چرا ملتها شکست میخورند کتابی در حوزهی سیاست تطبیقی است که سال 2012 منتشر شد. این کتاب توسط دو نویسندهی مطلع در حوزههای تاریخ و سیاست به نامهای دارون عاجماوغلو و جیمز رابینسون نوشته شد. کتاب در کل جهان موافقان و مخالفان خاص خود را داشت و در ایران هم موردتوجه قرار گرفت. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | چرا ملتها شکست میخورند | Why Nations Fail |
نویسنده | دارون عاجماوغلو و جیمز رابینسون Daron Acemoglu, James Robinson |
گونه ادبی | ناداستان، سیاست تطبیقی، تاریخ |
انتشارات در ایران | و نشرهای دیگر |
مترجم | و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 546 |
سال انتشار | 2012 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی دارون عاجماوغلو و جیمز رابینسون
عاجماوغلو سال 1967 از خانوادهای ارمنی در استانبول متولد شد. پدر او وکیل و مدرس دانشگاه و مادرش یک معلم مدرسه بود. پس از تکمیل مدرسه در استانبول، او راهی انگلستان شد و در دانشگاه یورک تا مقطع فوقلیسانس اقتصاد تحصیل کرد. او همینطور از مدرسه اقتصاد لندن، مدرک پیاچدی گرفت. تخصیص آکادمیک او اقتصادسنجی و اقتصاد ریاضیاتی است. عاجماوغلو پس از چند سال تدریس در مدرسه اقتصاد لندن، راهی دانشکده آمآیتی ماساچوست شد و به سطح استادتمام رسید. او همینطور عضو فرهنگستان هنر و علوم آمریکا است. عاجماوغلو سال 2005 به عنوان بهترین اقتصاددان زیر 40 سال آمریکا معرفی شد. او چندین کتاب منتشر کرده که همگی با کمک جیمز رابینسون بوده است.
جیمز رابینسون انگلیسی و متولد 1960 است. او هم در مدرسه اقتصاد لندن تحصیل کرده و دانشکده ییل آمریکا (کنتیکت) پیاچدی گرفته است. تحقیقات اصلی او در خصوص زمینههای تطبیقی اقتصاد و سیاست است. او بخصوص روی منطقهی آمریکای لاتین و منطقهی سحرای آفریقا کار کرده است. رابینسون از سال 2004 وارد جمع اساتید دانشگاه هاروارد شد. طی سالهای بعد او در دانشگاه معتبر دیگری نیز کرسی استادی داشت که از آن جمله میتوان به دانشگاه شیکاگو اشاره کرد. او سفرهای متعددی به صورت تحقیقی به کشورهایی مانند مغولستان، هائیتی، کنگو، آفریقای جنوبی، کلمبیا، سیرالئون و فیلیپین داشته است و در کنار تحقیق، تدریس نیز میکرده است.
رابطهی این دو با هم از مدرسه اقتصاد لندن آغاز شد و تاکنون ادامه یافته است. هر کتاب و مقالهای که تحت نام یکی از این دو نفر منتشر شده، شامل نام دیگری نیز میشود.
بررسی آثار
- منشا اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی (2006): همانطور که از اسمش پیداست، نویسندهها به آنالیز منشا اقتصادی دموکراسی و دموکراسی پرداخته است.
- آزمایشهای طبیعی تاریخ (2010)
- چرا ملتها شکست میخورند (2012)
- نقش نخبگان در اقتصاد (2012)
- نگاه تاریخی به پیشرفت آفریقا (2014)
- دالان باریک (2019): دولتها، جوامع و سرنوشت آزادی (2019): به سفری در سراسر جهان میرویم و حکایات شگفتانگیزی روایت میشود. از گیلگمش تا انسان معاصر، نویسندگان به بررسی و تحیل حال و آینده جوامع و ملل زدهاند. نتیجه این است که آزادی راهی باریک و طولانی است و یک شبه حاصل نمیشود.
نقد و بررسی کتاب
چرا ملتها شکست میخورند با دنبالهی «ریشههای قدرت، شکوفایی و فقر» کتابی بود که سال 2012 به چاپ رسید. نویسندگان این کتاب دو نویسنده ترک و انگلیسی، دارون عجماوغلو و جیمز رابینسون هستند. کتاب توانست در حوزهی خود به لیستهای پرفروشترین کتابها وارد شود و به طور کل بسیار موردتوجه قرار گرفت. بالاخص به خاطر اینکه یکی از نویسندگان کتاب از کشور همسایهی ماست و مثالهای خوبی در خصوص این منطقه میزند، کتاب در ایران هم بسیار موردتوجه قرار گرفت.
نویسندگان در تلاش هستند تا به طور کل نشان دهند چه چیزهایی سبب میشود که برخی کشورها پیشرفت کنند و دیگر در فقر و فساد غوطه بخورند. تخصص این دو نفر اقتصاد است با این حال اطلاعات خوبی در خصوص تاریخ، جغرافیا، نهادها و چیزهایی شبیه به این نیز دارند. نکتهی مهم این است که کتاب به صورت آکادمیک و برای متخصصین نوشته نشده و مخاطب عام کاملا قادر به درک آن خواهد بود.
دلایل و تئوریهای زیادی در خصوص پیشرفت و پسرفت کشورها شمرده شده است. برخی مسائل جغرافیایی، آبوهوا، منابع طبیعی و فرهنگ را دلیل اصلی معرفی کردهاند. عجماوغلو و رابینسون با هرکدام از این نگاهها به طور مجزا روبرو میشوند. اگرچه هیچکدام را کاملا بیاثر نمیدانند، دلیل اصلی را چیزی دیگر میدانند. برای مثال در خصوص منطقهای در شمال و جنوب و مرز آمریکا و مکزیک صحبت میکنند که به لحاظ فرهنگی، آبوهوا و جغرافیا تفاوتی با هم ندارند. با این حال تفاوت دو شهر بسیار زیاد است. دلیل اصلی مشارکت در حکومت از سوی نهادهای اقتصادی و سیاسی که متعلق به مردم هستند بیان میشود. تا زمانی که حق مالکیت، حاکمیت بیطرف قانون، خدمات همگانی و چیزهایی شبیه به این نباشد، کشوری پیشرفت نخواهد کرد.
بخشی از متن کتاب
مشکل سیاستمدار عموماً کمبود علم و دانش نیست. مشکل دوراهی حفظ قدرت سیاسی از طریق قربانی کردن منافع عمومی یا تامین منافع عمومی و از دست دادن تدریجی قدرت سیاسی است. این دوراهی سیاستمدار است که سرنوشت کشور را تعیین میکند. سیاستمدار میداند اگر امکان استفاده از فرصتهای اجتماعی و اقتصادی برای همگان میسر باشد رشد اقتصادی افزایش مییابد. دسترسی برابر به قدرت اقتصادی و فرصتهای اجتماعی برای بهبود عملکرد اقتصادی مفید و حتی ضروری است، اما برای سیاستمدار خطرناک است، زیرا قدرت اقتصادی به تدریج به حوزههای دیگر سرایت خواهد کرد و قدرت سیاسی او را به خطر خواهد انداخت.
نهادهای سیاسی به فرادستانی که قدرت را در دست گرفتهاند این امکان را میدهند تا نهادهای اقتصادیای را برگزینند که قیودی ناچیز برایشان در بردارد و به نیروهای چالشآفرین اندکی اجازه ظهور میدهند. آنها همچنین فرادستان را قادر میسازند نهادهای سیاسی آتی و تغییرات تدریجیشان را رقم بزنند. نهادهای اقتصادی استثماری، به نوبه خود، همان طبقۀ حاکمه را ثروتمند میکنند و این پشتوانه اقتصادی به آنها امکانمیدهد تا سلطه سیاسی خود را مستحکم سازند.
ممالکی چون بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به آن دلیل ثروتمند شدهاند که شهروندانشان، حلقۀ بسته و تنگ فرادستان صاحب قدرت را شکستند، حاکمیت آنان را سرنگون کردند و جامعهای بنا نهادند که در آن حقوق سیاسی به گونهای فراگیر توزیع شده، حکومت نسبت به شهروندان پاسخگو بوده و بخش وسیعی از مردم میتوانند از مزیّت فرصتهای اقتصادی بهرهمند شوند.
این تفکر که کشورهای غنی غربی میبایست به منظور حل مسألۀ فقر در جنوب صحرای آفریقا، منطقه کارائیب، آمریکای مرکزی و جنوب آسیا، حجم عظیمی از کمکهای توسعهای را فراهم آورند، مبتنی بر فهمی نادرست از علل فقر است. کشورهایی همچون افغانستان به دلیل نهادهای استثماریشان فقیر هستند که خود حاصل سلطه خفقانآور فرادستان ملی و اغلب محلی بر زندگی سیاسی و اقتصادی و فقدان حقوق مالکیت، نظم و قانون یا نظامهای حقوقی با عملکرد خوب است. همین مشکلات نهادی موجب میشوند کمکهای خارجی تأثیرگذار نباشند، زیرا چپاول خواهند شد و رسیدنشان به جایی که قرار است بروند محتمل نیست.
جایگاه کتاب چرا ملتها شکست میخورند
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. چرا ملتها شکست میخورند را با کتابهای قدرت بی قدرتان، من ملاله هستم، آیشمن در اورشلیم و مجمعالجزایر گولاک مقایسه کردیم. همانطور که مشاهده میکنید، چرا ملتها شکست میکنند جایگاهی قابل قبول این بین ده سال پس از انتشار خود دارد.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. دو نویسنده کتاب، کتابهای دیگری هم دارند. با این حال این کتاب که مشترکاً آن را نوشتهاند، با اختلاف توجه بیشتری را به خود جلب کرد. 43 هزار نفر به کتاب چرا ملتها شکست میخورند در گودریدز امتیاز دادهاند. میانگین این نمرات 4 از 5 است. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
“چرا کشورها شکست میخورند” کتابی به شدت خواندنی است. دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون نظریهای سیاسی اقتصادی را با قصههایی فراوان از تاریخ کشورهای گوناگون جهان و با زبانی خیلی ساده و روایی ارائه میکنند. نظریههای زیادی در مورد الگوهای رشد و فقر و غنا در جهان وجود دارند. نویسندهها یک یک آنها را نام میبرند و بعد مثال نقضها را میگویند تا ثابت کنند که این نظریهها کار نمیکنند.
فرضیهی جغرافیا عامل اصلی تفاوت ثروت در کشورهای جهان را تفاوتهای جغرافیایی میداند. مثلا میگوید که کشورهای گرم فینفسه فقیرند. سنگاپور، مالزی، نوگالس آمریکا و… مثال نقض این فرضیهاند.
فرضیهی فرهنگ ضعف فرهنگی را عامل اصلی فقر و غنا میداند. مثلا میگوید که آفریقاییها به این علت فقیرند که اخلاق کاری خوبی ندارند. در مرز آمریکا و مکزیک دو شهر با یک نام حضور دارند: نوگالس. از نظر فرهنگی کاملا مشابه هماند. اما از لحاظ اقتصادی و سیاسی نوگالس آمریکا به مراتب از نوگالس مکزیک اوضاع بهتری دارد.فرضیهی دیگر فرضیهی جهل است. اینکه در کشورهای فقیر جهل مدیران و سردمداران و مردم باعث میشود که کشور رشد نکند. درحالیکه این نظریه هم کار نمیکند. چون در بسیاری از کشورهای فقیر رهبران دیکتاتور آدمهای باسوادی هستند که در بهترین دانشگاههای دنیا درس خواندهاند.
کامنت فارسی از سپهرداد
عجماوغلو و رابینسون در مقابل نظریهی نهادها را مطرح میکنند و میگویند این نهادها هستند که باعث رشد و تضعیف یک ملت میشوند:
”علت اینکه نوگالس آریزونا خیلی ثروتمندتر از نوگالس سونورا است قابل فهم است. این تفاوت ناشی از نهادهای کاملا متفاوت در دو سوی مرز است که انگیزههای متفاوتی برای ساکنان نوگالس آمریکا در برابر نوگالس سونورا ایجاد میکند. ایالات متحده به این علت امروزه ثروتمندتر از مکزیک و پرو است که نهادهای سیاسی و اقتصادیاش انگیزهی بنگاهها، افراد و سیاستمداران را افزایش میدهند.
چیزی که کتاب “چرا کشورها شکست میخورند” را خاص میکند، معرفی چرخههای فضیلت و رذیلت است. این که چهطور کشورها وقتی در مسیر رشد میافتند روز به روز قویتر میشوند و چهطور کشورها وقتی در مسیر فقر و رذالت میافتند روز به روز وضعشان بدتر و بدتر میشود. تنها چیزی که چرخههای فضیلت و رذیلت را تغییر میدهد، بزنگاههای تاریخی است. ممکن است کشوری در چرخهی فضیلت باشد و در بزنگاهی تاریخی جهت چرخه معکوس شود و وارد چرخهی رذیلت شود. مثل خاورمیانهی دوران باستان که گل سرسبد کشورهای جهان بود، ولی تا به الان در چرخهی رذیلت فرو افتاده.
در مثالی انگلستان بررسی میشود که وقتی در سال 1707 پارلمان تصمیمگیرندهی اصلی شد، انگلستان روی غلطک فضیلت افتاد. با تضمین حقوق مالکیت و انقلاب مالی که اتفاق افتاده بود، اختراعات رونق گرفتند. و انقلاب صنعتی کم کم پا به منصهی ظهور گذاشت.
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
نویسندگان کتاب چرا ملتها شکست می خورند: ریشههای قدرت، شکوفایی و فقر – جیمز رابینسون و دارون عجم اوغلو کوشیدهاند در کتاب بسیار معروف خود به سوال بسیار کلی علت شکوفایی ملتها و دلایل عقبماندگی برخی کشورها پاسخ دهند .
شاید محبوبترین پاسخ به علت شکوفایی ملتها جغرافیا و تفاوتهای جغرافیایی باشد اما نویسندگان کتاب با مثال آوردن شهری مرزی بین آمریکا و مکزیک این دلیل را رد میکنند. شاید مهمترین مشکل کتاب همین دید کوتاه و رد کردن یک فرضیه با یک مثال نقض باشد. امروزه میدانیم که یکی از دلایل پیشرفت غرب، نزدیکی شهرها به همدیگر به علت آب و هوای مطلوب و بارندگی زیاد بوده. این امر ارتباطات و مراودات تجاری میان شهرها را افزایش داده، شهرها به همدیگر وابسته شده و کم کم مازاد تولید جهت تجارت به وجود آمد. بانکداری جهت رونق دادن بازرگانی در اروپا پا گرفت و پیشرفت کرد. از طرفی دیگر دسترسی کشورها به رودهای پر آب و قابل کشتیرانی، نزدیکی به اقیانوس و دریاهای مهم مانند مدیترانه باعث پیشرفت قابل توجه کشتیرانی در اروپا و انگلستان شد. دریانوردانی مانند مارکوپولو، واسکو دوگاما، کریستف کلمب و ماژلان از غرب برای تجارت ابریشم یا ادویه راهی دنیاهای جدید شدند.
در حالی که در شرق برای مثال ایران به علت خشکی سرزمین، شهرها عموما با فاصله زیاد از هم بنا میشدند و مجبور به تامین مایحتاج خود از داخل شهر بودند. بازرگانی زمینی به علت وجود صحرا و کوههای فراوان و ناامنی همواره با مشکل روبرو بوده. بنابراین مازاد تجاری خاصی هم به وجود نیامده و از همه مهمتر اصولا کشتیرانی و تجارت دریایی هموار به جبر جغرافیا مورد بیاعتنایی مطلق قرار گرفته بود.
آنها با تکیه بر واژههایی مانند نهادهای فراگیر، نهادهای استثماری و تخریب خلاق نظریه خود را با ذکر مثال شرح و بسط میدهند. که اینجا کره شمالی و جنوبی را مثال میزنند. شاید بتوان گفت کتاب به غیر از طرح ایده نهادهای فراگیر و نهادهای استثماری، حرف و سخن دیگری ندارد. نویسندگان کتاب با آوردن نمونه و مثالهای فراوان و ذکر چرایی شکست و یا پیروزی آنها، به هر قیمتی این دلایل را به نظریه خود ارتباط میدهند. امری که باعث تکراری بودن مطالب کتاب شده و خواننده را به سرعت و به خاطر نیافتن نکته جدیدی در کتاب خسته میکند.
کامنت فارسی از مازیار
بهترین ترجمه چرا ملتها شکست میخورند
- چرا ملتها شکست میخورند | انتشارات روزنه | محمدحسین نعیمیپور و محسن میردامادی
- چرا کشورها شکست میخورند | انتشارات نور علم | علی حبیبی
- چرا کشورها شکست میخورند | نشر دنیای اقتصاد | پویا جبل عاملی، محمدرضا فرهادیپور
کتابی که نشر روزنه چاپ کرد، با نمایی حدودی از پرچم ایران (تصویر اصلی مطلب) منتشر شد و همین جنجالبرانگیز شد. حتی کتاب سال 93 از نمایشگاه کتاب تهران جمع شد. در چاپهای بعدی کتاب با نمایی از پرچم فلسطین منتشر شد تا آن مشکل حل شود. حتی بخشی از کتاب اشاراتی کوتاه به ماجرای ایران در سال 88 داشت که آن قسمت سانسور شده است. با این حال، همچنان همین نسخهی نشر روزنه به عنوان بهترین ورژن کتاب توصیه میشود.
نظرات کاربران