فیلم کمال الملک فیلمی ایرانی است که توسط علی حاتمی در سال ۱۳۶۲ ساخته شده و در همان سال به اکران عمومی درآمد.
به گزارش خوبو، کمال الملک یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است که مورد استقبال تماشاگران و منتقدان قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره خوب 7.4 شده است. 1100 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
عوامل و بازیگران فیلم کمال الملک
کمال الملک فیلمی است که در ژانر بیوگرافی، تاریخی و درام توسط علی حاتمی ساخته شده است. او از فیلمسازان پیشروی نسلی بهشمار میرود که پیشگامان فصل جدید سینمای ایران از اواخر دهه ۱۳۴۰ به بعد از میانش برخاسته، از جمله ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، فریدون گله و داریوش مهرجویی.
کمال الملک در کنار سوته دلان، دل شدگان و مادر از جمله بهترین آثار ساخته شده توسط حاتمی است.
جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز و داوود رشیدی که همگی در زمره بهترین بازیگران تاریخ سینمای ایران هستند، در این فیلم به هنرنمایی پرداختهاند و بازیهای فوقالعادهای به نمایش گذاشتهاند.
کارگردان | علی حاتمی |
تهیه کننده | حسین غفوری |
نویسنده | علی حاتمی |
بازیگران | جمشید مشایخی عزت الله انتظامی علی نصیریان محمدعلی کشاورز داوود رشیدی پرویز پورحسینی جهانگیر فروهر لیلا حاتمی سروش خلیلی منوچهر حامدی سیروس ابراهیم زاده اسماعیل محمدی هوشنگ بهشتی |
تدوین | موسی افشار |
موسیقی | فرهاد فخرالدینی |
سال ساخت | 1362 |
نمره IMDB | 7.4 |
خلاصه داستان
محمد غفاری (جمشید مشایخی) به عنوان نقاش باشی دربار ناصرالدين شاه قاجار (عزت الله انتظامی) پذيرفته میشود و مدتی بعد لقب كمال الملک میگيرد. طی حادثهای در جريان كشيدن تابلو در تالار آينه، يكی از جواهرات تخت شاه گم میشود و كمال الملک به اتهام ربودن جواهر، توسط كامران ميرزا (پرویز پورحسینی) بازجويی و به او اهانت میشود. اما اتابک اعظم (محمدعلی کشاورز) سارق را میيابد و در ملأ عام گردن میزند؛ در حالی كه نقاش باشی از اهانتی كه به او شده، رنجيده خاطر است. پس از ترور ناصرالدين شاه و تاج گذاری مظفرالدين شاه (علی نصیریان) برای تكميل هنرش به اروپا میرود. در بازگشت به مشروطه خواهان علاقه نشان میدهد و پس از امضای فرمان مشروطيت و مرگ مظفرالدين شاه از دربار فاصله میگيرد. سالها بعد پيشنهاد رضاشاه (داوود رشیدی) را برای همكاری نمیپذيرد و به عراق تبعيد میشود. سرانجام در خانهای كوچک و در غربت، به مرگ طبيعی میميرد.
نقد و بررسی فیلم کمال الملک
اگر مطالبی را بخوانید که در سالهای اخیر در مورد سینمای علی حاتمی منتشر شدهاند، بارها با این گزاره روبهرو میشوید که حاتمی تا زمانی که فیلم میساخت با واکنشهای منفی منتقدان روبهرو شد. با این وجود، همانطور که در ادامه مطلب و با مرور برخی از نقدهای منتشرشده در زمان اکران فیلم کمال الملک متوجه میشویم، شرایط تا این حد هم منفی نبود. نمایش کمالالملک با واکنشهایی ضدونقیض (اما نه تماماً منفی) روبهرو شد. عدهای بهتندی به فیلم تاختند و گروهی اتفاقاً فیلم را از این جنبه مورد ستایش قرار دادند که نشان میداد چطور میتوان با تاریخ حرکت کرد و در عین حال در آن محصور نماند.
جمال امید در کتاب خود با عنوان «تاریخ سینمای ایران: ۱۳۵۸-۱۳۶۹» (انتشارات روزنه، چاپ اول، ۱۳۸۳) در مورد وضعیت اکران فیلم کمال الملک چنین مینویسد:
نمایش کمالالملک از بیست و چهارم بهمن [سال ۱۳۶۳]… آغاز و با موفقیتی نسبی روبهرو میشود، اما در نمایشهای بعدی، خصوصاً در شهرستانها توفیقی کسب نمیکند و نهایتاً میزان فروش فیلم تا زمان نمایش آن از تلویزیون به ۷۹.۸۲۳.۰۴ ریال میرسد که حتی اگر تمام این مبلغ در اختیار تهیهکنندگان فیلم گذارده میشد باز هم سرمایه هزینهشده ایشان که بالغ بر هشتاد میلیون ریال است، تأمین نمیشد! با این شکست اقتصادی، عملاً دو نیروی خوشفکر (حسین غفوری و تورج قاسملو) در زمینه اقتصاد سینما، از مجموعه حذف میشوند
غیرمنتظره نیست که بخش مهمی از یادداشتهای منتشرشده در زمان اکران فیلم کمال الملک به مباحث تاریخی اختصاص یافت. یکی از یادداشتهای مشهور بر این فیلم را سیامک شایقی (که بعدها خود به فیلمسازی رو آورد) نوشت. این یادداشت با عنوان «روایتی شخصی و پریشان» در شماره ۲۳ ماهنامه «فیلم» (فروردین ۱۳۶۴) منتشر شد.
شایقی در این نقد، بهخاطر عدم رعایت موارد تاریخی به فیلم حمله کرد: «در فیلم، بعضی رویدادها پس و پیش شدهاند، بعضی وقایع مهم حذف، و بعضی دیگر تحریف شدهاند». او بعد از ذکر چند مثال از این تغییرات، به این اشاره کرد که تاریخ را نباید با قصه و رمان یکی دانست: «پس و پیش کردن رویدادها، در بعضی مواقع شاید گویایی بیشتری داشته باشد، اما حذف و تحریف مسائل دیگر به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. بدون شک حاتمی، با شناختی که از او داریم، بر این نکات واقف است و حتی ممکن است مدعی باشد که قصد نداشته فیلمی کاملاً تاریخی و واقعی بسازد. که در این صورت این دیگر میشود یک بام و دو هوا. مگر میشود هم فیلمی درباره یک شخصیت واقعی و تاریخی ساخت و هم به میل خود در تاریخ دست برد و آن را با سلیقههای شخصی درآمیخت؟ تاریخ، قصه و رمان نیست که بتوان به برداشتی آزاد از آن دست زد.»
نویسنده مطلبی با عنوان «تصویری تکبعدی از یک نقاش» که در شماره ۱۰۱۳ نشریه «زن روز» (۳۱ فروردین ۱۳۶۴) منتشر شد نیز به این اشاره کرد که کمالالملک انتظاری را که از فیلمی در مورد یک شخصیت هنری داریم برآورده نمیکند: «وقتی فیلمی با نام یک شخصیت هنری ساخته میشود، تماشاچی انتظار دارد که آن شخصیت از همه وجوه نشان داده شود یا حداقل وجوه غالب آن شخصیت را بر پرده سینما ببیند. اما در کمالالملک، آنچه که دیدیم بیشتر گویای شخصیت پادشاهان قاجار و اولین پادشاه سلسله پهلوی و یک مقایسه ضمنی در شیوههای رفتاری این دو سلسله بود. ما، فقط ناظر چهره بیرونی کمالالملک در همین رابطه هستیم. یعنی رابطه با پادشاهان و کل عناصری که در کاخهای سلطنتی وجود دارد. نقاش، البته، چند کلامی را – آن هم غالباً بهصورت تکراری – از شور و حال درونی خود میگوید. اما نه چندان که نشاندهنده تلاطم روحی یک نقاش عارف باشد.»
با این وجود، شهروز جویانی در مطلبی با عنوان «کمالالملک و اسطوره حاتمی» (منتشر شده در دفتر پنجم «سینمای نوین»، زمستان ۱۳۶۳) اعتقاد داشت که نباید کمالالملک را بهعنوان یک فیلم تاریخی بررسی کرد: «علی حاتمی در کمالالملک به اسطورهسازی دست زده… حاتمی دیگر در بند تاریخ نیست، چراکه در پی اسطورهسازی است. اما اسطورهای که حاتمی میسازد با اسطورهای که دیگر مرده یا در میان معدودی از جوامع بدوی – که اکنون در دنیای ما وجود دارند – زندگی میکند، تفاوتها دارد. با این حال کمالالملک باز اسطوره است… حاتمی دیگر در بند تاریخ نیست. این در بند نبودن نه به دلیل گریز حاتمی از تاریخ است و نه به دلیل تاریخندانیاش، کارهای پیشین حاتمی نشان داده که او اهل تحقیق است و بررسی، اهل سهلانگاری هم نیست، اما باید یادآور شد که حاتمی ذهنی دارد بیشتر تابع عاطفه.»
با این توضیحات، نویسنده در مسیری خلاف منتقدان مخالف فیلم حرکت میکند. از دید او، نهتنها نباید حاتمی را بهخاطر دستکاری در تاریخ سرزنش کرد بلکه باید به ستایش او روی آورد: «علی حاتمی کارش در کمالالملک ستودنی است چرا که با این فیلم، بیآنکه واهمهای به خود راه دهد، به ساختن «دنیا»یش پرداخته».
بحث در مورد لزوم یا عدم لزوم وفاداری به تاریخ در سالهای بعد و در مورد فیلمهای بعدی حاتمی هم ادامه یافت. اما شاید دانستن نظر خود حاتمی در مورد این بحثها بتواند به درک ما از رویکرد غالب در فیلمهای او کمک کند. حاتمی، در گفتوگویی با ماهنامه «فیلم» (شماره ۶۹، مهر ۱۳۶۷) به تفاوت میان ایراد تاریخی و ایراد تقویمی هنگام ساخت یک اثر تاریخی اشاره کرد و ایراد تقویمی را در فیلمی بر مبنای تاریخ بلامانع دانست: «ایراد تاریخی و ایراد تقویمی با هم فرق دارند. ایراد تاریخی قلب حقیقت تاریخ است، به قصدی و عمدی. اما ایراد تقویمی یعنی گذاشتن واگن اسبی در خیابانی که در آن واگن اسبی نبوده. اینها خلاف محفوظات یک نسل است، اما ایراد تاریخی نیست و مسئلهای هم ایجاد نمیکند». (ماهنامه فیلم، شماره ۶۹، مهر ۶۷)
جدا از مباحث تاریخی، منتقدان به نکات زیباییشناختی اثر هم اشاره کردند. در مطلبی (بدون نام نویسنده) با عنوان «تصویری زیبا از یک مقطع تاریخی» که در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۳ در روزنامه اطلاعات منتشر شد، نویسنده کار حاتمی را تحسین کرد و کمالالملک را یک اثر استادانه دانست: «حاتمی با زبان خاص خود و تسلط و احاطه به مسائل تاریخی، زندگی نقاش چیرهدست ایرانی، کمالالملک، را در قالب داستانی تاریخی عرضه کرد و به آنها که ادعای ساختن رمانهای تاریخی را داشتند، درس داد که چگونه باید با تاریخ حرکت کرد. تصویر کمالالملک تصویری زیبا است. تلفیق استادانه رنگها و هارمونی و فضا و شخصیتها، چونان یک پرده نقاشی، سرود زندگی دوباره «او» را میخواند و استقامتش، بیهیچ شعاری و توأم با تدبیر و اندیشه، به انسانها درس میدهد… حاتمی فیلمسازی آگاه به مسائل تاریخی است و بالاخص احاطه دقیقی به تاریخ قاجاریه دارد و در این مسیر به زبان هر عصر احاطه دقیق دارد. تحول زبان در حول و حوش سه برهه از زمان، از شاخصهای ارزنده فیلم است.»
این نویسنده تنها یک نقطه ضعف مهم در فیلم پیدا کرد: «شاید تنها نقطه ضعف فیلم، روایت شبهمستند مشروطیت باشد که گویی از فیلم شیر خفته به این فیلم عیناً پیوند خورده است و عملاً یکدستی فیلم را اندکی متزلزل میکند.»
با این وجود، نظر منتقدان دیگر چندان به این نویسنده نزدیک نبود. سیامک شایقی (در مطلبی که بخشی از آن را در قسمت قبلی مطالعه کردیم) جدا از بحث عدم صحت وقایع تاریخی در فیلم، به مشکلات دیگری هم اشاره کرد: آشفتگی و گنگبودن شخصیتپردازی کمالالملک و نقص در منحنی تحول این شخصیت (از جمله اینکه، بهگفته شایقی، کمالالملک بعد از مدتها بودن در دربار و مشاهده حوادث مختلف، ناگهان در اواخر عمر به معنای هنر واقعی پی میبرد و انگار آن همه وقایع پیشین سیاسی در درک او تأثیری نداشته)، گفتوگوهای طولانی و زائد، و صحنههایی که بیهوده کند و کشدار از کار درآمدهاند. شایقی تنها به یک صحنه اشاره کرد که از دید او کموبیش موفق است. این صحنه، «صحنه سر بریدن دزد مصلحتی جواهرات است که فضای صحنه نسبتاً خوب درآمده و برش از تصویر تشت پرخون (درحالیکه سکههایی در آن پرت میشوند) به نمای بسیار زیبایی از کمالالملک که، متأثر، شاهد صحنه است (با شعاعهای نور آفتابی که از پنجره به داخل میتابد) و به خوبی گویای تضادی است که دو تصویر و مضامینشان با هم دارند».
طعنه به فیلم کمالالملک، حتی پس از پایان اکران این فیلم هم ادامه داشت. بهعنوان مثال در یادداشتی در مورد فیلم دونده (امیر نادری) که – بدون ذکر نام نویسنده – در تاریخ ۶ آذر ۱۳۶۴ با عنوان «دو قدم مانده به…» در روزنامه کیهان منتشر شد، نویسنده در مسیر ستایش از فیلم دونده، طعنهای به چند فیلم دیگر (از جمله کمالالملک) زد و آنها را «نوار متحرک» نامید: «دونده یک “فیلم” پذیرفتنی است. در این تردیدی نکنیم چون از بخت خوش، نمایش آن با نمایش آوار، یکی از نمونههای “نوار متحرک” این چند ساله اخیر از کمالالملک مثلاً هنری گرفته تا گلهای داوودی سوزناکش همزمان شده و همین به تماشاگر کنجکاو مجال میدهد تا فرق میان فیلم و نوار متحرک را بشناسد.»
باید به همان نکته مهمی برگردیم که حاتمی در مورد تفاوت میان ایراد تقویمی و ایراد تاریخی بیان کرده بود. حاتمی، در بهترین فیلمهایش، ذات تکرارشونده تاریخ را درک کرد و به مسائلی پرداخت که انگار هرگز کهنه نمیشوند. کافی است به یاد بیاوریم که چگونه برخی از دیالوگها و مونولوگهای مطرح آثار حاتمی در سالهای اخیر و به بهانههای مختلف بارها دستبهدست در فضای مجازی چرخیدهاند. آیا میشود سالی بگذرد و بهانهای برای یادآوری آن مونولوگِ درخشان فیلم حاجی واشنگتن در ذهن خود نداشته باشیم؟ حتی در همین چند هفته اخیر، دیالوگی از فیلم کمالالملک، بارها در واکنش به یکی از اتفاقاتِ روز بازنشر شد. این، جادوی سینمای علی حاتمی است.
نویسنده: سید آریا قریشی
منبع: سایت فیلیمو
نظرات کاربران