کتاب «چگونه کمالگرا نباشیم؟» کتابی بود که استفن گایس نویسندهی نسبتا جوان که به عنوان بلاگر نیز شناخته میشود، در سال 2015 به چاپ رساند. این کتاب در ایران هم ترجمه شد و موردتوجه قرار گرفت. ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | چگونه کمالگرا نباشیم؟ | How to Be an Imperfectionist |
نویسنده | استفن گایس | Stephen Guise |
گونه ادبی | ناداستان، روانشناسی زرد، خودیاری |
انتشارات در ایران | شمشاد و نشرهای دیگر |
مترجم | نرگس محمدی و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 225 |
سال انتشار | 2015 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی استفن گایس
در مورد استفان گایس چیزهای زیادی به عنوان بیوگرافی در اینترنت پیدا نمیکنید. چیزی که میدانیم، این است که او نویسسنده، بلاگر و کارآفرین است. چند کتاب نوشته که تاکنون به هجده زبان ترجمه شدهاند. بیش از همه او به پیشنهاد راهکارهایی در جهت تغییر عادات منفی آن هم با زبانی طنز مشهور است. او در اورلاندوی آمریکا، جایی نزدیک به دیزنیلند زندگی میکند و از لحاظ تحصیلات آکادمیک، با افتخار میگوید تنها 9 ساعت در کلاسی از دانشگاه بوده است. در ادامه جایی از صحبتهای او در وبسایت رسمیاش را خواهید خواند:
من استفن هستم، نویسندهی کتاب خرده عادتها. تاکنون هزاران هزار نسخه از کتابهایم فروش رفته است. دو بار به ژاپن رفتهام. یک بطری ساکی اینجا در خانه دارم اما دیگر چندان نمینوشم. درر بلاگم 12 درصد در مورد انگیزه و 88 درصد در مورد استراتژی مینویسم. اگر دنبال حرفهای انگیزاننده هستید، از آن خارج شوید! میتوانید بمانید اما باید بانید که من به فلسفهی تکرار چیزهایی انگیزهبخش باور ندارم و در این خصوص جدی هستم. این شیوه، زندگی را نابود میکند چون افراد را از راهکارهای واقعی دور میکند و این قابل قبول نیست.
البته نمیگویم از خواندن نوشتههای من انگیزه نمیگیرید و خیلی از افراد از خواندن آنها انگیزه میگیرند. چیزی که میخواهم بگویم این است که چیزی بیشتر از «عمل کردن» باعث انگیزه نمیشود و این کار با استراتژیهای مبتنی بر اراده انجام میشود، چیزی مثل خرده عادتها. اصرار به منطق دارم چون جوابها آنجا هستند. اما همینطور به بخش احساسی چیزها هم توجه دارم و فقط دنبال آنالیز ریاضی نیستم. دنبال چیزهایی هستم که آدم از خواندن آنها لذت ببرد و آنها را اینطور تجربه کند.
قلب بزرگی دارم و موقع دیدن فیلمها گریه میکنم. احساسات، مانند در موجودیت ما نقشی حیاتی ایفا میکنند و باعث میشوند احساس زندگی کنیم. اما اگر بگذارید احساسات و مغز ناهوشیار کنترل رفتارت را به دست بگیرند، این باعث وخامت زندگی میشود و فاجعه میآفریند. وقتی هوشمندانه و طبق استراتژی زندگی کنید، در روابط سالم قرار میگیرید. از اوضاع کاری خود لذت خواهید برد. سرگرمیهای خوبی خواهید داشت و سلامتیتان در وضع خوبی قرار خواهد گرفت. تمام اینها باعث بهبود سلامت احساسی و تندرستی میشود.
بررسی آثار
- خرده عادتها (2013): این کتاب در تلاش است تا ذهن ما را نسبت به مسئله عادتها تغییر دهد و مسیری جدید در مقابل بگذارد. نویسنده کمک میکند تا با کمک عادتهای کوچک به نتایج بزرگ برسیم. به بیانی دیگر، با نهادینه کردن عادات مثبت کوچک و یادگیری توانایی تغییر و استمرار، میتوان به نتایج مدنظر رسید. گایس در ابتدا نحوه عملکرد مغز در خصوص عادتها را توضیح میدهد. در ادامه نتیجه علمی و منطقی ساختن عادت را میآموزد. او در پایان، با ارائهی راهکار، کمک میکند تا این اطلاعات را وارد زندگی خود کنیم.
- چگونه کمالگرا نباشیم؟ (2015)
- عادتهای انعطافپذیر (2019): گایس در این کتاب تلاش میکند به مخاطب بیاموزد که چطور میتواند عاداتی هوشمندانه بسازد که با زندگیاش سازگار باشد. طرح مسئله به این صورت است که گاهی اهدافی را مشخص میکنیم و طبق برنامهریزی هم پیش میرویم اما اتفاقات سبب میشود کنترل از دستمان خارج شود. تلاش گایس این است که نشان دهد چطور مییتوان عاداتی هوشمندانه در نظر گرفت که بتوانند با شرایط مختلف سازگار باشد.
- جادوی تکانه (2022)
نقد و بررسی کتاب
چگونه کمالگرا نباشیم؟ کتابی بود که استفن گایس نویسندهی جوان آمریکایی در سال 2015 نوشت. این کتاب، به نوعی دنبالهای بر تفکری بود که او در کتاب قبلی خود «خرده عادتها» آن را پیریزی کرده بود. او سعی دارد شیوه زندگی هوشمندانه و مبتنی بر منطق را ییاد بدهد که کمالگرا بودن به عنوان صفتی که که بسیاری اوقات نتایج روانی سنگینی برای فرد دارد، به طور کامل در این کتاب تشریح شده و با راهکارهایی روبرو شده است.
به طور عام، کمالگرایی صفتی مثبت در نظر گرفته میشود. با این حال این عادت و شیوهی فکری -با اینکه ممکن است منجر به نتایجی شود که در چشم دیگران موفقیتآمیز است- فرد کمالگرا را در یک چرخهی باطل قرار میدهد؛ به این صورت که او او هرگز راضی نخواهد شد. این مسئله باعث آسیبهای بسیاری به کیفیت زندگی فرد میشود. با این حال نویسنده وعده میدهد که این مشکل، راهکارهایی نیز دارد.
پیش از پرداختن به راهکارها، او بیشتر مسئله را باز میکند. نشان میدهد که مشکل کمالگرایی از سالهای کودکی آغاز میشود و تلاشی که جامعه و خانواده در جهت سوق دادن اجباری فرزند به موفقیت یا در چارچوب ماندن دارند. برای مثال از نقاشیهای کودکانه مثال میزند که رنگآمیزی باید در درون خطوط میبود تا نمرهای کامل بگیرد. اگرچه راههای رسیدن به موفقیت بسیار است، این شیوهی تربیت، فرد را محدود و مجاب به رسیدن به کمال بار میآورد.
در دنیایی که بسیار پیچیده است و احتمال خطا بسیار است، کمالگرایی مثل تلهای است که انسان را گرفتار توهم برتری میکند و او را از برداشتن قدمی به جلو در دنیای ناشناختهها، باز میدارد. برتر بودن و کمالگرایی، ذهن را اسیر میکند و ترس سبب میشود نتوانید آنچه باور دارید را انجام ندهید. نویسنده خود را هم فردی درگیر کمالگرایی برای مدتی طولانی معرفی میکند که سعی کرده این مشکل را حل کند. او در واقع راهکارهایی را پیشنهاد میدهد که خود انجام داده و بابت آنها جواب گرفته است.
بخشی از متن کتاب
از سالهای ابتدایی زندگی یک کودک، به او گفته می شود که داخل خطوط رنگآمیزی کند و اگر از خط بیرون بزند، به او میگوییم که نقاشیاش غیرقابل قبول است. این همان کمالگرایی و همان طرز فکر محدود کننده است
وقتی که در پی هدفی هستید، میتوانید بفهمید که کجا میخواهید بروید. اما برای رسیدن به آن مقصد کمی انعطافپذیرتر باشید. اگر مسیرتان را انعطافپذیرتر کنید و استقامت را تمرین کنید، به بسیاری از چیزهایی که در زندگی میخواهید، دست پیدا خواهید کرد.
هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید چون پوستی در حد کمال نداری، باید خجالت زده شوی. اگر از چیزی احساس ناامنی میکنید، بدانید که کسی در دنیا وجود دارد که با وجود آنکه همین عیب را دارد، با اعتماد به نفس کامل زندگی میکند. این آرامتان کرده و به شما نیرو میبخشد.
