پشت درهای بسته رمانی بود که بی. ای. پاریس در سال 2016 منتشر کرد. این رمان پرفروش که فضایی جنایی دارد، در ایران هم توجههای بسیاری را به خود جلب کرد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | پشت درهای بسته | Behind Closed Doors |
نویسنده | B.A. Paris | بی. ای. پاریس |
گونه ادبی | داستان، رمان جنایی |
انتشارات در ایران | مهرگان خرد، کوله پشتی و نشرهای دیگر |
مترجم | ارغوان اشتری، آرزو امیررضایی و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 352 |
سال انتشار | 2016 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی بی. ای. پاریس
برنادت مک دوگال سال 1958 در سوری، در جنوب انگلستان متولد شد. او عقبهای بریتانیایی-فرانسوی دارد. به این صورت که مادرش فرانسوی و پدرش ایرلندی بود. برنادت فرزند سوم از خانواده بود و چهار برادر و یک خواهر دارد. پس از پایان تحصیلات، او راهی فرانسه شد که سالها در بانکی بینالمللی در پاریس کار کرد. طی این مدت، او با همسرش آشنا شد، آنها ازدواج کردند و پنج فرزند دارند. برنادت سرانجام حوزهی مالی را رها کرد تا با همسرش یک مدرسه آموزش زبان دایر کنند.
پس از پنجاه سالگی بود که برنادت با تخلص بی. ای. پاریس شروع به نوشتن کرد. اولین استفاده از این اسم، وقتی بود که یکی از دخترانش از او خواست که برای شرکت در یک مسابقه تولید شعار تبلیغاتی وارد شود. برنادت برندهی مسابقه نشد اما تصمیم گرفت نوشتن را ادامه دهد. او کار روی اولین رمان خود، پشت درهای بسته را شروع کرد که توجهی جهانی به خود جلب کرد. او همینک با خانوادهی خود در همپشایر زندگی میکند و به نوشتن رمانهای روانشناختی ادامه میدهد.
بررسی آثار
- پشت درهای بسته (2016)
- فروپاشی (2017): کساندرا شبی طوفانی در جاده است و فردای آن روز، متوجه میشود همان شب زنی در همان جاده به قتل رسید. وحشت زن را در بر میگیرد و کمکم دچار فراموشی و فروپاشی روانی میشود.
- مرا برگردان (2018): فین و لیلا جوان و عاشق هستند. در برگشت یک مسافرات به فرانسه، فین به پمپبنزین میرود و لیلا را در ماشین تنها میگذارد. وقتی به ماشین برمیگردد، لیلا گم شده، طوری که کسی او را ندیده است.
- بازیگر ذخیره (2019): کارولین، برونی، الیس و کندال چیزی مشترک دارند که آنها را به هم نزدیک کرده؛ دختران آنها در یک جشنواره هنری به هم نزدیک شده و به بهترین دوستان هم تبدیل شدهاند. این چهار دختر سال قبل با هم در مدرسه درگیر شده بودند اما بعد با هم دوست شدند. دختری جدید به جمع میآید و مشکلات گذشته سر باز میکند.
- مخمصه (2020): در چهلمین تولد لیویا، او و همسرش آدام یک مهمانی بزرگ راه انداختند تا عروسیای که هیچوقت نداشتند را جبران کند. همه از این بابت خوشحال بودند به جز دخترشان مارنی که خارج از کشور درس میخواند. با این حال لیویا خوشحال بود که دخترش در این مراسم حضور نخواهد داشت.
- تراپیست (2021): آلیس و لئو به خانهای جدید که در منطقهای دارای نگهبان و دروازه است نقلمکان میکنند؛ چیزی که همیشه رویایش را داشتند. اما ظاهر میتواند گولزننده باشد. آلیس اطرافیانش را میشناسد و متوجه میشود و که رازی وجود دارد.
- زندانی (2022): آملی، همیشه یک بازمانده بود؛ والدینش را در بچگی از دست داد و تنها از پاریس به لندن آمد. بعد با یک میلیاردر ازدواج کرد و زندگیای اعیانی برای خود ساخت. با این حال، یک روز در یک اتاق سیاهرنگ به شکل یک زندانی از خواب بیدار شد، بدون اینکه بداند کجاست.
نقد و بررسی کتاب پشت درهای بسته
کتاب پشت درهای بسته به عنوان اولین رمان بی. ای. پاریس در سال 2016 منتشر شد. کتاب سال 2014 به دست ایجنت او کامیلا رسیده بود و او طی این مدت در تلاش برای چاپ کتاب بود. با این حال وقتی کتاب چاپ شد، به سرعت به صدر لیست نیویورک تایمز و ساندی تایمز در آمریکا و بریتانیا رسید. همینطور پاریس نامزد جایزه بهترین رماناولی گودریدز در حوزهی رمان هیجانی-رازآلود شد. کتاب طی سه سال بعد از چاپ تنها یک میلیون نسخه در بریتانیا فروخت. در مجموع کتاب بیش 3.5 میلیون نسخه فروخته و به چندین زبان ترجمه شده است.
زندگی یک زوج به نامهای جک و گریس روایت میشود. جک مردی ثروتمند و باظرافت است که به عنوان وکیلی متعهد معرفی میشود که در هیچ پروندهای شکست نخورده است؛ او به طور بخصوص وکالت زنانی را میپذیرد که قربانی خشونت خانگی شدهاند. گریس از سمت دیگر زنی خانهدار، زیبا و آشپز معرفی میشود که خواهری کوچکتر و معلول دارد. گریس و جک تازه ازدواج کردهاند و زندگیشان هیچ نقصی ندارد.
زمان جلو میرود و کمکم متوجه میشویم پوستهای که از این رابطه میبینیم همهچیز نیست. اتفاقاتی میافتد و ما روی دیگر جک را میبینیم. حین یک سفر به تایلند، گریس بالاخره میفهمد با یک هیولا ازدواج کرده است. زن تصمیم به ترک مرد و بازگشت به انگلستان میگیرد اما مطابقانتظار، مرد از این تصمیم خوشش نمیآید.
بخشی از متن کتاب
آن روز در پارک تنها زنی نبودم که توجهام به جک جلب شد. بااینحال محتاطترینشان بودم. بعضیها مخصوصاً زنان جوان راحت به جک لبخند میزدند تا توجهاش را جلب کنند، دختران نوجوان نخودی میخندیدند و دستانشان را جلوی دهانشان گرفته و هیجانزده پچپچ میکردند که او باید یک ستارهی سینما باشد. خانمهای مسنتر تحسینکنان به او مینگریستند، خیلی بهندرت مردی قدمزنان از کنارشان میگذشت که ازنظر آنها خواستنی باشد.
آن روز صبح در تایلند، فردای شبی که فهمیدم با یک هیولا ازدواجکردهام؛ برخلاف همیشه اصلاً عجلهای نداشتم جک از خواب بلند شود چون میدانستم بهمحض بیدار شدنش باید شروع به نقش بازی کردن کنم. بیشتر شب را به آماده کردن ذهنم گذرانده بودم، پذیرفتن این نکته که اگر میخواهم فوری و بهسلامت به انگلستان بازگردم، باید وانمود کنم زنی شکستخورده و ترسو هستم.
بهمحض آنکه مایلی به دستشویی میرود زن برمیگردد و به ما لبخندی میزند؛ میدانم تنها چیزی که میبیند یک زوج جوان جذاب بهم چسبیده است که باید بهشدت دلدادهی هم باشند. همین باعث میشود یکبار دیگر بفهمم چقدر موقعیت یأسآوری دارم. کمکم دارم از کسانی که به بینقصی مطلق ما فکر میکنند، قطع امید میکنم.
وقتی میبینم آنجا ایستاده، مثل همیشه احساس نگرانی میکنم که چقدر عادی به نظر میآید چون مطمئناً باید آدمی مثل او فقط ویژگی خاصی مثل گوشهای نوکتیز یا یک جفت شاخ داشته باشد تا مردم از شیطانصفتیاش خبردار بشوند.
صدایش از پشت در شنیده شد. «هر چقدر دلت میخواد جیغ بزن. نمیدونی چقدر جیغهات من رو به هیجان میآره.» ناتوان از کنترل ترسم که او هرگز آزادم نخواهد کرد و میگذارد آنجا بمیرم حالت هیستریک پیدا کردم. در چند ثانیه دیدم نفسم بالا نمیآید و از ترس نفسم به شماره افتاد. درد در سینهام باعث شد زانو بزنم. فهمیدم از ترس دچار یکجور حملهی عصبی شدهام. تلاش کردم کنترل نفسهایم را به دست آورم اما صدای جک از آنسوی دیوار که هیجانانگیز میخندید فقط به استرسم اضافه کرد.
اقتباس
همان سال 2016 کمپانیای به اسم «استون ویلیج پروداکشن» امتیاز ساخت فیلم و سریال را از نویسنده و انتشارات خرید اما تاکنون روند ساخت کار پیش نرفته است.
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. در این لیست کتابهای بیمار خاموش، هر دو در نهایت میمیرند، پنج قدم فاصله و من پیش از تو قرار دارند که همگی را پیشتر بررسی کردهایم. همانطور که مشاهده میکنید، پشت درهای بسته جایگاهی در میانهی این آثار دارد.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. به صفحهی بی. ای. پاریس در گودریدز رفتیم. مطابق انتظار، پشت درهای بسته بیشترین توجه را بین کتابهای او گرفته است. بیش از 400 هزار نفر به این کتاب امتیاز دادهاند که عدد بسیار بالایی است. میانگین امتیازات کتاب نیز 3.9 است. از بین کتابهای بعدی نویسنده فروپاشی با 108 هزار و من را برگردان با 89 هزار بالاترین جایگاه را دارند. به لحاظ میانگین نمرات هم همان کتاب اول از همگی وضعیت بهتری دارد. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب پشت درهای بسته میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
سالها بود که کتابی اینقدر میخکوب کننده نخونده بودم. در وصف سرعت تموم کردن کتاب بگم که فاصله بین شروع و تموم کردن کتاب کمتر از ۲۴ ساعت بود. روایت کتاب به سادگی راجع به زوجی به ظاهر خوشبخته، این کتاب خلاصه دیگهای نداره. «پشت درهای بسته» مفاهیم تاریک و ترسناکی که معمولاً آدمی ترجیح میده ندونه رو با سیم داغ روایت خودش درون چشم شما فرو میکنه و چشماندازهای ترسناکی از مفهوم ازدواج نشون میده.
شما با خوندن این کتاب به فکر فرو خواهید رفت، و با خودتون خواهید گفت که آیا ازدواج و روابط به ظاهر زیبایی که هر روزه در زندگی روزمره خودتون میبینید حقیقی هستن یا دروغی در پوشش زیبای تجملات؟ آیا افراد همون ظاهر واقعی خودشونو در جامعه بروز میدن و میشه به کسی اعتماد کرد؟ سوالهای زیادی بعد از خوندن این کتاب در مغزتون خواهد بود.تمام شخصیتهای کتاب خوب و جذاب بودن، از جک عاشق پیشه گرفته تا گریس شیطان صفت! و میلی که کیوتترین شخصیت کتاب بود، هوش و ذکاوتشو دوست داشتم. امیدوارم نویسنده کتاب کلاس پیسینگ داشته باشه که چهار تا نویسنده دیگه هم برن یاد بگیرن که چجوری باید کاری کرد خواننده نتونه کتابو بذاره زمین. پایان کتاب هم اون حس Suspense و Rewarding مناسب خودشو داشت.
خلاصه که پشت درهای بسته یک تریلر روانشناختی تمام عیار بود که مطمئنم تجربه خوندنش تا سالها در ذهن من خواهد ماند. به همگی پیشنهاد میدم بخونید، سریع و به شدت قوی.
کامنت فارسی از امین متین
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
کتاب هیجانانگیزیه. پر از رمز و راز و تغییر ناگهانی پلات که باعث میشه نتونی کتاب رو زمین بذاری و با سرعت بخونیش. تقریبا از همون ابتدای کتاب میشه متوجه شد که حضور افراد، بیشتر بر فریبکاری استواره و ازدواج به ظاهر خوبی که بین جک و گِرِیس صورت گرفته، اونجوری که به نظر میرسه نیست. اما یکم طول میکشه تا نشون بده که اوضاع چقدر خرابه. سیستم روایت داستان بین زمان حال و گذشته شیفت میکنه و در مورد جک میگه که چطور خوش رفتاری او با خواهر گریس، میلی، که سندروم داون داره، باعث شده که گریس از جک خوشش بیاد.
اینکه جک چقدر دقیق برنامهریزی کرد که اعتماد گریس رو به دست بیاره و کم کم اونو از تمام افرادی که بهش اهمیت میدادن جدا کرد واقعا زیبا به نثر دراومده. دقیق مثل نمایش ماری که برای طعمهش برنامهریزی میکنه تا اونو کاملا به چنگ بیاره و اجازه نده که فرار کنه. دغدغه جک فقط اینه که چطور این دو تا خواهر رو توی چنگ خودش داشته باشه و اجازه نده که از دستش فرار کنن. نکته داستان این بود که کورکورانه اعتماد بیش از حد به کسی نکنید. در نهایت گریس یه یار کمکی پیدا میکنه و …
بهترین ترجمه کتاب پشت درهای بسته
طی سالهای اخیر، این کتاب هم مانند بیمار خاموش، مردی به نام اوه، در انتظار گودو، نیمه تاریک وجود، پنج قدم فاصله، والدین سمی، سالار مگسها، سیزده دلیل برای اینکه، کتابهای دن براون، دن کیشوت و گتسبی بزرگ درگیر ترجمههای متعدد شده است. موارد زیر، ترجمههای متفاوت کتاب هستند:
- پشت درهای بسته | نشر کوله پشتی | آرزو امیررضایی
- پشت درهای بسته | نشر مهرگان خرد | ارغوان اشتری
- پشت درهای بسته | نشر خوب | شهناز رافعی
- پشت درهای بسته | نشر آذرمیدخت | منیژه ژیان
دو ترجمهی این کتاب بیشتر محل بحث است. نسخهای که نشر کولهپشتی منتشر کرده و نسخهای که نشر مهرگان خرد. از آنجا که متن کتاب چندان سنگین نیست و همهفهم نوشته شده، ترجمهها هم روان هستند. با این حال یک سری مشکل نگارشی در چاپهای اولیه هر دو کتاب وجود داشت. همینطور یک سری سانسور هم در هر دو کتاب وجود دارد.
نظرات کاربران