سال ۱۳۹۹ ساخته شده و در تیر ۱۴۰۱ در سینماهای سرتاسر کشور اکران عمومی شد.
به گزارش خوبو، روز ششم مورد توجه و تحسین بسیاری قرار گرفته از مهمترین بازماندگان جشنواره سی و نهم فیلم فجر بود.
عوامل و بازیگران فیلم روز ششم
روز ششم فیلمی است که در ژانر درام توسط حجت قاسم زاده اصل ساخته شده است. قاسم زاده اصل که پیش از این چندین تله فیلم و مجموعه تلویزیونی ساخته بوده و به عنوان نویسنده در سینما حضور داشته، با ساخت روز ششم، اولین فیلمش را در سینما کارگردانی کرد.
کارگردان | حجت قاسم زاده اصل |
تهیه کننده | رحمان سیفی آزاد |
نویسنده | حجت قاسم زاده اصل |
بازیگران | مصطفی زمانی بهاره افشاری جمشید هاشم پور امیر جعفری مهران احمدی افشین هاشمی همایون ارشادی بهرام ابراهیمی مهدی حسینی نیا |
تدوین | پرهام وفایی |
موسیقی | آریانا قاسم زاده |
سال ساخت | 1399 |
خلاصه داستان
یک زندانی به نام احمد که تنها پنج روز فرصت دارد جواب چند معما را پیدا کند تا بتواند زنده بماند، بخشی از اتفاقها در گذشته رخ داده که بدون روشن شدن آنها برای مشکلهای امروز جوابی پیدا نخواهد کرد احمد اگر موفق نشود روز ششم کشته میشود.
نقد و بررسی فیلم روز ششم
روز ششم فیلم قابل تاملی است. اما فیلم پر ایراد و نه چندان قدرتمندی هم هست. این جمع متناقض را چطور میتوان توضیح داد؟ حجت قاسمزادهاصل نویسنده و کارگردان فیلم «روز ششم» را بیشتر با مجموع تلهفیلمها و سریالهایی میشناسیم که در تلویزیون نوشته و ساخته است. البته که در مقیاس این روزهای تلویزیون جز پرکارها و در دسته نویسندگان و کارگردانان قابل قبول تلقی میشود.
برگ برنده کارهای قاسمزاده در بخش نویسندگی نهفته است. در همان مختصات باید به دیالوگنویسیهای او اشاره کرد، که انصافا موفق هم بوده است. به بیان بهتر مجموع متنها و آثار او بیش از آنکه بر پایه کارگردانی پیش برود روی دوش فیلمنامه و به طور خاص دیالوگنویسیهایش به جلو حرکت کردهاند. اما نکته کلیدی در این میان چیست؟ اینکه سریال یا فیلمسازی برای مدیوم تلویزیون مختصات خودش را دارد و در سینما ماجرا طور دیگری رقم میخورد.
یکی از کلیدیترین نکات در مورد کار در سینما، توجه ویژه به اندازه پرده است. پرده عریض سینما خیلی بیشتر از مدیوم کوچک و متوسط تلویزیون به قاببندیها، کارگردانی، زیبایی بصری، مدیریت صحنه و کنش و واکنشهای تصویری اهمیت میدهد. در سینما در کنار قصه و روایت متنی و دیالوگها، این تصویری شدن موقعیتهاست که اهمیت دارد. روز ششم این ویژگیها را به هر دلیلی ندارد و از حیث بصری به یک فیلم تلویزیونی شبیه است تا اثری که برای پرده سینما ساخته شده باشد. البته با یکبار تماشا کردن فیلم میتوان دریافت که روز ششم از کمبود سرمایه رنج برده و اثری اقتصادی است. با این همه مخاطب تنها اثری را مدنظر قرار میدهد که روی پرده میبیند؛ و چندان واقعی به محدویتهای پشتصحنه فیلم نمینهد.
حال پرسش این است که آیا روز ششم فیلمنامهای استاندارد و بینقص دارد و تنها در اجرا و کارگردانی ضعف دارد؟ پاسخ منفی است. بهگمان این قلم همین که یک نویسنده و کارگردان سراغ نگارش و تولید اثری در گونه پلیسی و معمایی رفته است به خودی خود یک امتیاز ویژه برای فیلم تلقی میشود.
چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، سینمای ایران سالهاست عطش تجربه گونههای متنوع سینمایی را دارد. اما تنها دسته بزرگی از فیلمهای منتسب به سینمای اجتماعی و تعداد معتنابهی فیلم در فضای کمدی و طنز تلخ را به خود دیده است. اینکه چرا اینطور شده است بحثی مستقل و مفصل را میطلبد. اما همانطور که مطرح شد روز ششم چون در سینمای ژانر ساخته شده است، فیلم قابل تاملی است. چون تلاش میکند قصه بگوید، تخت نباشد، پیچ و تابهای داستانی داشته باشد و طرح معماهایش گریبان مخاطب را بگیرد. فیلمساز تا اندازهای هم در این زمینه موفق بوده است، اما ایرادهای اساسی به متن وارد است.