کف و سقف دو مسئله مهم در زندگی هستند، در این مورد، کف شما حداقل شرایط ضروری است که نیاز دارید تا از زندگی احساس رضایت کنید. سقف شما نهایت توانایی نهفته و بزرگترین رویایی است که در سر میپرورانید. اگر در جایی بین کف و سقف خواستههایتان زندگی میکنید، پس باید شاد باشید زیرا به حداقل آنچه که برای شاد بودن نیاز داشتهاید، رسیدهاید و به این معنا هم نیست که دیگر به سقف آرزوهایتان نخواهید رسید.
کمالگرایان با انتظارات غیر واقعیشان برای آنکه اقدام به انجام کاری کنند، به دنبال طرح برنامهای در حد کمال میگردند. اگر بخواهند کتابی بنویسند، احتمالاً فقط هنگامی که انرژی بالایی داشته باشند، چنین خواهند کرد زیرا از نظر آنها، انرژی پایین بیشتر مناسب تماشا کردن تلویزیون است و انجام کاری فعالانه، مقدار انرژی سطح بالایی میطلبد. همچنین، آنها خود را ملزم میکنند که حتماً با انگیزه باشند (باید بخواهند تا چنین کاری را انجام دهند)، فقط وقتی که در مکان ایدهآلشان نشسته باشند و فقط با دستگاه تایپ مورد علاقهشان، خواهند نوشت. حتماً باید قهوه و غذا آماده باشد! و در شبی مهتابی می نویسند. اینگونه افراد، زیاد نمیتوانند بنویسند. هنگامی که چنین فلسفهای زندگی کسی را پوشش میدهد، درست مثل کره بیش از حدی که سطح نان را میپوشاند، میتواند خفه کننده باشد. آنها نمیخواهند در موقعیتهای غیر ایدهآل قرار گیرند. اما نکتهای را فراموش کردهاند. نکته مهم برای انجام چیزی این است که فقط شروع کنید به انجام دادنش!
اگر یک تصمیم ناکامل (معمولی) بگیرید که در شرایط ناکامل (معمولی)، کاری ناکامل (معمولی) را انجام دهید، آن وقت است که میتوانید تاخیر انداختن کارها را از سر راهتان بردارید. در آغوش گرفتن معمولگرایی در تمام مراحل روند یک کار، بهانهتراشیها را در هم میشکند و حس شکست را میکشد زیرا معمولگرایان شکست را جزئی از روند کار میدانند: «میدانم که کارم در حد کمال نخواهد بود، اما ادامه خواهد یافت.»
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب را با کتابهای دید اقتصادی، پادکشننده، خودت را به فنا نده و هنر شفاف اندیشیدن مقایسه کردیم که هرکدام به نوعی در حوزهی خودیاری هستند. همانطور که مشاهده میکنید، کتاب جایگاه بالایی در این بین ندارد.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در گودریدز به صفحه استفن گایس رفتیم. در این صفحه، بالاترین کتاب «خرده عادتها» است که حدود هفت هزار امتیاز دارد. پس از آن، کتاب «چگونه کمالگرا نباشیم؟» جا میگیرد که تنها 2500 امتیاز گرفته است. به جز انگلیسی، بیشترین کامنتهای کتاب هم به زبان فارسی هستند و به نظر ایران از معدود کشورهایی است که کتاب در آن ترجمه شده است. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب «چگونه کمالگرا نباشیم؟» خواهیم آورد.
نظر مثبت
4 از 5 به کتاب نمره داده است:
یکی از کتابهایی بود که خیلی به دردم خورد اما اگر با کمالگرایی درگیر نیستید احتمالا چندان براتون سودمند نخواهد بود. این کتاب در مقایسه با کتاب موهبت کامل نبودن که اون هم دربارهی کمالگراییه، کتاب بهتریه. مهمترین مزیتش هم اینه که بیشتر از شعار، راهکار میده. چگونه کمالگرا نباشیم ده فصل داره که در نه فصلش کمالگرایی و معایبش رو توضیح میده، راهکارهایی ارائه میده و تمرینهایی رو پیشنهاد می کنه. در فصل آخر هم همه ی راهکارها رو جمعبندی می کنه و یک چکیدهی تقریبی از کتاب رو به مخاطب میده.
تنها امشکل ارجاعات پیدرپی نویسنده به کتاب دیگرش (خرده عادتها) بود. البته مطلب رو توضیح میداد. جوری نبود که متوجه نشم داره از چی حرف میزنه یا ندونم باید چی کار کنم ولی ترجیح میدادم انقدر رفرنس نده. احتمالا اگر اون کتاب رو بخوانم، بهتر میتونم راهکارهای این رو اجرا کنم.
چون این مشکل چیزیه که خود نویسنده هم باهاش درگیر بوده، خیلی خوب تونسته احساسات یک آدم کمالگرا در موقعیت های گوناگون رو شرح بده؛ در حدی که گاهی احساس میکردم داره دربارهی خودِ خودِ من حرف میزنه. گایز اصلا تلاش نکرده وانمود کنه که ترک این عادت ساده است و فقط به کمی اراده نیاز داره. مثل بعضی از نویسندههای کتابهای خودیاری، تلاش هم نکرده که اثبات کنه آدمهای کمالگرا از این ویژگی لذت میبرند و اگر بخوان میتونن خیلی آسون رهاش کنند.
استیون گایز خیلی واقعبینانه گفته که کمالگرایی هیچجا به درد نمیخوره. پذیرفته که نمیشه ساده ازش رها شد ولی میشه تلاش کرد. ادعا نمیکنه که خودش خیلی میفهمه و قراره راهکارهاش زندگیمون رو زیر و رو کنه. حتی اعتراف می کنه که موقع نوشتن این کتاب هم با نشخوار ذهنی ناشی از کمالگرایی درگیر شده.
پیشنهاد می کنم موقع خواندن کتاب کاغذ و خودکار کنارتون باشه و یادداشت برداری کنید.
کامنت فارسی از آروشا دهقان
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
در دنیا دو جور کمال گرا هست. اولیها آن دسته که از ترس ایدهآل درنیامدن نتیجه، اصلا هیچکاری را شروع نمیکنند و دوم، افرادی که از کمالگرایی بیشتر از برای عمل و رسیدن به نتیجه برای اندازه زدن عملکرد دیگران استفاده میکنند. هر دو گروه به خودشان و دیگران با این نوع کمالگرایی آسیب میرسانند و بهتر است راهی برای درمان آن پیدا کنند. منتهی شاید انتخاب کتاب چگونه کمال گرا نباشیم به عنوان راه حل خیلی مفید نباشد.
کتاب طولانیای است که بخش زیادی از آن در تبلیغ کتاب قبلی نویسنده یعنی خرده عادت های میگذرد جوری که اواسط کتاب به این نتیجه رسیدم کاش آن یکی را شروع کرده بودم. انتظار زیادی از این کتاب نباید داشت در واقع بسطی است بر ایده مثبتی که نویسنده قبلا در کتاب پرفروشی بررسی کرده و حالا سعی دارد با بررسی همان راهکارها برای حل کمال گرایی کتاب پرفروش دیگری بنویسد.
اگر از کمالگرایی شدید رنج می برید یا اطرافیانتان را رنج میدهید کتاب خرده عادتها از همین نویسنده را مطالعه کنید.
کامنت فارسی از سحر کشمیری
بهترین ترجمه چگونه کمالگرا نباشیم؟
برخلاف بیشتر کتابهایی که اینجا بررسی میکنیم، این کتاب تنها دو نسخه موجود در بازار ایران دارد. این دو کتاب که توسط دو نشر مختلف و دو مترجم مجزا ترجمه شدهاند، به این شرح هستند:
- چگونه کمالگرا نباشیم؟ | انتشارات شمشاد | نرگس محمدی
- چگونه کمال گرا نباشیم | نشر آرایان | سیما ایرانخواه
بین این دو ترجمه، ترجمه اولی که نشر شمشاد منتشر کرده پرفروشتر است. این کتاب در چاپهای اولیه یک سری غلط املایی و نگارشی داشت که در چاپهای بعدی حل شد. نرگس محمدی مترجم این کتاب (نامربوط به نرگس محمدیِ فعال حقوق بشر) پیش از کتاب خرده عادتها را نیز ترجمه کرده بود.
نظرات کاربران