ریچارد باخ نویسندهی آمریکایی کتاب جاناتان مرغ دریایی (جاناتان مرغ نوروزی هم ترجمه شده است) را سال 1970 منتشر کرد. کتاب باخ مورد توجه بسیاری قرار گرفت و در ایران هم ترجمه و محبوب شد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنشها به کتاب و ترجمههای آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید
نام کتاب | جاناتان مرغ دریایی | Jonathan Livingston Seagull |
نویسنده | ریچارد باخ | Richard Bach |
گونه ادبی | داستان، رمان |
انتشارات در ایران | ثالث و نشرهای دیگر |
مترجم | نسیم امیرعظیمی و مترجمان دیگر |
تعداد صفحه | 144 |
سال انتشار | 1970 |
خرید آنلاین | |
دانلود نسخه آنلاین |
بیوگرافی ریچارد باخ
ریچارد دیوید باخ در ژوئن 1936 در ایالت ایلیونز آمریکا متولد شد. پدر او، رولند یکی از مدیران صلیب سرخ در آمریکا بود. ریچارد پس از پایان مدرسه، در لانچ بیچ به دانشگاه رفت. او علاقهی بسیاری به پرواز داشت و به همین دلیل به نیروی هوای آمریکای ملحق شد. پس از مدتی پرواز با جنگندههای مختلف، او کارهای متفاوتی را امتحان کرد. دورهای نویسنده کاتالوگ هواپیماها بود و بعد در مجلهای مربوط به پرواز مطلب مینوشت. باخ همینطور مدتی به یک پایگاه هوایی آمریکا در فرانسه و بعد ایرلند فرستاده شد.
باخ، سال 2012 با هواپیمایی کوچک سقوط کرد و مجروح شد. جراحت از ناحیه سر بود و اگرچه بیم آن میرفت بسیار خطرناک باشد، او زنده ماند و بعد از چهار ماه بستری، مرخص شد. باخ سه بار ازدواج کرده و طلاق گرفته است. او شش فرزند دارد که همگی از همسر اول او بتی جین فرانکس هستند. بتی هم خلبان و نویسنده بود. نام یکی از فرزندان آنها جاناتان است که مهندس نرم افزار و ژورنالیست است. او هم کتابی به اسم بالای ابرها نوشته است و در آن از ملاقات با پدرش گفته است. آخرین ازدواج باخ سال 1999 با زن به اسم ساببرینا بود که این یکی هم سال 2011 به طلاق منجر شد.
بررسی آثار
اولین کتاب باخ سال 1963 با نام غریبه با زمین منتشر شد که به نوعی پرداختن به خاطرات او در پایگاههای هوایی مختلف است. او دو کتاب دیگر در دهه شصت نوشت و سال 1970 مهمترین کتاب خود، جاناتان مرغ دریایی را نوشت که داستان پرندهای است که پرواز را بیشتر از غذا دوست دارد. این کتاب در ابتدا توسط چند نشر رد شده بود و سرانجام انتشارات مک میلان آن را منتشر کرد. این کتاب، به صورت فیلم هم بازسازی شد. او به نوشتن داستان و ناداستان طی دهههای اخیر ادامه داده است.
معرفی کتابها
- Stranger to the Ground 1963
- Jonathan Livingston Seagull 1970
- Illusions: The Adventures of a Reluctant Messiah 1977
- با نام اوهام و پندار ترجمه شده است. داستانی در ورد مسیحی امروزی است که میخواهد دست از کار بکشد. نتیجهگیری باخ این است که مسیح هرکس درون خود اوست و منجیای که منتظرش هستی، خود واقعی ماست. «فهمیدهم این روزها که ایمان و اعتقاد به هر پایه و اساسی، حسابی کارساز است. کافیست که باور کنیم از دل… آرزویی در سر نمیشکفد، جز آنکه توان برآوردنش نیز به تو ارزانی شده باشد. آرزومند را اما، کوششها باید …»
- The Bridge Across Forever: A Love Story 1984
- پلی به سوی جاودانگی تجمه شده است. این رمان با دلتنگی برای کسی شروع میشود که قهرمان داستان هرگز او را ملاقات نکرده است. مرد در جستجوی زنی که روح خود را سراغش فرستاده، جستجو را شروع میکند. با این حال با طوفانی از ثروت و موفقیت، او دست از جستجو برمیدارد.
- One 1988
- یگانه ترجمه شده است. باخ و همسرش در این داستان، تحت یک طلسم به جهانی دیگر پرت میشوند. در این جهان آنها به صورتهای متفاوت تجسم میشوند. به گذشته و حال و آینده میروند.
