سوئیس کشوری کوچک اما مهم در نقشهی اروپا است. کشوری که به صلح و بیطرفی شهرت دارد و بیش از دو قرن است که در حالت جنگی فرو نرفته است. کشوری که سازمانهای بینالمللی مهمی مثل فیفا، صلیب سرخ، سازمان ملل (یکی از دو مقر اصلی) و سازمان تجارت جهانی در آن قرار دارند. برای آشنایی بیشتر با این کشور و مختصات آن، با خوبو همراه باشید.
نام کشور | سوئیس | Switzerland |
پایتخت | روی کاغذ: برن | Bern در واقع: هیچکجا |
زبان | 62% آلمانی، 22% فرانسوی 8% ایتالیایی و کمتر از 1% رومانش |
شیوهی حکومت | دموکراسی نیمه مستقیم فدرال | نظام چند حزبی |
تاریخ استقلال | 1300 میلادی |
مساحت | 41 هزار کیلومتر مربع |
جمعیت | 8.7 میلیون نفر |
تولید ناخالص داخلی | 740 میلیارد دلار (سرانه 84 هزار دلار) |
شاخص توسعه انسانی | 0.962 (اولین کشور جهان) |
شاخص شادی | سوم در جهان |
مهمترین شهرها (جمعیت بالای 100 هزار) | زوریخ، ژنو، بازل، برن، لوزان، لوسرن، زوگ، بادن و فرایبورگ |
واحد پول | فرانک (هر فرانک سوئیس، 1.08 دلار آمریکا) |
فاصله زمانی با ایران | 2:30- |
پیش شماره تلفن | +41 |
دین | 63% مسیحی (کاتولیک رومی، پروتستان سوئیسی، ارتدکس و …) 29% بدون دین پنج درصد مسلمان دو درصد بودایی، هندو، یهودی و ادیان دیگر یک درصد اعلامنشده |
نژاد | 6.4 میلیون نفر سوئیسی 298 هزار ایتالیایی 292 هزار آلمانی 253 هزار پرتغالی 122 هزار آسیایی 110 هزار فرانسوی 90 هزار صرب 86 هزار اهل کوزوو 75 هزار اسپانیایی 70 هزار ترک 62 هزار مقدونیهای 40 هزار بریتانیایی |
آشنایی با کشور سوئیس
سوئیس (سوییس) کشوری محصور در خشکی در مرکز اروپا است. این کشور به صورت جمهوری فدرال اداره میشود که هرکدام از ایالتهای 26 گانهی آن را یک «کانتون» مینامند. سوئیس از شمال با آلمان و اتریش، از غرب با فرانسه، از جنوب با ایتالیا و از شرق با لیختناشتاین مرز مشترک دارد. این کشور به لحاظ جغرافیا به سه بخش فلات سوئیس، کوههای آلپ و کوههای زورا تقسیم میشود. مطابق انتظار، تقریبا تمام مردم سوئیس در بخش فلات زندگی میکنند. در همین فلات، یک سری از مهمترین نمادهای همکاری بینالمللی مثل فیفا، یکی از دو دفتر سازمان ملل، ساختمان بنک تسویه حساب بینالمللی، صلیب سرخ و سازمان تجارت جهانی قرار گرفتهاند.
جمعیت هشت میلیون سوئیس در خاکی نسبتا کوچک جا داده شدهاند. به همین دلیل تراکم جمعیت در منطقهی فلات سوئیس بالا است. پایتخت کشور سوئیس محل اشتباه بسیاری بوده است. در بسیاری منابع، زوریخ به عنوان پایتخت این کشور تعریف شده ولی روی کاغذ برن -که شهری بسیار کوچکتر است- به عنوان پایتخت سوئیسیها معرفی میشود. با این حال، حتی شاید بیراه نباشد که بگوییم سوئیس پایتخت ندارد. برن به این دلیل به عنوان پایتخت عنوان میشود که ساختمان دولت در آن قرار دارد. با این حال، با توجه به تاریخ این کشور و شیوهای که ایالتها با هم پیمان اتحاد امضا کردند، قرار نبود و نخواهد بود که هیچکدام بر دیگری ارجحیت داشته باشد.
سوئیس یکی از مرفهترین کشورهای جهان است و درآمد سالیانه مردم آن از مرز هشتاد هزار دلار عبور میکند. همینطور آنها توسعهیافتهترین کشور و یکی از شادترین کشورهای جهان را دارند. همینطور سوئیسیها، چهار زبان مشترک دارند. آلمانی، فراسوی، ایتالیایی و رومانش این چهار زبان هستند. رومانش، زبانی از خانوادهی ایتالیایی، نزدیک به رومی و تا حدی شبیه به زبان لاتین است.
نام و نمادهای کشور
انگلیسیها آن را سویتزرلند، فرانسویها سوئیس، ایتالیاییها سوئیتزرا و آلمانیها اِشوَیز تلفظ میکنند. مانند بسیاری دیگر از کلمات، تلفظ فرانسوی نام این کشور به ما رسیده و به همین دلیل، ما نام این کشور را سوئیس تلفظ میکنیم. جالب اینکه تلفظ عربی به صورت «سويسرا» است.
سوئیسیها بعد از جنگ سال 1499 بین کانتونهای سوئیسی و حکومت جنوب آلمان روی خود گذاشتند. با این حال این واژه، در منابع قرن دهم هم دیده شده است. Suittes که معنی سوخته میدهد و اشاره به جنگلی دارد که سوزانده شده تا مردم در آن سکونت داده شوند. همین کلمه به عنوان اسمِ اتحاد کانتونهای سوئیسی مورد استفاده قرار گرفت.
پرچم این کشور که به صلیب سوئیس مشهور است، صلیبی سفید در زمینهای قرمز است. این پرچم از قرون سیزده و چهارده میلادی توسط برخی کانتونها مورد استفاده قرار میگرفت. در واقع این پرچم نشانی از دین مردم و اتحاد آنها است. از زمان پایان جنگهای ناپلئون در اوایل قرن نوزده، این پرچم نشان فدرال سوئیسیها شد. پرچم سوئیس، تنها پرچم مربع جهان است. با جابجایی رنگها، همین نماد برای صلیب سرخ هم استفاده میشود.
شعار ملی معروف سوئیسیها «یکی برای همه و همه برای یکی» است. سپیدگوهرِ آلپ نام گلی خودرو است که به عنوان یکی از نمادهای سوئیس به شمار میرود. سرود ملی آنها در ابتدا به زبان آلمانی نوشته شد اما بعدها به سه زبان رسمی دیگر این کشور ترجمه شد. شعر آن که در نیکو انگاشتن سرزمین پدری است، توسط لئونارد ویدمر در سال 1840 سروده شده است. طی سالهای اخیر سوئیسیها تلاش کردند سرود ملی جدیدی بسازند و حتی بهترین پیشنهادها را به رای گذاشتند. با این حال نتیجه نهایی هم موردقبول پارلمان قرار نگرفت و هنوز از سرود قدیمی استفاده میشود.
همینطور هرکدام از کانتونهای سوئیسی نماد و پرچم خاص خود را دارند.
جغرافیا
کشورش سوئیس، از معدود کشورهای اروپایی است که محصور در خشکی شده است. آن در بین پنج کشور اتریش، لیختناشتاین، فرانسه، ایتالیا و آلمان قرار گرفتهاند. دورترین فالهی شمال جنوب کشورر 220 کیلومتر و دورترین فاصلهی شرق و غرب، 350 کیلومتر است.
این کشور به رشته کوه آلپ شناخته میشود که در جنوب و جنوب شرق کشور قرار گرفتهاند. در شمالِ آلپ، فلات سوئیس قرار گرفته که بیشتر کشور را در بر میگیرد و بیشتر جمعیت را در دل خود جا میدهد. رشته کوه ژورا که کوچکتر از آلپ است، در شمال غرب فلات سوئیس قرار گرفته است. بیشتر مرز با آلمان را رودخانهی راین مشخص کرده است. همینطور در مرز با اتریش دریاچه کنستانس قرار گرفته است. در جنوب غرب نیز در مرز با فرانسه، دریاچه ژنو قرار دارد. در مرز با ایتالیا نیز کوه دوفوراشپیتزه قرار دارد که با 4600 متر، بلندترین نقطهی سوئیس به شمار میرود.
مساحت 41 هزار کیلومتری سوئیس باعث شده سیامین کشور بزرگ اروپا باشند. کمی از دانمارک کوچکتر و کمی از هلند و بلژیک بزرگتر هستنند. اگر بخواهیم مساحت آن را با استانهای ایران بسنجیم، یازده استان ما از سوئیس بزرگتر هستند.
به خاطر آب فراوان، به سوئیس لقب برج آب اروپا دادهاند. این کشور صاحب شش درصد از آب شیرین قارهی اروپا است، آنهم در حالی که کمتر از نیم درصد خاک آن را در تملک دارد. رودهای این کشور به دریاهای شمال، مدیترانه، سیاه و آدریاتیک میریزند.
به لحاظ آبوهوایی، آنها میتوانند شرایطی متفاوت داشته باشند. برخی مناطق نیمهگرمسیری و برخی دیگر با برفهایی هستند که سالها آب نمیشود. مناطق کمارتفاع سوئیس، چیزی بین آبو و هوای اقیانوسی و قارهای را تجربه میکنند و به طور کل معتدل هستند. با این حال، هوا در نزدیکی دو رشته کوه در دو سمت کشور، بسیار متفوت میشود و گاهی به قطبی شبیه میشد.
سیستم سیاسی
کشور سوئیس دارای سیستمی فدرال و دموکراتیک غیرمستقیم است که تا حدی شبیه به سیستم سیاسی آمریکا عمل میکند. قدرت در این کشور در سطوح مختلف و حتی شهرهای مختلف تقسیم شده تا تمرکزی به وجود نیاورد. اگرچه مجلس سراسری وجود دارد و شورایی که هر کانتون یک نماینده در آن داره، همینطور هر کانتون خود مجلسی مجزا دارد که تا حد خوبی شامل خودمختاری میشود. آنها همینطور دادگاه عالی فدرال دارند که نه در برن که در لوزان قرار گرفته است.
با وجود این فرم سیاسی، سوئیس تاریخی طولانی از دموکراسی مستقیم نیز دارد. بسیاری از مسائل در این کشور به رفراندم گذاشته میشود. این میتواند برای تغییر یک قانون یا ملحق شدن به پیمانی جهانی باشد. برای مثال اگرچه مردم این کشور چند مرتبه به الحاق به اتحادیه اروپا رای منفی دادهاند، پیوستن به پیمان شینگن را در سال 2005 تائید کردند.
آنها از 1848 تاکنون شاه یا ملکه ندارند. رئیس جمهور بالاترین مقام سیاسی است که با حکم مجلس فدرال، به صورت یک ساله معین میشود و این انتصاب اول ژانویه هر سال صورت میگیرد. در حال حاضر آلن برست از حزب سوشیال دموکراتیک به عنوان صد و هفتاد و پنجمین رئیسجمهور، این وظیفه را داراست. طی دهه اخیر، چهار مرتبه این حزب، سه مرتبه حزب مردم سوئیس (راستگرا)، سه مرتبه حزب لیبرال و یک رتبه حزب دموکراتیک مسیحی (میانهرو) رئیسجمهور معرفی کرده است. همینطور از 17 رئیسجمهور اخیر، هفت تای آنها زن بودهاند. کاخ فدرال و بیشتر ساختمانهای اداری مهم در برن قرار دارند.
تاریخ
چیزی که سوئیس کنونی را ساخته، بیشک تاریخ آن است. مردم کشوری کوچک که اگرچه زبان رسمی ندارند و هر بخش آن به زبان رسمی یکی از همسایهها صحبت میکنند، توانستهاند سیستمی متفاوت را به وجود بیاورند. در حالی که آلمانیها شروعکننده دو جنگ جهانی بودند و فرانسه و ایتالیا هم نقشهایی پررنگ در جنگها داشتند، هر مرتبه سوئیس بیطرفی در پیش گرفت و در صلح باقی ماند. پس از این شما را با تاریخی که چنین شرایطی را در جغرافیایی که حداقل در دورهای طولانی غرب رقابت نظامی و سیاسی بود، آشنا خواهیم کرد.
باستان
قدیمیترین نشانههای حضور انسان در منطقهی کنونی سوئیس، به 150 هزار سال پیش بازمیگردد. با این حال اولین نشانههای کشاوزی در شمال سوئیس پیدا شده که مربوط به حدود 7300 سال پیش است. دو فرهنگ هالشتات و لا تن که قابل تعریف در آلمان و فرانسهی کنونی هستند، قبایل خود را در این نقطه بر پا کردند. هلوتیها که ساکنان سلتی ساکن سوئیس در دوره باستان بودند، به لحاظ فرهنگی تحتتاثیر یونانیان و متمدنتر بودند. با آزار دائمی قبایل ژرمن، آنها به سرزمین گل مهاجرت کردند. با این حال ژولیوس سزار آنها را شکست دادند و مجبور به بازگشت کرد.
سال 15 پیش از میلاد، سوئیس توسط رومیان فتح شد و به قلمروی آنها اضافه گشت. ابتدا بخشی از سرزمین گل و بعد بخشی از سرزمین جرمنیا بود. قرون اول و دوم پس از میلاد، دوران پیشرفت فلات سوئیس بود. چند شهر این کشور در آن دوره بسیار بزرگ شدند و کشاورزی نیز در حاشیهی آنها گسترش فراوان یافت.
وقتی در قرن سوم، رومیان یک سری سرزمینهای شمال راین را از دست دادند، سوئیس به مرز رومیان و قبایل مهاجم ژرمن تبدیل شد. حملهها متوقف نشد و رومیان رفتهرفته ضعیفتر و مردم بیشتر در قلعهها سکنی داده میشدند. در انتهای قرن چهارم، رومیان مجبور به رها کردن سوئیس شدند و اینطور این کشور پذیرای ژرمنها شد.
قرون وسطی
با سقوط آهستهی رومیان، بخش غربی سوئیس امروزی در دست پادشاهی بورگوندی افتاد. بعد در قرن پنجم، قبایل ساکن منطقه تشکیل حکومت «آلمانیا» را دادند که دائما با بورگوندیها در جنگ بودند. امپراتوری فرانکها در قرن ششم منطقهی بزرگی از سوئیس امروزی را به خاک خود ضمیمه کردند.
در ادامهی قرن ششم تا دو قرن بعد، سوئیس زیر سلطهی همین امپراتوری قرار داشت. با این حال با وجود گسترشی که شارلمانی به وجود آورده بود، با پیمان وردن، وارثان سرزمینها را بین خود تقسیم کردند. بخشی از سوئیس امروزی در فرانک میانی و بخشی در فرانک شرقی قرار گرفت. با این حال، حدود سال هزار میلادی تحت اسم امپراتوری روم مقدس، دوباره سه منطقهی به وجود آمده، یکپارچه شدند.
دویست سال بعد، فلات سوئیس به محل رقابت سه خاندان ساووی، زقینگر و هابسبورگ تبدیل شده بود. یک سری مناطق سوئیس در این دوره این اجازه را گرفته بودند که به صورت خودمختار اداره شوند و کانتون اشووتس (Schwyz) یکی از آنها بود. دو کانتون دیگر یوری و آنتروالدن بودند.
اتحاد قدیم سوئیس
کنفدراسیون سوئیس قدیم، اتحادی بود که بین کانتونها و اشراف مناطق آلپ مرکزی به وجود آمد تا منافع مشترک را تسهیل کرده و مسیر تجاری کوهستانی را امن نگه دارد. تاریخ امضای این منشور را 1291 میلادی در نظر میگیرند هرچند از دههها قبل در عمل ایجاد شده بود. سه کانتون اشووتس، یوری و آنتروالدن امضاکنندههای این اتحاد بودند. در میانههای قرن چهاردهم، سه کانتون اصلی به انضمام کانتونهای جدیدی که به اتحاد اضافه شدند -گلاروس، زوگ، لوسرن، زوریخ و برن- اتحادی هشتجانبه را تشکیل دادند. قدرتهای جدید، قدرت جمعی کنفدراسیون را افزایش داد. حالا این اتحاد، مناطق عمدهی جنوب و غرب راین و همینطور کوههای آلپ و ژورا را تحت کنترل داشت. دانشگاه بازل همین دوره تاسیس شد.
طی دهه هفتاد قرن پانزدهم، اتحاد موفق به شکست برگوندیها شد. آنها در این جنگ، از مزدورانی از مناطق مختلف استفاده کرده بودند. در ادامه آنها توانستند در جنگهای شوابن (Swabian) سمت مقابل که از سوی امپراتوری روم مقدس حمایت میشد را شکست دهند. در نتیجه از 1499 سوئیس در عمل از امپراتوری روم مقدس جدا شد. دو سال بعد، بازل و شفوزان به اتحاد پیوستند. تلاش برای گسترش سوئیس، با شکست سال 1515 در نبرد مارینیانو مقابل فرانسویها متوقف شد.
با اقدامات اولریش تسوینگلی کشیش و اصلاحگر دینی، درگیریهای دینی در برخی کانتونها در ادامهی قرن شانزدهم به وجود آورد. این جنگهی کوچک طی 1529 تا 1531 رخ داد. با این حال یک قرن بعد بود که دولتهای غربی بالاخره سوئیس را مستقل پذیرفتند. پیمان وستفالی که پس از پایان جنگهای سی ساله مذهبی اروپا سال 1648 به امضا رسید، استقلال و بیطرفی سوئیس را پذیرفتند. این دوره از تاریخ سوئیس با زورگویی حاکمان و افزایش مالیات، منجر به جنگ دهقانها در سال 1653 شد. همینطور در ادامهی همین قرن و ابتدای قرن هجدهم، دو جنگ داخلی بین کانتونهای سوئیسی اتفاق افتاد که انگیزهی بیشترشان مذهبی بود.
دوران ناپلئون
سال 1798، دولت انقلابی فرانسه به سوئیس حمله کرد و آن را به خاک خود اضافه کرد. این اقدام، در واقع سیستم سابق کانتونها را از بین برد. حکومت جدیدی که در منطقه به وجود آمد، «جمهوری هلوتی» نام داشت که مورد قبول مردم منطقه نبود. حملهی خارجی، قرنها سنت را نابود کرده بود و حالا سوئیس چزی جز یک دولت اقماری برای حکومت فرانسه نبود. در هر منطقه، محلیها تلاش کردند مقاومت انجام دهند.
وقتی جنگ در سراسر اروپا گسترش یافت، رقبای فرانسه یعنی روسیه و اتریش وارد خاک سوئیس شدند. سوئیسیها حاضر به جنگ در کنار فرانسویها نشدند. سال 1803، ناپلئون جلسهای با بزرگان سوئیس در پاریس ترتیب داد. پیمان میانجیگری بسته شد و به این ترتیب، 19 کانتون دوباره حیات خود را از سر گرفتند. با این حال، همچنان مسئله این بود که کانتونها قدرت سابق خود را در خودمختاری نداشتند و باید گوش به زنگ جمهوری مرکزی هلوتی میماندند.
سال 1815، کنگره وین دوباره استقلال را به سوئیس بازگرداند. بار دیگر قدرتهای اروپایی، بیطرفی و استقلال سوئیس را به رسمیت شناختند.
حکومت فدرال
بازگشت قدرت، موقت بود. جنگهای داخلی در قرن نوزدهم چند مرتبه تکرار شد و حتی چند کانتون کاتولیک سعی کردند کنفدراسیون جدیدی به اسم Sonderbund به وجود بیاورند. این جنگها، با وجود تلفات کم، تاثیری مهم روی تاریخ شفاهی مردم سوئیس گذاشت و در روان و جامعهی آنها نقشی مهم ایفا کرد. جنگ، سبب شد که بیشتر سوئیسیها قانع شوند به نوعی اتحاد قدرتمند نیاز دارند. آنها به این نظر جمعی رسیدند که هرچه بیشتر اقتصاد و باورهای دینیشان را با هم پیوند بزنند، همگان سود خواهند برد.
در حالی که کشورهای دیگر اروپایی در قرن نوزدهم شاهد انقلابها بودند، سوئیس قانون اساسی خود را نوشت که تا حد زیادی تحت تاثیر ایالات متحده آمریکا بود. در قانون اساسی اگرچه کانتونها در مسائل مربوط به خود، خودمختار بودند، دولت مرکزی هم تعریف شد. قوههای مققنه و مجریه، به صورت چند مجلس درآمدند تا قدرت متمرکز نشود. همینطور برای هر اصلاح قوانین، رفراندم اجباری شمرده شد. همینطور قوانین جدید، قدرت اشرافیت سوئیس را از آنها گرفت.
به لحاظ اندازهگیری هم قوانینی یکپارچه در نظر گرفته شد. هینطور فرانک سوئیس سال 1850 تنها ارز کشور شناخته شد که هنوز هم تغییر نکرده است. یکی از بخشهای قانون اساسی سوئیس، این است که دولت اجازهی ارسال نیروها به خارج از مرزهای کشور را ندارد. تنها یک استثنا بر این قانون وجود دارد؛ اینکه سربازان سوئیسی از واتیکان حراست میکنند.
دوران مدرن
با انقلاب صنعتی، جمعیت سوئیس افزایش یافت. آنها در دو جنگ جهانی، بیطرفی را حفظ کردند و اگرچه آلمان نازی قصد حمله داشت، هرگز این کار را انجام نداد. همینطور پیش از انقلاب بولشویکی روسیه، ولادیمیر لنین پناهندهی آنها شده بود. وقتی جامعه ملل در سال 1920 ایجاد شد، سوئیس هم یکی از اعضا بود و ساختمان مرکزی آن در ژنو قرار داشت.
طی جنگ جهانی دوم، سیصد هزار پناهنده به مرزهای سوئیس وارد شدند. با این حال مسئله جایی جنجالی شد که به دهها هزار یهودی فرار کرده از آلمان نازی اجازهی ورود ندادند. دولت، به هر دو طرف اعلام کرده بود اجازهی استفاده از خاک این کشور را نخواهند داشت با این حال با هر دو طرف، مراودهی اقتصادی داشتند. از این رو جنگندههای هر دو طرف جنگ که به خاکشان وارد میشدند، هدف تیر ضدهواییها قرار میگرفتند. متفقین چندین مرتبه مناطق سوئیس را بمباران کردند اما اصرار داشتند عمدی نبوده و مربوط به اشتباهات محاسباتی بوده است.
دولت سوئیس از حامیان طرح آمریکایی مارشال برای بازسازی اروپا بود. طی جنگ سرد، آنها قصد ساخت بمب اتم داشتند که در نهایت این کار عملی نشد. آنها آخرین دولت اروپایی بودند که (سال 1971) به زنان اجازه رای دادند. با این حال یک سری از کانتونها تا سال 1990 زیر بار نرفته بودند. با این حال، زنان از اواسط دهه هشتاد وارد شورای فدرال سوئیس شدهاند و اولین رئیسجمهور زن، سال 1999 معرفی شد.
طی دو دهه اخیر، مردم این کشور به چیزهای زیادی رای دادهاند که باعث تغییر سیاست شده است. رای منفی به اتحادیه اروپا، رای مثبت به عضویت کامل در سازمان ملل و منطقهی شینگن و همینطور محدود کردن پناهندگی در این کشور.
آشنایی با کانتونها
سوئیس شامل 26 کانتون میشود که هرکدام به صورت یک ایالت تقریباً مستقل اداره میشوند. سال 1803 تعداد کانتونها 19 بود و رفتهرفته با استقلال برخی از کانتونی بزرگ، تعداد از سال 1999، به 26 رسیده است.
نام | پایتخت | زبان | مساحت | جمعیت | سرانه GDP |
زوریخ | زوریخ | آلمانی | 1729 | 1.5 میلیون | 104 هزار دلار |
برن | برن | آلمانی، فرانسوی | 5960 | یک | 79 هزار |
لوسرن | لوسرن | آلمانی | 1494 | 416 هزار | 69 هزار |
اوری | الدورف | آلمانی | 1077 | 36 هزار | 54 هزار |
اشووتس | اشووتس | آلمانی | 908 | 162 هزار | 62 هزار |
ابوالدن | سرنان | آلمانی | 491 | 38 هزار | 67 هزار |
نیدوالدن | اشتانس | آلمانی | 276 | 43 هزار | 73 هزار |
گلاروس | گلاروس | آلمانی | 685 | 40 هزار | 68 هزار |
زوگ | زوگ | آلمانی | 239 | 128 هزار | 160 هزار |
فررایبورگ | فررایبورگ | آلمانی، فرانسوی | 1671 | 325 هزار | 61 هزار |
سولوتورن | سولوتورن | آلمانی | 790 | 277 هزار | 68 هزار |
بازل اشتات | بازل | آلمانی | 37 | 201 هزار | 203 هزار |
بازل لاندشافت | لستل | آلمانی | 518 | 292 هزار | 73 هزار |
شافهاوزن | شافهاوزن | آلمانی | 298 | 83 هزار | 91 هزار |
آپنتسل آوسرهودن | هریزاو | آلمانی | 243 | 55 هزار | 58 هزار |
اپنزل اینرهودن | آپنزل | آلمانی | 172 | 16 هزار | 64 هزار |
سنت گالن | سنت گالن | آلمانی | 2031 | 514 هزار | 76 هزار |
کانتون گراوبوندن | شور | آلمانی، فرانسوی و رومانش | 7105 | 200 هزار | 73 هزار |
آرگاو | ارو | آلمانی | 1404 | 694 هزار | 64 هزار |
تورگاو | فروآنفلد | آلمانی | 992 | 282 هزار | 62 هزار |
تیچینو | بلانزونا | ایتالیایی | 2812 | 350 هزار | 87 هزار |
وو | لوزان | فرانسوی | 3212 | 814 هزار | 74 هزار |
وله | سیون | آلمانی و فرانسوی | 5224 | 348 هزار | 56 هزار |
نوشاتل | نوشاتل | فرانسوی | 802 | 175 هزار | 93 هزار |
ژنو | ژنو | فرانسوی | 282 | 506 هزار | 109 هزار |
ژورا | دلمون | فرانسوی | 839 | 73 هزار | 68 هزار |
مردم شناسی
به مردم سوئیس در انگلیس Swiss people میگویند که شامل افرادی میشود که در این کشور زندگی میکنند یا پیشینهای اهل این کشور دارند. جمعیت کشور آنها از سال 1815 که 1.7 میلیون نفر بود تا حالا پنج برابر شده است. همینطور یازده درصد جمعیت سوئیس در کشورهای دیگر زندگی میکنند که 60 درصد آنها در کشورهای اهل اتحادیه اروپا هستند. با این حال بیشتر سوئیسیهای خارج از این خاک این کشور، در کشورهای آمریکا و کانادا زندگی میکنند.
سوئیس کشوری تک نژادی نیست و به صورت کنفدارسیونی از افراد با زبانها و پیشینههای متفاوت اداره میشود. در واقع آنها با انتخاب و نه خون، دور یک پرچم جمع شدهاند. مردم آنها را میتوان به سه دستهی کلی تقسیم کرد.
- سوئیسی-آلمانی (Deutschschweizer): به لهجههای مختلف زبان آلمانی صحبت میکنند و 62.3% جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این قشر در شرق سوئیس (زوریخ، لوسرن) و غرب آن (بازل و برن) بیشتر پیدا میشوند.
- سوئیسی-فرانسوی (Romands): به لهجهی مختلف زبان فرانسوی صحبت میکنند و 22.8% جمعیت کشور را تشکیل میدهند. تقریبا تمام شهرهای غربی سوئیس چنین شرایطی دارند.
- سوئیسی-ایتالیایی (Svizzeri italiani): بیشتر به زبان لومبارد که از شاخههای زبان رومیان ایتالیا است و همین حالا در شمال ایتالیا کاربرد دارد، صحبت میکنند. 8% جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
- رومانش: در کانتون گراوبوندن در همسایگی ایتالیا، اقلیتی به این زبان صحبت میکنند که 0.5% جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
شخصیتهای برجسته سوئیسی
- آلبرت انیشتین
- کارل یونگ
- ژان ژاک روسو
- هرمان هسه
- راجر فدرر
- ژان-لوک گدار
- آلن دلون: متولد فرانسه است اما شهروندی سوئیس را هم دارد
- هنری نسته: موسس شرکت نوشیدنی و مواد غذایی نستله
- یوهانا اشپیری: نویسندهی رمان هایدی
- لوئی شورولت: موسس شرکت شورولت
- مارتینا هینگیس: برنده پنج گرنداسلم تنیس زنان
- اورزولا اندرس: بازیگر زن هالیوود
- آنا گلدی: یکی از آخرین زنانی که به جرم جادوگری در اروپا گردن زده شد
- پاراسلسوس: طبیب معروف دوران رنسانس
- سپ بلاتر: رئیس سابق فیفا
- تینا ترنر: متولد آمریکا و شهروند سوئیس
- ژان پیاژه: روانشناس معروف
- لو کوربوزیه: معمار مشهور قرن بیستم
- آلبرتو جاکومتی: مجسمهساز
- گیوم تل: اسطورهی سوئیسیها مربوط به قرن چهاردهم
- کارلا دلپونته: دادستان دادگاههای بینالمللی نسلکشی یوگوسلاوی سابق و رواندا
- رنی زلوگر: برنده جایزه اسکار
- انجلیکا کافمن: نقاش زن
- آرتور اونگر: موزیسین
- فلیکس بلوخ: برنده نوبل فیزیک
- کنراد گسنر: فیلسوف
- فردریش میشر: زیستشناس
- مادام دو استائل: نویسنده و مبلغ سیاسی
- اگوست پیکار: فیزیکدان سوئیسی که شخصیت پروفسور تورنسل در تن تن از آن الهام گرفته است.
- ماکس فریش: نویسنده و معمار
- اچ.آر. گیگر: هنرمند سورئالیست
- لئونارد اویلر: ریاضیدان
- آنری دونان: الهامبخش ساخت صلیب سرخآنری دونان: الهامبخش ساخت صلیب سرخ
- ماریو بوتا: معمار
- ارنستو برتارلی: کارآفرین و ثروتمندترین فرد سوئیس
- دانیل برنولی: ریاضیدان و فیزیکدان
- یوهان برنولی: ریاضیدان
- دیجی بوبو: دیجی
- آلبرت آنکر: نقاش
- سوفیا میلوس: بازیگر
- الیزابت کوبلر-راس: روانپزشک
- پاول کله: نقاش
- آلبرت هافمن: شیمیدان
- استانیسلاس واورینکا: تنیسور
- کلینت کپلا: بسکتبال
- ماکسیمیلیان شل: بازیگر برندهی اسکار
- یاکوب بورکهارت: تاریخنگار
- کارل اشپیتلر: برنده نوبل ادبیات
فرهنگ
سوئیس در تقاطعی از فرهنگهای مختلف اروپایی قرار گرفته است. سه زبان مهم این قاره، در این کشور صحبت میشوند و بالطبع نشاندهندهی سه فرهنگ متفاوت نیز هست. این تنوع، فرهنگ جمعی سوئیس را ساخته که میتوان آن را در گوناگونی لباسهای محلی نظاره کرد. حتی 26 کانتون سوئیس، هرکدام شامل تنوع فرهنگی در داخل خود نیز هستنند. همینطور منطقهی آلپ، نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ این کشور ایفا کرده و هستهی ساخت کنفدراسیون در ابتدا بوده است. از اِلمانهای مهم فرهنگ سوئیس میتوان به این موارد اشاره کرد:
- اسکی در مناطق آلپ
- ساز آلفورن: سازی چوبی است که برای صدا کردن گاوها ساخته شد. حالا به عنوان یکی از نمادهای سوئیس شناخته میشود و در روز ملی آنها نواخته میشود.
- آوازهخوانی به فرم یُدِل: از صوتهای پشتسر و سریع بم و زیر که از صدای خواننده/خوانندهها و نت موسیقی ایجاد میشود.
- شکلات سوئیسی
- پنیر سوئیسی یا امِنتال
- چاقوی سوئیسی: چاقوی جیبیِ چندکاره
- ساعت
- کاوبل یا زنگ گاوی
- سیستم بانکداری: سیستم فدرال بانکداری سوئیس که از قرون وسطی به همین شکل عمل میکند، رازداری را مهمترین عامل در نظر میگیرد.
- ورزش: انواع تیراندازی مهمترین ورزش این کشور هستند. تنیس، گلف، هاکی روی یخ و فوتبال هم محبوبیت دارند.
- معماری: چه در دوران قرون وسطی، چه رنسانس و چه مدرن، همواره سوئیس معماران بزرگی داشته و آثار ماندگاری از آنها به جا مانده است.
- موسیقی فولکلور: هرچند سوئیس جایگاهی خاصی در موسیقی اروپا ندارد، موسیقی فولکلور بخصوص مناطق آلپ دلنشین است.
- کارناوالها و فستیوالها
جاذبههای گردشگری
سوئیس، کشوری بسیار زیبا چه به لحاظ طبیعی و چه معماری است. سخت میتوان به تنها چند نقطهی این کشور اشاره کرد. با این حال سعی کردیم با استفاده از فهرست میراث جهانی یونسکو، چند مورد را به عنوان نمونه بیاوریم.
- شهر باستانی برن: با معماری جالبتوجه در منطقهای 84 هکتاری در قرن پانزدهم ساخته شده است.
- دیر سنت گال: مجموعهی مذهبی کاتولیک مربوط به قرن هشتم میلادی است.
- صومعه سنت جان: مربوط به قرن نهم در ماستر است.
- قلعههای بلانزونا: در شهر بلانزونا در قرن پانزدهم ساخته شده است.
- منطقه حفاظت شده یونگفراو-آلیتچ: در شرق کوههای آلپ قرار گرفته است.
- مونته سن جورجو: در جنوب دریاه لوگانو قرار گرفته است و فسیلهای فراوانی در آن پیدا شده است.
- لاوو: منطقهای سرسبز و پلکانی در کنار دریاچه ژنو.
- راهآهن رت: از خطوط آهن با زیباترین مناظر در جهان.
- لشو دو فوند: شهری با معماری زیبا در ایالت نوشتل.
- آبسراهای پیش از تاریخ پیرامون آلپ: خانههای روی آب.
- جنگلهای کهنسال راش کارپات و مناطق دیگر اروپا
- پل سالگیناتوبل: یک پل بتنی قوسی است که در ابتدای قرن بیستم سخته شد.
سوالات متداول
برن به عنوان پایتخت سوئیس عنوان میشود. با این حال باتوجه به فرم سیاسی و تاریخ این کشور، میتوان گفت سوئیس پایتخت متمرکز ندارد.
خیر. آنها واحد پولی خود، فرانک سوئیس را حفظ کردند. همینک هر فرانک 1.01 یورو ارزش دارد. در پایینترین مقطع قرن حاضر (2007) هر فرانک 0.6 یورو بود و در بالاترین مقطع، اخیراً به 1.03 رسیده بود.
سوئیس نه یک زبان که چهار زبان رسمی دارد. بیشتر مردم آنها آلمانیزبان هستند، هرچند فرانسوی، ایتالیایی و رومانش نیز زبانهای دیگری هستند که رسمیت گرفتهاند.
جز شینگن هستند و مردم این کشور به آن رای مثبت دادند. با این حال مردم سوئیس جهت پیوستن به اتحادیه اروپا، رای منفی به صندوق انداختند.
تا حدی به ایالات متحده شباهت دارد. هر ایالت آنها که یک کانتون معرفی میشود، تا حد بالایی در مسائل مربوط به خود، خودمختار است. مردم هر ایالت، نماینده به شورای ملی میفرستند و این نمایندهها شورای فدرال را انتخاب میکنند. شورای فدرال هفت نفره هم برای بازههای یک ساله، رئیس جمهور معین میکند.
بله، هزینهها به نسبت اکثر کشورهای اروپایی بالا است. با این حال درآمد بسیار بالاتر است. سوئیس از مرفهترین کشورهای جهان به حساب میآید. به لحاظ شاخص توسعه انسانی، آنها کشور شماره یک جهان هستند.
در مطلب مهاجرت به سوئیس، به طور مفصل به این سوال پاسخ خواهیم داد. ذکر این نکته لازم است که باتوجه به عدم حضور سوئیس در اتحادیه اروپا، قوانین کمی سختگیرانهتر از کشوری مثل بلژیک هستند.
با توجه به حد آزادی و رفاه سوئیس، وقتی به طعنه میخواهند به زندگی سطح پایین در خاورمیانه و انتظارات بالای افراد اشاره کنند، سوئیس را مثال میزنند.
نظرات کاربران