قصد داریم شما را با کشور انگلستان (انگلیس) به عنوان یکی از مشهورترین کشورهای اروپایی آشنا کنیم تا بعد سراغ مسئلهی مهاجرت به این کشور برویم. برای آشنایی بیشتر با این کشور و تاریخ آن با خوبو همراه باشید.
نام کشور | انگلستان | England |
پایتخت | لندن | London |
زبان | انگلیسی | English |
شیوهی حکومت | مشروطهی سلطنتی | Constitutional Monarchy |
تاریخ استقلال | 927 میلادی. |
مساحت | 130 هزار کیلومتر مربع. |
جمعیت | 56 میلیون نفر. |
تولید ناخالص داخلی | 3131 میلیارد دلار (سرانه 47 هزار دلار). |
شاخص توسعه انسانی | 0.929 (کل بریتانیا محاسبه شده است) (هفدهمین کشور جهان) |
شاخص شادی | چهل و یکم در جهان. |
مهمترین شهرها | لندن، منچستر، بیرمنگام، لیورپول، بریستول، برایتون، نیوکاسل، لیدز، یورک و ناتینگهام. |
واحد پول | پوند (هر پوند، 1.2 دلار آمریکا). |
فاصله زمانی با ایران | 3:30- |
پیش شماره تلفن | +44 |
دین | مسیحیت 46% بدون دین 37% اسلام 6% هندو 1% |
نژاد | سفید انگلیسی 80% سفید ولزی، کولی، از کشورهای دیگر 5% آسیایی 8% آفریقایی-آمریکایی 3% دورگه 2% |
ایرانیان | حدود سی هزار. |
آشنایی با انگلیس
انگلستان، کشوری در منطقهی موسوم به پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی (به طور خلاصه بریتانیا) است. آنها در غرب با ولز و در شمال با اسکاتلند مرز دارند. همینطور در کنار دریای ایرلند و دریای سلتیک قرار دارند. همینطور از طریق دریای شمال و کانال مانشش از اروپا جدا شدهاند. انگلستان، حدود دو سوم بریتانیا را تشکیل میدهد و این شامل حدود صد جزیره نیز میشود.
نظر دانشمندان بر این است که این جزیره، اولین زیستگاه انسان مدرن در دوران پارینهسنگی زبرین است با این حال نام خود را از یک سری اقوام کوچنشین انگلز و ژرمن گرفته است. قرن دهم میلادی بود که انگلستان متحد شد و این تاثیری شگرفت روی فرهنگ این کشور گذاشت. آنها مهمترین کشور در عصر کاوش بودند و نقشی موثر طی دوران رنسانس و جهان صنعتی ایفا کردند.
انگلستان به تپههای کوتاه و دشتهای پست معروف است. با این حال در شمال و غرب، کوههای نسبتاً بلندی هم دارند. لندن بزرگترین شهر انگلستان، بریتانیا و یکی از مهمترین شهرهای جهان است.
این کشور، در ایران چندان خوشنام نیست. آنها طی دوران قاجار و پهلوی با دخالتهای وقت و بی وقت خود، بسیار بدنام شدند، هرچند طی دهههای اخیر سعی کردهاند تا حدی رفتار خود را تغییر دهند. انگلستان به شوالیههای صلیبی، شاهان فاتح، ملکههای پرقدرت، نیروی دریایی، نویسندگان بزرگ، موسیقی راک، شهرهای بارانی و و مهآلود، محل تولد جهان صنعتی و فوتبال مشهور است.
لندن و حومهی آن 9.7 میلیون نفر جمعیت دارد. پس از آن، از بزرگترین شهرها میتوان به منچستر و حومهی آن (2.5 میلیون)، میدلند غربی (2.4 میلیون)، یورکشایر غربی (1.7)، لیورپول (860 هزار) و همپشایر جنوبی (850 هزار) اشاره کرد.
نام و نمادها کشور
کلمهی England از کلمهای از انگلیسی باستان، Englaland گرفته شده که به معنی سرزمین آنگلها است. آنگلها یک قوم ژرمن بودند که پس از فروپاشی امپراطوری روم، بریتانیا سکونت یافت. در دوران آنگلوساکسون، این قوم چندین پادشاهی در این اقلیم پایهگذاری کردند. اولین جایی که از کلمهای شبیه به انگلند (Engla londe) استفاده شده، مربوط به قرن نهم میلادی است.
متخصصات زبانشناسی، گاهاً با این امر که این کلمه مربوط به آنگلها است مخالفت میکنند، از این رو که چرا باید نام کشور از یک قبیله گرفته شده باشد و اگر اینطو باشد، چرا از نام ساکسونها گرفته نشده است. در زبان گیلیک اسکاتلندی، انگلستان را Sasunn مینامند. همینطور در ولزی هم آن را Saesneg صدا میزنند.
همینطور گاهی برای اهداف ادبی و شاعرانه، از کلمهی Albion برای اشاره به انگلستان استفاده میکنند. این کلمه به معنی کل جزیرهی انگلستان، ولز و اسکاتلند است.
پرچم انگلستان از قرن سیزدهم تقریبا ثابت باقی مانده است. صلیب سنت جورج در این پرچم دیده میشود. این صلیب، نماد جنگجویان صلیبی است. سنت جرج یا جرجیس (اتفاقاً اصالتی ایرانی داشت) سربازی از امپراتوری روم بود که به دلیل دست نکشیدن از مسیحیت، در سال 303 میلادی توسط رومی کشته شد. همین نماد وقتی پرچم اتحاد ساخته شد، در آن یعنی پرچم بریتانیای فعلی هم به کار گرفته شد.
جغرافیا
به لحاظ جغرافیایی، انگلستان دو سوم جزیرهی بریتانیا است. همینطور جزایر متعددی جزء آن به حساب میآیند. از جمله میتوان به مجمعالجزایر سیلی، جزیره وایت، جزیره کانوی و جزایر بسیار دیگر میشود. انگلستان دیگر عضوی از اتحادیه اروپا نیست ولی کمی تا فرانسه دارد. کانال مانش (انگلیسیها به آن کانال انگلستان میگویند) به فاصلهی آبی دو کشور میگویند که در نزدیکترین نقطه 32 کیلومتر است. رودخانههای مهم تیمز، مرسی، تاین و سِوِرن در بخشهای مختلف این کشور جاری هستند. کوهها و دریاچههایی هم در نقطهنقطهی این کشور دیده میشود. با این حال در کل کشور پستی هستند و بالاترین ارتفاع آنها، 978 متر است.
انگلستان به بیشههای سبز و صخرههای سفید خود معروف است. در انگلستان به ندرت دما پایینتر از صفر میآید و همینطور در تابستان کم پیش میآید که از مرز 32 درجه عبور کند. در بخش بزرگی از سال، میتوان انتظار بارندگی داشت. این مسئله در غرب به دلیل همسایگی با اقیانوس اطلس، پررنگتر است.
دولت انگلستان تا حد خوبی از محیط زیست این کشور حفاظت میکند. همینطور ارگانهای غیردولتی بسیاری مشغول کار حمایت از محیط زیست هستند. روباه قرمز، موش قهوهای، کبوتر جنگلی، سنجاب قرمز و خاکستری، خرگوش اروپایی و صحرایی از مهمترین حیوانات انگلستان هستند.
یک سری از بنادر تجاری مهم جهان هم در انگلستان قرار دارند. از آن جمله میتوان به بندر فلیکستو، ساوتهمپتون، لندن و لیورپول اشاره کرد.
سیستم سیاسی
انگلستان در سیستم سیاسی، بخشی از امپراطوری بریتانیا به حساب میآید. یک سیستم پادشاهی مشروطه بر این کشور حکم میراند که از 1707 از یک نسل پیش آمده است. هرچند از اواخر قرن هفدهم، پادشاهی کشور مشروطه شده بود. از قرن بیستم، حوزه اختیارات پادشاه/ملکه کمتر و کمتر شد و حالا نخستوزیر و مجلس عوام قدرت اصلی را دارا هستند.
مجلس عوام شامل 532 نماینده میشود که به هرکدام عضو پارلمان (MP) گفته میشود. دو حزب محافظهکار (Tory) و کارگر (Labour) دهههاست که قدرتهای اصلی این کشور هستند. حزبی که نمایندگان بیشتری از انتخابات به مجلس بفرستد، قادر به انتخاب نخستوزیر (PM) است. از زمان استعفای تونی بلر در سال 2007، همواره یک محافظهکار نخستوزیر انگلستان بوده است. طی همین دوره بریتانیاییها رای به خروج از اتحادیه اروپا (مشهور به Brexit) دادند و از سمتی اسکاتلندیها در یک انتخابات رای به ماندن در بریتانیا دادند. همینک ریشی سوناک که فرزند مهاجرینی هندی است، نخستوزیر بریتانیا است.
آنها مجلسی به نام مجلس اعیان نیز دارند که حوزه اختیارات و شیوهی کاری آن طی دهههای اخیر محدود و محدودتر شده است. این مجلس صرفا میتواند پیشهاد بررسی یا اصلاح قانونی بدهد و نقش تعیینکنندهای در سیاست این کشور ندارد. تنها فرزندان خانوادههای اشراف به این مجلس راه پیدا میکنند. حزب کارگر برنامه دارد این مجلس را برای همیشه منحل کند.
بریتانیا یک سیستم حقوق عرفی دارد که طی قرنها تکمیل شده است. مجلس عوام و دادگاه عالی این کشور قادر به تغییر در قوانین یا تفسیر آنها هستند.
تاریخ انگلیس
اقلیم انگلستان تاریخ پر فراز و نشیب و تاثیرگذاری در تاریخ جهان دارد که در چند بخش به تشریح آن خواهیم پرداخت.
دوران باستان
اولین حضور انسان در انگلستان که از فسیلها یافت شده، مربوط به 780 هزار سال پیش و انسان پیشگام است. قدیمیترین تکه استخوان پیدا شده هم مربوط به 500 هزار سال پیش است. در دوران پارینهسنگی زبرین انسانها در انگلستان سکونت یافتند که مربوط به حدود شش هزار سال پیش است. پس از عصر یخبندان، در حالی که پستاندارهای بزرگ کمی در اروپا باقی مانده بودند، به کمک یخ زدن برخی از دریاها، آنها توانستند مسیر غرب را در پیش بگیرند و به انگلستان برسند. حدس بر این است آنها از اسپانیا و پرتغال این مسیر را در پیش گرفتند. آن دوران انگلستان به اوراسیا و ایرلند چسبیده بود اما وقتی سطح آب بالا آمد، این بین فاصله افتاد.
فرهنگ بیکر (پیاله ناقوسی) حدود 4500 سال پیش به انگلستان رسید. این دوره با ظروف سفالی شناخته میشود. همینطور دوره استونهنج در جنوب انگلستان ساخته شد. این اثر شامل حلقهای از سنگافراشتها است که کاربرد آئینی داشته است. این دوره، به دوران برنز انجامید، بخصوص از آن روز که قلع و مس در انگلستان به وفور پیدا میشد. وقتی آنها به آهن رسیدند، کشاورزی پیشرفت کرد و سلاحسازی نیز رونق گرفت.
طی عصر آهن، سلتها از مناطق مرکزی اروپا به این سمت آمدند. جامعه هنوز قبیلهای بود و حدود بیست قبیلهی بزرگ در جزیره زندگی میکردند. چیز زیادی از اقوام پیشین نمیدانیم چون بریتونها، اهل ادبیات و تاریخنگاری نبودند. وقتی رومیان قدرت مرکزی اروپا بودند، مردم انگلستان با آنها تجارت داشتند. با این حال ژولیسون سزار دو مرتبه در سال 55 قبل از میلاد تلاش کرد انگلستان را فتح کند. تا حدی هم موفق شد.
رومیان
بیشتر بریتانیا در دهههای انتهایی پیش از میلاد اشغال رومیان شد و بریتانیا به عنوان استانی جدید در قلمروی آنها مطرح شد. مردم بومی بارها علیه رومیان طی صد سال نخست قیام کردند. طبق یک آمار، بین 43 پیش از میلاد تا 84 میلادی، حداقل 100 هزار و حداکثر دو میلیون بومی انگلستان توسط رومیان کشته شدند.
هرچه گذشت، فرهنگ یونانی-رومی بیشتر روی مردم انگلستان سایه افکند. از معماری، قناتها و فاضلابسازی این دوره کاملاً این مسئله گویا است. در مورد اینکه مسیحیت چه زمان به انگلیس رسید بحث وجود دارد اما نهایتا در اواخر قرن چهارم میلادی است. وقتی قرن پنجم از راه رسید، امپراطوری روم در سراشیبی سقوط بود. بریتانیا رها شده بود و با خروج نیروهای رومی، جنگ داخلی آغاز شد. وقتی رومیان جزیره را رها کردند، جنگجویان پگان از سرزمینهای شمالی به آن چشم دوختند. بخصوص ساکسونها، آنگلها و جوتها که سابقه حمله به سواحل رومی را از پیش داشتند. آنها در قرون پنجم و ششم در بخشهای مختلف بریتانیا بخصوص در جناح شرقی ساکن شدند.
پاتریک قدیس در همین دوره در ایرلند به شهرت رسید. او یک روحانی ایرلندی بود که موجبات مسیحی شدن بخش زیادی از بریتانیا را فراهم کرد و نماد او روی پرچم انگلیس همچنان دیده میشود.
قرون وسطی
پیشروی آنگلها و ساکسونها، در جنگی که حوالی سال 500 میلادی با بریتانیاییها داشتند و با شکست همراه شد، متوقف شد. نوشتههای کمی از این دوره باقی مانده و به عنوان دورهی تاریک از آن یاد میشود. این دو دسته در هر صورت در بخشهای مختلف کشور سکونت یافتند. پگانیسم آنگلوساکسونها با مسیحیت جایگزین شد و این به دنبال حضور مبلغان مذهبی از اروپا بود.
وقتی به قرن هفتم رسیدیم، حکومتهای مختلفی در سراسر بریتانیا، مستقل از هم حکمرانی میکردند. این حکومتها با هم درگیر بودند و هر مرتبه یکی قدرتمندتر از دیگران به نظر میرسید. همین عدم اتحاد سبب شد که وایکینگها (Danes که یکی از قبایل ژرمن شمالی بودند) حمله کنند و بخشهایی از شمال و شرق انگلستان را اشغال کرده و چند حکومت محلی را سرنگون کنند. آلفرد بزرگ یکی از شاهان محلی که پادشاه حکومت وسکس (از آنگلوساکسونها) بود، تنها شاه باقیمانده بود. او مقاومت کرد، مستقل ماند و بخشهایی را از وایکینگها در سال 880 میلادی پس گرفت.
چند دهه بعد از مرگ آلفرد، نوهی او «اتلستن» در سال 927 با گسترش سرزمینهای وسکس، به عنوان اولین پادشاه انگلستان متحد شناخته شد. با این حال حملات وایکینگها پایان نیافت. اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم، چند مرتبه بریتانیا مورد حمله قرار گرفت و به طور کامل سقوط کرد. به این شکل، برای مدتی کوتاه امپراطوری دریای شمال (شامل بریتانیا، دانمارک و نروژ) حیات یافت. در ادامه نورمنها سال 1066 انگلستان را فتح کردند. تمام بزرگان انگلستان طی این دوره غارت شدند و اشرافی جدید که فرانسوی حرف میزدند به وجود آمد. شیوهی صحبت این گروه، روی زبان انگلیسی کنونی تاثیر بسیار گذاشته است.
دودمان پلانتاژنه انگلستان را به عنوان بخشی از حکومت امپراتوری آنژوین در آورد. این سیستم، سه قرن حکمرانی کرد. ریچارد شیردل و یک سری شاهان کاتولیک در این دوره بریتانیا را تا ولز، اسکاتلند و ایرلند نیز گسترش دادند. دانشگاههای آکسفورد و کمبریج همین دوره ساخته شدند.
رنسانس
از قرن چهاردم، خاندان پلانتاژنه و خاندان والوآ که بر فرانسه حکمرانی میکردند، هر دو ادعای حکومت بر کاپت در فرانسه را داشتند. این دو قدرت که خود را جا انداخته بودند، درگی جنگ شدند. جنگی که موسوم به جنگ صد ساله شد در کنار طاعونی که از 1348 آغاز شد، نیمی از جمعیت انگلستان را کشت. همینطور جنگ داخلی در نیمه دوم قرن پانزدهم بین دو گروه مختلف از خاندان سلطنتی آغاز شد که به جنگ رزها مشهور شد. این همان جنگی است که جورج آر. آر. مارتین برای نوشتن بازی تاج و تخت از آن الهام گرفت.
در نتیجهی جنگ رزها، خاندان ولزی تودور بر انگلستان مسلط شدند. هنری هفتم پادشاه شد و وقتی پادشاهی به پسرش هنری هشتم رسید، دورهای پارحاشیه در تاریخ انگلستان آغاز شد. او در دوره حکمرانی خود با پاپ که به او اجازهی طلاق نمیداد به مشکل خورد و دین مردم بریتانیا را تغییر داد. هنری هشتم کلیسای انگلستان را دایر کرد و خود را رهبر آن معرفی کرد. او شش مرتبه ازدواج کرد.
طی دورهی تودورها، رنسانس با مباحث هنری، آموزشی و علمی کلاسیک از طریق ایتالیاییهای دربار به انگلستان رسید. همینطور انگلیسیها در فن کشتیرانی قدرت پیدا کردند و اینطور شروع به کاوش کردند. یکی از دختران هنری هشتم که به عنوان الیزابت اول تاجگذاری کرد، دورهای مهم در تاریخ انگلیسیها رقم خورد. این دوره به دوران طلایی بریتانیا شهرت دارد. رنسانس در انگلستان به اوج رسید و این در زمینههای هنر، شعر، موسیقی و ادبیات مشهود بود. همینطور این دوره اوج تئاتر و نمایشنامهنویسی بود.
آخرین درگیریهای داخلی
در رقابت با اسپانیا، انگلیسیها شروع به استعمار قارهی آمریکا کردند. کمپانی هند غربی تاسیس شد که با کمپانیهای مشابهی در هلند و فرانسه بر سر مناطق شرق رقابت میکرد. طی دورهی الیزابت، انگلستان و اسپانیا وارد جنگ شدند. اسپانیاییها قصد حمله به انگلستان و تاسیس یک پادشاهی کاتولیک را در آن داشتند. اولین حمله سال 1588 تدارک دیده شد که به نتیجه نرسید. دو حمله دیگر در سالهای آخر قرن شانزده انجام شد. ابتدای قرن هفدهم، جیمز ششم در اسکاتلند روری کار آمد که رابطهی خوبی با انگلیسیها داشت و این دو کشور پیمان اتحاد امضا کردند. جیمز ششم، با لقب جیمز اول بریتانیا سلطنت کرد. دوباره جنگ داخلی در گرفت و پارلمانگرایان توانستند با برتری، چالز اول که پادشاه بود را اعدام کنند و اینجا اتحادیه کشورهای مشترکالمنافع به وجود آمد.
دورهی کوتاهی پارلمان حافظ کشور بود و بعد با انقلاب 1688 که بدون خونریزی تمام شد، تصمیم بر این شد که شاه و پارلمان با هم حکومت کنند. اعلامیه حقوق شهروندی امضا شد. به موجب آن، قدرت شاه بسیار کم شد و حتی به شاه اجازهی ورود به مجلس عوام داده نشد. حتی پارلمانها از پرنس ویلیام هلندی دعوت کردند که به انگلستان بیاید و توانست جیمز، وارث تاج و تخت انگلیسیها را شکست دهد و با اسم ویلیام سوم تاجگذاری کند.
قرن هفدهم با حادثهی «آتشسوزی بزرگ لندن» به عنوان یکی از بزرگترین آتشسوزیهای شهری تاریخ نیز به یاد آورده میشود. با این حال، رشد داد و ستد و اقتصادی بریتانیا متوقف نشد. آنها بزرگترین کاروان تجارت دریایی اروپا را داشتند. دوباره سال 1707 انگلستان و اسکاتلند اتحاد تشکیل دادند، اتحادی که سه قرن دوام آورده است.
اوج و افول
شرایط جدید و اتحاد، سبب رشد علوم و مهندسی بریتانیا شد. تجارت جهانی بریتانیا با کمک نیروی دریایی سلطنتی که در تلاش برای بزرگ کردن امپراطوری بود، بیشتر نام آنها را بر زبان انداخت. این لحظهای است که انقلاب صنعتی رخ داد. رفتهرفته کشاورزی، اقتصاد، شرایط فرهنگی، کارخانجات، مهندسی، معادن، جادهها، شبکه آب و … همه در مدرن شدند. اولین لوکووتیو بخار سال 1825 در بریتانیا به راه افتاد و به زودی، مردم میتوانستند سوار قطار شوند. کارخانههای بزرگ و خانههای چندطبقه به تصویر جدید شهرها تبدیل شدند. هجوم مردم روستایی به شهرها برای کار در کارخانجات جدید شروع شد. بیرمنگام و منچستر، به نوعی به اولین شهرهای کار صنعتی جهان تبدیل شدند. منچستر را اولین شهر صنعتی جهان معرفی میکنند.
با این حال، ابتدای قرن نوزدهم ناپلئون در فرانسه به قدرت رسید و جنگهای ناپلئونی علیه همهی اروپا و بخصوص بریتانیا آغاز شد. او شکست خورد و این سبب شهرت بیشتر نیروی دریایی بریتانیا در جهان شد. این جنگ اتحاد مردم بریتانیا را افزایش داد. دورهی ملکه ویکتوریا (به عنوان دوران ویکتوریایی شناخته میشود) آغاز شد که عصر طلایی دیگری در تاریخ این اقلیم است. بریتانیا مهمترین کشور جهان بود و با همهی جهان تجارت داشت و حتی گاهی این کار را به زور نیروی دریایی خود انجام میداد. لندن مهمترین شهر جهان شد و ارتش بریتانیا از هر فرصتی برای بزرگ کردن امپراطوری استفاده میکرد. کار به جایی رسید که آفتاب بر امپراطوری بریتانیا غروب نمیکرد.
این بیرقیبی، منجر به جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول) شد. طرفهای درگیر میلیونها کشته دادند و اگرچه در پایان صلحنامه امضا شد، دو دهه بعد دوباره تنش بالا گرفت و به سرکردگی آدولف هیتلر از آلمان، جنگ دو جهانی آغاز شد. جنگ باز هم با پیروزی بریتانیا و متحدانش تمام شد. با این حال، دو جنگ طوری اروپا را تحلیل برد دیگه دیگر بریتانیا مهمترین کشور جهان نبود. حالا ایالات متحده آمریکا که خود را از آسیب جنگ دور نگه داشته بود و بمب اتم هم داشت، به مهمترین قدرت تبدیل شده بود.
دوران کنونی
به مرور در قرن بیستم، بریتانیا مجبور به رها کردن یک به یک مستعمرات خود شد. با این حال آنها خالی از بزرگی نماندند و فوتبال که اختراع خودشان بود را جهانی کردند. فوتبال مهمترین ورزش جهان است و لیگ برتر انگلیس، محبوبترین و پولسازترین لیگ ورزشی جهان به شمار میرود. انگلستان همچنان کشوری صنعتی و مهم است، به اتحادیه اروپا اضافه شد و بعد از آن بیرون آمد و در دورهای که نیروی دریای دیگر کاربرد چندانی ندارد، نمیتوان آن را جز سه قدرت نظامی برتر جهان به حساب آورد. حتی دولتهای ضعیف کاری کردهاند که بریتانیا دیگر مهمترین کشور اروپایی به شمار نمیرود. با این حال، این شاید آنقدرها هم چیز بدی نباشد. مهاجرت به انگلستان، حالا بیشتر از هر دورهی تاریخی معمول است.
مردم شناسی
مردم انگلستان یک قومیت نسبتاً بزرگ هستند که به زبان انگلیسی حرف میزنند. این زبان، یک زبان ژرمنی غربی به شمار میرود. این مردم تاریخ و فرهنگ قرنها را به ارث بردهاند. مردم آنها عموماً خود را آنگلوساکسون مینامند که یک قوم مهاجر بود که از دو گروه آنگلها و ساکسونها تشکیل میشد. این مردم که جز خاندانهای ژرمن به حساب میآمدند (با آلمان کنونی اشتباه گرفته نشود، هرچند سرمنشا هر دو یکسان است) که حدود قرن پنجم به این جزیره مهاجرت کردند و خود را بر ساکنان قدیمی آن (سلتها) تحمیل کردند. این قومیتها در ابتدا در جنوب جزیره اقامت داشتند و هرچه زمان گذشت، به سوی شمال رفتند و پراکنده شدند. هیمینک اقلیت سلت بیشتر در ایرلند، اسکاتلند و ولز زندگی میکنند.
وقتی رومیها، انگلستان را به حوزهی تملک خود افزودند، فرهنگ یونانی-رومی را هم با خود آوردند. همینطور در قرون بعدی، وایکینگها و فرانسویها تاثیری بزرگ روی زبان و مردم انگلستان گذاشتند. با این حال وقتی دنیای جدید، یعنی قارهی آمریکا کشف شد، بریتانیاییهای زیادی راه غرب را در پیش گرفتند. آنها به اندازهای در آمریکا زیاد بودند که سرانجام زبان انگلیسی به عنوان زبان رسمی آمریکا انتخاب شد. همین حالا 25 میلیون آمریکایی، خود را سفید انگلیسی معرفی میکنند. همینطور میلیونها نفر از آنها به استرالیا، کانادا، آفریقای جنوبی و نیوزیلند مهاجرت کردند.
حالا، حدود هشتاد درصد جمعیت انگلستان را همین مردم بریتیش سفیدپوست تشکیل میدهند. اقلیتهای آسیایی، آفریقایی-آمریکایی و دورگه نیز حالا سهم نسبتا زیادی در این کشور دارند. برخی از این افراد از نسل بردههای آزاد شده و بخش بزرگتر، از مهاجران دهههای اخیر هستند. همینطور در انتهای سال 2022 اعلام شد که برای اولین بار طی حداقل هزار سال اخیر، دیگر مسیحیت دین بیشترِ مردم نیست. اگرچه هنوز بالاترین اعتقاد مذهبی همین است، کمتر از پنجاه درصد مردم چنین میاندیشند.
فرهنگ
انگلستان محل تولد انقلاب صنعتی بود و این به دنبال اصلاحات، کاوشها و پیشرفتهای تکنولوژی ممکن شده بود. همینطور این کشور، پیشینهای غنی در زمینههای سینما، ادبیات، فُکاهی، موسیقی، تکنولوژی، مهندسی، دموکراسی، کشتیسازی، صنایع هوایی، فلسفه، ریاضی و ورزش دارد. لهجهی بریتانیایی جز جذابترین لهجهها به لحاظ شنیداری دستهبندی میشود و اشراف آنها، شیوهی خاص خود را برای زندگی با آداب بسیار پیچیده داشتند. از استونهنج، اولین نقاشیهای غار در سراسر اروپا تا توماس هابز فیلسوف، کتاب منشا انواع از داروین، فوتبال و جان لنون میتواند فرهنگ مردم این کشور را به چشم دید.
از مهمترین شخصیتهای انگلیسی تاریخ میتوان به این افراد اشاره کرد:
- آیزاک نیوتون: ریاضیدان، فیزیکدان، اخترشناس
- چارلز داروین: زیستشناس و زمینشناس
- وینستون چرچیل: نخستوزیر بریتانیا بخصوص که نقشی موثر در دیپلماسی منجر به شکست آلمان نازی داشت
- ویلیام شکسپیر: نمایشنامه نویس
- جی آر آر تالکین: نویسنده ارباب حلقهها
- آیزامبارد کینگدام برونل: مهندس مکانیک
- آلن تورینگ: پدر علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی
- جان لنون: موسیقیدان و کنشگر صلح
- کریستوفر رن: معمار
- چارلز دیکنز: نویسنده
- ادل: خواننده
- بابی مور: کاپیتان تیم فوتبال انگلیس در جام جهانی 1966
- جورج اورول: نویسنده
- فلورانس نایتینگل: اصلاحگر اجتماعی
- الیزابت اول: ملکه انگلستان
- فردی مرکوری: خواننده
- ریچارد یکم: پادشاه قرن دوازده
- پرنسس دایانا: همسر ولیعهد، چارلز
- جیمز کوک: کاوشگر و دریانورد
- رابرت بیدن-پاول: ژنرال ارتش
- آلدوس هاکسلی: نویسنده
- مارگارت تاچر: نخستوزیر
- ویلیام هوگارت: نقاش
- ویرجینیا وولف: نویسنده
- جین آستین: نویسنده
- الکساندر گراهام بل: مخترغ تلفن
- تیم برنرز-لی: مخترع اینترنت
- جان مینارد کینز: اقتصاددان
- ویلیام بلیک: شاعر
- امیلی برونته: نویسنده
- چارلی چاپلین: بازیگر
- استفن هاوکینگ: فیزیکدان
- روان اتکینسون: کمدین
- آنتونی هاپکینز: بازیگر
- ویلیام وردزورث: شاعر
- ادوارد جنر: مخترع واکسن آبله
- جان لاک: فیلسوف
- املین پنکهرست: فعال حقوق زنان
- ایان مککلن: بازیگر
- جی کی رولینگ: نویسنده
آثار باستانی مهم
از مهمترین آثار فرهنگی، باستانی، توریستی انگلستان میتوان به این موارد اشاره کرد:
- برج لندن: سال 1078 میلادی در لندن ساخته شد. برج در گذشته کاخ سلطنتی و زندان بدنامی بود. آن دوران بیشتر به اعدام و شکنجه شناخته میشد. با این حال، حالا یک میراث جهانی است. چندین نمایشگاه برای بازدید عموم در آن وجود دارد.
- استونهنج: بنایی ماقبل تاریخی که در شمال سالیزبری واقع شده است. این سنگها که به صورت یک دایره کنار هم عمود قرار گرفتهاند، چیزی مرموز مربوط به گذشتهها هستند.
- حمامهای بث: در شهر بث در جنوب غربی انگلیس قرار دارند. حمامهایی که سال 70 میلادی توسط رومیان ساخته شدند. میتواند در آنها حمام کنید. همینطور موزهای از بقایای دورهی رومیان در این ساخته موجود است.
- در قرن هفتم، مینستر مرکز مسیحیت در شمال انگلیس بود و امروزه کلیسایی پر رونق و از شاخصترین جاهای دیدنی انگلیس است. کلیسای یورک، در جایگاه دوم کلیساها و مراکز مذهبی انگلیس قرار دارد. این کلیسا دارای دو برج به ارتفاع ۵۳ متر و یک برج به ارتفاع ۷۰ متر است. با بالا رفتن از ۲۷۵ پله برج مرکزی میتوانید تمام مناظر یورک را ببینید.
- یورک مینستر: کلیسایی قدیمی مربوط به قرن پانزده در شهرر یورک است که به عنوان بزرگرترین کلیسای شمال اروپا شناخته میشود.
- برج ساعت لندن: به بیگبن مشهور است. 96 متر طول و 11 طبقه دارد. همینطور سال 1856 ساخته شده است. اسم کنونی آن برج الیزابت است.
- قلعه وارویک: قلعهای مربوط به قرن یازده است که در منطقهی وارویکشایر ساخته شده است. ابتدا چوبی بود و بعد در بازسازی، با سنگ ساخته شد. طی جنگ صد ساله، این قلعه بسیار مهم انگاشته میشد.
- کاخ باکینگهام: خاندان سلطنتی در آن زندگی میکنند، هرچند بازدیدکنندگان هم گاهی قادر به تماشای آن هستند.
- موزه بریتانیا: بسیاری از یافتههای مهم تاریخی در مورد فرهنگهای باستانی در این موزه نگهداری میشود و انگار ویترینی از زندگی موفق سارقان باشد.
- موزه بینالمللی بردهداری: در لیوررپول قرار دارد و در آن آثاری تلخ از بردهداری جمع شده است.
- همینطور میتواند به چند پارک ملی، چند استادیوم ورزشی از جمله ومبلی، آنفلید و اولدترافورد و چیزهایی از این دست اشاره کرد.
سوالات متداول در خصوص انگلیس
فاصلهی پایتخت دو کشور یعنی تهران و لندن 5489 کیلومتر است. اگر بخواهید این مسیر را با خودرو طی کنید، حدود 50 ساعت رانندگی بیتوقف است. البته سی کیلومتر آخر، بین فرانسه تا انگلستان، مسیر آبی است.
بله. حدود سی هزار متولدِ ایران (باید بیش از همین مقدار، کودکان متولدشده از این والدین در انگلیس را هم اضافه کرد) در انگلیس زندگی میکنند. با داشتن یک سری از بهترین دانشگاههای جهان، انگلیس میتواند مقصد بسیار ارزشمندی برای مهاجرت باشد.
انگلستان خیر ولی بریتانیا دارد. در واقع بریتانیا اولین کشوری بود که در ایران سفارتخانه دایر کرد. سال 1200 خورشیدی این سفارتخانه دایر شد که همینک پلاک 198 خیابان فردوسی است. این ساختمان نقشی موثر در حمایت از انقلاب مشروطه داشت اما با دست داشتن در کودتای 28 مرداد، خود را بسیار بدنام کرد.
بریتانیا به اتحادی گفته میشود که ابتدای قرن هجدهم بین انگلیس، ولز، اسکاتلند و ایرلند بسته شد. البته ایرلند بعدها دو پاره شد و ایرلند شمالی همینک جزئی از بریتانیا و جمهوری ایرلند (یا ایرلندجنوبی) حکومتی مستقل است.
بریتانیا، برخلاف کشورهای دیگر سند مشخصی به عنوان قانون اساسی ندارد و قوانین آن، یک مجموعه اصول است که بدنه سیاسی کشور را تشکیل میدهند. به قانون این کشور، قانون نانوشته میگویند.
انگلیسیها از وقتی در دورهی قاجار راه خود را در دربار باز کردند، بدنام شدند. آنها در جدا شدن افغانستان و بحرین از ایران نقش کلیدی ایفا کردند و از آنجا که روباه به موذیگری معروف است، این لقب به این سیاسیون این کشور داده شد.
لاتین و بعد فرانسه تا قرن هجدهم زبان غالب جهان بودند. با این حال به خاطر پیشرفتهای انگلیسیها، هم در زمینههای علمی و هم در زمینه کشورگشایی، این زبان همهگیر شد. همینطور انگلیسی برای آموزش زبان نسبتا راحتی است.
نظرات کاربران