- Running from Safety 1995
- به عنوان گریز از سرزمین امن ترجمه شده است. باخ در این کتاب از خود میگوید، از کودکیای که به آن بیتوجهی کرده است. او حالا تلاشش دارد با کودک درون خود ارتباط بگیرد.
- Hypnotizing Maria 2009
نقد و بررسی کتاب جاناتان مرغ دریایی
جاناتان مرغ دریایی کتابی بود که ریچارد باخ در سال 1970 منتشر کرد. این کتاب با تصویری روی جلد از سوی راسل مانسون کار شد. مانسون که عکاس بود، تصویر یک مرغ دریایی را سور بر هواپیما گرفت و همین تصویر همواره روی جلد رفته است. پس از اینکه باخ تجربهای نزدیک به مرگ داشت، ورژن کاملتری از کتاب را سال 2014 منتشر کرد که شامل 17 صفحه بیشتر میشود.
کتاب به صورت رمان کوتاه منتشر شد و انتظار نمیرفت جدی گرفته شود. تبلیغات روی انتشار کتاب به بسیار پیش پا افتاده بود و حتی نسخههای چاپ شده هم محدود و تنها سه هزار جلد بودند. در زمان چاپ هیچکدام از نشریههای معتبر کتاب را جدی نگرفتند و نقدی رویش ننوشتند. مک میلان تبلیغی روی کتاب انجام نداد اما باخ شخصاً چند تبلیغ برای کتاب انجام داد. با این حال تا پایان سال 1972 بیش از یک میلیون جلد از کتاب فروش رفته بود. جاناتان مرغ دریایی بارها به لیستهای مربوط به پرفروشترین کتابها راه یافت. کتاب تاکنون بیش از چهل میلیون نسخه فروخته و به بیش از چهل زبان ترجمه شده است.
تا حد زیادی از کتاب در دهه شصت در مجلهای به اسم پرواز منتشر شده بود. وقتی باخ خواست داستان را به صورت کتاب منتشر کند، چند نشر آن را رد کردند. سرانجام وقتی مک میلان حاضر به چاپ کتاب شد، دو هزار دلار به باخ پرداخت کردند. فروشندههای کتاب هم در دستهبندی کتاب به مشکل خورده بودند. برخی آن را در دستهی طبیعت، برخی در دستهی کتب دینی، برخی در بخش عکاسی و دیگران در دستهی کتاب کودک جا میدادند. یک نفر این بین توصیه کرده بود که کتاب را کنار صندوق قرار دهند (چون فروش بالایی داشت). برخی دییگر کتاب را جز اولین کتابهای خودیاری مدرن معرفی میکنند.
داستان کتاب
داستان کتاب، در مورد مرغی دریایی به اسم جاناتان است. جاناتان برای آموختن چیزهایی بیشتر از زندگی در تلاش است و کمال را در پرواز میبیند. او نمیخواهد مانند مرغان دیگر زندگی کند. مرغان از پرواز برای رسیدن به غذا استفاده میکنند و هرگز پرواز را هدف قرار نمیدهندن. او میخواهد سریعتر و بالاتر پرواز کند. همنوعان او، تغییر را دوست ندارند و جاناتان را طرد میکنند.
کتاب به صورت تمثیلوار نوشته شده است. به نوعی، میتوان جاناتان را هرکدام از ما و پرواز را رسیدن به مرزهای جدید توصیف کرد و اینکه آدمهای دیگر، چیزی جز زندگی روتین شبیه به پیشینیان خود را نمیخواهند. جاناتان این بین ناامید نمیشود و دست از تلاش برنمیدارد.
بخشی از متن کتاب
” باید کمکم جهان معنوی را احساس کنی، جاناتان، آن زمان که جهان معنوی را حس میکنی، پرواز کردن در سرعت ۱۰۰۰ مایل بر ساعت یک میلیون در ساعت، یا پرواز در سرعت نور، معنایش را از دست میدهد. چرا که هرشماره یک محدودیت است و کمال هیچ محدودیتی ندارد. پسرم کمال از اینجا شروع شده است”
چرا اینطور است؟ چرا سختترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد سازی که آزاد است و اینکه میتواند با کمی تمرین این موضوع را به خودش نشان بدهد؟ چرا باید اینقدر سخت باشد؟
” این حق یک مرغ دریایی است که پرواز کند، آزادی حق طبیعی هر موجودی است، هر چقدر دیگران در برابر آزادی او ایستاده باشند آزادی او باید جدا از دیگران باشد، تشریفات، خرافه پرستی و یا محدوددیت در هر شکلی و جود داشته است”
” ما آمده ایم تو را بالاتر ببریم، تا تو را به خانه ببریم” “خانه! من خانه ندارم، من گروهی ندارم، من مطرود هستم و حالا داریم بر قلهٔ کوهستان پرواز میکنیم. من فقط میتوانم جسم ضعیفم را کمی از صد فوت بالاتر ببرم” ” اما تو میتوانی جاناتان، برای اینکه تو یاد گرفته ای، اولین کلاس و مرحله تمام شده است، و وقت آن است که مرحلهٔ دیگری را شروع کنی”
” تو برای پرواز نیازی به ایمان نداری، تو باید پرواز را درک کنی و این چیزیست که باید انجام دهی، حالا دوباره تلاش کن” بعد، یک روز که جاناتان کنار ساحل ایستاده بود چشمهایش را بست و تمرکز کرد، در یک لحظه همهٔ حرفهای چیانگ را فهمید، بله، درست است! ” من کامل هستم، مرغ دریایی بدون محدودیت”
” تنها قانون حقیقت است که باعث آزادی میشود” جاناتان گفت: ” هیچ چیز دیگری وجود ندارد” صدای دیگری آمد: ” چطور از ما توقع داری که مثل تو پرواز کنیم؟ تو ویژه، با استعداد و الهی هستی، بالاتر از هر پرنده ای” ” ببینید، فلچر، لاول، چارلز رولاند، همهٔ اینها ویژه و با استعداد و الهی هستند؟ نه از شما بیشتر هستند نه از من، تنها فرق آنها این است که فهمیدن، درک حقیقت و تمرین را شروع کرده اند”
صدای دیگری آمد: ” چطور از ما توقع داری که مثل تو پرواز کنیم؟ تو ویژه، با استعداد و الهی هستی، بالاتر از هر پرنده ای” ” ببینید، فلچر، لاول، چارلز رولاند، همهٔ اینها ویژه و با استعداد و الهی هستند؟ نه از شما بیشتر هستند نه از من، تنها فرق آنها این است که فهمیدن، درک حقیقت و تمرین را شروع کرده اند”
” پرواز به سریع ترین شکلی که فکر میکنی و به هرجا که میخواهی، باید بدانی که حالا به آنجا رسیده ای” برای جاناتان عمل کردن طبق دستورات چیانگ درست مثل این بود که خود را از بند بدن ۴۲ اینچی که محدودش کرده رها سازد و به این باور برسد که زندگی در کمال مثل عدد ننوشته برای هر زمان و مکان است. جاناتان قبل از طلوع تا نیمی از شب در طی روز خود را بهسختی در این حالت نگه میداشت و برای تمام لحظات تلاش میکرد اما حتی قدر یک پر از حالتش حرکت نکرد. ” ایمان را فراموش نکن”
همهٔ شما از به هم پیوستن و اوج گرفتن ذرهای فاصله دارید” و این حرف مثل جرقهای به گروه افتاد. ” این پرندگان مطروده شده هستند، و نمیتوانند بازگردند و این … این برگشت نمیتواند اتفاق بیافتد” فلچر آغاز نبردی را در میان این گروه متشنج پیش بینی کرده بود، برخی از مرغان دریایی جوانتر گفتند: ” خب، خب شاید آنها مطرود باشند اما جایی در زمین بوده که اینطور پرواز کردن را یاد گرفته اند؟” پس از یک ساعت از این حرفها مرغ پیر گفت: ” از آنها چشم پوشی کنید، مرغان دیگری که با مطرودان صحبت کنند مطرود میشوند، مرغانی که بر آنها نگاه کنند قانون را میشکنند”
اقتباس
فیلمی سال 1973 به همین نام ساسخته شده. هال بارتلت این فیلم را ساخت و نامزد اسکار بهترین فیلمبرداری شد با این حال جایزه را نبرد. همینطور فیلم در گیشه چندان موفق نبود. باخ شخصاً فیلمنامه را نوشت اما پیش از اکران، از کمپانی پارامونت شکایت کرد و دلیل آن، مغایرتهای فیلم با داستان بود. بارتلت به مفاد قرارداد با باخ وفادار نبود که در آن قول داده بود تغییری در داستان به وجود نیاورد. رای دادگاه این بود که نام باخ از بخش نویسنده فیلمنامه برداشته شود. با این حال مجموعه موسیقیهای فیلم برنده جایزه گرمی سال 1974 شدند.
جایگاه کتاب
برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک میکند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب جاناتان مرغ دریایی را با پیامبر خلیل جبران، چه کسی پنیر من را جابجا کرد، بیگانه از کامو و شبهای روشن داستایوفسکی مقایسه کردیم. همانطور که میبینید، به جز مورد آخر، بقیه جایگاهی نزدیک به یکدیگر طی این 18 سال داشتهاند.
کتاب را با کیمیاگر، مزرعه حیوانات و شازده کوچولو مقایسه میکنند اما به لحاظ توجه، این سه در جایگاهی بسیار بالاتر قرار دارند و به همین دلیل در لیست آورده نشدند.
همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. سراغ صفحهی ریچارد باخ در گودریدز رفتیم. در این صفحه، جاناتان مرغ دریایی در بالای لیست جا گرفته است. بیش از 230 هزار نفر به این کتاب امتیاز دادهاند. میانگین امتیازات کتاب هم 3.8 از 5 است. پس از آن، کتاب اوهام و یگانه با 61 و 13 هزار امتیاز جا گرفتهاند. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب جاناتان مرغ دریایی از کاربران گودریدز میآوریم.
نظر مثبت
5 از 5 به کتاب نمره داده است:
جاناتان به نوعی تحملِ متفاوت بودن رو یاد میداد. همیشه متفاوت بودن سختیها و البته لذتهای خاص خودش رو برای صاحبش به ارمغان میاره که در این رمان کاملاً مشهود بود. حین داستان “جاناتان” سوالهای ِ به ظاهر ساده ولی اساسی از خودش میپرسید مثلِ این مورد که چرا مثلِ بقیه بودن این همه برایت مشکل است؟ چون من میخواهم بدانم چه کارهایی را میتوانم بکنم و چه کارهایی را نمیتوانم. من فقط میخواهم بدانم.
پاسخِ جاناتان به خودش هرچند ساده بود ولی همه مسیر زندگیش رو شکل دادن، اون با همین جواب که “من فقط میخواهم بدانم” همواره سعی در یادگیری داشت و هیچوقت فکر نکرد که دیگه به کمال و کامل بودن رسیده پس دست از یادگیری بکشه:)
به نوعی مشابه فرارِ مغزها بود. محیطی که جاناتان در آنجا زندگی میکرد، با اینکه جاناتان به بقیه مرغان دریایی کاری نداشت و پی ِ یادگیری خودش بود ولی حتی رئیس مرغان دریایی هم از تاثیر نگرشِ جاناتان در بقیه مرغان دریایی میترسید و جاناتان رو تبعید کردند. این تبعید نه تنها باعث نشد که جاناتان به عقایدش که جلوتر از عقاید مرسوم ِزمانش بود، پشت نکرد بلکه بهتر و بیشتر این عقایدش رو پروراند و در آخر هم به مرغان دریایی که هنوز کورسویی از تغییر در اونها میدید، نحوه تفکر متفاوت و زندگی متفاوت رو یاد داد و در نهایت باز جایی رفت تا تنها باشد و با تنهاییاش که سرشار از حس آرامش درونی برای جاناتان بود، باقی عمرش رو سپری کنه.
وقتی سعی در یاد دادن به مرغان دریایی دیگر بود از جاناتان میپرسیدند: چطور از ما انتظار داری مثل خودت پرواز کنیم؟ تو در میان پرندگان دیگر خاص هستی و آسمانی . جاناتان در جواب میگفت: تنها تفاوت و یگانه تفاوت در این است که ” آنها میفهمند که حقیقتا چه هستند و دارند به آنچه هستند عمل میکنند.”
کامنت فارسی از رها
نظر منفی
سه ستاره از 5 ستاره:
چرا دشوارترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد کنی، آزاد است؟
این کتاب اول از شناخت خویشتن و مطابق آن زندگی کردن و نه بخاطر نان زندگی کردن میگوید
اغلب مرغان رنج آموختن پرواز را در حدی فراتر از یادگیری سادهترین حقایق به خود هموار نمیکنند. میاموزند که چگونه از ساحل به سوی غذا پرواز کنند و چگونه بازگردند. برای بسیاری از مرغان تنها خوردن غذا مهم است و پرواز اهمیتی ندارد
در ادامه ریچارد باخ یه جورایی میخواد بگه که انسان توانایی انجام هرکاری رو داره، اگه بتواند عدم محدودیتش را باور کند.
آنچه که دیدگانت به تو میگویند باور نکن. همهی آنچه که میتوانی ببینی محدود است. با ادراک خود بنگر
گفتههای کتاب بعضی هاشون اساس علمی و بعضی ریشه در ادیان کهن دارند. شناخت خویش و پرورش استعدادها و سعی در بهتر کردن جهان اطراف خویش، ریشه در آموزههای دینی و … دارد. غیب شدن جاناتان برگرفته از نظریه استفاده از بعد زمان است. اگه بتونیم این بعد را درک کنیم میتوانیم در یک ثانیه از غرب به شرق برویم. یعنی همان غیب شدن.
این سوال برام پیش آمد: اگر چیزهای که در مورد بعضی عارفان گفتهاند که در یک لحظه از شرق به غرب میرفتند راست باشد، آیا آنها بُعد زمان را شناختهاند؟ از شجاعت جاناتان خوشم اومد؛ آزمودن چندین باره پرواز سریع و اینکه در برابر بزرگان قرار گرفت چون به عقیده اش ایمان داشت
کامنت فارسی از آگر
بهترین ترجمه جاناتان مرغ دریایی
طی سالهای اخیر، این کتاب هم مانند بیمار خاموش، مردی به نام اوه، در انتظار گودو، نیمه تاریک وجود، پنج قدم فاصله، والدین سمی، سالار مگسها، سیزده دلیل برای اینکه، کتابهای دن براون، دن کیشوت و گتسبی بزرگ درگیر ترجمههای متعدد شده است. موارد زیر، ترجمههای متفاوت کتاب هستند:
- پرندهای به نام آذرباد | شرکت چاپ و نشر بین الملل | سودابه پرتوی
- جاناتان مرغ دریایی | نشر نی | ترجمه کاوه میرعباسی
- جاناتان مرغ دریایی | نشر ثالث | نسیم امیرعظیمی
- جاناتان مرغ دریایی| انتشارات امیر کبیر | هرمز ریاحی
- جاناتان، مرغ نوروزی | صدای معاصر | جمال میرصادقی
- جاناتان مرغ دریایی | نشر نگاه | غلامحسین سالمی
- جاناتان مرغ دریایی | نشر آموت | عباس زارعی
- جاناتان مرغ دریایی | انتشارات کتاب کوله پشتی | حسن نامدار
- جاناتان مرغ دریایی | انتشارات كارگاه فيلم و گرافيگ سپاس | زهره زاهدی
بین ترجمههای مختلف کتاب، ورژن نشر ثالث بهترین نسخهی آن توصیف میشود. نسیم امیرعظیمی این کتاب را برای ثالث ترجمه کرده است.
ماجرای ترجمه اسم کتاب چیست؟
یکی از مسائل مهم در مورد کتاب، اسم آن است. جمال میرصادقی، کتاب را جاناتان مرغ نوروزی ترجمه کرده و توضیح میدهد که عنوان جاناتان مرغ دریایی اشتباه است.
وقتی نخستین بار نسخهای از این کتاب را خواندم، روی من تاثیر عمیقی گذاشت. چند سال پیش که برای دیدن دخترم به امریکا رفته بودم، دو نسخه از کتاب «جاناتان لیوینگستون» نوشته ریچارد دیوید باخ را به زبان انگلیسی خریداری کردم. در مدت دوماهی که در امریکا بودم یک سوم این کتاب را به فارسی برگرداندم و وقتی به ایران بازگشتم، فرصت پیدا نکردم ترجمه را به پایان برسانم و کلا فراموشش کردم. تا اینکه چاپ نوزدهم این کتاب با ترجمه خانم جهانسوز را از بساط کتابفروشیهای جلوی میدان انقلاب خریدم و انگیزهای شد تا به سراغ ترجمه نیمهکارهام بروم و آن را تمام کنم.
تا بهحال 13 ترجمه از مترجمان مختلف از این کتاب منتشر شده است و همه مترجمان نام این کتاب را به اشتباه «جاناتان مرغ دریایی» ترجمه کردهاند، درحالیکه ترجمه صحیح آن «جاناتان مرغ نوروزی» است و اساس آن مرغ نوروزی است که در شیراز و جنوب کشورمان هم وجود دارد. این پرنده، بالهای بزرگی دارد که نمیتواند به راحتی بالا برود و کل داستان هم به این موضوع میپردازد که بالاخره میتواند این بالها را جمع کند و بالا برود.
مصاحبهی میرصادقی با ibna
نظرات کاربران