0

معرفی کتاب شازده کوچولو + دانلود و خرید

شازده کوچولو-ترجمه فارسی

آنتوان دو سنت-اگزوپری نویسنده‌ی فرانسوی کتابی به اسم شازده کوچولو را در اوج جنگ جهانی منتشر کرد که شهرتی جهانی پیدا کرد. این کتاب که به عنوان یکی از معروفترین رمان‌های تاریخ شناخته می‌شود، تاکنون دویست میلیون نسخه فروخته است. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابشازده کوچولو | The Little Prince | Le Petit Prince
نویسندهآنتوان دو سنت-اگزوپری | Antoine de Saint-Exupéry
گونه ادبیداستان، رمانچه، کودک
انتشارات در ایرانامیرکبیر، نگاه، کوله پشتی و نشرهای دیگر
مترجممحمد قاضی، احمد شاملو و مترجمان دیگر
تعداد صفحه96
سال انتشار1943
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی آنتوان دو سنت-اگزوپری

کودکی

سنت اگزوپری ژوئن 1900 درد لیون متولد شد. خانواده‌ای اعیانی و کاتولیک داشت که شجره‌نامه‌ای مشخص تا قرن‌ها پیش داشت. مثلا جدی مربوط به قرن پنجم میلادی داشت که اسقفی معروف بود. آنتوان در خانه‌ای بزرگ شد که چهار برادر یا خواهر دیگر نیز داشت. پدر او در حوزه بیمه کار می‌کرد و پیش از چهارمین تولد آنتوان بر اثر سکته قلبی درگذشت و اینطور رفته‌رفته از جایگاه و ثروت خانواده‌ی آنها کاسته شد. چند سال بعد، تنها برادرِ آنتوان بر اثر تب رماتیسمی درگذشت. جنگ جهانی اول شروع شد. این مرگ همیشه آنتوان را آزار می‌داد و تاثیراتی از آن در شازده کوچولو هم دیده می‌شود.

آنتوان دوسنت اگزوپری. هواپیما
آنتوان دوسنت اگزوپری. هواپیما

جوانی

او دو بار در آزمونی ورودی نیرویی دریایی رد شد و به همین دلیل وارد مدرسه هنرهای زیبا شد تا معماری بخواند. بدون اینکه فارغ‌التحصیل شود درس را رها کرد و سراغ یک سری مشاغل عجیب رفت. سال 1921 سرباز شد و به استراسبورگ فرستاده شد. همینطور آنجا دوره‌ی خلبانی گذراند و بعد به نیروی هوایی فرانسه منتقل شد. مدتی به عنوان خلبانی جنگی در کازابلانکا خدمت کرد. در آخرین محل خدمت خود که جایی بیرون پاریس بود، حادثه‌ای هوایی برایش پیش آمد اما زنده ماند. از ارتش خارج شد و چند سالی بدون موفقیت خاص مشاغل دفتری داشت. این بین نامزدی‌اش با لوئیس ویلمورین که بعدها نویسنده شد نیز به هم خورد.

سال 1926 اگزوپری به خلبانی برگشت. او یکی از اولین خلبان‌های صنعت پست بود و یین تولوز و داکار و چند شهر آفریقایی دیگر پرواز می‌کرد. از آنجا که کارهایی مثل مذاکره برای آزادی خلبان‌های سقوط‌کرده را هم با قبایل آفریقایی انجام می‌داد، از دولت فرانسه نشان شجاعت دریافت کرد. سال 1929 به آرژانتین منتقل شد و آنجا مسئول پست هوایی این کشور شد. در بوینس آیرس زندگی می‌کرد و این بار مسئولیتی نظاتی و مدیریتی داشت. این دوره فیلم فرانسوی بال‌های شجاعت براساس سرگذشت او توسط ژان ژاک آنو کارگردان فرانسوی روی پرده‌ی سینما رفت.

فیلم wings of courage
فیلم wings of courage

سی دسامبر 1935 ساعت 2:45 دقیقه بامداد پس از 19 ساعت و 44 دقیقه پرواز، سنت اگزوپری به همراه مکانیک پرواز آندره پروت در سحرای لیبی سقوط کردند. آنها سعی داشتند رکورد پرواز از پاریس تا هوشی‌مینه ویتنام را بشکنند. آنها به شکلی معجزه‌آسا زنده ماندند اما زنده ماندن در دل کویر چندان ساده نبود. برای یک روز مایعات داشتند و در حالی که نیمه‌جان به روز چهارم رسیده بودند، یک کاروان شتر آنها را پیدا کرد و زنده ماندند. او در زندگی‌نامه خود «باد، شن و ستاره‌ها» به این سقوط و تجربه‌ی نزدیک به رگ خود نوشته و همینطور در شازده کوچولو هم اشاره‌ای با شخصیت خلبان به آن دارد.

جنگ جهانی دوم

وقتی آلمان در سال 1940 فرانسه را اشغال کرد، سنت اگزوپری به همراه یک سری دیگر از افراد مقاومت فرانسه، با هواپیما و از راه پرتغال به آمریکای شمالی رفتند. آخرین روز سال 1940 او به نیویورک رسید و می‌خواست به سرعت با نیروی هوایی آمریکا وارد جنگ با آلمان شود. با این حال در نیویورک ماندگرا شد و در آپارتمانی نزدیک سنترال پارک اقامت گزید. او مدتی هم در کبک کانادا زندگی کرد. در همین شهر بود که او با پسر هشت ساله‌ای به اسم توماس روبرو شد که فرزند فیلسوفی به اسم چارلز دی کونیک بود.

بالاخره آمریکایی‌ها به او اجازه دادند که وارد جنگ شود. 27 ماه در آمریکای شمالی زندگی کرده بود و بالاخره در آوریل 1943 این فضا ایجا شد. با کاروان نظامی به الجزایر رفت تا با ارتش آزاد فرانسه که آنجا اقامت داشت، با متحدین در اطراف مدیترانه وارد جنگ شود. از بیشتر مردان حاضر در نیروی هوایی سن بیشتری داشت و به همین دلیل به عنوان فرمانده معرفی شد. با این حال به دلیل سقوط‌های قبلی، جراحات فراوانی دشت و مثلا نمی‌توانست سرش را به چپ بچرخاند. اولین پروازها با جنگنده‌های جدید برای او بسیار آسیب‌زا بود و هفته‌ها مجبور به استراحت شد. با اصرار، به کابین خلبان برگشت. او عادت داشت تا لحظاتی قبل از پرواز، کتاب بخواند.

مرگ

شارل دو گل (رئیس جمهور آینده‌ی فرانسه) رابطه جالبی با اگزوپری نداشت و یک بار علنا اعلام کرد این خلبان-نویسنده طرفدار آلمان است. مسئله‌ای که برای اگزوپری بسیار ناراحت‌کننده بود و باعث شد او به افراط در نوشیدن الکل رو بیاورد. با توجه به افسردگی شدید، صحبت‌هایی بود که او را از خلبانی خلع کنند. 31 جولای 1944 او با هواپیمایی که مجهز به سلاح نبود به خاطر علمیاتی در جزیره‌ی کرس در مدیترانه بلند شد و دیگر به آشیانه برنگشت. او بدون هیچ نشانی گم شده بود.

آنتوان دوسنت اگزوپری. موزه هوافضای پاریس.
آنتوان دوسنت اگزوپری. موزه هوافضای پاریس.

دهه‌ها بعد، سال 1998 ماهیگیرها دستبندی را در شرق جزیره ریو در نزدیکی مارسی پیدا کردند که اسم اگزوپری و همسرش روی آن حک شده بود. این محل بسیار دور از مسیری بود که او باید پرواز می‌کرد. سرانجام غواصی سال 2000 بقایای هواپیمای این نویسنده را پیدا کرد. اسکلت او نیز سال 2003 پیدا شد. این احتمال وجود دارد که اگزوپری خودکشی کرده بود. بقایای هواپیمای او در موزه‌ی هوا فضای پاریس در معرض نمایش قرار گرفته است.

بررسی آثار

اگزوپری همیشه به ادبیات و رمان علاقه نشان می‌داد. او در کتاب‌هایی که نوشته، عموماً از تجربیات خود گفته است. بسیاری از نوشته‌های او اگرچه اتوبیوگرافی نیستند، همچنان فضایی منطبق بر احوالاتی که بر او گذشته دارند. او تا بهار سال 1943 که آمریکا را به مقصد شمال آفریقا ترک کرد، نوشتن را رها نکرد.

  • هوانورد (1926): رمانی کوتاه بوود که در یک مجله ادبی فرانسوی چاپ شد.
  • پیک جنوبی (1929): اولین کتاب اگزوپری بود. این کتاب همان سالی منتشر شد که او اولین پرواز را در مسیر کازابلانکا-داکار انجام داد. شخصیتی به نام ژاک برنی قهرمان داستان است که اگزوپری داستان زندگی خود و احساساتش را در خصوص او نوشته است.
  • پرواز شبانه (1931): کتاب چند جایزه گرفت و خبر از نویسنده‌ای جوان و آینده‌دار می‌داد.
  • سرزمین انسان‌ها (1939): رشته روایاتی بنا بر مشاهدت و تفکرات اخلاقی نویسنده است. او در این کتاب می‌گوید که در خلوت پرواز، هر کوه، هر دره، هر خانه، در نظر خلبانی که آسمان را می‌روبد، همراهی است که آدمی نمی‌داند دشمن است یا دوست. در انگلیسی به اسم «باد، ماسه و ستاره‌ها» ترجمه شد.
  • خلبان جنگ (1942): خاطرات نویسنده است که بیشتر مربوط به نبرد فرانسه-آلمان مربوط به سال 40 است. او خلبان گروه شناسایی در فراز شهر آراس فرانسه بود. نیروی هوایی فرانسه به سرعت با هجوم آلمان‌ها نابود شد.
  • شازده کوچولو (1943)
  • نامه به یک گروگان (1943): به عنوان مقدمه‌ای برای کتاب یکی از دوستان خود آن را نوشت. با این حال نامه به دوستش نرسید و آن را ویرایش کرده و بهب صورت کتابی کوچک منتشر کرد.
  • همینطور چندین کتاب براساس نوشته‌ها یا نامه‌های سنت-اگزوپری پس از مرگ او منتشر شدند.

نقد و بررسی کتاب

کتاب کتابی کوچک بود شازده کوچولو سال 1943 توسط آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده‌-خلبان فرانسوی نوشته شد و شهرتی جهانی یافت. کتاب در ابتدا در آوریل 1943 به دو زبان انگلیسی و فرانسوی توسط نشری آمریکایی (در حالی که نویسنده ساکن آمریکا بود) به چاپ رسید. پس از مرگ اگزوپری و همینطور پس از آزادی فرانسه از چنگ آلمانِ نازی که فاصله زمانی زیادی هم از هم نداشتند، کتاب در فرانسه نیز برای نخستین‌بار به چاپ رسید. پیش از آن تاریخ، کتاب توسط دولت دست‌نشانده‌ی آلمان در فرانسه ممنوع اعلام شده بود. اگزوپری در کتاب تفکرات خود از جهان، تنهایی، دوستی، عشق و فقدان را از زبان یک کودک بیان می‌کند و از این رو با یکی از بهترین نماهای ادبیات کودک در تمام طول تاریخی روبرو هستیم.

کتاب موفق‌ترین کتاب اگزوپری و از مهمترین کتاب‌های ادبیات فرانسه است و بنا بر گزارشی 140 میلیون و بنا بر گزارشی دیگر 200 میلیون نسخه فروش را تجربه کرده است. از شازده کوچولو در کنار داستان دو شهر، به عنوان پرفروش‌ترین کتاب‌های داستانی تاریخ یاد می‌کنند. کتاب به شکلی باورنکردنی به بیش از 500 زبان و گویش ترجمه شده است و این یعنی پس از انجیل، هیچ کتابی تا این اندازه ترجمه نداشته است.

کتاب وقتی نوشته شد که نویسنده از لحاظ جسمی و روانی شرایط خوبی نداشت. او می‌خواست با آلمانی‌ها بجنگد اما در آمریکای شمالی گیر افتاده بود و این شانس را پیدا نمی‌کرد. در کبکِ کانادا، همسر یکی از انتشاردهندگان کتاب فرانسوی از او خواست که کتابی برای کودکان بنویسد. آنها پسری کوچک و باهوش داشتند که الگوی اگزوپری برای نوشتن شخصیتِ شازده کوچولو بود.

او کمی به داستان فکر کرد و در نیویورک سیتی در نیمه‌ی دوم سال 1942 کتاب را نوشت. چند ماه بعد در اوایل 1943 کتاب برای اولین بار چاپ شد. او در نوشتن این کتاب هم بسیار سراغ تجربیات خود رفت. مثلا خلبانی که هواپیمایش در کوریر سقوط کرده بود، ماجرایِ خود او در بیابان‌های لیبی بود.

اولین چاپ کتاب به فرانسوی-شازده کوچولو
اولین چاپ کتاب به فرانسوی-شازده کوچولو

داستان کتاب

شازده کوچولو داستان سفری از سوی شازده کوچولویی اهل سیارکی به اسم ب-612 است. او به تنهایی در این سیارک زندگی می‌کند و تنها یک گل دارد. شازده کوچولو عاشق این گل است، گلی که بین گیاهان دیگر سیارک که همگی علف هرز هستند، متفاوت است. اگرچه شازده کوچولو عاشق این گل است و توجه زیادی به او می‌کند، گل مغرور است و به او توجه چندانی ندارد. این رابطه‌ی یک طرفه دلیلی می‌شود که سفر خود را آغاز کند.

او ابتدا به چند سیارک که سر راه قرار گرفته‌اند سر می‌زند؛ سیارک‌هایی که تنها یک فرد در هرکدام زندگی می‌کند؛ افرادی که هرکدام به نحوی در حال تلف کردن عمر خود با چیزهای بیهوده هستند. شازده در جایی کویری به زمین می‌رسد و بعد یک به یک شخصیت‌های دیگر سر راهش قرار می‌گیرند. با خلبانی روبرو می‌شود که هواپیمایش خراب شده و زمین‌گیر شده است. این خلبان، نمادی از خودِ اگزوپری در این داستان است. همینطور شخصیت مهم دیگر که از راه می‌رسد، روباه است. روباه، نمادی از یکی از دوستان او در نیویورک به اسم سیلوا بود و حتی از یکی از نقل‌قول‌های او نیز استفاده شده است. تمام نمادهای منفی روی زمین در کتاب نیز اشاره به نازی‌ها دارد.

بخشی از متن کتاب

شازده کوچولو با ادب پرسید: ــ آدم‌ها کجاند؟ گل روزی روزگاری عبور کاروانی را دیده بود. این بود که گفت: ــ آدم‌ها؟ گمان کنم ازشان شش هفت‌تایی باشد. سال‌ها پیش دیدم‌شان. منتها خدا می‌داند کجا می‌شود پیداشان کرد. باد این ور و آن ور می‌بردشان؛ نه این‌که ریشه ندارند؟ این بی‌ریشه‌گی حسابی اسباب دردسرشان شده.

شازده کوچولو دوباره درآمد که: ــ خوشگلید اما خالی هستید. برای‌تان نمی‌شود مُرد. گفت‌وگو ندارد که گل مرا هم فلان رهگذرِ گلی می‌بیند مثل شما. اما او به تنهایی از همه‌ی شما سر است چون فقط اوست که آبش داده‌ام، چون فقط اوست که زیر حبابش گذاشته‌ام، چون فقط اوست که برایش حفاظ درست کرده‌ام، چون فقط اوست که حشراتش را کشته‌ام (جز دو سه تایی که می‌بایست پروانه بشوند)، چون فقط اوست که پای گله گزاری‌ها با خودنمایی‌ها و حتا گاهی پی بُغ کردن و هیچی نگفتن‌هاش نشسته‌ام، چون که او گل من است.

میخواره با لحن غمزده‌یی جواب داد: ــ مِی می‌زنم. شازده کوچولو پرسید: ــ مِی می‌زنی که چی؟ میخواره جواب داد: ــ که فراموش کنم. شازده کوچولو که حالا دیگر دلش برای او می‌سوخت پرسید: ــ که چی را فراموش کنی؟ میخواره همان طور که سرش را می‌انداخت پایین گفت: ــ سرشکسته‌گیم را. شازده کوچولو که دلش می‌خواست دردی از او دوا کند پرسید: ــ سرشکستگی از چی؟ میخواره جواب داد: ــ سرشکستگیِ میخواره بودنم را.

او هیچ وقت یک گل را بو نکرده، هیچ‌وقت یک ستاره را تماشا نکرده، هیچ وقت کسی را دوست نداشته، هیچ وقت جز جمع زدن عددها کاری نکرده. او هم مثل تو صبح تا شب کارش همین است که بگوید: «من یک آدم مُهمّم! من یک آدم مُهمّم!» این را بگوید و از غرور به خودش باد کند. اما خیال کرده: او آدم نیست، یک قارچ است!

اهلی کردن یعنی چی؟ روباه گفت: ــ چیزی است که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است. ــ ایجاد علاقه کردن؟ روباه گفت: ــ معلوم است. تو الآن واسه من یک پسربچه‌ای مثل صدهزار پسر بچه‌ی دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم برای تو یک روباه هستم مثل صدهزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردن هر دوتامان به هم احتیاج پیدا می‌کنیم. تو برای من میان عالم موجود یگانه‌یی می‌شوی من برای تو.

اقتباس

شازده کوچولو شاید یکی از پراقتباس‌ترین داستان‌های قرن بیستم باشد. بارها به طرق مختلف این داستان مورد اقتباس قرار گرفته است. این به شیوه‌های خوانش، ساخت فیلم و سریال از آن و حتی ادامه‌ی داستان از سوی برخی بوده است.

  • شازده کوچولو (1974): فیلمی محصول مشترک آمریکا و انگلستان بود که در تونس فیلمبرداری شد.
  • ماجراجویی‌های شازده کوچولو (178-79): یک انیمه ژاپنی بود که در 39 قسمت پخش شد.
  • شازده کوچولو (2015): کمپانی پارامونت آن را ساخت و صداپیشگان معروفی مثل ریکی جروایز، جف بریجز، پل رد، بنیسیو دل تورو و ماریون کوتیار داشت. با این حال فروش چندان موفقی نداشت.

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. شازده کوچولو را با خاطرات یک دختر جوان، زنان کوچک، کیمیاگر و کتاب اول مجموعه نارنیا مقایسه کردیم. همانطور که مشاهده می‌کنید طی 18 سال اخیر که اسناد گوگل در دسترس است، پس از کیمیاگر، بیشترین توجه به شازده کوچولو بوده است.

شازده کوچولو-ترندها
شازده کوچولو-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در صفحه آنتوان دو سنت اگزوپری کتاب شازده کوچولو با اختلاف در صدر کتاب‌های وی قرار دارد. بیش از 1.8 میلیون نفر به کتاب امتیاز داده‌اند که از بالاترین امتیاز به هر کتابی در تاریخ است. همینطور میانگین امتیازات کتاب 4.3 از 5 است که این هم نمره بسیار خوبی است. کتاب باد، شن و ستاره‌ها دومین کتاب نویسنده تنها 16 هزار امتیاز دارد. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب شازده کوچولو از گودریدز می‌آوریم.

نظر مثبت

5 از 5 به کتاب نمره داده است:

نسخه‌ای که من دارم، ترجمه‌ی محمد قاضی و انتشارات امیرکبیر از نسل کتاب‌های جیبی‌شه. چاپ اول 1333 و چاپ سیزدهمی که من دارم، سال 69. صفحه دومش هم بالا با یه روان‌نویس سبز یشمی نوشته شده یازده و نیم صبح یکشنبه، کتابفروشی کیوان، شیراز. با توجه به زمان و مکانش، احتمال می‌دم مال دوره‌ای باشه که خاله‌بزرگه‌م شیراز درس می‌خونده. پشتش زده بها 450 ریال. از همه جالب‌تر تیراژشه. یازده هزار نسخه! سال سی و سه، جمعیت اون موقع نصف الانم نبوده، بوده؟ و چاپ سال سی و سه تا شصت و نه با یازده هزار تیراژ، به چاپ سیزدهم می‌رسه! درنتیجه کتابی که دستمه عتیقه‌ست.

شازده‌کوچولو رو تا حالا نخونده بودم. آره بارها گفتم بچگی من با بزرگی گذشت، برا همین توی بزرگیام دارم بچگی می‌کنم و کتاب‌های بچگونه هم می‌خونم. حالا این حرفم لزوماً برا شازده‌کوچولو نیس، چون شازده‌کوچولو گرچه قالب کودکانه داره اما کاملاً بزرگونه و جدیه دغدغه‌ش. دیالوگ‌ها واضح و مفهوم‌ها بدون پیچیدگی. تا قبل خوندنش می‌دونستم با چیز شاهکاری روبه‌رو می‌شم ولی این فکر هم بود که حالا دیگه زیادی اغراق شده. اما مقدمه اول کتاب و نقاشی‌ها و داستان… منو به یقین رسوند. یه آدم نظامی و جنگ‌دیده با روحیات لطیف و نازک‌خیالی. مبادا توی هجوم دنیای معاصر، شازده‌کوچولوها دیده نشن…

کامنت فارسی از جپسی

نظر منفی

سه ستاره از 5 ستاره:

گاهی تصویری از یه چیزی رو اون قدر تو ذهنمون بزرگ می‌کنیم و ازش اسطوره می‌سازیم که وقتی به خودش برمی‌خوریم و با واقعیتش روبرو میشیم حالمون گرفته میشه و با ناراحتی می‌گیم همین؟ حکایت شازده کوچولو خوندن ما هم همین حکایت هست.

وقتی کتاب خاطرات یک مترجم محمد قاضی رو خوندم و با اون همه تعریف و تمجید روبرو شدم. وقتی به هر کی می‌رسیدم برام از این کتاب می‌گفت. وقتی که تعداد چاپ کتاب رو میدیدم که همین جوری داره میره بالا. و و و و…

ترجمه ی محمد قاضی رو از این کتاب خوندم. صادقانه میگم که این کتاب حداقل اون تاثیری رو که روی بقیه گذاشته روی من نذاشت. نمیگم خوشم نیومد. اما اون قدری که قبلش روی ذهنم مانور می‌دادم… به اون نرسیدم. شاید اگه کتابی بود که خودم کشف می‌کردم و بدون ذهنیت بودم راجع بهش ازش بیشتر لذت می‌بردم. 

بهترین ترجمه شازده کوچولو

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند بیمار خاموش، مردی به نام اوه، در انتظار گودو، نیمه تاریک وجود، پنج قدم فاصله، والدین سمی، سالار مگس‌ها، سیزده دلیل برای اینکه، کتاب‌های دن براون، دن کیشوت و گتسبی بزرگ درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • شازده کوچولو | نشر نگاه | احمد شاملو
  • شازده کوچولو | نشر امیرکبیر | محمد قاضی
  • شازده کوچولو | نشر نی | کاوه میرعباسی
  • شازده کوچولو | نشر نیلوفر | ابوالحسن نجفی
  • شازده کوچولو | انتشارات کتاب کوله پشتی | مریم صبوری
  • شازده کوچولو | نشر قدیانی | مصطفی رحماندوست
  • شازده کوچولو | نشر پارمیش | جمیل ابریشمی
  • شازده کوچولو | انتشارات اندیشه کهن پرداز | حمیدرضا بیات
  • شازده کوچولو | نشر پارسیان | هنگامه خدابنده

تعداد ترجمه‌های کتاب بسیار بیش از این تعداد است. یک سری از مهمترین چهره‌های ادبی مثل احمد شاملو و معروف‌ترین مترجمان مثل محمد قاضی و کاوه میرعباسی سراغ ترجمه این کتاب رفته‌اند. قاضی که پیشتر به ترجمه‌های او اشاره کرده بودیم، کتاب را سال 1333 از فرانسوی به فارسی ترجمه کرد. تاکنون بیش از 70 مرتبه کتاب با قلم این مترجم خوش‌ذوق تجدیدچاپ شده است.

شاملو سال 1358 کتاب را ترجمه کرد اما در ابتدا، به جای شازده کوچولو عبارت «شهریار کوچولو» یا حتی مسافر کوچولو را انتخاب کرده بود. طی سال‌های اخیر نام این ترجمه هم به شازده کوچولو تغییر کرد چون به هر حال اینطور جا افتاده است. شاملو در این اثر، زبان محاوره را به کار گرفته است.

نوار مسافر کوچولو-ترجمه احمد شاملو
نوار مسافر کوچولو-ترجمه احمد شاملو

اگرچه ترجمه‌های خوبی از این کتاب در بازار است، بیشتر توصیه به ترجمه‌های شاملو یا قاضی می‌شود.

مقایسه ترجمه‌های کتاب

در ادامه بخشی را از سه ترجمه مهم کتاب می‌آوریم:

گلش به او گفته بود که از نوع او تو تمام عالم فقط همان يکی هست و حالا پنج‌هزارتا گل، همه مثل هم، تو يک گلستان! فکر: «اگر گل من اين را می‌ديد بدجور از رو می‌رفت. پشت سر هم بنا می‌کرد سرفه‌کردن و، برای اين‌که از هو شدن نجات پيدا کند خودش را به مردن می‌زد و من هم مجبور ميیشدم وانمود کنم به پرستاريش، وگرنه برای سرشکسته کردنِ من هم شده راستي راستی می‌مرد…» و باز تو دلش گفت: «مرا باش که فقط با يک دانه گل خودم را دولت‌مندِ عالم خيال می‌کردم در صورتی که آن‌چه دارم فقط يک گل معمولی است. با آن گل و آن سه آتش‌فشان که تا سر زانومند و شايد هم يکی‌شان تا ابد خاموش بماند شهريار چندان پرشوکتی به حساب نمی‌آيم.» رو سبزه‌ها دراز شد و حالا گريه نکن کی گريه کن.

ترجمه شاملو

گلش به او گفته بود که يگانه گل جهان است و حالا پنج‌هزار گل اين‌جا بود، همه عين هم، و فقط در يک باغ! با خود گفت: «اگر گلم اين‌را می‌ديد، سخت دل‌خور میشد… هی‌ سرفه می‌کرد و برای اين‌که سرشکسته نشود، خودش را به مردن می‌زد. آن وقت من مجبور می‌شدم که تظاهر به پرستاری او بکنم، وگرنه برای اين‌که مرا هم سرشکسته کند راستی راستی می‌مرد…» و باز با خود گفت: «من خيال می‌کردم که گلی يکتا دارم و خودم را ثروتمند می‌دانستم، در صورتی که فقط يک گل معمولی دارم. با آن گل و آن سه کوه آتش‌فشان که تا سر زانويم می‌رسد و يکی از آن‌ها شايد هميشه خاموش بماند، ممکن نيست که من شاهزاده بزرگی باشم…» و روی سبزه‌ها دراز کشيد و گريه کرد.

ترجمه نجفی

گلش به او گفته بود که در عالم بی‌همتا است. ولی اينک پنج‌هزار گل ديگر،‌ همه شبيه به گل او در يک باغ بودند. با خود گفت: «اگر گل من اين گل‌ها را می‌ديد، بور می‌شد… سخت به سرفه می‌افتاد، و برای آنکه مسخره‌اش نکنند، خود را به مردن می‌زد. من هم مجبور می‌شدم به پرستاری او تظاهر کنم، وگرنه برای تحقير من هم که بود، به‌راستی می‌مرد…» بعد، باز با خود گفت: «من گمان می‌کردم که با گل بی‌همتای خود گنجی دارم و حال آنکه فقط يک گل سرخ معمولی داشتم. من با آن گل و آن سه آتشفشان که تا زانويم می‌رسند، و يکی از آنها شايد برای هميشه خاموش بماند، نمی‌توانم شاهزاده بزرگی به حساب بيايم…» و همانطور که روی علفها دراز کشيده بود،‌ به گريه افتاد.

ترجمه فاضی

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *