0

معرفی کتاب دختری که ماه را نوشید + دانلود و خرید

دختری که ماه را نوشید-فارسی

دختری که ماه را نوشید، کتابی بود که سال 2016 به چاپ رسید. این کتاب که در ژانر کودک و نوجوان است، توسط کلی بارن‌هیل نویسنده آمریکایی نوشته شده است. کتاب در آمریکا و ایران موردتوجه قرار گرفت و فروش خوبی را تجربه کرد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابدختری که ماه را نوشید | The Girl Who Drank the Moon
نویسندهکلی بارن‌هیل
گونه ادبیداستان، کودک
انتشارات در ایرانفروغ منصورقناعی و نشرهای دیگر
مترجمنشر پرتقال و مترجمان دیگر
تعداد صفحه386
سال انتشار2016
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی کلی بارن‌هیل

کلی بارن‌هیل یک نویسنده آمریکایی است. او در حوزه ادبیات کودک، فانتزی و رمان‌های علمی‌-تخیلی فعال است. بارن‌هیل، سال 1973 در مینیاپولیس ایالتِ مینه‌سوتا متولد شد. او جز دسته‌ای از نویسندگان است که کار را با بلاگ‌نویسی آغاز کرده بود. هنوز وبلاگ او در وردپرس در دسترس است.

بارن‌هیل، دانش‌آموخته‌ی دبیرستان شهر مینیاپولیس بود. او در دانشگاه سنت‌کاترین درس خواند. بعدها با تد بارن‌هیل آشنا شد و با وی ازدواج کرد. این دو نفر، سه فرزند دارند. کلی، پیش از اینکه خود را به عنوان نویسنده مطرح کند، دست به کارهای متفاوتی زد. دوره‌ای در سازمان‌ پارک‌های ملی آمریکا (نهاد دولتی) کار می‌کرد. بعدها مدتی آتش‌نشان داوطلب بود. پس از اینکه دومین فرزندِ کلی متولد شد، او نوشتن داستان کوتاه را آغاز کرد. این داستان‌های کوتاه بعدها گسترش پیدا کردند و رمان شدند. او همینک در شهر مینیاپولیس زندگی می‌کند.

کلی بارن‌هیل-نویسنده
کلی بارن‌هیل-نویسنده

بارن‌هیل در بخش «درباره‌ی من» وبلاگش نوشته است:

کلی بارن‌هیل کتاب می‌نویسد. شغل عجیبی است اما حقیقتش، او زن عجیبی است. پس شاید معنی داشته باشد. او معلم سابق، بارتندر سابق، گارسون سابق، اکتیویست سابق، جنگل‌بان سابق، منشی سابق، سرایدار سابق و گیتاریست کلیسای سابق است. پولی که از این شغل‌ها به دست آوردم، دقیقا هیچ بود. با این حال باعث شد برای قصه‌گویی، چیزهای زیادی به دست بیاورم. چیزی که حالا مدتی است با خوشحالی انجام می‌دهم.

بارن‌هیل تا حالا چند جایزه به خاطر رمان‌هایش کسب کرده است. مهمترین جایزه‌ای که او به دست آورد، جایزه نیوبری است. این همان جایزه‌ای است که کاترین اپلگیت نویسنده‌ی کتاب پاستیل‌های بنفش هم کسب کرده بود. او همینطور برنده جایزه‌هایی از انجمن جهانی فانتزی و جایزه ویژه والدین و انجمن کتاب تگزاس شده است.

نقد و بررسی کتاب دختری که ماه را نوشید

دختری که ماه را نوشید،‌ کتابی بود که سال 2016 با قلم کلی بارن‌هیل منتشر شد. بارن‌هیل پیش از چاپ کتاب، آن را به صورت داستان کوتاه روی اینترتینمنت ویکلی منتشر کرده بود. کتاب، توانست توجه زیادی به خود جلب کند و جایزه نیوبری را بری نویسنده‌اش به ارمغان آورد. کتاب تاکنون از مرز فروش یک میلیون نسخه عبور کرده است. همینطور در ایران، به طور ویژه این کتاب بین نوجون‌ها موردتوجه قرار گرفته است.

داستان، ماجرای دختری به نام لونا را دنبال می‌کند که توسط یک جادوگر بزرگ شده است. جهانِ کتاب، به این صورت است که مردم شهر هر سال کوچکترین نوزاد را در جنگل رها می‌کنند. این نوزاد، هدیه‌ای به جادوگر بدذاتی است که در جنگل زندگی می‌کند. او این کودکان را به دست خانواده‌هایی در سمت دیگر جنگل می‌رساند که توانایی نگه‌داری از بچه‌ها را داشته باشند. با اشتباهی از سوی زان که جادوگر قصه است، لونا صاحب قدرت‌های جادویی می‌شود. قدرت‌هایی که بیشتر و بیشتر می‌شوند. او مجبور به نگه‌داری از این دختر می‌شود و برنامه این است که در سیزده سالگی لونا، قدرت‌های او به جادوگر برسد.

دختری که ماه را نوشید-انگلیسی
دختری که ماه را نوشید-انگلیسی

بخشی از متن کتاب

جدا از وظیفه‌ی سختی که در قبال بچه‌های رهاشده داشت، از چیزهای سخت متنفر بود و چیزهایی که غم‌انگیز بودند و چیزهای چندش‌آور. اگر می‌توانست، ترجیح می‌داد به آن‌ها فکر نکند. کنار دختر می‌نشست و با هم حباب درست می‌کردند و با جادو هرکدام‌شان را به رنگی درمی‌آوردند. دختربچه دنبال حباب‌ها می‌دوید، با دست می‌گرفتشان و روی غنچه‌ی گل‌ها، پروانه‌ها و برگ‌های درختان می‌گذاشت. حتی گاهی داخل یک حباب می‌رفت و روی چمن‌ها غلت می‌خورد. زان گفت: «این‌همه زیبایی وجود داره. چطور می‌تونی به چیز دیگه‌ای فکر کنی؟»

معلومه که وجود داره. این چه سوالیه! یه نگاه به جنگل بنداز! خیلی خطرناکه! دودهای سمی، چاه ها، آتشفشان های جوشان و هزارتا خطر دیگه هر طرفش هست. فکر می کنی اینا اتفاقیه؟ نه! همه ی اینا به خاطر جادوگره و اگه به چیزی که می خواد عمل نکنیم، می دونی باهامون چی کار می کنه؟

بچه را رها کردند درحالی‌که با اطمینان می‌دانستند جادوگری وجود ندارد. هیچ‌وقت وجود نداشته است. آنجا فقط یک جنگل خطرناک بود. یک جاده و ریسمانی که سال‌ها بزرگان به آن چسبیده بودند و نسل‌ها بود که با این ترفند از زندگی‌شان لذت می‌بردند. جادوگر و در واقع باور به جادوگر، برای ترساندن مردمِ ساده ساخته‌شده بود؛ مردم مطیع، مردم رام، مردمی که زندگی‌شان در غباری غمناک می‌گذشت. ابرهای اندوه احساساتشان را گرفته بود و مغزهایشان را از کار انداخته بود. بزرگان برای حکم‌رانی به همین‌ها نیاز داشتند. هرچند ناخوشایند بود، ولی کاری برایش نمی‌کردند.

جایگاه کتاب

نیویورک تایمز در نقد کتاب نوشت:

زبانِ بارن‌هیل شاعرانه و یادآوری از داستان‌های جن و پری قدیمی است. با این حال بیش از اندازه کودکانه یا کلیشه‌ای نیست. او کتاب را از نقطه‌نظرات مختلف نوشته است؛ نه فقط لونا و زان که خواهر ایگناتیا و مادری که دیوانه شده است. کتاب از جادو لبریز است، چیزهایی زیبا و چیزهایی خطرناک. پرندگان اوریگامی پرواز می‌کنند اما بال‌های آنها تیز است و می‌بُرد. تصاویر مسحورکننده و جادوی روی سنگ‌ها ظاهر می‌شوند. چکمه‌هایی آنقدر سیاه که به نظر نور را انعکاس می‌دهند. هر شخصیصت زن در داستان انگار قدرتی فراطبیعه دارد. اما این شاید حقیقت مخفی دیگری باشد. ما قدرت‌هایی برای انجام کارها داریم. باید صحبت کرد. سوال پرسید. به غرایز اعتماد کرد. اینها درس‌هایی مهم برای خواننده است.

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب‌های مقایسه‌شده، همگی کتاب‌های دیگری بودند که طی دهه اخیر برنده جایزه نیوبری شده‌اند. این جایزه به بهترین کتاب سال در زمینه کودک اهدا می‌شود. این بین کتاب کاترین اپلگیت به نام ایوان منحصربه‌فرد، بهترین عملکرد را داشته است.

دختری که ماه را نوشید-گوگل ترندز
دختری که ماه را نوشید-گوگل ترندز

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. بین کتاب‌های نویسنده در گودریدز، دختری که ماه را نوشید بهترین عملکرد را دارد. کتاب بیش از هشتاد هزار امتیاز از کاربران دریافت کرده است. میانگین این نمرات، 4.1 از 5 است که نمره نستا خوبی است. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در مورد کتاب می‌آوریم.

نظر مثبت

4 از 5 به کتاب نمره داده است:

دوستش داشتم، داستانی بود دربارهٔ ازدست‌دادن‌ها، فداکاری‌ها، عشق‌ورزیدن‌ها و بیشتر از همهٔ این‌ها، معجزهٔ امید!

امید، این کلمهٔ جادویی چهار حرفی. چی داره که با جوونه زدنش زندگی راحت‌تر میشه؟ دنیا رنگ می‌گیره؟ حتی ذرات ریز انرژی جمع میشن تو ماهیچه‌هات و تو بعد از مدت‌ها سکون قدم از قدم برمی‌داری! چشماتو باز می‌کنی و می‌بینی دقیقا چی به‌سرت اومده، چی به‌سرت آوردی! تکه‌های شکستهٔ خودت رو جمع می‌کنی و خرده‌های مسموم اندوه رو از خاطراتت بیرون می‌کشی. دقیقا همینطوره، همین شکلی که خود داستان هم روایت کرده:

“زن دستش را روی سینه‌اش فشار داد و اندوه را حس کرد. عمق بی‌نهایت اندوهش، مثل یک سوراخ سیاه توی قلبش تمام نور را می‌بلعید. شاید همیشه این‌طور بوده. زندگی‌اش توی برج به نظرش بی‌انتها می‌آمد. گاهی اوقات فکر می‌کرد از اول دنیا توی آن برج زندانی بوده.

یک لحظه، نوری احساس کرد. درونش داشت تغيير شکل می‌داد. امید؛ قلبش می‌گفت. امید؛ آسمان می‌گفت. امید؛ پرنده‌ای که مرد از روی زمین برداشته بود و به آن نگاه می‌کرد می‌گفت. امید، نور و حرکت. روحش زمزمه می‌کرد. امید و تغییر شکل و تحول. امید و گرما و اتحاد. هر چیز با ارزشی نابود می‌شود و هر چیز با ارزشی نجات می‌یابد. امید، امید، امید.”

زن دیوانه، غمش، اندوهش، دست و پا زدن کورکورانه‌ش برای رهایی… و بعد، شکفتن امید! تابیدن روشنایی درون قلبش! می‌تونستم درون خودم چنین تغییری رو حس کنم. خیلی خوب این قسمت‌ها روایت شده بود.

و بعد، نمادهای درون داستان: از سیاست و نوعی رهبری مستبدانه تا بسته نگه‌داشتن ذهن‌ها با ترسی غیر واقعی! اگه از من بپرسن می‌گم که این داستان برای بزرگساله! شاید یه نوجوون ۱۳,۱۴ ساله اونقدر خوب حرف پشت قصه رو نفهمه تا یه فرد ۲۰,۲۱ ساله! خلاصه که بخونیدش و به رده سنی‌ش هم چندان توجه نکنید.

خب، حالا که انقدر دوستش داشتم چرا ۵ ستاره ندادم؟ چون داستان اون اواسط از نفس افتاد، انگار رمق ادامه دادن نداشت. انگار جملات توی روایت اَلکَن شدن، افتاد توی یه سربالایی تند و چند روز طول کشید تا اون قسمت رو رد کنم. شاید اگه خواننده بی‌حوصله باشه توی اون قسمت کتاب رو نصفه رها کنه. که حیفه، واقعا حیفه!

کامنت فارسی از فاطمه بهرامی

نظر منفی

یک ستاره از 5 ستاره:

اخیرا گفته‌ام که چقدر وقتی نویسنده‌های سفیدپوست از شخصیت‌های سیاه‌پوست می‌نویسند و سعی می‌کنند رنجی که بر آنها رفته را شرح بدهند، نفرت دارم. این کار را می‌کنند تا با تنوع نژادی کتاب خود، توجه جلب کنند. بگذارید نویسنده‌های سیاه‌پوست از شخصیت‌های سیاه‌پوست بنویسند. نیوبری نباید جایزه خود را به چنین نویسنده‌ای که از چنین ماجرایی نوشته، بدهد. وقتی تصویر کسی تیره‌پوست را روی جلد یک کتاب می‌نویسید، نگاهی به نویسنده آن هم بیندازید. مطمئن شوید که کسی چیزی نوشته که از دل تجربیات خودش می‌آمدند.

کتاب، بی‌دلیل تا این حد طولانی است. محتوای سیاسی خسته‌کننده بسیاری در کتاب یافت می‌شود. همینطور مشکلات هویتی بسیاری در آن وجود دارد. بعضی بخش‌ها برای کودکان نوشته شده. بعضی بخش‌ها براساس شخصیت‌های بزرگسال نوشته شده است. دو شخصیت بزرگسال داریم که بیش از اندازه کتاب براساس شیوه فکری آنها روایت شده است. برای کتابی تا این حد طولانی، محتوای جالب بسیار کمی برای کودکان وجود دارد.

بسیاری از سکانس‌ها، بیش از اندازه طولانی هستند. بسیاری دیگر تکراری و در لوکیشن‌های جدید هستند. کاراکتر، بارها و بارها یک احساس تکراری را شرح می‌دهد. اگر این چیزها خارج میشد، موقعیت‌های بزرگسال هم از کتاب در می‌آمد، آن زمان کتاب با اندازه‌ی کوچک‌تر و محتوای بهتر، مناسب کودکان میشد.

لونا، هیولای باتلاق و اژدهای کوچک بخش‌های مهم داستان هستند. تمرکز باید روی همین کاراکترها قرار می‌گرفت. کتاب به ویراستاری نیاز داشت که دنیای کودکان را بهتر بشناسد. با خواندن خلاصه کتاب، نسبت به خواندن آن هیجان‌زده شده بودم. با این حال در پایان ناامید شدم.

بهترین ترجمه کتاب دختری که ماه را نوشید

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند قانون پنج ثانیه، بنویس تا اتفاق بیفتد، هنر جنگ، مرگ ایوان ایلیچ، قوی سیاه، ثروتمندترین مرد بابل، هنر عشق ورزیدن و پاستیل های بنفش درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • کتاب دختری که ماه را نوشید | نشر پرتقال | فروغ منصورقناعی
  • کتاب دختری که ماه را نوشید | قاصدک صبا | فاطمه برات زاده
  • کتاب دختری که ماه را نوشید | انتشارات کهکشان علم | فاطمه فرامرزی
  • کتاب دختری که ماه را نوشید | انتشارات ژکان | فاطمه محمدی

بین این نسخه‌ها،‌ نسخه پرتقال بهتر است. این کتاب را فروغ منصورقناعی ترجمه کرده است. این مترجم تجربه بالایی در زمینه کتاب‌های کودک دارد و از مترجم‌های ثابت نشر پرتقال است.

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *