0

فیلم آب و آتش

water and fire (2001)

فیلم آب و آتش فیلمی ایرانی است که توسط فریدون جیرانی در سال ۱۳۷۹ ساخته شد و در خرداد ۱۳۸۰ در سینماهای سرتاسر کشور به نمایش عمومی درآمد.

به گزارش خوبو، آب و آتش یکی از بهترین ساخته‌های فریدون جیرانی است که در زمان اکران با استقبال عموم مواجه شد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره بسیار متوسط 6.1 را کسب کرده است. 370 نفر به این فیلم نمره داده‌اند.

از جمله بازیگران مشهور این فیلم می‌توان به پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، آتیلا پسیانی، بهناز جعفری و فریماه فرجامی اشاره کرد.

دانلود رایگان فیلم آب و آتش

عوامل و بازیگران فیلم آب و آتش

آب و آتش فیلمی است که در ژانر درام توسط فریدون جیرانی ساخته شده است. او با فعالیت خود در تئاتر با بازی در نمایش عصمت در سال ۱۳۵۱ آغاز به کار کرد و در سال ۱۳۵۲ در سینمای آزاد مشهد عضو شد. جیرانی حضور در سینمای حرفه‌ای را در سال ۱۳۶۰ با نوشتن فیلم‌نامه فیلم آفتاب نشین‌ها تجربه کرد. همچنین او در مطبوعات نیز فعالیت دارد. وی فعالیت در مطبوعات را با سردبیری در مجله سینما در سال ۱۳۷۰ آغاز کرد. از فیلم‌هایی که او کارگردانی آن‌ها را به عهده داشته‌است آب و آتش فیلمی است که در ژانر درام توسط فریدون جیرانی ساخته شده است. او با فعالیت خود در تئاتر با بازی در نمایش عصمت در سال ۱۳۵۱ آغاز به کار کرد و در سال ۱۳۵۲ در سینمای آزاد مشهد عضو شد. جیرانی حضور در سینمای حرفه‌ای را در سال ۱۳۶۰ با نوشتن فیلم‌نامه فیلم آفتاب نشین‌ها تجربه کرد. همچنین او در مطبوعات نیز فعالیت دارد. وی فعالیت در مطبوعات را با سردبیری در مجله سینما در سال ۱۳۷۰ آغاز کرد. از فیلم‌هایی که او کارگردانی آن‌ها را به عهده داشته‌است می‌توان به قرمز، شام آخر، صورتی، سالاد فصل، پارک وی، سه‌گانه ستاره‌ها، قصه پریا، من مادر هستم، خفه گی و آشفته‌گی اشاره کرد.

پرویز پرستویی، بازیگر مشهور فیلم لس آنجلس تهران با دریافت چهار سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر، در بین بازیگران ایرانی رکورددار است. او همچنین نشان گواهی‌نامه هنری را دریافت کرده‌است. پرستویی برای نقش‌آفرینی در فیلم لیلی با من است (۱۳۷۴) دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده‌است. او همچنین برای نقش‌آفرینی در فیلم‌های آژانس شیشه ای (۱۳۷۶)، بید مجنون (۱۳۸۳)، به نام پدر (۱۳۸۴) و بادیگارد (۱۳۹۴) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد و برای نقش‌آفرینی در فیلم دیار عاشقان (۱۳۶۲) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. آدم برفی، مومیایی 3، پاداش سکوت، روبان قرمز، مارمولک، بی همه چیز، بیست، دوئل، دیوانه ای از قفس پرید و کافه ترانزیت از دیگر آثار ماندگاری است که پرستویی در آن‌ها ایفای نقش کرده است.

فیلم آب و آتش

لیلا حاتمی، از بازیگران مشهور این فیلم است. او در سال ۱۳۹۱ از سوی دولت فرانسه نشان لژیون دونور را دریافت کرد. او برای بازی در نقش زنی نازا در درام لیلا (۱۳۷۵) مورد تحسین قرار گرفت و دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. مدتی بعد برای بازی در شیدا (۱۳۷۷) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر شد. همچنین برای بازی در نقش زنی روسپی در آب و آتش (۱۳۷۹) جایزه بهترین بازیگر زن را از سوی جشن سینمای ایران دریافت کرد. او برای سالاد فصل (۱۳۸۳) بار دیگر نامزد دریافت جایزه جشنواره فجر شد و برای بی‌پولی (۱۳۸۷) توانست این جایزه را به خود اختصاص دهد. حاتمی برای بازی در درام جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹) جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و در ادامه برای نقش‌آفرینی‌هایش در چیزهایی هست که نمی‌دانی (۱۳۸۹)، نارنجی‌پوش (۱۳۹۰)، دوران عاشقی (۱۳۹۳) و رگ خواب (۱۳۹۵) مورد تحسین قرار گرفت. او در رگ خواب برای بازی در نقش یک زن آسیب‌پذیر بار دیگر جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فجر و جشن سینمای ایران دریافت کرد.

کارگردان فریدون جیرانی
تهیه‌کنندهمحمدرضا تخت کشیان
نویسنده فریدون جیرانی
بازیگرانپرویز پرستویی
لیلا حاتمی
آتیلا پسیانی
بهناز جعفری
عبدالله اسفندیاری
فرشید ابراهیمیان
فریماه فرجامی
موسیقی پیمان یزدانیان
فیلم‌بردار محمود کلاری
تدوینمهرزاد مینویی
سال ساخت1379
مدت زمان فیلم89 دقیقه
نمره IMDB6.1
فروش گیشه۲۸۸٬۴۸۹٬۰۵۱ تومان

خلاصه داستان

علی مشرقی نویسنده، پس از جر و بحثی شدید با همسرش ،مهرانگیز، شبانه از خانه خارج می‌شود و با اتومبیلش بی‌هدف در خیابان‌ها پرسه می‌زند و اتفاقی با زنی خیابانی به نام مریم شکوهی آشنا می‌شود و برای حمایت از او در برابر مردانی که به دنبالش هستند، همراهی‌اش می‌کند. مریم او را به آپارتمانش می‌برد تا دفتر شعرهایش را نشان دهد. علی با ورود مردی به نام مجید شهلا (آتیلا پسیانی) -صاحب یک بوتیک که خود را مالک مریم می‌داند- به ساختمان، در اتاقی پنهان می‌شود و صبح روز بعد در بازگشت به خانه با جسد همسرش روبه رو می‌شود که به شکل مرموزی به قتل رسیده‌است و …

نقد و بررسی فیلم آب و آتش

« قرمز» ماجرای هستی مشرقی بود، «آب و آتش» ماجرای علی مشرقی. و فیلم بعدی جیرانی« شام آخر» داستان ستاره مشرقی. با توجه به علاقه جیرانی به این نام خانوادگی و انتخاب آن برای قهرمان داستانهایش، انتظار داریم سرگذشت علی مشرقی را در فیلم دنبال كنیم. اما «آب و آتش» بیش از آن‌كه فیلم علی مشرقی (پرویز پرستویی) باشد، فیلم مریم شكوهی (لیلا حاتمی) است. و چون فیلمساز تكلیف خودش را در این زمینه روشن نمی‌كند، و جسته و گریخته و ناكافی به هر دو می‌پردازد، در واقع می‌توان گفت «آب و آتش» نه فیلم علی مشرقی است و نه فیلم مریم شكوهی.

فكر می‌كنید چرا «آب و آتش» با این همه مسائل حاشیه‌ای و عدم نمایش جشنواره‌ای و خبر توقیف و خبر اصلاحیه‌های متعدد كه اتفاق هم نیفتاده و به كمك خلاصه داستانی كه روی كاغذ خیلی جسورانه به نظر می‌رسد، باز هم نتوانست فروش خوبی داشته باشد؟ اگر گرمای هوا را بهانه نكنیم، دلیلش این است كه نه فضای فیلم موجب همدلی تماشاگر می‌‌‌شود، و نه سر و شكل داستان و سرنوشت آدم ها تماشاگر را راضی می‌‌‌كند.
فریدون جیرانی فیلم می‌سازد، به‌عنوان مدرس و سخنران در خیلی جاها حاضر می‌شود، مطلب سینمایی می‌نویسد و كار مطبوعاتی می‌كند، اما بیش از هر چیز یك فیلمنامه‌نویس است و پای ثابت مدرسه كارگاهی فیلمنامه‌نویسی حوزه هنری. پس طبیعی ست كه به دلیل این كه با یك فیلمنامه‌نویس و بازنویس حرفه‌ای فیلمنامه سر و كار داریم، پیش از تماشای فیلم انتظار داشته باشیم فیلمنامه «آب و آتش» نقطه قوت آن باشد. اما وقتی فیلم را می‌بینیم می‌فهمیم كه این‌طور نیست، مهم‌ترین مشكل «آب و آتش» فیلمنامه آن است.

در فیلم از آثار دانیل استیل و فهیمه رحیمی به طعنه یاد می‌شود و « بامداد خمار» به‌تلویح مورد اشاره قرار می‌گیرد. اما داستان «آب و آتش» نه تنها بی‌منطقی های فضاسازی و شخصیت‌پردازی آن داستان ها را در خود دارد، بلكه از پس ایجاد جذابیت های عام آن داستان ها هم بر نمی‌آید.
«آب و آتش» تنها پنج بازیگر دارد: پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، آتیلا پسیانی، فریماه فرجامی و بهناز جعفری، و به جز این‌ها در سراسر فیلم تنها دو نقش كوتاه چند ثانیه‌ای وجود دارد. یعنی یك فیلم و هفت بازیگر، كه عملاً بار اصلی ماجرا بر دوش سه نفر است: پرستویی، حاتمی و پسیانی، كه تازه نقش پسیانی هم آن‌چنان بلند نیست و جیرانی تنها دو شخصیت اصلی داشته. اما با این حال، هیچ یك از این آدم ها. حتی دو نفر اصلی. خوب پرورانده نشده‌اند و شخصیت پا در هوایی دارند.

فیلم با پرستویی آغاز می‌شود و با پرستویی به پایان می‌رسد. اما وقتی از سینما بیرون می‌آییم، چیزی از شخصیت او یادمان نمانده و این حس را داریم كه پرستویی را در فیلم های دیگری كه پیش از این بازی كرده دیده‌ایم. علی مشرقی از همان صحنه نخست، تند و تند راه می‌رود و محكم قدم برمی‌دارد و بلندبلند حرف می‌زند، و بعد هم این‌ها جزء جدانشدنی شخصیت او می‌شود. مشرقی در مقابل قاضی، بیش از آن‌كه علی مشرقی باشد پرویز پرستویی شكل گرفته در فیلم های حاتمی‌كیاست. نوع گفتار و حركت عضلات صورت او وقتی رو به دوربین صحبت می‌كند، و اصلاً رفتار تحكم‌آمیز او در فیلم، دقیقاً برآمده از شخصیتی ست كه در سه فیلم «آژانس شیشه‌ای» و «روبان قرمز» و «موج مرده» ساخته و پرداخته شده است. علی مشرقی در مقابل قاضی می‌گوید: «زنم می‌گفت مثل آدمی هستم كه در سال 57 زندگی می‌كند.» و این دقیقاً یعنی پرستویی سه فیلم آخر حاتمی‌كیا، ولی قرار است به چنین شخصیتی پرداخته شود. آیا نیازی به هیچ پیش‌زمینه‌ای نیست؟ و راستی این آدم سال 57 چه طور این قدر راحت اندیشه‌های 57 را فراموش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و با یك زن خیابانی سر یك میز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشیند؟ جالب است كه دوست مشرقی به او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «تو فقط یك جور می‌‌‌‌‌‌توانی زندگی كنی. بخوانی، بنویسی، فكر كنی.»

و جالب‌تر این كه علی مشرقی در سراسر ماجرا تنها كاری كه نمی‌كند، خواندن و نوشتن و فكركردن است. در واقع ما اصلاً خلوت مشرقی را نمی‌بینیم، و به همین دلیل است كه این حس را داریم كه «آب و آتش» ماجرای مریم شكوهی است نه علی مشرقی. و وقتی اصلاً خلوت مشرقی را نمی‌بینیم، طبیعی ست كه تنهایی او را باور نمی‌كنیم و متوجه نمی‌شویم در زندگی خصوصی‌اش واقعاً چه مشكلی دارد.

فیلم آب و آتش

علی مشرقی به دوستش می‌گوید كه می‌خواهد رفتارش را عوض كند تا بتواند به زندگی با زنش ادامه دهد، اما همان شب وقتی با یك دختر خیابانی سر میز شام می‌نشیند، برای ما تعریف می‌كند كه خنده‌های دختر او را با خودش كشانده. و در سراسر فیلم كوچك ترین اندوهی از قتل زنش در چهره و حتی گفتار او نمی‌بینیم. همان‌طور كه پس از مرگ عشق جدیدش مریم هم هیچ تفاوتی در لحن روایت ماجرا توسط او حس نمی‌شود. و این در حالی ست كه در صحنه زیبای تماشای فیلم ویدئویی مریم توسط مجید (آتیلا پسیانی) حس و حال و شور و عشق را به‌خوبی در چهره مجید می‌بینیم. در فیلم گفته می‌شود كه مجید به خاطر عقاید سیاسی‌اش به زندان افتاده و حالا سرخورده شده ، و در فیلم گفته می‌شود كه مریم نسبت به وضعیتی كه دارد دچار شك شده. اما این‌ها فقط گفته می‌شود. آن هم تنها در یك دیالوگ ساده و آن چه ما می‌بینیم «مجید»ی است كه عشق خود را در اختیار دیگران می‌گذارد و با توجه به وضعیت مالی‌اش و تأكیدی كه خودش روی «غذای خوب، لباس خوب، آپارتمان خوب» می‌كند، هیچ نمی‌فهمیم او چرا این كار را می‌كند. مریم هم شعر سپید روشنفكرانه می‌گوید، اما آخرین كتابی كه خوانده «بامداد خمار» است و ما هیچ نشانی از تفاوت او با آن ها كه كنار خیابان می‌ایستند، نمی‌بینیم. جز این كه خودش می‌گوید تنها تفاوت او این است كه كنار خیابان نمی‌ایستد. و راستی این شك و این وجه تمایز روشنفكرانه نباید بالاخره در گوشه‌ای از رفتار و گفتار او بروز كند؟ نباید دست‌كم یك كلمه از آن دفترچه شعرش كه شعرهای روشنفكرانه هم هست، به حرف های روزانه و نوع صحبت كردنش راه یافته باشد؟

سیر حوادث و چگونگی وقایع هم دست كمی از شخصیت‌پردازی ندارد. علی مشرقی به اتهام قتل همسرش دستگیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. قاضی به او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید: «تو تنها متهم این پرونده‌ای!» اما بعد او را آزاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند تا برود شاهد بیاورد كه شب حادثه اصلاً در منزل نبوده. چرا قاضی دست به چنین كار عجیبی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند؟ و خیلی بامزه است كه وقتی مشرقی به سراغ مریم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود و او می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند شهادت بدهد، با تحكم و خیلی جدی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرسد كه چرا این زن نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به دادگستری برود. گذشته از این سؤال بسیار عجیب كه تداعی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند علی مشرقی اصلاً در فضای این سال های ایران زندگی نكرده و گویی از یك سرزمین دیگر آمده، پاسخ آخر مریم شكوهی این تعجب را بیش تر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند. مریم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید كه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند به دادگستری برود چون شناسنامه ندارد. و اگر شناسنامه داشت، این كار را می‌‌‌كرد. یعنی فقط همین؟ فرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنیم كه شناسنامه مریم دست مجید نباشد و او بتواند با در دست داشتن شناسنامه به دادگستری برود. داستان «آب و آتش» در تهران امروز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذرد، نشانه‌های آشكاری از تهران امروز دارد. و علاوه بر این كه یكی از شخصیت های اصلی فیلم، مریم شكوهی، بر آمده از نمونه‌های عینی تهران امروز است، اشاره‌های صریحی مانند بازرسی خیابانی ماشین ها را در فیلم می‌‌‌‌‌‌بینیم. پس همه چیز واقعی ست.

با این حساب، سؤال‌هایی به ذهن تماشاگر می‌رسد: «آقای علی مشرقی می‌خواهد پس از راضی كردن خانم مریم شكوهی به حضور در دادگاه به آقای قاضی چه بگوید؟ و قرار است یك دختر جوان تهرانی شهادت بدهد كه یك مرد نامحرم شب تا صبح بعد از حادثه در منزل شخصی او چه می‌‌‌‌‌‌‌كرده‌؟» وقتی مهم‌ترین اصل فیلم كه بنیان فیلمنامه بر آن بنا شده، این‌گونه پا در هواست، انتظار داریم «آب و آتش» در ذهن تماشاگر ثبت شود؟

نقد از دنیای تصویر

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *