0

معرفی کتاب قدرت بی قدرتان + دانلود و خرید

قدرت بی قدرتان-ترجمه فارسی

قدرت بی قدرتان کتابی به صورت مقالات سیاسی است که واتسلاف هاول رئیس‌جمهور چکسلواکی و بعدها جمهوری چک، آن را منتشر کرده است. البته کتاب دو دهه پیش از آن نوشته شد که هاول به پستی مهم در عرصه سیاست برسد. این مجموعه مقالات که نگاهی مفصل به مسئله‌ی آزادی دارد، در ایران هم طرفدار بسیاری دارد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابقدرت بی قدرتان | The Power of the Powerless
نویسندهواتسلاف هاول | Václav Havel
گونه ادبیناداستان، سیاسی
انتشارات در ایرانفرهنگ نشر نو
مترجماحسان کیانی خواه
تعداد صفحه160 
سال انتشار1978
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی واتسلاف هاول

جوانی

واتسلاف هاول در اکتبر 1936 در پراگ چکسلواکی در خانواده‌ای ثروتمند متولد شد. پدر و پدربزرگ او بیشتر در زمینه در زمینه‌ی ساخت و سازهای بزرگ فعال بودند. برای مثال برج هتلی که مدتها بلندترین ساختمان پراگ بود، توسط پدرِ هاول پیش از تولد او ساخته شد. یا همینطور عموی او، یکی از بزرگترین استودیوهای سینمایی اروپا را ساخته است. پدر بزرگ مادریِ هاول هم سفیر و ژورنالیستی مطرح بود. هاول در شرایط پیچیده‌ای متولد شد. نازی‌ها در آلمان قدرت گرفته بودند و به سرعت سراغ چکسلواکی آمدند. روس‌ها چکسلواکی را آزاد کردند اما برای دهه‌ها تاثیر پررنگی روی سیاست آن داشتند.

هاول شیمی خواند و دوره‌ای چهارساله کارآموزی گذراند. او همینطور در دانشکده اقتصاد پراگ، شروع به تحصیل کرد اما پس از دو سال درس را رها کرد. او اواخر دهه پنجاه دوره‌ی سرربازی دو ساله را گذراند و از ابتدای دهه شصت، کار خود را در زمینه‌ی تئاتر آغاز کرد؛ او بیشتر دهه شصت را به کارهای مربوط به تئاتر، از کارآموزی تا اجرا و کارگردانی پرداخت.

از دهه شصت، اعتراضات مردم به سیستم وابسته‌ی این کشور بیشتر شد. کار تا جایی رفت که یک اصلاح‌طلب ریاست حزب کمونیست را برعهده گرفت و تغییراتی به اسم سوسیالیسم با سیمای انسانی را حاکم کرد. بهار پراگ که تلاشی جهت استقلال بیشتر از شوروی و کسب آزادی بود، در سال 1968 واقع شد. شوروی مسئله را تاب نیاورد و با متحدانش به چکسلواکی حمله کرد. هاول این بین جز نیروهای مقاومت بود. به دلیل همین فعالیت‌های سیاسی، هاول از هرگونه کار سیاسی یا حتی حضور در تئاتر منع شد. او به کار در یک آبجوسازی مشغول شد و نوشتن یک نمایش‌نامه را آغاز کرد. طی این مدت به شکل‌های مختلف مقاوت سیاسی انجام می‌داد و بارها به زندان افتاد. طولانی‌ترین مقطع بین 1979 تا 1983 بود.

واتسلاف هاول
واتسلاف هاول

میانسالی تا زمان مرگ

هاول در حالی که زندانی بود، یعنی سال 1978 مقاله‌ی بلند قدرت بی قدرتان را نوشت. ساموئل بکت مشهور، سال 1983 نمایشنامه‌ای به اسم فاجعه را به صحنه‌ی تئاتر برد و آن را به هاول تقدیم کرد که آن زمان، هنوز در زندان بود. رفته‌رفته با مشلاتی که برای شوروی بخصوص در افغانستان به وجود آمد، از نفوذ آن در چکسلواکی کاسته شد.

با انقلاب مخملی در سال 1989، هاول با رای مجمع فدرال چکسلواکی به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شد. هاول بارها تاکید کرده بود که علاقه‌ای به سیاست ندارد و به جای وجود یک شخصیت محوری، کشوری به صورت خودمختار اداره شود. با این حال مجبور به پذیرش این انتخاب شد، چون اولین انتخاب واقعی چکسلواکی طی 44 سال بود. او همینطور نشان عالی آزادی این کشور را به دست آورد.

با افزایش تنش‌ها بین چک‌تبارها و اسلواک‌ها، با حمایت هاول دو کشور از هم جدا شدند. هاول استعفا داد تا باری روی دوش کشور تازه‌ تاسیس جمهوری چک نباشد. با این در انتخابات سال 1993 کاندیدا شد و با دریافت اکثریت آرا، به عنوان اولین رئیس‌جمهور این کشور معرفی شد. یکی از اولین فرامین او، فرمان عفو عمومی بود. در این دوره از تاریخ چک، میزان جرم و جنایت و وحتی قتل دو برابر شد و این یکی از انتقادات مردم تا پایان از او بود. به همین دلیل محبوبیت هاول، در خارج از چک حتی بیشتر از داخل این کشور بود.

هاول همینطور سال 1964 با اُلگا هافلوفا ازدواج کرد که تا زمان مرگ این زن، این دو با هم بودند. اولگا سال 1996 درگذشت. هاول تا 2003 رئیس‌جمهور باقی ماند و سرانجام سال 2011 درگذشت. او که یک سیگاری قهار بود، به سرطان ریه دچار شده بود.

بررسی آثار

  • اشعار: هاول شش کتاب شعر دارد که تنها یکی مهم است.
    • Antikódy که سال 1964 نوشته شد.
  • نمایش‌نامه‌ها: بیش از بیست نمایش‌نامه نوشته یا کارگردانی کرده است
    • تفاهم‌نامه (1965)
    • مخاطب (1975): در حالی آن را نوشت که در آبجوسازی کار می‌کرد.
    • ویرانی بزرگ (1984): تقریبا اتوبیوگرافی هاول است.
    • وسوسه (1986)
  • کتاب‌ها
    • قدرت بی قدرتان (1978)
    • نامه‌ها به اولگا (1988)
    • نامه‌های سرگشاده (1991)
    • هنر ناممکن (1988)
    • پیژدوکس (2003): کتاب داستان برای کودکان.
  • فیلم
    • رفتن (2011): فیم از روی یکی از نمایشنامه‌های هاول با کارگردانی و نویسندگی خودِ او ساخته شد. بهترین فیلمنامه‌ی سال چک را به دست آورد.

نقد و بررسی کتاب قدرت بی قدرتان

قدرت بی قدرتان کتابی بود که واتسلاف هاول سال 1978 آن را نوشت. کتاب به طور کل در مورد شرایط آن روز چکسلواکی، کشورهای بلوک شرق و به طور کل کشورهای تحت سیستم‌های استبدادی ایده‌الوژیک و شیوه‌ی مبارزه‌ی غیرخشن با آنها نوشته شده است.

در بخش بیوگرافی هاول، به وضعیت سیاسی چکسلواکی در دوره‌ی هاول به طور مفصل اشاره شد. در فضایی اینچنین، هاول جستارهای خود را در خصوص قدرت و آزادی به رشته تحریر در آورد. برنامه بر این بود که نویسندگان دیگری از لهستان و چکسلواکی چیزهایی در ادامه‌ی نوشته‌های هاول بنویسند که اینطور نشد و مقاله‌ی بلند او سال 1978 به طور مجزا به چاپ رسید. یک سال بعد از این، او بار دیگر دستگیر و زندانی شد. این مرتبه او چهار سال زندانی بود که عموماً به خاطر چاپ همین کتاب بود.

هاول در کتاب به تفاوت‌های استبداد اولیه، دوره‌ی اصلاحات و دوره پس از سرکوب می‌پردازد. شرایط خفقان‌زده‌ای که با سرکوب همراه شده، با این حال آحاد مردم باوری به سیستم ایده‌الوژیک خود ندارند. البته او وضعیت وقت کشور خود را دیکتاتوری نمی‌داند و آن را پساتوتالیتر نام می‌نهد. او در توضیح دلایل خود برای استفاده از این واژه می‌گوید: نظام ما محدود به یک جغرافیا و محل مشخص نیست، بلکه بخشی از بلوک قدرت عظیمی است که یکی از دو ابرقدرت دنیا بر آن مسلط است. پیشوند «پسا» را البته به این منظور انتخاب نکرده‌ام که بگویم نظام ما دیگر توتالیتر نیست؛ به‌عکس، می‌خواهم بگویم با نظام توتالیتری روبرو هستیم که از پایه و اساس با دیکتاتوری‌های کلاسیک و دریافت معمولمان از توتالیتاریسم تفاوت دارد.

بخشی از متن کتاب

یک نظام بهتر خود به خود تضمینی برای یک زندگی بهتر نیست. در واقع برعکس: فقط با ایجاد یک زندگی بهتر است که یک نظام بهتر پرورانده می‌شود. 

میان اهداف نظام پساتوتالیتر و اهداف زندگی مغاکی عمیق وجود دارد: زندگی در ذات خودش در مسیر تکثر، تنوع، خودساختگی، و خودسامانی و در یک کلام در مسیر تحقق آزادی‌اش به پیش می‌رود، حال آنکه نظام پساتوتالیتر خواهان همرنگی، همسانی، و نظم و انضباط است. زندگی همیشه در جنب و جوش است تا ساختارهای تازه و غیرمحتملی را خلق کند، حال آنکه نظام پساتوتالیتر می‌کوشد محتمل‌ترین وضعیت‌ها را به زندگی تحمیل کند. 

 کابوسی به جان اروپای شرقی افتاده: کابوسی که در غرب آن است روی “دگراندیشی” نامگذاری کند. کیفیت این کابوس از باد هوای نیامده است. کابوسی که می توانیم گریبان سیستم را تغییر دهیم طبیعی و ناگزیر را به عنوان نتیجه ای در این تاریخ مشاهده کنیم.

در جوامعی که نظام پساتوتالیتر حکمفرماست، حیات سیاسی معنای سنتی‌اش از میان رفته است. مردم هیچ فرصتی برای ابراز علنی عقاید سیاسی‌شان ندارند، چه رسد به سازماندهی سیاسی. این شکاف را که بدین‌ترتیب پدید می‌آید با آیین‌های ایدئولوژیک پر می‌کنند. در چنین اوضاعی، طبیعتا علاقه مردم به امور سیاسی رفته‌رفته کم می‌شود و اکثرشان اندیشه سیاسی مستقل را، اگر اصلا وجود داشته باشد، غیرواقع‌گرایانه و باورنکردنی و نوعی بازی برای هوا و هوس‌های اهلش می‌دانند، که هیچ ربطی به دغدغه‌های روزمره آنها ندارد. 

می‌توان جامعه‌ای را به تصور درآورد که قوانین خوبی دارد که کاملا هم محترم شمرده می‌شوند اما زندگی در آن ناممکن است. به‌عکس، می‌توان جامعه‌ای را به تصور درآورد که قوانینی ناقص دارد و ناقص هم به اجرا گذاشته می‌شود اما با همه این احوال زندگی در آن قابل‌تحمل است. مهم‌ترین مسئله همیشه کیفیت زندگی است و اینکه قوانین در خدمت آن زندگی بهتر هستند یا مانعی سر راه آن، و الا صرف رعایت قانون دردی را دوا نمی‌کند. 

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. در لیست اسم کتاب‌هایی مثل آیشمن در اورشلیم، صلحی که تمام صلح‌ها را به باد داد، چرا ملت‌ها شکست می‌خورند و ده روز با داعش آمده است. همانطور که می‌بینید، به جز دو کتاب، قدرت بی قدرتان همچنان توانسته از سایرین توجه‌های بیشتری را به خود طی ده سال اخیر جلب کند.

قدرت بی قدرتان-ترندها
قدرت بی قدرتان-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. سراغ صفحه‌ی هاول در گودریدز هم رفتیم. حقیقت این است که توجه‌های زیادی به این کتاب در سراسر جهان، در حال حاضر وجود ندارد. جهان از دوران جنگ سرد عبور کرده و دغدغه‌های هاول در کشورهای صنعتی دیگر محلی از اعراب ندارند. با این حال کتاب در ایران بسیار محبوب است. به شکلی که حدود نیمی از کامنت‌هایی که برای کتاب گذاشته شده، از کاربران فارسی‌زبان است. برای مثال کامنت به زبان فارسی حدود هشت برابر کامنت به زبان مردم چک و مردم اسلواکی است. همینطور میانگین نمرات کتاب 4.2 از 5 است که نشان می‌دهد عمده کسانی که کتاب را خوانده‌اند، آن را دوست داشته‌اند. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب می‌آوریم.

نظر مثبت

5 از 5 به کتاب نمره داده است:

هنوز نمی‌توانم باور کنم کتاب قدرتِ بی‌قدرتان در ایران به چاپ رسیده‌است! طراحی جلد کتاب از این بهتر نمی‌توانست باشد. ترجمه‌ی کتاب از احسان کیانی‌خواه بسیار روان و خوب کار شده اما پیشگفتار درخوری ندارد، نیم‌صفحه درباره‌ی زندگیِ خودِ هاول ننوشته است، پانویس‌های کتاب کم هستند. پیش از اینکه این کتاب را بخوانید، بهتر است کتاب «گفتار در بندگی خودخواسته» نوشته‌ی اتین دولابوئسی (در سال 1549) را بخوانید. چراکه به‌گمانم قدرت بی‌قدرتان، نسخه‌ی به‌روزرسانده‌ی آن گفتار کوتاه است که به دردنمایی نظام‌های دیکتاتوری سنتی می‌پردازد؛ کاری که این کتاب برای نظام‌های ایدئولوژیک مدرن انجام می‌دهد.

کتاب این گونه آغاز می‌شود: «کابوسی به جان اروپای شرقی افتاده: کابوسی که در غرب به آن «دگراندیشی» نام داده‌اند» و درباره‌ی دگراندیشی و نقش آن چیزهایی می‌پرسد. دیکتاتوری سنتی و مدرن (= «پسا-توتالیتر») را با هم می‌سنجد و کم‌کم ریشه‌های وضع موجود چکسلواکی دهه‌ی 1960 و 1970 را که مطلقا در چنگال کومونیسم بود، بررسی و ساختاره‌بندی/ساخت‌بندی (= فرموله) می‌کند. ایدئولوژی را در زمانه‌ای که متافیزیک به بحران رسیده و معنی زندگی بسیار رنگ باخته‌است گونه‌ای دستاویز دینی برای مردم پوچ می‌داند تا به زندگی‌شان معنایی دهند. ایدئولوژی هم که چیزی نیست جز برکناری خِرَد از جایگاه فرماندهی تن! یعنی تو دیگر نیاندیش ما به همه‌چیز اندیشیده‌ایم، خیالت تخت و روانت شاد!

جانمایه‌ی کتاب این است که زیستن در چنبره‌ی دروغ و ریا، کاری‌ست که دوام حکومت پساتوتالیتر را بیشتر می‌کند. باید به این دروغ‌باوری و دروغ‌زیستی پایان داد و شعارنوشته را از پشت شیشه‌ی مغازه برداشت، رای نداد و با کسی که شایسته‌ی پشتیبانی‌ست، همبستگی کرد. آنگاه است که می‌توان در برابر وجدان اخلاقی خود سربلند شد و آزادگی را فریاد زد و بخشی از پیچ و مهره‌های نظام نبود. باید همواره کوشید تا هر روز به دایره‌ی حقیقت نزدیک و نزدیک‌تر شد.

کامنت فارسی از اردوان بیات

نظر منفی

سه ستاره از 5 ستاره:

اشتباه بزرگی است اگر این کتاب را آینه وضعیت خود تلقی کنیم. اثر هاول آینه جامعه خود اوست و حتی اگر شباهت‌هایی با وضع ما دارد باید تفاوت‌های یک جامعه کمونیستی اروپای شرقی در دهه هفتاد را نیز با جامعه اینجا و اکنونی خودمان درنظر داشته باشیم با لحاظ این نکته، آنچه «قدرت بی‌قدرتان» را به عنوان اثری توصیفی ارزشمند می‌کند نگاهی ویژه به مفهومی از دولت و حکومت در عصر جدید است که او نام آن را دولت «پساتوتالیتر» می‌گذارد. بنا نیست پس از خواندن این کتاب بدانیم که برای طرد چنین دولتی «چه باید کرد»، بلکه بیشتر بناست تا پس از خواندن این کتاب چنین دولتی را بهتر شناخته باشیم.

بنا بر روابط منطقه‌ای و جهانی ‌قانون اساسی چنین نظام‌هایی عمدتا با حقوق بشر سازگار است اما نقض گسترده این حقوق را در عمل توجیه یا کاملا به وضوح نام‌گذاری می‌کند. همانطور که هاول می‌گوید کلمات توسط این نظام معانی کاملا وارونه‌ای می‌یابند. زندانی‌های سیاسی «امنیتی» نامیده می‌شوند، معترضان مدنی «اوباش» یا «جاسوس» معرفی می‌شوند، نقض حریم خصوصی «فعالیت فرهنگی» نام می‌گیرد، استفاده از آزادی‌های اولیه «تشویش اذهان عمومی» نام می‌گیرد. چنین نظامی معمولا در بازتولید افراد دورو و فرصت‌طلب نیز بسیار مستعد است.

ولی این را باید اضافه کنم که ویژگی دیگر نظام پساتوتالیتر اقتدار، پیشرفت نظامی-انتظامی و آرامش نسبی آن است: چنین نظامی عموما غالب حرکات اعتراضی را، غالب طغیان‌های خرد و کلان را رصد، کشف و خنثی می‌کند. هزینه بالای امنیتی برای هرگونه اعتراض، نه تنها دامن طغیان‌گر بلکه همه را می‌گیرد و به این ترتیب گاه توده مردم (در عین بیزاری از نظام)‌ از طغیان و طغیان‌گر هم بیزارند پس واقعا چه می‌توان کرد؟ من پاسخ واضحی در کلام هاول ندیدم.

در کنار تمام نکات مثبت، کتاب سه نقطه ضعف بزرگ هم داشت: یکی اینکه تمام آنچه گفت را می‌توانست در نصف این حجم هم بزند، البته اگر از تکرار و اطناب‌های بی‌مورد پرهیز می‌کرد؛ دیگری اینکه گاه و بی‌گاه به بیان کلیشه‌ای و کلی‌گویی‌ تبدیل می‌شد؛ و نهایتا آنکه به محض ورود به عرضه تجویز، سردرگم و رویایی می‌شد.

کامنت فارسی از محمد شکری

بهترین ترجمه کتاب قدرت بی قدرتان

  • کتاب قدرت بی قدرتان | فرهنگ نشر نو | احسان کیانی خواه

تنها چاپ رسمی کتاب در ایران، همان نسخه‌ای است که احسان کیانی خواه در سال‌های اخیر ترجمه کرده است. بیشتر نظرات در خصوص کتاب حول این محور هستند که افراد از اینکه کتاب در ایران اجازه چاپ گرفته، متعجب هستند. ترجمه کتاب خوب است با این حال نکاتی در خصوص آن وجود دارد. نبود پیشگفتار مناسب، نبود پاورقی‌های روشن‌کننده و وجود یک سری اصطلاح من-درآوردی نه‌چندان جذاب از این مشکلات هستند. کیانی‌خواه متولد 1364 و دانش‌آموخته‌ی مترجمی زبان از دانشگاه علامه طباطبایی است. او کتاب‌های زیادی را در زمینه‌ی علوم انسانی ترجمه کرده است.

همینطور نسخه‌ای رایگان در اینترنت با ترجمه رضا ناصحی وجود دارد که مشکلات کتاب چاپ‌شده توسط نشر فرهنگ نشر نو را ندارد. همینطور پادکست اپیتومی بوکز، قسمتی را به کتاب قدرت بی قدرتان اختصاص داده و آن را خلاصه کرده است.

کتاب‌های دیگری نیز از هاول در ایران ترجمه شده‌اند که به این شرح هستند:

  • نامه های سرگشاده | فرهنگ نشر نو | احسان کیانی خواه
  • نامه هایی به اولگا | نشر ثالث | فروغ پوریاوری
  • وسوسه | موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب | رضا میرچی
  • کتاب طنزآوران جهان نمایش 25 | نشر گویا | داریوش مودبیان
  • سه گانه وانیک | چتر فیروزه | علی امینی نجفی
  • گاردن پارتی | نشر نیلا | مجید مصطفوی

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *