فیلم دونده فیلمی ایرانی است که توسط امیر نادری در سال ۱۳۶۳ ساخته شده است. دونده اولین فیلم ایرانی پس از انقلاب اسلامی است که موفق شد توجه جهانیان را به سینمای ایران جلب کند و مورد استقبال زیادی قرار گرفت.
به گزارش خوبو، دونده یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که حول محور بازیگران کودک و نوجوان میچرخد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره بسیار خوب 7.7 شده است. 2000 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
این فیلم توسط فیلمخانه ملی ایران مرمت شد و در سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر در سال ۱۳۹۸ به نمایش درآمد.
عوامل و بازیگران فیلم دونده
دونده محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است، که در ژانر درام توسط امیر نادری ساخته شده است. امیر نادری از کارگردانان تأثیرگذار و مهم سینمای موج نو و معناگرای ایران است. بدون شک، دونده بهترین اثر ساخته شده توسط این کارگردان بهنام است که مورد توجه جشنوارههای بینالمللی قرار گرفت.
کارگردان | امیر نادری |
نویسنده | بهروز غریب پور امیر نادری |
تدوین | بهرام بیضایی |
بازیگران | مجید نیرومند موسی ترکی زاده عباس ناظری |
سال ساخت | 1363 |
مدت زمان فیلم | 94 دقیقه |
نمره IMDB | 7.7 |
خلاصه داستان
داستان فیلم حول محور پسر بچه تنهایی به نام امیرو میگذرد که رویایش سفر به آن سوی خلیج فارس و آزادی است. او برای امرار معاش مجبور میشود کارهای زیادی انجام دهد که از آن جمله میتوان به پیدا کردن زباله، بطریهای شیشهای خالی، فروش آب یخ، واکس زدن کفش خارجیهای مقیم آبادان و … اشاره کرد. در طول فیلم به امیرو تلنگری وارد میشود و متوجه میشود راه یادگیری کسب سواد است و تصمیم میگیرد به مدرسه برود. در پایان فیلم مسابقهای سخت و دشوار در کنار شعلههای فروزان لولههای گاز برگزار میشود و او زودتر از رفقای همسن و سالش به خط پایان میرسد.
نقد و بررسی فیلم دونده
شاید کمتر فیلمی به اندازه «دونده» امیر نادری، برای نسل من خاطرهساز باشد؛ چه در سینمای تجربی و چه در سینمای مخاطبِ عامپسند. یادم است وقتی که اکران شد، رفیقم که بعدها بدل به یکی از شاعران پیشنهاددهنده دهه ۷۰ شد، گفت: «فیلمی نیست که بشود تخمه شکست و نگاهش کرد!» اشاره مستقیمش به لنترانی کیمیایی به دکتر کاووسی بود که گفته بود پول تخمههایی که سرِ «قیصر» شکستند، از فروش فیلمهای تو بالاتر بود! من البته از اول اولش هم سرِ دیدن فیلم تخمه نمیشکستم، حتی سرِ دیدن فیلمهای کاراتهای هنگکنگی! تلویزیونِ رضا قطبی بدعادتم کرده بود که برای سینما حرمت قائل باشم! تقریباً همه فیلمهای موج نوی سینمای ایران را از همین تلویزیون دیده بودم. فیلمهای فورد و هیچکاک و زینهمان را هم. برایم سینما چیزی بود در همان محدودهای که ادبیات بود.
امیر نادری را با «تنگنا» و «تنگسیر» و «سازدهنی» میشناختم، اما «دونده» شبیه هیچکدامشان نبود. یک چیز تازه بود، حتی نوع تدوینش که خیلیها میگفتند یعنی چی؟ این چه جور روایت کردن است؟! تدوینش کار بیضایی بود. خداوکیلی اگر این تدوین نبود، فیلم معلوم نبود چه ریتمی پیدا میکرد.
بله میگفتم! عرض میکردم! اما آن موقع مجله فیلم هم برای ما بُتی بود برای خودش؛ ما میخواستیم سینما را با همین مجله و «سینمای نوین» که گهگاهی درمیآمد، یاد بگیریم و من شرط بسته بودم مجله فیلم که منتشر شود، همه «دونده» را حلوا حلوا میکنند! حاضرم قسم بخورم که خودِ نادری هم همین شرط را بسته بود، چون خیلی اهل شرط بستن بود! خب من ساندویچ سوسیس آلمانی باختم؛ نادری چه باخت، نمیدانم! اما بعدش چنان دلخور شد که گذاشت و رفت. رسما رفت! رفت جایی که نه این طبیعت را داشت، نه این زبان را، نه این معماری مکان را. درست و غلطش را نمیدانم، اما دیگر فیلمی مثل «دونده» نساخت. حالا خسرو دهقان هر چه دلش میخواهد بگوید! سال ۷۹ توی روزنامه ایران به من گفت [نمیدانم یادش هست یا نه] حالا در مورد «دونده» چه فکر میکنی؟ گفتم هنوز هم فکر میکنم فیلم خیلی خوبی است! گفت پس سرِ خریت خودت هستی! گفتم سرِ آدمیت خودم هستم!
بیایید کمی منصف باشیم! کارگردان «دونده»، همان کارگردان «تنگنا» نبود. «تنگنا» یک فیلم ناشیانه بهیادماندنی بود! اگر نادری میخواست همانجور یلخی و غریزی فیلم بسازد، الان استخوانهایش هم لابهلای مجلات سینمایی وطنی پوسیده بود؛ البته باز هم میگویم که «تنگنا» بهیادماندنی بود و هست، چون روایت واقعی یک نسل بود و قابل تعمیم به وضعیتهای مختلف. فکر میکنید چند نفر از آن نسل و نسل من، وقتی توی جنگ، توی کمین گیر کرده بودند و سینهخیز خودشان را به هر سمتی میکشاندند تا جان به در ببرند، یاد سعید راد میافتادند در آخرِ «تنگنا» که چاقو خورده، خودش را به سمت خیابان میکشاند؟
نسلی که با «تنگنا» خاطره داشت، با دیدن «دونده» احساس کرد نادری دارد به خودش و آنها و خاطرات مشترکشان خیانت میکند و یقه نادری را گرفت، خیلی رفیقانه هم گرفت، اما عادت آن نسل این بود که رفیقانهشان، با شکستن بطری روی میز شروع میشد! اینبار «کافه فیلم» بزن بزن داشت! جای بچهمثبتهایی مثل من هم نبود! ما باید میرفتیم شیرِ خشکمان را میخوردیم! ما را چه به دعوای بزرگترها! اما آقای دهقان، «دونده» فیلم خوبی بود!
«امیرو نوجوان تنهایی است که رویایش سفر به آن سوی خلیج فارس است. او بطریهای خالی، قوطی و چیزهایی از این دست را از میان زبالهها جمع میکند و میفروشد و با واکس زدن کفش خارجیان مقیم آبادان، زندگی میگذراند. امیرو کمکم به کلاس درس شبانه میرود و الفبا را یاد میگیرد…» خلاصه فیلم در همین حدودها بود؛ کمتر بود و بیشتر نبود! فیلمنامهنویس که بهروز غریبپور بود، دادش به آسمان هفتم رسیده بود که من این طوری ننوشته بودم! حق هم داشت. این طوری ننوشته بود، چون روایت و قصه و همه چیزهایی که سرراست گفته بود، یک کبریت زیرش بود و بقیهاش داشت دود میشد عینِ فرفره رو به هوا! کل چیزی که از نادریِ «تنگنا» مانده بود، درگیری امیرو بود با آن آمریکایی مست در اسکله.
منتقدان مجله فیلم میگفتند و نمیگفتند که این همه رنگ و عکاسی و چینش صحنه و کادربندی کیلویی چند، وقتی که قصه درنیامده؟! خداوکیلی هم نادری هیچوقت قصهگوی خوبی نبود اگر میخواست فیلمنامه بنویسد؛ حتی مثل کیمیایی دیالوگنویس خوبی هم نبود. برایش سینما، همین بود. همینی که در «دونده» اوجش را ساخت. میتوانست از بازیگرانش، بازیهای محشری بگیرد که گرفت. از مجید نیرومند این فیلم هم گرفت. بعدش از بازیگران و نابازیگران بیرون از مرزهای ایران هم گرفت. نادری همیشه یک چیزهایی را داشت و یک چیزهایی را نداشت. متاسفانه قصهگوی خوبی نبود و نیست، یعنی حتی در حد موج نوییهای سینمای فرانسه هم، روایت را رعایت نمیکرد قبلش که حتی برنامه مشخصی برای سرِ صحنه رفتن هم نداشت! اگر بهروز وثوقی توی «تنگسیر»، سدِ راهش نشده بود [چون داشت پول سرمایهگذار و وقت اکیپ سازنده را واقعا به باد میداد] معلوم نبود چه بلایی سرِ آن فیلم میآمد! با این همه، آقای دهقان، «دونده» فیلم خوبی بود!
«دونده»، بخش اعظمش دویدن مجید نیرومند بود. هی میدوید. هی میدوید. کلِ فیلم شده بود دویدن. دویدن شده بود شخصیت اصلی فیلم و منتقدان مجله فیلم این را سینما نمیدانستند، ادا میدانستند. مصاحبه نادری هم این قصه را وصل کرده بود به زمین و زمان! خب الان در سال ۲۰۱۹ میدانیم که به این میگویند «شکل روایی». اسم فیلم، «دونده» بود و هویت فیلم هم دویدن بود. هویت بصری فیلم دویدن بود. این را منتقدان مجله فیلمِ آن موقع نمیدیدند. نادری چنان حسرت به دل ماند که در بقیه فیلمهایش، از آن موقع تا الان، همه دارند میدوند! خودش هم گفته که دائم میخواسته ثابت کند که آن کار درست بوده! بارِ اولش درست بوده، اما بارهای بعدش نه! البته آقای دهقان، «دونده» فیلم خوبی بود!
نویسنده: یزدان سلحشور
منبع: ماهنامه هنر و تجربه
فهرست جوایز فیلم دونده
دونده از سوی تعدادی از منتقدان در فهرست یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای ربع قرن اخیر معرفی شده است. این فیلم موفق به کسب سه جایزه بینالمللی شده است.
- برنده جایزه بالن طلایی جشنواره سهقاره نانت 1985
- برنده جایزه ویژه جشنواره بینالمللی فیلم سنگاپور 1985
- برنده جایزه ویژه هیئتداوران جشنواره بینالمللی فیلم کودکان سینه جونیور 2000
نظرات کاربران