0

فیلم بیست

فیلم بیست

فیلم بیست فیلمی ایرانی است که توسط عبدالرضا کاهانی در سال ۱۳۸۷ ساخته شده و در بیست و هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمد.

به گزارش خوبو، بیست یکی از فیلم‌های خوب دهه 80 سینمای کشورمان است که در زمان اکران مورد استقبال زیادی قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 6.5 را کسب کرده است. 923 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

عوامل و بازیگران فیلم بیست

بیست فیلمی است که در ژانر درام توسط عبدالرضا کاهانی ساخته شده است. عبدالرضا کاهانی از کارگردانان مطرح سینمای کشورمان است که سابقه ساخت چندین فیلم جنجالی در کارنامه خود دارد. بیست در کنار هیچ، اسب حیوان نجیبی است و استراحت مطلق از معروف‌ترین ساخته‌های کاهانی است.

کارگردانعبدالرضا کاهانی
تهیه کنندهپوران درخشنده
نویسندهعبدالرضا کاهانی
حسین مهکام
بازیگرانپرویز پرستویی
مهتاب کرامتی
علیرضا خمسه
مهران احمدی
علیرضا حسینی
حبیب رضایی
فرشته صدرعرفایی
پروین میکده
تدوینشیما منفرد
موسیقیامیر واجد سمیعی
سال ساخت1387
نمره IMDB6.5
مدت زمان فیلم87 دقیقه

خلاصه داستان

داستان فیلم درباره صاحب یک سالن پذیرایی به نام سلیمانی است که به توصیه پزشک معالجش، تصمیم می‌گیرد سالن را به فروش بگذارد. کارگران تالار که وابستگی زیادی به آن دارند، در مهلت بیست روزه‌ای که تا زمان واگذاری سالن دارند، مجبور به تلاش برای جلوگیری از این اتفاق هستند.

نقد و بررسی فیلم بیست

بیست سومین اثر بلند سینمایی از کارگردانی است که دو فیلم پیشین‌اش هنوز رنگ اکران را به خود ندیده‌اند. عبدالرضا کاهانی در جشنوارۀ بیست و پنجم فیلم فجر (بهمن ۱۳۸۵) فیلم «آدم» را به بخش مسابقۀ جشنواره فرستاد. با وجود این که «آدم» رضایت نسبی منتقدان و تماشاگران جشنواره  رو را به همراه داشت، اما نتوانست آن تأثیرگذاری لازم را ایجاد کند و شانسی برای اکران به دست بیاورد. «آن جا»، دومین فیلم کاهانی، که در برخی محفل‌های سینمایی به نمایش در آمد و با استقبال خوب منتقدان و نویسندگان سینمایی هم روبه‌رو شد و گویا مُهر توقیف هم بر پیشانی‌اش خورده، فیلمی است که با هزینه‌ای اندک و به صورت ویدئویی ساخته شده و در پسِ نگاه سازنده‌اش دغدغه‌های اجتماعی موجود در دنیای مدرن به خوبی آشکار و ملموس است. بیست در جریان بیست و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش مسابقه پذیرفته شد و توانست در شش رشته نامزد دریافت جایزه شود و در پایان هم دو سیمرغ بلورین را در رشته‌های بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و زن از آنِ خود کرد.

بیست اثری است واقع  گرایانه که کاهانی در آن تلاش می‌کند از ابتدا تا پایان نگاهش در مرز میان بی‌طرفی و عدم جبهه‌گیری‌های فرهنگی آغشته به سیاست زدگی که در این روزها به شدت باب شده و دلسوزی و تعهد اجتماعی که لازمه وجودی یک هنرمند است، باقی بماند. بیشتر سکانس‌های فیلم در یک تالار پذیرایی در آستانۀ تعطیلی می‌گذرد و این کاراکترها هستند که داستان آرام فیلم را پیش می‌برند و در تمام مدت زمان اثر تقریباً اتفاق دراماتیک چشمگیری خلق نشده است. فیلمنامه بیست که کار مشترک کاهانی و حسین مهکام است، جدا از آن که ایده اولیه خوبی دارد، از شروع درگیر کننده‌ای هم بهره‌مند است؛ چیزی که در بیشتر فیلم‌های بدنه سینمای ما کمتر به چشم می‌خورد.

کاراکترهای فیلم سرِ حوصله و با دقت به تماشاگر معرفی می‌شوند. سلیمانی (پرویز پرستویی) شخصیت محوری این فیلم است که در ظاهر شخصیت‌پردازی خوبی هم دارد. او آدمی تنهاست که در محیط کارش بیشتر شکل و شمایل یک فرماندۀ زورگو و مستبد را دارد و در عین حال از بیماری وسواس نیز می‌رنجد. تصویری که از او و وسواس‌اش می‌بینیم، تصویری است سینمایی که قابلیت نزدیک کردن او را به تماشاگر دارد. دقت او برای گذاشتن کوزه‌ای بر سر جای خودش و یا بی‌قراری‌اش برای شماردن پول، جفت کردن دمپایی‌های خانگی، شیوۀ خوابیدن‌اش و تمیزی و مرتبی میز کارش از او کاراکتری ساخته که با وجود سردمزاجی به دلِ آدم می‌نشیند. میثم (مهران احمدی) یکی از کارگران سلیمانی سودای بازیگری دارد و بیژن (حبیب رضایی) نیز همانند میثم وضعیت اسکان مناسبی ندارد و هر دو تلاش می‌کنند که بی‌خانمی‌شان را از یکدیگر پنهان نگاه دارند.

فرخ (علیرضا خمسه) که آشپزی کهنه‌کار است و زمانی یک دست خود را در آشپزخانۀ سلیمانی از دست داده و جایی برای زندگی ندارد، سالیان سال است که به همراه همسرش، فرشته (فرشته صدر عرفایی)، در همین آشپزخانۀ تالار زندگی می‌کند و در نهایت فیروزه (مهتاب کرامتی) بیوه‌زنی است که همانند دیگر کارگران تالار با مشکلات بسیاری روبه‌روست و روزگار دشواری را می‌گذراند. همان‌طور که می  بینیم آدم  های فیلم کاهانی از جنس زمانه هستند و مابه  ازای‌شان را در گوشه و کنار جامعۀ شهری ایران می‌توان به آسانی پیدا کرد. در سوی دیگر گره‌افکنی فیلمنامه خوب است و پیشنهاد پزشک معالجِ سلیمانی به او مبنی بر تعطیلی تالار، شخصیت‌ها را در موقعیتی تازه و جذاب قرار می‌دهد. سلیمانی به کارگرانش خبر می‌دهد که تا بیست روز آینده تالار را تعطیل می‌کند و آن را به فروش می‌گذارد. کنش‌های کاراکترها نیز پس از شنیدن این خبر طبیعی است و به نزدیک شدن بیش از پیش مخاطب به حال و هوای فیلم و شخصیت‌های اصلی‌اش کمک خوبی کرده است.

ناراحتی بیژن و شیطنت او برای پنجر کردن لاستیک سواری یکی از خریداران تالار، دعوای فرشته و فرخ و آن سیلی ناگهانی فرخ به فرشته، فروپاشی عصبی و ذهنی فیروزه که آن را سرِ دختر خردسالش خالی می‌کند، بخشی از واکنش‌هایی هستند که کاهانی و مهکام برای باورپذیرتر شدن هر چه بیشتر شخصیت‌های داستان‌شان و رفتارهای آن‌ها که محرک اصلی روند فیلمنامه است، پی‌ریزی کرده‌اند. حتی این آشفتگی روحی را در خودِ سلیمانی هم شاهدیم؛ سلیمانی بیش از گذشته به کارگرانش سخت می‌گیرد و به صورت میثم سیلی می‌زند. آمدن آن پسر جوان نوازنده (علیرضا حسینی) به تالار با این ادعا که پسر سلیمانی است، نقطۀ عطف اول فیلمنامه‌ای است که برخلاف ادعای حسین مهکام در نشست مطبوعاتی فیلم در زمان جشنواره (که بر این باور بود فیلمنامه‌ای که او به همراه کاهانی نوشته با پیروی از روح حاکم بر هنر این دوره و زمانه روندی مدرن و حتی پست مدرن دارد و فاصله‌اش با مؤلفه‌های کلاسیک زیاد است و دیگر دوران داستان‌گویی کلاسیک در سینما به پایان رسیده) سعی می‌کند بر الگوهای کلاسیک حرکت کند و شکل روند داستان آن تا نیمه‌های اثر بر همین نکته تأکید می‌کند. اما درست از جایی که آن جوان نوازنده راز خود را برای کارگران تالار (و نه برای سلیمانی) فاش می‌کند، فیلمنامه دیگر حرفی برای گفتن ندارد و کاهانی در مقام کارگردان هم نمی‌تواند به ریتم در حال سقوط اثر کمکی کند.

شکستگی شیشۀ سواری وانت و پنهان‌کاری‌های میثم و بیژن، اسکان فیروزه در انباری کنار تالار و تردید سؤال برانگیز و اعصاب خردکن پسر سلیمانی برای گفتن حقیقت و تکرار بیش از اندازه و با جزییات روی وسواس سلیمانی هیچ یک موقعیت‌هایی نیستند که بتوانند جانی تازه به فضای فیلم ببخشند. در حقیقت می‌توان گفت از این جا به بعد درام اثر کم کم متوقف می‌شود و در جا می‌زند و بیشتر ایرادهایی هم که به فیلم وارد است، از نیمه‌های آن نمود بیشتری پیدا می‌کند. نیمۀ دوم فیلم روی تحول شخصیتی سلیمانی حرکت می‌کند. اما زمینه‌هایی دراماتیک که باید در فیلمنامه ایجاد شود تا سیر این تحول شکلی منطقی پیدا کند، نبودش توی ذوق می‌زند و مخاطب را اذیت می‌کند.

کاهانی که خود به این مشکل آگاه بوده، تلاش کرده این کمبود را در اجرا در بیاورد و تمام بار آن را بر دوش پرویز پرستویی گذاشته است. نقش سلیمانی در ادامۀ همان نقش‌هایی است که پرستویی در این سال‌ها بازی کرده و خیلی‌ها بر این باورند که او دیگر در این نقش‌ها کلیشه شده و خود را تکرار می‌کند و بد نیست در انتخاب نقش‌های تازه دقت و حوصلۀ بیشتری خرج کند. اما با دیدن «بیست» می‌توان ادعا کرد که در محدودۀ داشته‌های سینمای ما کسی بهتر از پرستویی نمی  توانست نقش سلیمانی را بازی کند و شمایل او را همانند یک کاراکتر سینمایی باورپذیر و قابل قبول در آورد. پرستویی تحول رفتاری این کاراکتر را در نگاه‌ها و رفتارهای خود جا انداخته و تمام تلاش‌اش را صرف این کرده که در جزییات بازی خود جان تازه  ای به نقش سلیمانی ببخشد. البته «بیست» جدا از بازی خوب پرستویی، مجموعه‌ای از نقش  آفرینی‌های قابل قبول و گاه چشمگیر را دارد که ریتم ناموزون اثر را در نیمه دوم‌اش قابل تحمل‌تر کرده است. علیرضا خمسه در نقش فرخ فوق‌العاده است و در کنار نقش  آفرینی به‌یادماندنی‌اش در «مرد هزار چهره» ثابت کرده که هنرمند توانمندی است و سینمای ایران از دهۀ شصت تاکنون آن‌طور که باید از توانایی‌های گستردۀ او در ارائۀ نقش‌های تیپیکال استفاده نکرده است.

مهران احمدی پس از همکاری موفقیت‌آمیزش با کاهانی در «آن جا»، در این فیلم نیز به خوبی از پسِ کاراکتر میثم برآمده؛ وظیفه‌ای که حبیب رضایی هم از انجام آن سربلند بیرون آمده است. فرشته صدرعرفایی مثل همیشه به خوبی در جلد نقش فرو رفته؛ هرچند که نقش فرشته به نوعی بازی درخشانش در فیلم «کافه  ترانزیت» را به یاد می‌آورد. با وجود آن که مهتاب کرامتی با کمک چهره‌پردازی قابل قبول فیلم (کارِ ارشاد فرهمندی و زهرا کمالی) توانسته قالب همیشگی‌اش را بشکند و نقش‌آفرینی تازه‌ای را در کارنامه‌اش رقم بزند، اما دردمندی موجود در سیمای او که تقریباً در تمام سکانس‌ها به چشم می‌خورد، کمی گل درشت شده و در خیلی فصل‌ها در خدمت شیرفهم کردن محتوای فیلم است که سیاه‌روزی‌های طبقۀ کارگر و فرودست جامعه را نشانه رفته است. مطرح شدن پیشنهاد ازدواج میان سلیمانی و فیروزه از سوی فرشته می‌توانست محمل مناسبی برای ایجاد یک کشمکش درگیر کننده بین بیژن و سلیمانی باشد، اما فیلم به  آسانی از کنار این دستمایۀ بالقوه خوب و دراماتیک گذشته و ترجیح داده داستانش را روی همان مسیر یکنواخت پیشین ادامه دهد؛ مسیری که با ایجاد اندکی اوج و فرود دراماتیک و بجا (و نه تحمیلی) می‌توانست از این قالب تخت و ساکن خارج شود و همانند آغازش جذاب و درگیر کننده باشد.

ترس بی‌مورد آن جوان نوازنده از افشای حقیقت و تحول یک بارۀ سلیمانی در دیدی روایی (اجازه دادن‌اش به فیروزه برای بازگشت دختر او به محیط آشپزخانه، آوردن میثم و بیژن به خانۀ خود و در نهایت از خود گذشتگی‌اش برای سر گرفتن مراسم ازدواج بین بیژن و فیروزه و انصراف از فروش تالار) نیز آن قدرت لازم را ندارند که رنگ و بوی تازگی به رخوت موجود در فیلم ببخشند و در پایان آن پیوند نزدیکی را که میان مخاطب و فیلم و شخصیت‌هایش به وجود آمده بود، آرام  آرام به فاصله  ای زیاد تبدیل می  کنند؛ به طوری که در یک سوم پایانی داستان دیگر نگران سرنوشت شخصیت‌های فیلم نیستیم که در این میان نقش فرخ و فرشته و میثم در درام اثر هم کاملاً فراموش می‌شود و این کاراکترها به حاشیه رانده می‌شوند. به همین دلیل است که مرگ سلیمانی (با آن تأکید نچسب بر دمپایی‌های جفت نشده) پایانی سردستی و عجولانه به حساب می‌آید و تأثیری را که کاهانی دنبالش است، به تماشاگر انتقال نمی‌دهد و این وسط مخاطب در این فکر باقی می‌ماند که انگیزۀ کارگردان و فیلمنامه‌نویس از وارد کردن شخصیتی همچون آن جوان نوازنده چه بوده است.

عبدالرضا کاهانی در مقام کارگردان با توجه به فضای محدود و بسته‌ای که در اختیار داشته، این هوشمندی را داشته که میزانسن‌های فیلمش کمتر شکلی تکراری به خود بگیرند. همین نکته سبب شده که برخی کمبودهای محتوایی اثر کمتر به چشم بیاید و تماشاگر در تعدادی از سکانس‌ها احساس خستگی نکند و با کاراکترهای فیلم همراه شود. با این وجود برخی فلو و فوکوس‌های فیلم غیر ضروری به نظر می‌رسند و در بعضی سکانس‌ها نیز حرکت‌های دوربین توی ذوق بزند؛ مثل سکانسی که پرستویی برای راحت خوابیدن در تختخواب با خودش کلنجار می‌رود و یا در سکانسی که او خبر انصرافش را از فروش تالار به بنگاه‌دار محله می‌دهد و دوربین آن‌قدر به چهرۀ پرستویی نزدیک می‌شود که تماشاگر از جزییات درخشان حالت‌های چهرۀ او و به ویژه تیک عصبی موجود در چشمش حسابی شیرفهم شود!

بیست اثری متوسط و در بهترین حالت قابل قبول است که تماشاگرش را فریب و آزار نمی‌دهد و می‌خواهد اثری شریف و پُر دغدغه جلوه کند. اما کاهانی در اولین گام جدی‌اش برای عرض اندام در سینمای حرفه‌ای کمی خود را دست کم گرفته و محافظه‌کارانه عمل کرده است. اگر او می‌خواهد جایگاه خود را به عنوان یک فیلم  ساز مستقل و اندیشمند در دلِ مناسبات بی در و پیکر بدنۀ سینمای‌مان پیدا کند، باید اندکی دل به دریا بزند و در شیوۀ روایت و داستان‌پردازی‌اش شجاعت بیشتری خرج کند. 

بیست در شکل کنونی‌اش اثری است که در برخی سکانس‌ها به دل می‌نشیند؛ اما در مجموع اسیر تعریف نادرستی از سینمای مدرن شده که این روزها به عنوان یک برچسب روشنفکرمآبانه، بسیاری از کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان ما برای پوشاندن نقصان‌های کاری خود پشت آن پنهان می‌شوند و البته در سوی دیگر نگاه متعهدانۀ و پیام دهندۀ کاهانی نیز در برخی جاها به فیلم ضربه زده است؛ هرچند که یادمان نرود پوران درخشنده، فیلم سازی که سال‌هاست از سینما به  عنوان تریبونی برای ارائۀ دغدغه‌های اجتماعی و اخلاقی  اش استفاده می‌کند، تهیه‎‌گنندگی این فیلم را بر عهده گرفته است.

نویسنده: امیررضا نوری پرتو
منبع: سایت آدم برفی ها

فهرست جوایز فیلم بیست

در بیست و هفتمین دوره برگزاری جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در سال 1387، فیلم بیست نامزد دریافت پنج سیمرغ بلورین جشنواره برای بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (پرویز پرستویی)، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (علیرضا خمسه)، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (مهتاب کرامتی) و بهترین فیلمنامه (عبدالرضا کاهانی و حسین مهکام) شد، که در پایان موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار شد.

  • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (علیرضا خمسه)، دوره ۲۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۷
  • برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن (مهتاب کرامتی)، دوره ۲۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۷
  • برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردانی (عبدالرضا کاهانی)، دوره ۲۷ جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۷
  • برنده جایزه ویژه هیئت داوران چهل و چهارمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری 2009
  • برنده جایزه کلیسای جهانی چهل و چهارمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری 2009
  • برنده جایزه نقره ای فیلم برتر هفدهمین دوره جشنواره فیلم دمشق 2009
  • برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد (پرویز پرستویی)، جشنواره فیلم‌های هنری باتومی 2009

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *