0

فیلم ملی و راه های نرفته اش

Untaken Paths

فیلم ملی و راه های نرفته اش فیلمی ایرانی است که توسط تهمینه میلانی در سال ۱۳۹۵ ساخته شد و در شهریور ۱۳۹۶ در سینماهای سرتاسر کشور به اکران درآمد.

به گزارش خوبو، ملی و راه های نرفته اش که موضوعی اجتماعی دارد، آخرین ساخته تهمینه میلانی است. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 5.2 را کسب کرده است. 718 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

فیلم ملی و راه های نرفته اش

دانلود رایگان فیلم ملی و راه های نرفته اش

عوامل و بازیگران فیلم ملی و راه های نرفته اش

ملی و راه های نرفته اش فیلمی است که در ژانر درام و عاشقانه توسط تهمینه میلانی ساخته شده است. تهمینه میلانی از فیلم‌سازان زن موفق سینمای ایران است. او سابقه ساخت فیلم‌های مطرحی چون دیگه چه خبر؟، دو زن، آتش بس، یکی از ما دو نفر، نیمه پنهان، واکنش پنجم، زن زیادی و سوپراستار را نیز در کارنامه دارد.

ماهور الوند، میلاد کی مرام، جمشید هاشم پور، السا فیروزآذر، افسر اسدی و ستاره اسکندری در این فیلم هنرنمایی کرده‌اند.

ماهور الوند بازیگر فیلم ملی و راه های نرفته اش است. او دانش‌آموختهٔ رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی است. الوند در سریال های بی گناه، حرفه ای و نهنگ آبی ایفای نقش کرده است. از جمله فیلم های او نیز می توان به عنکبوت، چهارراه استانبول، دختر و هت تریک اشاره کرد.

میلاد کی مرام، دیگر بازیگر این فیلم دارای مدرک دیپلم الکترونیک از هنرستان است. وی از شاگردان مسعود کیمیایی است. به گفته خودش او از شاگردان اول کلاس مسعود کیمیایی است. او عضو باشگاه والیبال هنرمندان نیز است و طرفدار سرسخت تیم فوتبال ملوان بندر انزلی است. کی‌مرام در سال ۱۳۹۰ با سریال نابرده رنج در نقش جابر به کارگردانی علیرضا بذر افشان توانست به خوبی شناخته شود.

جمشید هاشم پور با حضور در فیلم‌ افعی به کارگردانی محمدرضا اعلامی و جوانمرد به کارگردانی مهدی ژورک و تاراج به کارگردانی ایرج قادری به شهرت رسید. او عموما با نقش «زینال بندری» در فیلم تاراج شناخته می‌شود. وی در سال ۱۳۸۲ دو فیلم بر پرده سینماها داشت، واکنش پنجم و سفر به فردا. او در سال ۱۳۸۶ پس از بازی در فیلم استشهادی برای خدا، نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنوارهٔ فیلم فجر شد. جمشید هاشم‌پور پس از ۱۰ سال در جشنواره فیلم فجر ۳۶ ام حضور پیدا کرد. وی در سال ۱۳۸۵ در فیلم سینمایی میم مثل مادرنقش‌آفرینی کرد.

ستاره اسکندری دیگر بازیگر ملی و راه های نرفته اش است. شهرت وی بیشتر به خاطر بازی در مجموعه‌های تلویزیونی است که آن را از سال ۱۳۷۳ شروع کرده؛ به‌ویژه مجموعهٔ نرگس که بعد از درگذشت پوپک گلدره نقش «نرگس» را در آن بازی می‌کرد. او دو بار برنده جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره تئاتر فجر برای بازی در نمایش‌های سعادت لرزان مردمان تیره‌روز (۱۳۷۹) و هم‌هوایی (۱۳۹۳) شده است.

کارگردانتهمینه میلانی
تهیه‌کنندهمحمد نیک بین
نویسندهتهمینه میلانی
بازیگرانماهور الوند
میلاد کی مرام
جمشید هاشم پور
السا فیروزآذر
افسر اسدی
ستاره اسکندری
جمشید جهانزاده
فرزانه نشاط خواه
تورج منصوری
شهاب ملک‌ پور
کامران فریدی
ایران مسعودی
موسیقیامیر معینی
فیلم‌بردارتورج منصوری
تدوینسپیده عبدالوهاب
سال ساخت1395
مدت زمان فیلم106 دقیقه
فروش گیشه۱٬۹۸۷٬۳۲۷٬۰۰۰ تومان
فیلم ملی و راه های نرفته اش

خلاصه داستان

ملیحه، دختری جوان و پر شور است که در خانواده‌ای متعصب و افراطی بزرگ شده، عاشق جوانی به نام سیامک می‌شود و بر خلاف نظر خانواده که معتقدند این جوان متناسب با دخترشان و خانواده شان نیست با او ازدواج می‌کند و بعد از ازدواج کم کم متوجه می شود که سیامک دچار نوعی حس شک و تردید است و مدام ملیحه را کتک می‌زند و هیچ حمایتی نیز از جانب خانواده‌اش دریافت نمی‌کند و …

نقد و بررسی فیلم ملی و راه های نرفته اش

نقد از افشین علیار

تهمینه میلانی در ادامه ی فیلم های دیگرش مَلی و راه های نرفته اش را ساخته است، نگرش و نگاه فیلمساز از اولین ساخته اش تا خلق این اثر هیچ تغییرِ محتوایی نکرده است و کماکان آسیب اجتماعی و اساسا مسئله ی زنان و نقش آنها در اجتماع یا خانواده برایش اهمیت بسزایی داشته است ، میلانی صرفا یک فیلمساز فمینیست است که می کوشد ابعاد نگاهش را گسترده کند اساسا سینمای میلانی ضد مرد است و همیشه برای زنان فیلمش سنگ تمام می گذارد تا از آن ها قهرمان بسازد بهره گیری میلانی از خلق شخصیت زن و آسیب های اجتماعی یا خانوادگی باعث شده او به یک فیلمساز فمینیست تبدیل شود.

مَلی و راه های نرفته اش فیلم خشنوت آمیز و دردناکی ست، می شود گفت که این فیلم مسیر دوزن را ادامه می دهد مردی که به دلیل شک های نابجایش همسرش را کتک می زند، سیامک عاشق دوست خواهرش ملیحه(مَلی) می شود بعد از چند بار قرار گذاشتن و صحبت کردن برخلاف میل خانواده مَلی با سیامک ازدواج می کند و درست از همان شب اول عروسی چهره ی واقعی سیامک رو می شود؛ میلانی در این فیلم مَلی را در یک بحران خشونت آمیز مردانه قرار می دهد این فیلم هم همچنان مردستیز است و همچنان میلانی نسبت به عقایدهایش بیشتر پایبند شده اما در مَلی و راه های نرفته اش علاوه بر دفاع از حقوق زنان موارد دیگری را هم می بینیم مثل ارتباط نامشروع یا خیانت ، اما موضوع اصلی مَلی و سیامک است مَلی به دلیل ناملایمتی های خانواده اش ترجیح می دهد ازدواج کند زود عاشق سیامک می شود دل می بازد و با افکار جوانانه اش وارد زندگی سختی می شود سیامک به همه چیز شک دارد و اصولا نمادی از مرد غیرتی ست که نمی خواهد هیچ مرد دیگری به زنش نزدیک شود به همه چیز شک دارد حتی به دایی مَلی؛ سیامک مَلی را از همه چیز محروم می کند حتی از سر کار رفتن و یا دیدن ماهواره یا داشتن شبکه اجتماعی .

