فیلم اتاق تاریک فیلمی ایرانی است که توسط روح الله حجازی در سال ۱۳۹۶ ساخته شد و در سی و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد.
به گزارش خوبو، موضوع فیلم اتاق تاریک که سبکی اجتماعی (درام) در فضایی رمزآلود دارد، پیرامون آزار و تجاوز جنسی کودکان در ایران است. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره متوسط 5.7 را کسب کرده است. 407 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی فیلم هانوی در سال 2018 و جایزه بهترین فیلم جشنواره بینالمللی کرالا هند در سال 2018 را نیز دریافت کند. همچنین اتاق تاریک تنها نماینده ایران در جشنواره فیلم بلگراد در سال 2019 بود.
دانلود فیلم اتاق تاریک
عوامل و بازیگران فیلم اتاق تاریک
اتاق تاریک فیلمی است که در ژانر درام، معمایی و عاشقانه توسط روح الله حجازی ساخته شده است. روح الله حجازی فعالیت سینمایی خود را با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرد. اولین فیلم سینمایی او در میان ابرها بود. زندگی خصوصی آقا و خانم میم، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، مرگ ماهی و سریال نوبت لیلی از جمله آثار برجسته او است.
ساره بیات از سال ۱۳۸۰ وارد کار تئاتر شد و در جشنواره پلیس در اولین کارش، جایزه بهترین بازیگری را به همراه دیپلم افتخار کسب کرد. او پس از اخذ مدرک بازیگری از مؤسسه «کارنامه» به مجموعه تلویزیونی يک مشت پر عقاب دعوت شد و پس از اتمام آن نیز با فیلم سینمایی مقلد شیطان وارد سینما شد. او تاکنون نامزد دریافت بیش از ۲۰ جایزه از جشنوارههای مختلف فیلم شدهاست.
ساعد سهیلی کار هنری خود را با نقش کوتاهی در فیلم شب برهنه، به کارگردانی سعید سهیلی آغاز کرد. ساعد سهیلی فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرده است. و نخستین کار حرفهای خود را با بازی در فیلم تلویزیونی میان ماندن و رفتن تجربه کرد. گشت ارشاد، رخ دیوانه، چند متر مکعب عشق، گشت ارشاد ۲، لاتاری، اتاق تاریک، روز صفر و نهنگ آبی از آثار برجسته در کارنامه سهیلی هستند.
علیرضا میرسالاری بازیگر سینما است. او اولین فعالیت حرفه ای بازیگری اش را زمانی که ۵ سال داشت، در فیلم اتاق تاریک در سال ۱۳۹۶ تجربه کرد. او در این فیلم، نقش امیر، پسر فرهاد (ساعد سهیلی) و هاله (ساره بیات) را بازی می کند. دیگر فیلمهای علیرضا سالاری فیلم روشن و مغز استخوان است.
کارگردان | روحالله حجازی |
تهیهکننده | روحالله حجازی |
نویسنده | روحالله حجازی کامیار صفرزاده |
بازیگران | ساره بیات ساعد سهیلی علیرضا میرسالاری |
موسیقی | کارن همایونفر |
فیلمبردار | پیمان شادمانفر |
تدوین | رضا شهبازی |
سال ساخت | 1396 |
مدت زمان فیلم | 110 دقیقه |
نمره IMDB | 5.7 |
فروش گیشه | ۱٬۱۷۸٬۱۳۶٬۰۰۰ تومان |
خلاصه داستان
فیلم داستان زندگی زن و شوهری است به نام فرهاد و هاله که به همراه فرزند خردسالشان (امیر) به تازگی به یکی از شهرکهای تازه تأسیس اطراف تهران نقل مکان کردهاند و به واسطه زندگی در این محله روال زندگیشان دستخوش تغییراتی میشود.
شروع فیلم با سکانس گم شدن امیر در تپههای اطراف منزل شروع میشود، که پس از پیدا شدن، رفتارش کمی تغییر کرده است؛ شبادراریهایش بیشتر شده و دچار حالت تهوع و دلدرد میشود. با پچپچهایی که امیر با پدرش میکند او (فرهاد) را به شک میاندازد و پس از باخبر شدن هاله از ماجرا، آشفتگی شخصیتهای داستان و پیچیدگی ماجرا بیشتر میشود.
نقد و بررسی فیلم اتاق تاریک
نقد از میثم کریمی
فیلم جدید روح الله حجازی درباره موضوعی است که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده یعنی آزار و اذیت جنسی کودکان. سوژه جذابی که می توانست دستمایه ساخت اثر اجتماعی چند لایه باشد که در آن سوژه بطور کامل پرورش می یافت و می توانست به اثری قابل اعتنا در سینما مبدل گردد. اما مشکل اینجاست که « اتاق تاریک » خیلی زودتر از آنچه که معمولاً در سینمای ایران به یاد داریم به پایان می رسد؛ یعنی چیزی در حدود 15 دقیقه ابتدایی فیلم!
زمانی که قصه آغاز می شود ما با کودکی مفقود شده مواجه می شویم که به سرعت نیز یافت شده و سپس علائم هشدار دهنده ای درباره احتمال آزار جنسی مطرح می گردد. انتظار می رود که چنین سوژه ای بتواند به خوبی بسط و گسترش یابد و در روایت، ما با شخصیت ها و موقعیت هایی مواجه شویم که بتواند سیطره فکری مخاطب بر سوژه را در اوج نگه دارد و او را مرحله تحلیل فیلم سوق دهد. اما در « اتاق تاریک » به سختی می توان نقشی یافت که به مفهوم ” شخصیت ” نزدیک شده و از تک بُعدی بودن رهایی یافته باشد.
بطور عجیبی در فیلم جدید روح الله حجازی، ما با شخصیت هایی مواجه هستیم که هرکدام به نوعی دچار مشکلات روحی و روانی و اخلاقی هستند! خرده پیرنگ هایی که در فیلم به چشم می خورند از اختلاف سنی فرهاد و هاله گرفته تا بیماری های روحی انفرادی شان که موجب شده یکی پرخاشگر باشد و دیگری ملایم تر، فیلم را به جولانگاه نکبت مبدل کرده است! در طرف دیگر ما با دختر همسایه مواجه هستیم که فیلمساز قصد دارد او را به مبتذل ترین شکل ممکن فردی بی قید و بند معرفی کند و در کنار دختر، پدر نیز وضعیت بهتری از دختر ندارد و مادر هم بصورت مجزا دچار مشکلاتی است. به عبارت ساده تر، در « اتاق تاریک » فستیوالی از مشکلات اخلاقی و روحی در کنار هم قرار گرفته اند و یافتن انسان طبیعی در فیلم سخت ترین کار ممکن است.
مضاعف بر مشکلات شخصیت پردازی، فیلمنامه اثر نیز کاملاً تهی و فاقد موقعیت می باشد بطوریکه از ریتم به شدت کُندی رنج می برد که این مسئله به جهت نحیف بودن فیلمنامه و عدم تلاش برای بسط و گسترش داستان می باشد. موقعیت های تکراری و گاهاً بی ربط، چنان در « اتاق تاریک » برجسته هستند که تماشای اثر را به تجربه ای عجیب مبدل می نمایند. موقعیت هایی نظیر کلوزآپ چند باره از سگ و البته حضور پر تعداد دوربین در دستشویی، از جمله موقعیت های فیلم هستند که باعث راندن تماشاگر از خود می شود.
در نهایت نیز فیلم با یک پایان بندی سرهم بندی شده و عجیب و غریب، تمام بحران ها و گره های ایجاد شده در طول داستان را به سرانجام می رساند و تماشاگر را در بُهت فرو می برد. پایان بندی که به شدت شعاری و پرداخت نشده است و در راستای پیامهای اجتماعی گل درشتی نظیر « قضاوت نکردن » مطرح می شود. شعاری که حتی کاربرد کلیشه ای خود را نیز در اینجا از دست داده چراکه پیش از مطرح شدن، شخصیت های داستان شکل نگرفته اند و در حد و اندازه یک تیپ ساده باقی مانده اند. ما هرگز قادر نیستیم به آدمهایی که در طول فیلم مشاهده می کنیم نزدیک شویم چراکه موقعیتی در راستای شخصیت پردازی بیشتر در فیلم مهیا نمی شود و فیلمساز انتظار داشته از چند دیالوگ و چندتایی سکوت، شخصیت پردازی صورت بگیرد که این هرگز محقق نمی شود.
انتخاب بد بازیگران نیز ضعف های فیلم را دو چندان کرده است. ساره بیات که رفته رفته به یک تیپ ثابت در اکثر آثار سینمایی یا ویدئویی مبدل شده، همان شخصیتی است که در چند اثر اخیرش از او شاهد بوده ایم. شیمی نامناسب او و ساعد سهیلی که دیگر انتخاب بد برای بازی در نقش فرهاد بوده، باعث شده تا « اتاق تاریک » در بخش بازیگری نیز توفیقی کسب نکند. فیلم یک بازی بد دیگر هم دارد که مروارید کاشیان آن را رقم زده و البته بخش بزرگی از آن به جهت شخصیت پردازی ابتدایی پگاه می باشد. شخصیتی که فیلمساز برای بی قید و بند نشان دادن آن ، موهایش را رنگی کرده و سیگاری هم به دست او می دهد و لباس متفاوت از دیگران بر تن او می کند تا به این ترتیب تعریفی واضح از زنان بی قید از سوی فیلمساز صورت بگیرد!
« اتاق تاریک » سوژه جذاب اما پرداخت به شدت بدی دارد. فیلم حتی شایستگی اکران در سینما را ندارد چراکه شاخصه های سینمایی در آن به چشم نمی خورد و قاب تلویزیون برای آن گزینه بهتری محسوب می شود. شاید اگر سوژه همان کودک آسیب دیده باقی می ماند، فیلم می توانست وضعیت بهتری داشته باشد اما زمانی که تصمیم می گیرد فستیوالی از بدبختی ها را یکجا جمع کرده و در یک اثر آن را به مخاطب ارائه نماید، به لکنت می افتد و نمی تواند به هیچکدام از آنها برسد و اثر را هم به دره فراموشی سوق می دهد.
نقد از هدی مقدسی
بعد از آقا و خانم میم، فقط دغدغههای حجازی مانده و بس… از سرزندگیهای کارگردانی که نسلش خوب میشناسد جز چند دیالوگ چیزینمانده، دیالوگهایی که کمترین اشارهای به گرههای هرچند اندک قصه دارند و جسن وگریزهای مدام روی معرفی شخصیتها و رابطهای که باهم دارند، آنقدر یکنواخت که حوصلهات را سر میبرند.
روایتی سردرگم که هویت اصلی اضطرابش آنقدر درهم و گم است که ترجیح میدهی دلت را به پسرک باهوش کوچک فیلم خوش کنی و از شیرین زبانیهایش لذت ببری، قصهای که شاید میتوانست با پرداختی متفاوتر درامی جذاب باشد. استفاده از تلاقی ژانرها شاید راهحلی برای کشش بیشتر باشد تنها به شرط آنکه درست و به موقع استفاده شود و نه فقط از حیث ایجاد هیجانات شتابزده، نگاه کنید به آنجا که مرد-با بازی متوسط ساعدسهیلی- سگی را با نگاهی گستاخ گه گاه در مکانهای مختلف میبیند، – همین عنصر میتوانست روی شک شخصیت و کلافگیاش بیشتر تاثیر بگذارد و سورئالیسمی دلچسب در دل اتفاقات روزمره تقدیممان مند.
کاش از گنگ بودن نترسیم، نه به معنای نفهمی، که کمی تعمق برای مخاطب خوب همهست! زودتر از موعود کدهایمان را باز نکنیم و توضیح همهی آنچه مبهم هست همیشه چارهساز نیست. اتاق تاریک، تاریکتر از آن است که روشنت کند.
نقد از آرش پارساپور
سوژه فیلمی چون اتاق تاریک جزو کمیابترین (یا حتی میتوان گفت جزو تابوها) سوژه ها حتی در سینمای اروپا و آمریکاست: موضوع آزار و اذیت جنسی کودکان. همین مساله کافیست تا مخاطب را به دیدن فیلم بکشاند و زوایای این معضل را در کنار عناصر فیلم به نظاره بنشیند. روح الله حجازی، کارگردان فیلم که از قضا کارگردان نسبتا کمکاری هم هست بعد از سه سال با فیلم اتاق تاریک به پرده سینماها بازگشته که تابوترین اثر در بین کارنامه هنری اوست. موضوع دیگری که این بار در فیلم های این کارگردان به چشم میخورد مساله کم تعداد بودن بازیگران مطرح و محدود بودن لوکشینهاست که سنخیت چندانی با آثار ساخته شده قبلی وی ندارد.
فرهاد (با بازی ساعد سهیلی) و هاله (با بازی ساره بیات) یک زوج هستند که به تازگی از محله جنوب شهر تهران به یک منطقه خوش آبوهواتر ولی در نقطه نه چندان آباد اسباب کشی کردهاند. فرهاد از هاله چندین سال کوچکتر است و این دو کودکی پنج شش ساله به اسم امیر دارند. فیلم با سکانسی از گمشدن کودک در بین تپههای پشت ساختمان آنها شروع میشود و بعد از مدت کوتاهی فورا ضربه خود را به تماشاگر وارد میکند. جایی که کودک توسط پدرش در حمام تاریک در حال شسته شدن است و به پدرش از دیده شدن عضو جنسیاش توسط یک غریبه میگوید. غریبهای که کودک ادعا میکند او را یادش نمیآید…
علیرضا میرسالاری بازیگر نقش امیر خردسال در کمال تعجب بهتر از سایر تیم بازیگری نقش خود را ایفا میکند و مرواربد کاشیان بدتر از همه در قالب نقش خود فرو میرود. در این بین دو بازیگر اصلی را داریم که جدا از شیمی بسیار بدی که با هم دارند (و این دلیلش تفاوت سنی این دو بازیگر نیست) یکی از ضعیفترین بازیگریهای کارنامه سینمایی خود را به فیلم آوردهاند. فقدان بازیهای مناسب و خوب در فیلمی که سوژهای ناب و جنجالی لطمهای به اتاق تاریک وارد کرده که جبران آن توسط دیگر عناصر خوب فیلم هم برنمیآید. این نقطه ضعف در سکانس پایانی که جمع بازیگران گردهم میآیند تا ضربه نهایی به فیلم وارد شود بیشتر از تمام دیگر 100 دقیقه فیلم به چشم میآید و با وجود تسلط نسبی ساره بیات در این سکانس، عدم همراهی دیگر بازیگران با او باعث شکست نسبی تاثیرات این صحنه میشود.
فیلمبرداری دقیق و موسیقی متن بهجا و درست در طول فیلم به همراه نورپردازی مناسب در صحنههای تاریک و بیرونی همگی جزو نکات مثبتی هستند که فدای بازیگری نهچندان جالب توجه بازیگران شده است. در این بین المانهایی در فیلمنامه وجود دارد که مخاطب هوشمند را در آغاز درگیر خود میسازد اما در ادامه به دلایل نامعلوم محو میشوند. حضور سگها در طول فیلم میتواند کمک شایانی به وارد شدن مبحث نشانهشناسی به فیلم انجام دهد و بار سورئالی به فیلم دهد ولی کارگردان آن را در اواسط فیلم رها میکند و به کلیشهها میپردازد. کلیشههایی همچون شک و ظن پدر به فراش مدرسه، کارگر افغانی مجتمع مسکونی و یا پسری آس و پاس در بین حوالی خانه.
فیلم اتاق تاریک برخلاف سایر فیلمهای اجتماعی این روزهای سینمای ایران نه پایان بازی دارد و نه از سیاهنماییهای اغراق شده در آن خبری است. همین دو موضوع موجب این شده که وجه تمایز فیلم با سایر آثار دیگر کارگردانان امروزی به خوبی مشاهده شود و امضای روح الله حجازی پای جدیدترین اثرش ثبت شود.
مسایل دیگری در فیلم اتاق تاریک مطرح میشوند که هرکدام به زبان عامیانه مانند یک پیام بازرگانی در بین جاده اصلی فیلمنامه به رفت و آمد میپردازند. فیلمساز دوست دارد مشکلات زنان سنبالا در قبال شوهرهای از خود کوچکتر و دغدغه جنسی آنها و یا موضوعاتی همچون فمنیسیم و خیانت را هم به وسط بکشد ولی نمیتواند در آنها موفقیت آمیز عمل کند. رسالت اصلی فیلم دنیای معصومانه و کودکانه بچههاست که هنگام ادغام با مسایل جنسی به چه بلوایی تبدیل میشود و این رسالت به خوبی از دل فیلم بیرون میآید ولی میتوانست با نگاهی تعمقیتر همراه باشد تا صرفا نشان دادن و بیان کردن موضوعاتی تابو در قاب سینما.
اتاق تاریک کورسوی امیدیست به دیده شدن معضلات دنیای کودکانه در جامعه که نگاهش هرچند سطحی اما قابل احترام است. به نظر میرسد سید روح الله حجازی میتواند با دانش و بینش خود در آینده آثاری به مراتب بهتر و جاویدان در سینما خلق کند که تابوها در آن فقط به جریان نیفتند بلکه واکاوی شوند و در چیدمانی درست در کنار دیگر موضوعات، فیلمی ماندگار بسازند.
نظرات کاربران