یکی از اساسیترین ایرادهای متن نامشخص بودن رگ و پی شخصیت اصلی داستان یعنی احمد (مصطفی زمانی) و دوست و همکارش شفیع است. در معرفی این دو در همین اندازه اکتفا شده است که اهل خلافکاری هستند اما مدتهاست که کنار کشیدهاند و در این مسیر قواعد و ضوابط خودشان را دارند. از این مهمتر اینکه شکل و شمایل رفتاری احمد و شیوه ارتباطش با افسر آگاهی (افشین هاشمی) بیش از آنکه مدل ارتباط یک بزهکار با یک نیروی پلیس را تداعی کند، شبیه ارتباط یک مامور مخفی آگاهی با نیروی رسمی پلیس ترسیم شده است. مشخص نیست که ارتباط میان احمد و افسر آگاهی چرا و چگونه شکل گرفته است.
حال فرض میکنیم طبق قواعد ژانر افسر آگاهی منتظر آزادی احمد بوده تا بالاخره تکلیف ۵۰ کیلو طلای مفقود شده را مشخص کند؛ که البته با اغماض از کنار آن میگذریم. نکته مهمتر این است که بخش بزرگی از گرههای دشوار و حل ناشدنی فیلم صرفا با پیگیری حداقلی و حضور احمد گشوده میشود. بیآنکه دشواری و ناگسستنی بودن این گرهها برای مخاطب مشخص شود. در واقع گرههای پیچیده و تو در تو به راحتی و صرف تصمیم احمد گشوده میشوند.
در این مدل این حل مسئله نیست که برای مخاطب هیجان ایجاد میکند، بلکه تعدد گرهها و اتصال درونی و ماتریسوار آنهاست که فرصت طرح سوال «این گره چطور باز شد؟» را از مخاطب میگیرد. از این مهمتر اینکه گرههای داستانی غالبا در قالب دیالوگهای دو نفره و چند نفره میان شخصیتها باز میشود و هیچ کنش و واکنش سینمایی و بصری در کار نیست. در واقع شخصیتها برای هم توضیح میدهند که گرهی وجود دارد، برای هم توضیح میدهند که گره باید باز شود و برای هم (یا برای مخاطب) توضیح میدهند که گره باز شد و خلاص.
ما شاهد باز شدن گرهها با دیالوگهایی هستیم که بین شخصیتها برقرار میشود. هیچ کدام از موانع پیش روی «احمد» به عنوان پروتاگونیست داستان آنقدر قوت و قدرت ندارند که مانعی پیش روی او تلقی شوند، حتی آنقدر قدرت ندارند که برای برطرف کردن آنها احمد به زحمت بیفتد. شاید دشوارترین مانع پیش رو به صحبت نیفتادن شخصیت «صابری» است که با یک گریم و اسپری سر و تهش هم آورده میشود.
حال بماند ایرادات غیرقابل گذشتی که در مورد شخصیت پردازی «نگین» (بهاره افشاری) که به کانادا سفر کرده و خانه صابری شنود گذاشته و بیمنطق یکپا آلکاپون است برای خودش یا شخصیت «صابر» جمشید هاشمپور و «سیامک» و… «روز ششم» دیالوگهای بانمک و بامزه کم ندارد، دیالوگهایی که تا حدی باعث شده احمد را به عنوان یک بزهکار ویژه باهوش دوست داشته باشیم. حتی برخی از دیالوگها از کیفیتی برخوردارند که احتمالا در یاد بمانند.
اما این همه منجر به اثری شده که تمام داستانش را در قالب دیالوگهای دو نفره و نماهای بسته و متوسط دو یا چند نفره روایت میکند و بیش از آنکه کنش و واکنشهای سینمایی منجر به شکلگیری موقعیت و ایجاد گره و در ادامه گرهگشایی شود، اطلاعات درون ذهن شخصیتها و بیان مستقیم آنهاست که داستان را برای مخاطب بیان میکند. پر واضح است که فیلم سینمایی و اثر تصویری صرفا با دیالوگ ساخته نمیشود. اینجاست که نقش کارگردانی به شدت تلویزیونی و فیلمنامه دیالو محور فیلم در نتیجه به شدت متوسط آن نقش بهسزایی ایفا میکند و این فیلم را از تبدیل شدن به یکی از بهترین فیلمهای معمایی و پلیسی سینمای ایران فرسنگها دور نگه میدارد.
نویسنده: محمدرضا مقدسیان
منبع: سایت فیلیمو
نظرات کاربران