فیلم شیرین فیلمی ایرانی است که توسط عباس کیارستمی در سال ۱۳۸۷ ساخته شده و در بخش خارج از مسابقه شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش گذاشته شد.
به گزارش خوبو، فیلم تصویرگر نگاه 113 بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است، در حالی که صداهایی از خواندن منظومه خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش میرسد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره متوسط 6.7 شده است. 2700 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
همه بازیگران فیلم به جز ژولیت بینوش، ایرانی و همگی از هنرپیشگان حرفهای سینمای ایران هستند. در فیلم شیرین زنان هنرپیشه در برابر دوربین ظاهر شده و نگاهها و واکنشهای خود را هنگام تماشای فیلمی بر اساس بخشی از داستان عاشقانه ایرانی افسانهای خسرو و شیرین با مضامین ایثار زنان به نمایش گذاشتهاند. البته مردان هم در سالن سینما دیده میشدند. اما در حاشیه دوربین دیده میشوند و دوربین فقط روی بازیگران زن تمرکز میکند.
فیلم شیرین که به شیوه دیجیتال فیلمبرداری شدهاست. شیرین نامزد جایزه بهترین فیلم آسیایی جشنواره بینالمللی فیلم توکیو شد.
عوامل و بازیگران فیلم شیرین
شیرین فیلمی است که در ژانر درام توسط عباس کیارستمی ساخته شده است. کیارستمی فیلمسازی تأثیرگذار در سینمای جهان بهشمار میآید و آثار وی با استقبال فراوان ناقدان، داوران، کارگردانان، فستیوالها و بنیادهای فرهنگی و هنری جهان روبهرو شده است. روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۱ در گزارشی فهرست ۴۰ کارگردان بزرگ معاصر سینمای دنیا را منتشر کرد. عباس کیارستمی در مکان ششم این لیست قرار گرفت. در سال ۲۰۱۵ در یک نظرسنجی که توسط وب سایت فرانسوی لاسینتک (سینماتک) از ۲۶ کارگردان برجسته معاصر سینمای جهان انجام شد،
عباس کیارستمی محبوبترین چهره سینمای ایران از دیدگاه این گروه از موفقترین کارگردانان حال حاضر سینمای جهان بود. شیرین در کنار خانه دوست کجاست؟، طعم گیلاس، زندگی و دیگر هیچ، باد ما را خواهد برد، زیر درختان زیتون، کلوزآپ، ده و کپی برابر اصل از بهترین آثار ساخته شده توسط کیارستمی است.
کارگردان | عباس کیارستمی |
بازیگران | مهناز افشار پگاه آهنگرانی طناز طباطبایی ترانه علیدوستی ژولیت بینوش گلشیفته فراهانی لیلا حاتمی نیکی کریمی باران کوثری فاطمه معتمد آریا رویا نونهالی عسل بدیعی هدیه تهرانی ثریا قاسمی فاطمه گودرزی مریلا زارعی |
سال ساخت | 1387 |
مدت زمان فیلم | 92 دقیقه |
نمره IMDB | 6.7 |
خلاصه داستان
این فیلم یک کلوزآپهای ساده از چهرههای کسانی است که دارند فیلمی را تماشا میکنند.
همه تماشاگران زناند و فیلمی که دارند تماشا میکنند داستان خسرو و شیرین است؛ یک داستان عاشقانه نیمه اسطورهیی ایرانی با درون مایه از خودگذشتگی زنانه.
مشقتهای شیرین سیل اشک را بر دیدگان تماشاگران فیلم جاری میسازد و صحنههای دیگر چون گاز گرفتن لبها، بازی با روسری و توجه محض، همگی بیانگر روایت کلامی فرعی دیگرند.
نقد و بررسی فیلم شیرین
فرهاد ترابی در نقد این فیلم نوشته است:
به بهانه خبر ویران کننده سفر کیارستمی که مرگ نبود و سفری بود از میان گندم زارهای «باد ما را خواهد برد» ؛«شیرین» را دوباره دیدم.یکی از شاهکارهای او.فیلمی که باید آن را در نگاه زنان سینمای ایران و در میان لب گزیدن ها و تلخ خنده ها و اشک هایی که به سرعت بر گونه ها غلطان است, نگاه کرد.فقط صداهایی را شنید که در نگاه این زنان که همه گویی شیرین هستند, تبلوری تازه یافته است.فیلمی که از ابتدا تا انتهایش مرگ است. سوگواره شیرین برای نگاه فرهاد و آغوش خسرو.سوگواره زنان این سرزمین و عاشقانی که قرار نیست هیچ وقت عاشقی کنند؛ عاشقانی که یا دیر می رسند و گردی از معشوق به جا مانده, یا هرگز نمی رسند.
زنانی که عشق را در پشت پلکهایشان پنهان می کنند؛ تا به یک مژه بر هم زدن ,با اشکی داغ از گونه هایشان جاری شود و راز مگویشان را بر دروازه های شهر جار زنند.شیرین شاهزاده ارمن مرثیه برای کیارستمی می خواند و زنان این سرزمین که شاعرانگی مردی چون او برایشان بهشتی دست نیافتنی است ،در سوگش مویه می کنند.کیارستمی برای ایشان چون فرهاد است که شیرین واسب چموشش را روی دوش خود گرفته و از کوه عشق بالا می رود.فیلم« شیرین» مرثیه ای برای کیارستمی است و باید آن را مراسم ختمی دانست ,که کیارستمی برای خودش تدارک دیده ,تا همه زنان سرزمینش برایش با صدای بلند گریه کنند.
کیارستمی مرگ را هم به بازی گرفته بود و قرار نبود بمیرد, که سرشار از شور زندگی بود، وقتی در میان گندم زارهای «باد ما را خواهد برد» نجوا می کرد که از پیری بدتر,مرگ است و افسوس این جهان زیبا را می خورد؛ که بعد از مرگ دیگر از دیدنش محروم می ماند؛ آنگاه که نگاهش خیامی بود:
گویند کسان بهشت با حور خوش است….. من می گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار………… کاواز دهل شنیدن از دور خوش است.
این فرار از مرگ و درگیری مستقیم با مرگ در آثار کیارستمی مثل «طعم گیلاس» و «شیرین» و «باد ما را خواهد برد», نشان از لذت بردن عمیق او از هستی داشت و مرگ اندیشی او معطوف به بقای جاودان بود, تا خلاصی از جهانی پر از نکبت و تلخی .جهانی که او قطعا از پشت عینک دودی اش بهتر آن را می دید و زیباتر درک می کرد؛ جهانی که او با نرمی و لطافت یک توت یک انسان در آستانه خودکشی را به زندگی بر می گرداند.وقتی برای گرفتن یک عکس ده ساعت انتظار می کشید تا نور از همان جایی که می خواست به شاخه های درخت بتابد؛یعنی با طبیعت و بهار و تابستان و پاییز و زمستان یکی شده بود و اصلا او فصلی جداگانه بود ,که همه فصول بود و هیچ کدام نبود.
او حتی می خواست برای مرگش, شیرین های سرزمینش مویه کنند, که او فرهاد بود و کوه کنده بود برای هنر این سرزمین، که تا بیستون باقی است,«خانه دوست کجاست» جاودان و «طعم گیلاس» ماندنی است.حالا او آرام گرفته در بی کرانی که تجربه های جدید بصری را برایش فراهم آورده است, چرا که ترجیع بند کلامش ما هیچ ما نگاه بود.اکنون او از درد و بیماری رهایی یافته و این ابیات سعدی را برای کتاب بعدی اش گلچین خواهد کرد:
“غنیمت دان اگر روزی به شادی در رسی ای دل پس از چندین تحمل ها که زیر بار غم کردی
شب غمهای سعدی را مگر هنگام روز آمد……………..که تاریک و ضعیفش چون چراغ صبحدم کرد
نظرات کاربران