کتابخانه نیمه شب کتابی است که مت هایگ در سال 2020 نوشته است. کتابِ این نویسنده انگلیسی توانسته توجههای بسیاری را در جهان و بین علاقهمندان به کتاب ایرانی به خود جلب کند. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | کتابخانه نیمه شب | The Midnight Library |
نویسنده | مت هایگ |
گونه ادبی | داستان، رمان |
انتشارات در ایران | ثالث و نشرهای دیگر |
مترجم | امین حسینیون و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 304 |
سال انتشار | 2020 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی مت هایگ
مت هایگ نویسنده و خبرنگار انگلیسی سال 1975 در شفیلد متولد شد. او در زمان تحصیل، در دانشگاه شفیلد درس ادبیات انگلیسی و تاریخ خواند. او سابقه نوشتن داستان و ناداستانهای متنوعی را دارد که عموما به ژانر ادبیات گمانهزن مربوط میشوند. این ژانری است که شامل داستانهای علمی-تخیلی، ابرقهرمانی، آرمانشهری-پادآرمانشهری، فانتزی و چیزهایی شبیه به این تقسیم میشود.
هایگ سال 2015 با آندریا سمپل ازدواج کرده است. آنها در برایتون زندگی میکنند و فرزندان خود را به مدرسه نفرستادهاند. در واقع آنها به آموزش کودکان در خانه معتقد هستند. هایگ آتئیست است و ایمان خود را کتابهایش معرفی میکند. او همینطور کتابخانه را کلیسای خود میداند. برخی از کتابهای او از جمله ناداستانها، الهامگرفته از یک فروپاشی ذهنی است که در 24 سالگی تجربه کرده بود. او همینطور مشکلات متعددی در خصوص اضطراب دارد.
آثار مت هایگ
هایگ کتابهای متعددی به صورت داستان یا ناداستان برای کودکان و بزرگسالان دارد. فضای داستانهای او معمولا برداشتهای سیاه از زندگی خانوادگی است.
رمان
- آخرین خانوادهی انگلستان (2004): او در این کتاب، سراغ روایت شکسپیر از هنری چهارم میرود. با این حال شخصیت اصلی داستان هایگ، سگها هستند.
- باشگاه پدران مرده (2006): این بار هایگ سراغ بازسازی یداستان هملت میرد. داستان پسری یازده ساله را در آن فضا روایت میکند که روح پدر مردهاش را میبیند. پدر او توسط عمویش کشته شده و پسر قصد دارد انتقام پدرش را بگیرد.
- تسلط بر آقای کِیو (2008): در این کتاب، داستان پدری روایت میشود که قصد دارد به هر قیمتی دخترش را در امنیت نگه دارد.
- رَدلیها (2010): یک رمان ماوراالطبیعه برای نوجوان است. کتاب بسیار موفق عمل کرد و نقدهای مثبتی از AP، گاردین، لایبری ژورنال، یو اس ای تودی، نیویورک تایمز و نیوزدی دریافت کرد.
- انسانها (2013)
- چطور زمان را متوقف کنیم (2017): یک رمان تاریخی است که داستان فردی را تعریف میکند که صدها سال عمر کرده است. تام، ظاهر فردی چهل ساله را دارد اما پانصد سال پیش در فرانسه به دنیا آمده است. ما، تاریخ را در سرگذشت تام میبینیم.
- کتابخانه نیمه شب (2020)
- داستان ارتباط (2021)
کتاب کودک
- Shadow Forest (2007): کتاب توانست جایزه کتاب کودک نستله را به دست بیاورد. همینطور در چندین جایزه سالیانه دیگر، یکی از نامزدها بود. داستان پسری 12 ساله به اسم ساموئل روایت میشود که با خانواده در انگلستان زندگی میکند. خانواده آنها برای غافلگیر کردن یکی از بچهها با جشن تولد به یک مکان رازآلود میرود که در راه پدر و مادر کشته میشوند. بچهها به خانه عمه خود در نروژ میروند. این خانه، در کنار جنگل سایه که بدنام است قرار گرفته است.
- Runaway Troll (2008): دنبالهی کتاب قبلی بود که نتوانست مانند آن موفق عمل کند.
- To Be A Cat (2013)
- Echo Boy (2014)
- A Boy Called Christmas (2015)
- The Girl Who Saved Christmas (2016)
- Father Christmas and Me (2017): پرفروشترین کتاب کودک نویسنده است. از این کتاب برای ساخت یک فیلم استفاده شد.
- The Truth Pixie (2018)
- Evie and the Animals (2019)
- The Truth Pixie Goes to School (2019)
- Evie in the Jungle (2020)
ناداستان
- How Come You Don’t Have An E-Strategy (2002)
- Brand Failures (2003)
- Brand Royalty (2004)
- Brand Success (2011)
- دلایلی برای زنده ماندن (2015): شرح حالی بود که مت هایگ از زندگی خود نوشت. کتاب براساس تجربیات شخصی او در زمینه افسردگی و اضطراب نوشته شده است. کتاب از سوی گاردین، ساندی تایمز، تلگراف و تورنتو استار ریویوهای مثبتی دریافت کرد. کتاب همینطور در لیست پرفروشهای ساندی تایمز قرار گرفت.
- Notes on a Nervous Planet (2018)
- The Comfort Book (2021)
نقد و بررسی کتاب کتابخانه نیمه شب
کتابخانه نیمه شب، کتابی بود که در 13 آگوست 2020 با قلم مت هایگ منتشر شد. کتاب، یک رمان فانتزی است که به لحاظ فروش توانست بسیار موفق عمل کند. کتابخانه نیمه شب در لیست پرفروشهای نیویورک تایمز، بوستون گلوب و واشنگتن پست قرار گرفت. همینطور کتاب نقدهای مثبتی از سوی نیویورک تایمز، گاردین، اسکاتسمن، ساندی تایمز، لایبرری ژوررنال، واشنگتن پست و پابلیشرز ویکلی دریافت کرد.
شخصیت اصلی آن، یک زن جوان به اسم نورا است. نورا از انتخابهای خود در زندگی رضایت ندارد. او احساس میکند به درد نمیخورد. گربهاش مرده است. برادرش علاقه به ارتباط با او ندارد. بعد از کارش هم اخراج میشود. کسی به او نیاز ندارد. نورا، یک شب تصمیم به خودکشی میگیرد. با این حال، به جای غلتیدن در جهان مردگان، او جایی بین زندگی و مرد گیر میافتد. در این دنیا، او خانم اِلم نام دارد و مسئول یک کتابخانه در مدرسه است.
هر کتاب در این کتابخانه، قصهای در مورد نورا است؛ آدمی که او میتوانست بشود اگر انتخاب دیگری در نقطهای از زندگی خود انجام میداد. مثلا یک کتاب در مورد نورا در شرایطی بود که با یک فرد خاص که به او علاقه داشت، ازدواج کرده بود. در خط داستانی دیگری، حوزه یخبندانشناسی را ادامه داده بود. او این رشته را رها کرده بود اما اینطور نبود که زندگی کنونیاش نسبت به آن بهتر باشد.
نورا، میتوانیم هرکدام از ما باشیم. به این میتوان فکر کرد که در هر نقطهای از زندگی اگر انتخاب دیگری انجام میدادیم، زندگی ما به چه شکلی تغییر میکرد. اگر واقعا چنین کتابخانهای وجود داشت، با چه نوع کتابهایی در روبرو میشدیم؟ آیا در هیچکدام از این خطهای داستانی، زندگی ما به شکل بهتری پیش میرفت؟
حقیقت این است که ما نمیتوانیم همه کسانی باشیم که میخواهیم. نمیتوانیم در هر دو راهی زندگی، هر دو را زندگی کنیم. نمیتوانیم دقیقا متوجه شویم که راه درست را انتخاب کردهایم یا غلط. نمیدانیم انتخابهایی که انجام میدهیم، باعث شادی حقیقی ما میشوند یا خیر. با این حال، کتاب تلاش کرده که درکی از ماجرا به ما بدهد.
بخشی از متن کتاب
برای این زندگی ساخته نشده بود. هر حرکتش اشتباه بود، هر تصمیمش فاجعه و هر روزش عقبنشینی از آن کسی که در تصوراتش از خود ساخته بود. شناگر، موسیقیدان، فیلسوف، همسر، مسافر، یخچالشناس، خوشحال، محبوب؛ هیچچیز. حتی نتوانسته بود عنوان «صاحب گربه» یا «استاد یکساعتهٔ هفتگیِ پیانو» یا «انسانی با روابطعمومی متوسط» را برای خود حفظ کند.
هر زندگیای که از زمانِ آمدن به کتابخانه امتحان کرده بود درواقع رؤیای شخصی دیگر بود. زندگی اولی که ازدواج کرده بود و میخانه داشت رؤیای دَن بود. سفر به استرالیا رؤیای ایزی بود و حسرت نورا دربارۀ نرفتن، بیشتر به صمیمیترین دوستش مربوط میشد تا خودش. رؤیای قهرمان شنا شدن متعلق به پدرش بود،. بله، حقیقت داشت که در دوران کودکی به قطب شمال علاقه داشت و میخواست یخچالشناس شود، اما آن تصمیم هم تا حد زیادی از گفتوگوهایش با خود خانم الم در کتابخانۀ مدرسه شکل گرفته بود. هزارتو هم، خب، آن هم از همان اول رؤیای برادرش بود.
خانم الم درست میگفت. بازی هنوز تمام نشده بود. هیچ بازیکنی نباید تا وقتی مهرهای روی صفحه داشت تسلیم میشد.
حسرت خوردن و تا ابد در حسرت غرق شدن آسان است. مشکل اصلی حسرتِ زندگیهایی نیست که تجربهشان نکردهایم. مشکل اصلی خود حسرت است. حسرت است که باعث میشود درخودچروکیده و پژمرده شویم و حس کنیم بزرگترین دشمن خودمان و دیگران هستیم. ما نمیدانیم اگر زندگیمان را به شکل دیگری پیش برده بودیم، وضعیت بهتر میشد یا بدتر.
جایگاه کتاب
کتاب، سرراست است و توانست محبوبیت بسیار زیادی به دست بیاورد. همینطور کتاب هایگ به 28 زبان ترجمه شد. همینطور طی یک سال بعد از چاپ، دو میلیون نسخه فروش رفت. با این حال انتقاداتی جدی به کتاب وارد است. هایگ خود درگیر افسردگی بود و به نوعی نگاهی شخصی به مسئلهی افسردگی دارد. به نوعی که انگار شیوه و دلیل افسردگی خود را چیزی عمومی احساس کرد و رمانی در این خصوص نوشت. او، دلیل افسردگی را تنها حسرتهای گذشته میداند. چیزی که با پیشرفت علم روانشناسی میدانیم غلط است. دنیای نویسنده، انگار فراتر از همان انگلستانِ صنعتی و ثروتمند نرفته است. او درد افرادی که در کشورهای فقیر به دنیا میآیند را نمیداند.
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. حتی کار را سخت کردیم و آن را با کتابهای پرفروش مثل نغمه یخ و آتش و فرزند نفرینشده از فرنچایز بازی تاج و تخت و هری پاتر مقایسه کردیم. کتاب، بسیار پرفروش است و با وجود تنها دو سال از زمان انتشار، قابل قیاس با این کتابها است.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. بیش از یک میلیون نفر به کتابخانه نیمه شب امتیاز دادهاند! این احتمالا تنها کتاب مربوط به دهه سوم قرن بیست و یکم است که توانسته از مرز یک میلیون امتیاز در گودریدز عبور کند. میانگین این نمرات 4 از 5 است.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
کتابخانه نیمه شب کتابیه مخصوص حسرتهای زندگی ما، کتابی برای درس گرفتن از گذشته. پیامی که داستان نورا میخواد بهمون نشون بده اینه که آیا من و شما که برای یک سری از کارهایی که در گذشته انجام ندادیم و حسرت میخوریم، کاملا مطمئنیم که اگر اون کار رو انجام میدادیم همهچیز بهتر میشد؟ یعنی به مراد دلمون میرسیدیم؟ تا حالا بهش فکر کردیم اگر اون چیزی که میخواستیم، نمیشد چی؟ شاید هم اگر بهش میرسیدیم ولی طبعات دیگهای برامون داشت بازم میخواستیم که اون فکر رو عملی کنیم؟
ممکنه به ظاهر فکر کنیم داریم داستان میخونیم اما واقعا این کتاب پر از مفهوم و درک و معانی زندگیه. حقیقتا با خوندنش به خیلی از حسرتهام پایان دادم و دیگه اصلا بهشون فکر نمیکنم. چون واقعا نمیتونم برای خودم همه چی رو تضمین کنم. «لازم نیست زندگی رو درک کنی، فقط باید اون رو زندگی کنی.»
شاید بشه ورود به دنیاهایی موازی رو هم باهاش تجربه کرد. نمیدونم. قطعا قصد نویسنده، دنیاهای مواری نبوده اما خواهناخواه منه مخاطب میتونستم وجود دنیاهای موازی رو توش حس کنم.
اگر به دنبال کتابی هستید که منتظر پایانش باشید اصلا سراغ این کتاب نرید چون پایان این کتاب در حقیقت یک شروع محسوب میشه. شروع یک زندگی. اما اگر میخواید از خوندن یک کتاب درس بگیرید و به خیلی از چیزها فکر کنید حتما کتابخانه نیمه شب رو بخونید.
کامنت فارسی از علی
نظر منفی
دو ستاره از 5 ستاره:
ایده کتابو دوست داشتم و باعث شد فکر کنم من چه حسرتهایی دارم و دوست دارم تو چه زندگی باشم که بعد کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدم تنها حسرت من اینه که چرا مصممتر درس نخوندم. خب اگه بیشتر درس میخوندم یه دانشگاه بهتر میرفتم و خب خیلی چیزا عوض میشد.
مشکل کجاست؟ مت هیگ اومده میگه افسردگی فقط بخاطر اینکه ما حسرت داریم و اونطوری که باید زندگی نکردیم. آره فقط واسه اینه! اصلا هم ربطی به این نداره که ممکنه تعادل شیمایی مغزت بهم بخوره یا حتی ممکنه مثلا ویتامین دی کم داشته باشی یا ممکنه حتی ارثی باشه یا حتی بخاطر جامعه باشه، کاملا کاملا فقط بخاطر حسرتهایی هست که داریم!
این خیلی عصبانیم کرد چون داره رسما بیماری که خیلیا درگیرشن را به تمسخر میگیره! مثلا تو آبلوموف ایوان گنچارف اومد گفت چون آبلوموف تنبل بوده اینطوری شده خب قابل درکه کتاب دو قرن پیش نوشته شده نه زمانی که درک ما از بیماریهای روان بیشتر شده!
حالم بهم میخوره از اینایی که میگن آره امید داشته باش خوب میشی و افسردگیت خوب میشه! مثل این میمونه به یه بیمار دچار سرطان بگی امید داشته باش و دیدگاهتو نسبت به زندگی عوض کن خوب میشی! این کتابهای زرد سلف هلپ طور فقط چند روز اثر داره بعدش اثرش میره چون هیچ منطق و علمی پشتش نیست. البته ما آدما دوست داریم خیلی زود به نتیجه برسیم و خب سبک زندگی امروزی کاری کرده که عجول باشیم و صبری نداشته باشیم. عزیزان من افسردگی با این مزخرفات درمان نمیشه، باید دارو مصرف کرد باید تراپی رفت زمان میخواد. خواهش میکنم گول این کتابهای دوزاری رو نخورید.
کامنت به فارسی از شقایق
بهترین ترجمه کتاب کتابخانه نیمه شب
طی سالهای اخیر، این کتاب هم مانند قانون پنج ثانیه، بنویس تا اتفاق بیفتد، هنر جنگ، مرگ ایوان ایلیچ، قوی سیاه، ثروتمندترین مرد بابل، هنر عشق ورزیدن و پاستیل های بنفش درگیر ترجمههای متعدد شده است. موارد زیر، ترجمههای متفاوت کتاب هستند:
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات کتاب کوله پشتی | محمدصالح نورانی زاده
- کتابخانه نیمه شب | نشر ثالث | ترجمه امین حسینیون
- کتابخانه نیمه شب | پارسه | ترجمه صبا نوروزی
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات آتیسا | سیما بابایی
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات ولی | محبوبه فهندژ سعدی
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات چلچله | آرش گروئیان
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات نگاه آشنا | زهرا عباسی آلنی
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات نیک فرجام | فریبا امیری
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات ندایمعاصر | گلناز سهرابی
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات آراستگان | افسانه کرمی معز
- کتابخانهی نیمه شب | نشر میلکان | مینا صفری
- کتابخانه نیمه شب | انتشارات مات | مینا حیدرزادگان
به نظر اولین ترجمهای که از کتاب منتشر شد مربوط به نشر ثالث بود. امین حسینیون این کتاب را ترجمه کرد. این ترجمه نسبت به ترجمههای دیگر صفحات بیشتری دارد اما بسیار روان و دلنشین انجام شده است. امین حسینیون، متولد 1361 داستاننویس، مترجم، فیلمنامهنویس است.
ترجمه موفق دیگر مربوط به نشر کوله پشتی است. محمدصالح نورانی زاده این ترجمه را انجام داده است. این ترجمه سانسور بیشتری دارد و در صفحات کمتری ارائه شده است. با این حال همچنان ترجمه روانی را شهاد هستیم. نورانیزاده جوانتر است و سال 72 به دنیا آمده. این مترجم شیرازی، علاقه زیادی به ژانر فانتزی دارد و بیشتر در این حوزه کار کرده است.
نظرات کاربران