فیلم خوابگاه دختران فیلمی ایرانی است که توسط محمدحسین لطیفی در سال ۱۳۸۳ ساخته شد و در همان سال به نمایش عمومی درآمد.
به گزارش خوبو، خوابگاه دختران یکی از فیلمهای مطرح ژانر ترسناک و کمدی سینمای ایران است که در زمان اکران مورد توجه زیادی قرار گرفت. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 5.1 را کسب کرده است. 580 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
عوامل و بازیگران فیلم خوابگاه دختران
خوابگاه دختران فیلمی است که در ژانر ترسناک و کمدی توسط محمدحسین لطیفی ساخته شده است. این فیلم چهارمین اثر سینمایی لطیفی پس از سرعت، عینک دودی و دختر ایرونی است. خوابگاه دختران بدون شک یکی از بهترین آثار در ژانر ترسناک سینمای ایران است.
کارگردان | محمدحسین لطیفی |
تهیه کننده | مجید مدرسی |
نویسنده | ایرج طهماسب |
بازیگران | باران کوثری مجید صالحی صادق صفایی نگار جواهریان اسماعیل پوررضا فرحناز منافی ظاهر خشایار راد افسانه ناصری پروین میکده شهربانو موسوی خسرو احمدی |
تدوین | حسین زندباف |
موسیقی | محمدرضا علیقلی |
سال ساخت | 1383 |
نمره IMDB | 5.1 |
مدت زمان فیلم | 96 دقیقه |
خلاصه داستان
داستان دو دوست به نام رویا (باران کوثری) و شیرین (نگار جواهریان) روایت میشود که در شهری نزدیک تهران برای دانشگاه قبول شدهاند و بعد از نقل مکان به آنجا به دلیل آماده نشدن خوابگاه دانشگاه به اجبار اقدام به اجاره خانهای که روبهروی آن خرابهای هست میکنند. آنها متوجه اتفاقات ناگوار در آنجا و گم شدن عروسها در روز عروسیشان میشوند.
نقد و بررسی فیلم خوابگاه دختران
خوابگاه دختران چهارمین فیلم سینمایی محمدحسین لطیفی و ساخت سال ۱۳۸۳ است. این فیلم داستان دو دوست را روایت میکند که در شهری نزدیک تهران برای دانشگاه قبول شدهاند و بعد از نقل مکان به آنجا و استقرار در خوابگاه قدیمی شهر که روبه روی خرابه ای قرار دارد متوجه اتفاقات ناگوار آنجا و گم شدن عروس ها در روز عروسیشان می شوند. در میان انواع ژانرهای موجود در سینمای جهان شاید ژانر وحشت از جمله ژانرهاییست که در مملکت ما کمتر توجه شده است. به این بهانه میخواهیم نگاهی موشکافانه به خوابگاه دختران چهارمین اثر سینمایی محمد حسین لطیفی داشته باشیم.
در ابتدا بد نیست تعریف روشن و واضحی را از ژانر وحشت و یا دلهرهآور ارائه دهیم. علیرغم نام و عنوان گونه وحشت یا ترسناک، این ژانر از محبوبترین و یکی از پر تولیدترین گونههای سینمایی به شمار میآید. مخاطبان سینما به دلایل علمی رفتارشناختی و معناشناختی؛ علاقهمند و یا حتی در برخی فرهنگها دلباخته سینمای ترسناک هستند. اگرچه ممکن است در ظاهر کسی مایل به افشای این علاقه نباشد. از دلایل مهم این علاقهمندی شاید کنجکاوی تماشاگر سینما مهمترین عامل در دیدن چنین فیلمهایی باشد.
در ژانر ترسناک تماشاگر میتواند کنجکاوی خودش را ارضا نماید. از سویی چنین ارضای کنجکاوی میتواند همین تماشاگر را از هیجانات روزمرهاش خالی نماید و حتی سبب سرخوشی روانی او نیز گردد. به هرحال اینها دلایلی است در پاسخ به این سوال که چرا مخاطبان سینما از دیدن فیلم های ترسناک استقبال میکنند. ژانر ترسناک از همان روزهای اولیه ظهور سینما جای خودش را در ساخت و سازهای سینمایی محکم کرد. مهمترین آیتمها در ژانر ترسناک سه ترکیب مجزا و یاجداگانه ترس، خشم و وحشت است که در مواقعی نفرت نیز میتواند موضوع اصلی داستان سینمایی باشد.
ترسناک به مانند ژانر علمی-تخیلی زیر مجموعه فراوان دارد. گاهی نیز ژانر ترسناک با ترکیب شدن با ژانرهای دیگر (البته با محوریت ترس و وحشت) مبنای روایت یک فیلم سینمایی میشود. پس یک فیلم سینمایی مربوط به ژانر ترسناک میتواند حتی موضوع علمی تخیلی داشته باشد و یا حتی در ژانر تریلر نیز روایت داشته باشد. با این همه قواعد این ژانر فراگیر میگوید فضای فیلم باید کابوسگونه باشد و هرچه بیشتر و موثر تر باعث گردد تا مخاطب عمیقاً درگیر ترس ناخودآگاه قرار بگیرد.
در این راستا در فیلم ترسناک مستقل یا ترکیبی؛ نورپردازی پرکنتراست است و محیط رمزآلود و بهشدت ناشناخته جلوهگری میکند. بر این اساس بیاییم کمی اصولیتر و کارشناسیتر به خوابگاه دختران بنگریم. اساسا حضور یک یا چند کاراکتر کمدی و طنز همچون مجید صالحی چقدر در درستی خلق یک اثر ترسناک مفید است یا این نوع فضاسازی قرار است چه نفع و یا فایدهای در بحث القای ترس به مخاطب داشته باشد. چرا که سینمای ژانر ترس ساخته میشود تا دو موضوع را به صورت عمده تحقق بخشد: اول ترس، دوم هیجان. به عبارتی هیجان و ترس دو عنصر غیر قابل تفکیک این ژانر هستند. همانطور که قبلا عرض شد این ژانر در زمان شکل گیری سه موضوع را به مرور در خودش پیدا میکند: ترس، وحشت و خشم.
اول بیاییم ببینیم اساساً ترس و وحشت از لحاظ معنایی در چارچوب سینما یکی هستند یا خیر؟ مسلما پاسخ سوال خیر است. بدین صورت که وحشت گونه ارتقا یافته ترس در سینما ترجمه میگردد؛ یعنی وقتی ترس از یک مرز خاص در ذهن مخاطب عبور میکند، وحشت شکل میگیرد. عموماً وحشت همان ترس با تزریق میزان زیادی از هیجان است. پس در بحث ساخت سینمای ترس ما تماما با ذهن مخاطب و فعل و انفعالات داخل ذهنش طرفیم؛ یعنی کار باید طوری طراحی و پرداخت گردد که ما در ذهن مخاطب از ترس به وحشت برسیم به نوعی در کارهای این چنینی ترس همان پیش درآمد و وحشت و خشم همان اصل بحران تلقی میگردد. بیاییم المانهای موثر را یک به یک بررسی کنیم. برای شرح بهتر این موضوع خوابگاه دختران را به سه بخش تقسیم میکنیم.
بخش اول یا همان پیش درآمد: در تیتراژ آغازین نریشن و صدای راز الود رویا را شاهد هستیم. به عبارتی در همان ابتدا ایرج طهماسب در مقام نویسنده بذر ترس را آرام آرام در دل مخاطب میریزد. باید قویا عرض کنم که در قصه هایی از این قبیل داستان و شخصیت پردازی اصلا حرفی برای گفتن ندارد. خب خوابگاه دختران هم از این قاعده مستثنی نیست یعنی در زمان ده تا پانزده دقیقه ابتدایی کار به صورت هول هولکی به سمت موضوع خوابگاه پرتاب میشویم.
نکته جالب خوابگاه دختران تلفیق درست و اندازه ژانر کمدی و ترس است. کمدیای که عموما در بحث کلامی (لهجه ترکی) مشاهده میگردد. یعنی هر جا فرهاد و پدرش را میبینیم غالبا انتظار داریم یک صحنه کمیک را شاهد باشیم. این کمدی در ادامه انقدر پیش میرود که گه گاهی به عنوان یک المان متضاد با ترس و ریشه ترس در قصه تقابل میکند. به نوعی حضور مجید صالحی در نقش فرهاد باعث شده میزان والیوم وحشت انطور که باید و شاید بالا نرود.
یک کمی در همین بحث پیش درآمد به شکل و شمایل و تا حدی شخصیت پردازی کاراکترهای اصلی قصه توجه کنیم. رویا یا همان باران کوثری در کنار فرهاد قرار گرفته است. یعنی فرهاد به عنوان یک المان موثر او را همراهی میکند. شخصیت رویا یک شخصیت نترس و جنگجو هست که این موضوع در بحث پیش درآمد بارها و بارها نمایان میشود. نمونهاش سرک کشیدن های زیاد به خانه خرابه پشت خوابگاه است. آن طرف قضیه برای اینکه این تضاد در بحث شخصیت پردازی رویا به درستی به چشم بخورد چهار نفر دیگر از افراد خوابگاه همگی ترسو و محتاط هستند. این وسط فرهاد نقش همان حامی قضیه را ایفا میکند. یعنی هر جا که فرهاد هست مخاطب یک نفس راحت میکشد و میگوید بلایی سر رویا نمیآید و خیالش راحت است ضمن اینکه بار کمدی فرهاد (چه از باب شناس بودن در پیشینه طنز تلویزیون و چه در بحث شخصیت پردازی قصه) همه در بحث خیال راحتی مخاطب موثر است.
شاید این سوال مطرح گردد که انتخاب کستینگ چقدر با دقت انجام گردیده است؟ باید به عرض برسانم که محمدحسین لطیفی در مقام فیلمساز و حتما ایرج طهماسب به عنوان نویسنده دخل و تصرف بسیار در این موضوع داشتهاند. به این معنا که بازیگران همه با فکر و درست انتخاب گردیدهاند. به طور مثال صادق صفایی یا همان قباد قصه یکی از بهترین انتخابهاست؛ چرا که این شخص به واسطه سابقه کمتر در دنیای تصویر و تلویزیون میتواند به عنوان تنها بدمن قصه در زمینه القای ترس موثر باشد. یعنی هر چه مخاطب با نقش منفی قصه سابقه کمتر تصویری داشته باشد وحشت درست تر و با شکل بهتر به ذهن مخاطب منتقل میگردد.
در سینمای ترس و شاخههای مرتبطش ما عموما با شخصیتی قصه را شروع میکنیم که بتواند به خودی خود زمینه ساز یک دردسر بزرگ باشد. این شخص باید حتما آسیب پذیر باشد. یعنی ما هیچگاه برای کارهایی از این دست به دنبال افراد قوی هیکل و قلدر نیستیم. بدین صورت که بعد از بحث تحقق همذات پنداری مخاطب ضمن درگیری با فضای قصه با تمام وجود وحشت را لمس کند. یکی از موارد مهم این ژانر که بسیاری کارگردانان در پرداخت قصه به آن توجه دارند کنجکاوی و ماجراجویی کاراکتر اصلی قصه است. یعنی به زبان عامیانه به مدخل هایی ورود میکند که هر کس دیگر از ورود به آنها وحشت دارد. از اینجا به بعد موسیقی به شکل مناسب و رازآلود نقش خود را ایفا میکند.
در بحث پیش درآمد در خوابگاه دختران این کنجکاوی با در نظر گرفتن المان خانه خرابه پشت خوابگاه در دل قصه گنجانده میشود به طوریکه ذهن تماشاچی پر از سوال میگردد که اونجا چه خبر بوده است؟ این دقیقا همان موردیست که لطیفی و طهماسب انتظارشان را دارند و آن همان ایجاد درگیری و چشم دوختن به صفحه تلویزیون یا پرده سینماست. در همین بحث پیش درآمد بد نیست به بومی سازی یا ایرانیزه کردن کار هم توجه داشته باشیم. بدین معنا که پایه و اساس ژانر ترس نه در ایران بلکه همه جای دنیا انقدر تکرار گردیده است که به نوعی تمامی فیلم ها تکرار سوژه های پیشین است. این تکرار جایی جذاب دیده شده که پرداخت نو و درجه یک بوده است.
پایه و اساس خوابگاه دختران چه بود؟ یک قاتل روانی که به دنبال شکار طعمه های خود است. ایرج طهماسب برای بومی سازی این موضوع چه کار کرده است؟ پاسخ بدین شرح است که طهماسب با دست گذاشتن روی موضوعاتی همچون جن و روح که به نوعی خیلی به فرهنگ عامه مردم ایران نزدیک است سعی به برقراری ارتباط با مخاطب خود دارد. پس موضوع جن و روح فی الواقع چارچوبی است برای طرح قضیه اصلی که همان قاتل روان پریش است. بدین ترتیب قصه از دید مخاطب ایرانی جذابیت بیشتری پیدا میکند.
خب از بحث پیش درآمد عبور کنیم و وارد بخش دوم قصه یعنی لایه بحرانی آن شویم. در دنیای سینما یکی از موارد رایج برای خلق ژانر ترس تلفیق فوکوس و سکوت و در نهایت شکستن است. با فوکوس دوربین تمرکز مخاطب نسبت به موضوعی زیاد و زیادتر میشود. این در حالیست که لایه ترسناک فیلم به یک باره ورود میکند و سکوت را میشکند. اینجاست که معمولا جیغ و فریاد تماشاچی ها به گوش میرسد. این دقیقا همان موضوعی است که بارها و بارها در خوابگاه دختران استفاده گردیده است.
در بحث بحران دیگر ما با ترس طرف حساب نیستیم. در اینجا نویسنده و کارگردان با بهره گیری از موسیقی و بازی و طراحی صحنه و لباس ومیزانسن تمام تلاش خود را میکنند تا وحشت را به دل قصه تزریق کنند. برای همین آرام آرام از فضای جن و روحی که ساخته بودند جدا شده و به اصل موضوع که همان قاتل روانی است، میپردازند. برای همین در دقیقه پنجاه قضیه حسابی رنگ و بوی جدی به خود میگیرد به طوریکه برای اولین بار تقابل جدی قباد (قاتل روانی) و رویا را در خوابگاه شاهد هستیم. از اینجا به بعد کمی روی حال و احوال رویا و ماجرای عشقی و عاشقی او متمرکز میشویم، اما همچنان سایه قباد در زندگی او وجود دارد و مادامی که تکلیف قباد روشن نگردد مخاطب به آرامش دست پیدا نمیکند.
قباد در حالیکه خیلی به طعمه خود که همان رویا است نزدیک شده دستگیر میشود از اینجا به بعد اگر فیلم بین بوده باشید میتوانید رهایی قباد را حدس بزنید. قباد در آمبولانس با کشتن مامور آمبولانس و راننده دست به فرار میزند. جهت شفاف سازی اصل واقعه که همان گم شدن عروسهای روستای سرکوه و کشته شدنشان توسط قباد است ما این بار با کاراکتر اصلی قصه همراه شده و با دزدیدن وی و ورود به خانه خرابه از تمام راز و رمز آن خانه با خبر میشویم.
پس در اینجا نویسنده و کارگردان تمام حق مطلب را ادا میکنند و حالا نوبت به آن میرسد که با تزریق یک شوک و هیجان از جنس تعقیب و گریز قضیه را به اتمام برسانند. این وسط از یک طرف فریادهای فرهاد و پلانهای ورود پلیس را مشاهده میکنیم و از طرف دیگر رویا را که به دنبال راه فرار است. اینکه ما در این همه تعداد پلان فرار پلانی از قاتل روانی نمیبینیم برای ایجاد حس غافلگیری است. آن هم دقیقا زمانی که رویا به نور و راه خروج نزدیک میشود پایان پروژه هم به شدت مشابه به دیگر کارهای ساخته شده است. اینکه قهرمان قصه که همان رویا است بدون فرهاد از خانه خرابه بیرون میآید و بعد ما حضور فرهاد و یک دیالوگ تصنعی را شاهد هستیم. دیالوگی که نه خبر از حال فرهاد و نه رویا میدهد.
نکته قابل توجه اینکه ما برای پرده پایانی که پرده رهایی از حادثه است هیچی نداریم. در پایان خوابگاه دختران یکی از معدود کارهای ساخته شده موفق درژانر وحشت و ترس است. این کار علیرغم عدم بهرهگیری از یک خط داستانی خوب اما برای لحظات و دقایقی مخاطب را درگیر ثانیههای رعبآور و ترسناک خود میکند.
نویسنده: مهیار محمد ملکی
منبع: سایت سلام سینما
نظرات کاربران