موردی که در مَلی و راه های نرفته اش دیده می شود که به محتوایش ضعف رسانده است شتابزدگی در بوجود آوری موقعیت هاست به طوری که انگار تمامی این موقعیت ها در ذهن میلانی ترسیم شده اما در اجرا نتوانسته ربط های منطقی اش را به تصویر بکشد به طور مثال زمان در این فیلم نادیده گرفته شده علاقه و دلبستگی میان سیامک و مَلی زود اتفاق می افتد مادر و پدر و برادر غیرتی مَلی خیلی زود با ازدواج شان موافقت می کنند، از فردای عروسی رفتار مادر سیامک با مَلی غیرمنطقی ست چند سکانس عقب تر سیامک در آشپزخانه کنار مادرش از پشت تلفن با مَلی حرف می زند و مادرش هیچ حرفی به سیامک نمی زند تا تماشاگر با پیش فرض قالب قصه را درک کند، میلانی اصل موضوع را پنهان نگه می دارد و به طور قطره چکانی به تماشاگرش اطلاعات می دهد این به منظور پرهیز از نشان دادن خرده اتفاقات نیست زیرا که فیلمساز شتابزده به سراغ موضوع رفته و انگار محتوا ناپخته است این ناپختگی به دلیل گذشتن از بعضی نماهاست به طور مثال مراسم خواستگاری را نمی بینیم که می توانست مهم ترین سکانس باشد حتی سکانس عروسی و عقد و پچ پچ کردم مَلی با دایی اش که باعث سوءتفاهم و شک اول در سیامک می شود، فیلم به صورت عجیب و غریب می خواهد از حقوق مَلی دفاع کند میلانی از مَلی یک شخصیت کاملا موجه ساخته و در موازات آن نیره را خلق کرده، خواهر شوهری که متاهل است اما با شوهر خواهر شوهرش ارتباط عاطفی و احساسی دارد، اما موضوعی که بعد از فیلم مَلی و راه های نرفته اش پیش می آید بحث غیرت و بحران های زن و شوهری ست، در این برهه ی زمانی غیرت الگوی مناسبی برای دفاع از حقوق یک زن نیست مراد برادر مَلی با تمام غیرتش چگونه در برابر کتک خوردن خواهرش توسط سیامک سکوت می کند یا وقتی سیامک در زندان است چرا مراد از مَلی می خواهد که رضایت بدهد؟ بحث آبرو ست یا ترس از سیامک پس از آزادی؟ چرا پدر و مادر مَلی با پدر و مادر سیامک گفتگویی نمی کنند ؟ مَلی میان آبروی خانواده اش و خشونت و شکِ بی دلیل سیامک گیر افتاده است و نمی داند چه کاری درست است، سیامک تعادل روانی ندارد و این تا سکانس های آخر فیلم مشخص نمی شود که این نوع رفتار و واکنش های خشنونت آمیز سیامک برای چه چیزی است، شتابزدگی در فیلمنامه چهره ی واقعی اما بی دلیل سیامک را خیلی زود لو می دهد فیلمساز می توانست با گذشت زمان شخصیت روان پریش سیامک را رو کند اینگونه اصول و شناخت مخاطب برای تماشاگر به شدت ملموس می بود اما در چنین شرایطی ابعاد قصه دچار پیچیدگی های شخصیتی شده است فیلم قرمز فریدون جیرانی را به یاد بیاوردید در آن فیلم سیامک این فیلم شباهت زیادی با فروتن قرمز دارد اما نوع روان شناختی و چرایی این مسئله که چرا فروتن به این مرحله نامتعادل بودن در رفتار رسیده است به وسیله دیالوگ گفته می شد؛ در مَلی و راه های نرفته اش با اینکه سیامک از رفتار پدرش در کودکی آسیب روحی دیده است اما فقط یک اشاره کوچک به آن می شود اشاره ی دیالوگی سیامک به مَلی بعد از آزادی از زندان و دیالوگ مادرِ سیامک به شوهرش، فیلمساز می توانست رفتارهای خشونت آمیز پدر سیامک نسبت به مادرش که باعث شده سیامک شکاک و روان پریش شود را در فلاش بک نشان دهد آن وقت نامتعادل بودن رفتار سیامک نسبت به مَلی متقاعد کننده می بود، اما میلانی در فیلم هایش قصد دارد از شخصیت زن یک موجود ضعیف و بی پناه بسازد که این شخصیت شاید در فیلم دوزن یا زن زیادی جواب می داد اما در دهه ی نود قضیه کمی فرق کرده است دختری هر چند ساده مثل مَلی که به دلیل خانواده اش تن به ازدواج می دهد چگونه می تواند در مقابل این همه خشونت توان داشته باشد ، اصولا این حد غیرت بازی از سوی مراد و سیامک تا حدودی غلو شده است، اگر این غیرت همان روان پریشی اخلاقی و کمبودهای خانوادگی ست بهتر می بود میلانی تمرکز بیشتر در گذشته ی سیامک می کرد تا رفتارهای سیامک یک بیماری محسوب شود زمانی که مراد و سیامک با یک نگاه و طرز فکر در جهان یک فیلم حضور دارند به نظر می رسد سطح جامعه در یک بحران تاریخ گذشته به سر می برد ، به این فکر کنید که اگر مراد مثل محمود بود و آن غیرت باسمه ای در وجودش نبود آن وقت می شد روحیات و حالات سیامک را به عنوان یک مریض روحی پذیرفت. اما در زمانی که دو آدم در یک مقطع زمانی از دو خانواده از یک الگوی مندرس شده ی روحی برخورد دارند نمی شود قالب نقش سیامک و احوالات مریض او را درک کرد، فیلمساز برای نشان دادن پریشان حالی و مریضی روحی سیامک پیش فرضی قرار نمی دهد اشارات کوچک و مرسوم نمی تواند تماشاگر را متقاعد کند، همان طور که گفته شد زمان در فیلم مجهول می ماند فقط مَلی در دیالوگی به آقای رییسی می گوید چند سالی می شود ازدواج کردیم این چند سال را تماشاگر چگونه باید حدس بزند؟ رخدادها و اتفاقاتی که میان مَلی و سیامک رخ می دهد کاملا نگاه ضد مرد فیلمساز به جامعه است نگاه سطحی و صیغل نخورده ای که انگار خانم فیلمساز می خواهد با نشان دادن این اتفاقات عقده گشایی کند(سکانس کتک خوردن سیامک و دل خنک شدن مَلی یا خشنوت رفتاری مادر سیامک نسبت به مَلی یا خیانت نیره به شوهرش را به یاد بیاورید) در تمامی این سکانس ها زن تبدیل به یک موجود ضعف النفس شده که نمی تواند راهِ درست را انتخاب کند، انگار تمامی زنان در جامعه تبدیل به کیسه بوکس شده اند، برای میلانی فرقی نمی کند که شوهر مهندس باشد یا راننده او می خواهد یک فیلم فمینیستی بسازد که در انتها از شخصیت زنش یک قهرمان بسازد یا مثلا یک مرد مثل آقای رییسی از یک کانون حمایت از زنان تبدیل به زرو شود تا مَلی را نجات دهد، این نگاه برای این برهه نیست چرا که زنان نسل مَلی به این اندازه بی دست و پا و منفعل نیستند و می توانند از خود دفاع کنند، مَلی با تمام مظلومیت و معصومیت که در رفتار و چهره اش دارد اما با زنان فیلم دوزن، زن زیادی، واکنش پنجم تفاوت های بسیاری دارد اما میلانی تاکید داشته که رفتار و واکنش مَلی را هم مثل زنان فیلم های گذشته اش ترسیم کند و هیچ تغییرِ نسلی در شخصیت پردازی مَلی دیده نمی شود، میلانی به عمق رفتاری در دهه ی نود نپرداخته است و هنوز بر سوختن و ساختن زن تاکید دارد این طرز فکر و نگرش اخلاقی در جامعه ی کنونی تغییر کرده است اینکه پدر یا مادر مَلی به دلیل آبرو از طلاق دخترشان ترس داشته باشند تفکر کاملاسنتی و نخ نما شده است، هیچ نشانه یی از تغییر رویکرد در نگاه میلانی به مردها دیده نمی شود پایانی که در این فیلم دیده می شود همان پایان فیلم زن زیادی ست تنها جهان فیلم کمی امروزی تر شده است اما نگاه میلانی به هویت و جایگاه زن در اجتماع و نقش آن بعنوان همسر هیچ تغییری نکرده است ، مردان این فیلم را به یاد بیاورید کدام یک از این مردان ابعاد شخصیتی موجهی دارند؟ جز آقای رییسی که دیده نمی شود و انگار یک منجی ست از جنس همان معلم(پارساپیروزفر) در فیلم زن زیادی؛ چرا نگاه خشمگین میلانی به مردان جامعه اش تغییر نمی کند؟ چرا قصد دارد از مردها یک هیولا بسازد؟ هیچ راه کاری برای از بین بردن این نگاه در فیلم های میلانی دیده نمی شود زیرا که او قصد دارد تمامی زنان جامعه اش را بی گناه نشان بدهد، زنان بی گناه که به خودشان تکیه می کنند و خودشان هم شوهرشان را می کشند.

فیلم ملی و راه های نرفته اش

مَلی و راه های نرفته اش فیلمی درباره ی آسیب اجتماعی ست اما هیچ نشانه یی از راهکار برای مقابله با این آسیب به ما نشان داده نمی شود، جز تماس گرفتن با کارشناس خانواده آن هم از طریق تلفن، همانطور که گفته شد این فیلم به دلیل پراکندگی موضوعی اش ریتم شتابزده یی دارد سکانس زائد زیاد دارد که اگر آن سکانس ها نبود شاید جریان فیلم منطقی تر جلوه می کرد مثل آن دختری که در پاساژ مَلی و نیره را تعقیب می کند و دیالوگی به مَلی می گوید که هیچ کارکرد دراماتیکی ندارد، اساسا نمی شود از فیلم های تهمینه میلانی توقع بیشتر از این داشت چرا که نقش محتوا و کارکرد فمینیستی برای این فیلمساز نقش بسزایی دارد، شعارزدگی و دفاع از حقوق زنان مثل همیشه در سطح فیلم نمایان است. پایانبدی فیلم مثل بیشتر فیلم هایی ست که به این موضوع می پردازند پایان چند فیلم میلانی را به یاد بیاوردید و به آن پایان فیلم قرمز فریدون جیرانی را اضافه کنید، مرگ شوهر توسط زن!

انتخاب ماهور الوند به لحاظ مظلومیت در چهره انتخاب درستی به نظر می رسد اما در بعضی از سکانس ها انگار از نقش فاصله می گیرد و نمی تواند قالب نقش را حفظ کند احساس ترس چشم ها و بدن در برابر پارتنرش به خوبی نمایان می شود، با اینکه میلاد کیمرام در بعضی از سکانس ها تماشاگر را به یاد فیلم مستانه می اندازد اما کیمرام توانسته در بروز خشم و روان پریشی حالات کنترل شده ای در بازی اش ایفا کند. مَلی و راه های نرفته اش به هر حال نشانی از دغدغه ی تهمینه میلانی ست در تمام این سال ها فیلم های میلانی با یک رویکرد اما ابعاد محدود ساخته شده، این فیلم به دلیل قصه و کشش داشتن موضوع می تواند برای مخاطبان علاقه مند به سینمای میلانی جذابیت خاص خودش را داشته باشد.

نقد از شکیب شیخی

وقتی زنی مطلع می‌شود که شوهر مهندس یک خانم او را کتک زده است، در جواب دوست متعجبش، جمله‌ فوق را می‌گوید و بنده هم فکر می‌کنم حق با اوست. «آدم نفهم، نفهمه» از هر قشر و سطح تحصیلات و شغل و جایگاهی که می‌خواهد باشد. این جمله یعنی یک مهندس و دکترِ نفهم فرقی با یک راننده نفهم ندارند، زیرا هر دو نفهم هستند. نفهم چه فقیر باشد و چه غنی، نفهم است. نفهم می‌تواند بیننده، منتقد یا فیلم‌ساز یک فیلم نیز باشد و کماکان نفهم باشد. منطق «فهیم» و «نفهم» بودن آن‌قدر برای تهمینه میلانی برجسته می‌شود که تا حدی ساختار واقعیتی را که مدنظرش است، به سمت خود متمایل می‌سازد، اما این فیلم آن‌قدر «بانمک» است که اگر بخواهم وارد بحث‌های جدی اجتماعی شوم، باید طول متنی را که می‌نویسم، بسیار بیشتر از حد مجاز نشریه تنظیم کنم.

تهمینه میلانی باز هم فیلمی ساخته مملو از آدرس‌ها و چینش‌های تصنعی و اغراق‌شده از خشونت و به‌طور ویژه خشونت خانگی علیه زنان. داستان چیز خاصی ندارد جز این‌که یک دختر که تحت کنترل استبدادی پدر است، شیدای پسری نااهل شده و با او ازدواج می‌کند و کابوسش در خانه شوهر ادامه پیدا می‌کند و آخرش هم می‌زند شوهر را ناکار می‌کند و خودش هم در قطاری قرص می‌خورد که خودکشی کند. اگر از تهمینه میلانی بپرسی در پرداخت این قصه چهار خطی چه کرده است که به نظرش ارزش فیلم شدن داشته، لابد طبق معمول می‌گوید اهمیت مضمون و قصه به حدی ا‌ست که نیازی نیست سینمای سنگینی برای بیانش تمهید دید. هدف خانم میلانی دادن پیام و روشن‌گری است و خودش را آن‌قدر متعهد به واقعیات اجتماعی می‌بیند که وارد بحث‌های بچگانه سینما نمی‌شود، چون اگر می‌شد، حداقل در فیلمش دقت بیشتری به خرج می‌داد.
بی‌دقتی‌های ریز فیلم در کجا هستند؟ آن صحنه صندوق عقب و تماس را به یاد بیاورید. آن صحنه آن‌قدر برای خانم میلانی مهم بود که به‌عنوان صحنه افتتاحیه فیلم از آن استفاده کرد. سیامک ملی را در یک رستوران گیر می‌آورد و او را می‌اندازد صندوق عقب یک ماشین که ببرد در ناکجاآبادی کاملا خارج از شهر تا احتمالا بُکشد. مدت زمان بسیاری از یک رستوران در شهر تا آن خرابه باید طول بکشد، اما مَلی جان 30 ثانیه آخر با موبایل به آقای رئیسی دسترسی پیدا می‌کند، چون اگر این دسترسی در شهر اتفاق می‌افتاد، شاید سرنوشت فیلم و شخصیت‌هایش به شکل دیگری رقم می‌خورد و تهمینه میلانی این را نمی‌خواست، حتی اگر شده به‌زور. این صحنه که آن‌قدر برای فیلم‌ساز نسبتا پرادعای ما مهم بود، این‌قدر آبکی از آب درآمد، پس شاید اگر از قرص خوردن مَلی در قطار حرفی به میان بیاورم، عملی مسخره باشد. بله! مسخره است اگر بگویم آدمی که نه ریالی پول به همراه خود دارد، و نه آن‌قدر آرامش دارد که بفهمد گوشی‌اش شارژ تمام نکرده، قرص از کجا آورد؟ البته این‌ها اصلا مسخره نیست، چون کارگردانی که به فیلم خود تعهد نداشته باشد، چگونه می‌تواند ادعای تعهد به جامعه داشته باشد؟

کدام جامعه خانم میلانی؟ مخاطبتان کیست؟ برای «ملی‌»های جامعه؟ آن‌ها که حتی اجازه کلاس خیاطی رفتن هم ندارند، سینما چطور ممکن است بروند؟ خانواده «ملی»ها؟ آن‌ها که لت و پار شدن «دردونه»شان هم تکانشان نمی‌دهد، فیلم شما سیری چند خواهد بود برایشان؟ سرشان هم که گرم «سریال» و «سبزی پاک کردن» است. به سیامک‌ها؟ او که بچه خود را کشت؟ مسئولان؟ خب یک نامه برایشان بنویسید. راستی یاد دوران بارداری ملی و سقط بچه‌اش افتادم. به نظر من که چنین کاری قتل عمد محسوب می‌شود –و محسوب نشدنش هم پی‌گیری می‌خواهد- و با رضایت شاکی خصوصی، مجرم از زندان آزاد نمی‌شود، بلکه مدعی‌العمومی در کار هست و وقتی پای قتل در میان باشد، خیلی ادعاهای آن خانم محلی از اعراب ندارد، بلکه جریان قانونی خودبه‌خود پی‌گیری می‌شود. نمی‌دانم، شاید من چیزی را از قلم انداخته باشم، یا ندانم. مهم هم نیست واقعا، چون سوالاتی تا همین‌جای کار مطرح شد که اهمیتشان کلیت [مبتذل] فیلم شما را روشن می‌کند.

این فیلم نیز مانند باقی آثار خانم میلانی به‌شدت ترسو بود. نه می‌توانست طرف قانون را کاملا بگیرد و نه خانواده و نه زن و نه مرد. خانم میلانی پیش‌تر هم در فیلم‌ دیگرشان که نامش پاک از سرم پریده –شاید «شب و روز؟»- نسخه‌ای از روابط را پیشنهاد کرده بودند که پلی بود بین یک سنت قرون وسطایی –یعنی آن‌جایی که آسیب‌شناسی دولتی می‌کنند- و یک وضعیت جاری در غرب –که مخاطب جوان هم از دستشان نپرد- و بنده اطمینان دارم که «تحلیل» چیزی نیست که با «یک ذره از این یک ذره از اون» جمع‌وجور شود.

فیلم ملی و راه های نرفته اش

مَلی قصه ما از تمامی اطرافیانش به غیر از آقای رئیسی ضربه خورد، یعنی دقیقا همان افرادی که به جای ملیحه، ملی صدایش می‌زدند و کاش حداقل عنوان این فیلم این نکته را رعایت می‌کرد و حق او را «برای ملیحه بودن» به رسمیت می‌شناخت.

برای آن‌که انصاف را رعایت کنم، حرف‌های این فیلم را فرموله می‌کنم تا به درد «تعلیم و تربیت» مدنظر فیلم‌ساز ما بخورد:

خانواده‌های گرامی با محبت بیشتری با فرزندانتان برخورد کنید که «توسری خور» یا «وحشی» بار نیایند. مسئولان محترم در اطلاع‌رسانی حقوق قانونی زنان و مراجعی برای پی‌گیری مصیبت‌های این‌چنینی –شماره آقای رئیسی را عرض می‌کنم- یاری کنید. همسایه‌های عزیز یا فضولی نکنید، یا اگر می‌کنید، پی‌گیر فضولی‌تان باشید. دختران عزیز اگر کسی در همان ابتدا از «کتک زدن» صحبتی کرد، یا گفت «خنگت دوست‌داشتنی‌تره» با «مُشت» در دهانش بکوبید –زیرا «سیلی» برای بچه‌هاست و «مشت» برای بزرگ‌سالان- تا لازم نباشد با قفل فرمان و آچار چرخ ترتیبش را بدهید و خود را هم خلاص کنید. البته اگر کار بالا گرفت، به‌هرحال آن قفل فرمان کلیدی به رهایی‌ است. مردها هم لطف کنند یک ذره نجیب‌تر و «فهیم»تر باشند.

چقدر بهتر از خانم میلانی و «راه‌های نرفته‌اش» پیام را رساندم. البته با این تفاوت که من به این کمدی «وقوف» دارم، اما خانم میلانی محترم ما، از «سوپراستار» به این طرف، عادت دارد که «ناخواسته» کمدی بسازد.

*عنوان این مطلب دیالوگی از همین فیلم است.

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *