0

فیلم تصور

imagine

فیلم تصور فیلمی ایرانی است که توسط علی بهراد در سال ۱۳۹۹ ساخته شد و در خرداد ۱۴۰۲ در سینماهای سرتاسر کشور به اکران درآمد.

به گزارش خوبو، تصور یکی از هفت فیلم منتخب برای رقابت در هفته منتقدان بین‌الملل جشنوارهٔ فیلم کن ۲۰۲۲ بود. همچنین در جشنواره فیلم کابورگ، جشنواره بین‌المللی فیلم ادینبورگ، جشنواره فیلم بخارست و هفته سینمای جهان جاکارتا نیز به نمایش درآمده‌ است. این فیلم از سایت معتبر IMDB، موفق به کسب نمره متوسط 6.1 شده است. 280 نفر به این فیلم نمره داده‎اند.

در این فیلم بازیگرانی همچون لیلا حاتمی، مهرداد صدیقیان، سما سوار و هادی احمدی ایفای نقش کرده‌اند.

دانلود فیلم تصور

فیلم تصور

عوامل و بازیگران فیلم تصور

تصور فیلمی است که در ژانر درام و عاشقانه توسط علی بهراد ساخته شده است.

لیلا حاتمی، از بازیگران مشهور این فیلم است. او در سال ۱۳۹۱ از سوی دولت فرانسه نشان لژیون دونور را دریافت کرد. او برای بازی در نقش زنی نازا در درام لیلا (۱۳۷۵) مورد تحسین قرار گرفت و دیپلم افتخار جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. مدتی بعد برای بازی در شیدا (۱۳۷۷) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر شد. همچنین برای بازی در نقش زنی روسپی در آب و آتش (۱۳۷۹) جایزه بهترین بازیگر زن را از سوی جشن سینمای ایران دریافت کرد. او برای سالاد فصل (۱۳۸۳) بار دیگر نامزد دریافت جایزه جشنواره فجر شد و برای بی‌پولی (۱۳۸۷) توانست این جایزه را به خود اختصاص دهد. حاتمی برای بازی در درام جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹) جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و در ادامه برای نقش‌آفرینی‌هایش در چیزهایی هست که نمی‌دانی (۱۳۸۹)، نارنجی‌پوش (۱۳۹۰)، دوران عاشقی (۱۳۹۳) و رگ خواب (۱۳۹۵) مورد تحسین قرار گرفت. او در رگ خواب برای بازی در نقش یک زن آسیب‌پذیر بار دیگر جایزه بهترین بازیگر زن را از جشنواره فجر و جشن سینمای ایران دریافت کرد.

مهرداد صدیقیان بازیگر سینما و تلویزیون ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ در تهران متولد شد. او در ۱۳۸۴ و در سن ۱۷ سالگی در پی فراخوان بازیگری برای بازی در نقش اصلی فیلم عصر جمعه به کارگردانی مونا زندی انتخاب و جلوی دوربین رفت. سال ۱۳۸۵ با فیلم اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد در کنار خسرو شکیبایی بازی کرد. او برای بازی در این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر آسیا در جشنواره آسیا پاسیفیک شد و از جشن خانه سینما جایزه بهترین بازیگر مرد را به‌دست آورد. سال ۱۳۹۰ وقتی ۲۳ ساله بود با سریال سقوط یک فرشته جلوی دوربین رفت که دیده شد اما شهرت اصلی او با سریال مدینه سال ۱۳۹۳ آغاز شد. صدیقیان در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر توانست با چهار فیلم لقب پرکارترین بازیگر را از آن خود کند. لامینور، طلا، ماجرای نیمروز و ایده اصلی از دیگر فیلم‌های مطرح مهرداد صدیقیان هستند.

کارگردان علی بهراد
تهیه‌کنندهجواد نوروزبیگی
نویسندهعلی بهراد
بازیگران لیلا حاتمی
مهرداد صدیقیان
سما سوار
هادی احمدی
محمد خاکساری
موسیقیعلیرضا افکاری
فیلم‌بردارعلیرضا برازنده
تدوینعماد خدابخش
تاریخ ساخت1399
مدت زمان فیلم77 دقیقه
نمره IMDB6.1
فروش گیشه۱٬۷۰۴٬۸۷۶٬۰۰۰ تومان
فیلم تصور

خلاصه داستان

تصور داستان پسر جوانی است که رانندۀ آژانس اینترنتی بوده و به یک دختر شیرینی‌فروش علاقه‌مند است. او با داستان زندگی مسافرانی که سوار می‌کند، همراه می‌شود و همۀ آن‌ها را شبیه به دختر موردعلاقه‌اش می‌بیند. هر مسافر داستان زندگی خودش را دارد. یکی از آن‌ها می‌خواهد خاکستر پیکر برادرش را به‌باد دهد و دیگری دربارۀ هدیه‌های ولنتاین و ارتباطاتش برای رانندۀ جوان می‌گوید. همسر یکی از آن‌ها به او خیانت کرده و یکی دیگر می‌خواهد بفهمد باردار است یا نه. دیگری می‌خواهد برای مسابقات جهانی برود و دیگری در شب عروسی‌اش توسط داماد رها شده و…

نقد و بررسی فیلم تصور

تصور هم‌راستا و در ادامه‌ی عاشقانه‌های مینیمالیستی و جمع‌وجوری است که پیش‌تر در اواخر دهه‌ی هشتاد و اواسط دهه‌ی نود ساخته شده بود. نزدیک‌ترین فیلم به این ساخته‌ی علی بهراد چیزهایی هست که نمی‌دانی (1389) است. فیلمی که فردین صاحب‌الزمانی آن را ساخته بود. در آن‌جا نیز با عاشقِ دل‌سوخته‌ای سروکار داشتیم که قیدِ همه‌چیز را زده بود و در آژانس کار می‌کرد. ضمن این‌که حضور لیلا حاتمی نیز یکی دیگر از اشتراکات دو فیلم است. در دنیای تو ساعت چند است؟ (صفی یزدانیان، 1393) را هم باید در جمع همین فیلم‌ها به‌حساب آورد. فیلمی که در آن هم علی مصفا و لیلا حاتمی بازی کردند و داستان عاشقی یکّه و یگانه را تعریف می‌کرد که او نیز به‌گونه‌ای دیگر قیدِ دنیا و مافیها را زده بود و در عاشقی، دیوانگی می‌کرد.

اما تصور و فیلمِ صاحب‌الزمانی شباهت دیگری نیز دارند. در آن فیلم، کاراکتر عاشق‌پیشه‌ی فیلم جمله‌ای درباره‌ی خودش می‌گوید: «من همین‌جوری‌ام دیگه. وقت‌هایی که باید یه کاری بکنم، یه‌دفعه هیچ‌کاری نمی‌کنم.» این را درباره‌ی ماجرای عاشقی‌اش می‌گوید و این‌که هیچ‌وقت حرف دل‌ش را به آن دختر نزده است. در تصور نیز با چنین کاراکتری سروکار داریم. کاراکتری که در ظاهر، و در مواجهه با مسافران‌ش، خوش‌سروزبان است؛ ولی نمی‌تواند حرف دل‌ش را به دختر شیرینی‌فروش بزند. او هم کسی است که وقتی باید کاری بکند، یک‌دفعه هیچ کاری نمی‌کند. این شباهت در میزانسنی که راننده در بامِ تهران کنار آتیش نشسته است و به شهر نگاه می‌کند، جنبه‌ای بصری نیز می‌یابد و دوباره یادآوری می‌شود.

تصور در ساختار خودش دارای یک روایت شبه‌اپیزودیک است. ما در یک سکانس، شاهد مکالمه‌ی راننده‌ی جوان با یکی از مسافرانِ اوییم و در سکانسِ کوتاه بعدی، خیال یا تصوّری از ذهن او را به تماشا می‌نشینیم. ضمن این‌که شبیهِ هم بودنِ مسافرها نیز خیالی برساخته‌ی ذهن راننده است که تصویر دختر دل‌خواه‌ش را بر روی چهره‌ی همه‌ی مسافران‌ش می‌اندازد. به این طریق و از اثنای دیالوگ‌هایی که راننده با مسافران‌ش ردوبدل می‌کند، فیلم سعی می‌کند به‌گونه‌ای غیرمستقیم دنیای عاشقانه‌ی کاراکتر راننده را در ذهن مخاطب بپرورد.

البته فیلم کم‌کم از این ساختار به‌گونه‌ای فاصله می‌گیرد؛ به این شکل که رفته‌رفته خیال‌ها و تصوّرها را به واقعیت نزدیک می‌کند. تا جایی که قبل از اپیزود انتهایی، راننده را می‌بینیم که واقعن به شیرینی‌فروشی رفته تا با دختر دل‌خواه‌ش صحبت کند. ولی متوجه می‌شود که او دارد با کس دیگری قرار می‌گذارد و همین هم باعث می‌شود تا او از فکروخیال‌ها و تصورات پیشین‌ش بیرون بیاید.

اما در دلِ این ساختار شبه‌اپیزودیک، به‌نظر می‌رسد که فیلم سعی دارد تصویری کلی از زن‌ها یا دخترهای امروزی ارائه بدهد. در همه‌ی ایپزودها، غیر از اولی، ما با کاراکتری مواجه‌ایم که یا رابطه‌ی پیچیده‌ای را از سر می‌گذراند و یا درگیرِ بحرانی در رابطه است. یکی با چند نفر قرار می‌گذارد ــ درحالی‌که می‌داند هیچ‌کدام به‌درد نمی‌خورند؛ یکی ناخواسته باردار شده است و می‌داند که پدرشوهرش تحویل‌ش نمی‌گیرد؛ یکی در روز عروسی‌اش قال گذاشته می‌شود؛ یکی مجبور شده تا هم‌سر دومِ کسی دیگر بشود؛ یکی هم که به‌نظر از همه مترقی‌تر است و دارد برای مسابقات به کشوری دیگر می‌‌رود، درنهایت سودای این را دارد که بتواند مخِ فلان خواننده را بزند.

فیلم تصور

فیلم احتمالن این‌گونه سعی می‌کند تا تصویری از احتمالات روابط در ذهن مخاطب ایجاد کند. احتمالاتی که پیش پای راننده است و شاید همین‌ها او را در ارائه‌ی درخواست‌ش دودل می‌کند. و نیز تصویری ترسیم می‌کند از سرنوشت دختران امروزی. اما سؤال اصلی این‌جاست که تصویری که فیلم از دخترها به این واسطه ارائه می‌کند تصویری واپس‌گرایانه و عقب‌مانده نیست؟ یا آیا فیلم فقط یک‌جانبه به ماجرا نگاه نمی‌کند و تعمدن تصاویر و احتمالات دیگر را حذف نمی‌کند؟

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، این‌که نقش همه‌ی مسافران را لیلا حاتمی بازی می‌کند احتمالن در راستای این است که فیلم‌ساز چندان سعی در شخصیت‌پردازی‌های جدا و تمام‌وکمال و منفرد برای دخترها نداشته است و سعی کرده است تا به‌شکلی تیپیکال این مسافران را نمایش بدهد. متعاقبن، بازی‌های حاتمی نیز چندان با یک‌دیگر تفاوتی ندارد و او در همه‌ی نقش‌ها، رول‌هایی شبیه به هم را بازی می‌کند.

مسئله‌ی بعدی در این میان به کاراکترِ راننده برمی‌گردد. او چه تغییری می‌کند؟ درست است که پس از همه‌ی مسافرها و دیالوگ‌ها و بعد از شکست نقشه‌ی اصلی او، او بالاجبار ــ بعد از خراب‌شدنِ ناگهانی ماشین‌ش ــ پیاده می‌شود و آخرین دختر را به فرودگاه می‌رساند، اما همه‌ی این‌ها باعث بروز چه چیزی درونِ او می‌شود؟ آیا دیدگاه او نسبت‌به چیزی تغییر کرده است؟ آن اشکِ پایانی نشانه‌ای بر این است که او سرنوشت محتوم خود مبنی‌بر تنهایی را پذیرفته است؟ و البته پیش از این‌ها، آیا اصولن «شخصیتی» به‌اسمِ راننده برای ما ساخته می‌شود؟ وقتی ما قرار است فیلم‌نامه‌ای بنویسیم که اتفاقات در آن نقش پررنگی ندارند، بنابراین باید شخصیت‌های خود را برجسته کنیم. اما تصور از این وظیفه سربلند بیرون نمی‌آید.

برگردیم به قبل. گفتیم که تصور شباهت‌های غیرقابل‌انکاری با چیزهایی هست که نمی‌دانی دارد. چرا آن فیلم بهتری است از این‌یکی؟ اولین پاسخ در مسئله‌ی بداعت است. فیلم صاحب‌الزمانی در ایده‌ی خود تازه‌تر و پیشروتر است و حقّ تقدمی نسبت‌به فیلم بهراد دارد. در ثانی، آن‌جا کاراکتر خیلی بیش‌تر پرداخته شده و برای مخاطب شکل می‌گیرد. اما در این‌جا، به‌واسطه‌ی این‌که ما اصولن شاهدی روایتی نمادین هستیم، همه‌چیز در حالتی آرکیتایپی و تیپیکال رخ داده است و چندان چیزی به‌اسمِ شخصیت‌پردازی وجود ندارد. بنابراین از حدی بیش‌تر هم نمی‌توان به شخصیت‌ها نزدیک شد. البته که این خواست فیلم‌ساز و جزو یکی از ویژگی‌های خودآگاهِ فیلم است، اما این تبعات را هم دارد که نتوان از حدی به کاراکترها نزدیک شد.

فیلم به ایده‌ی اصلی خود پایبند می‌ماند. ایده‌ای که اساسن شکل فیلم‌نامه کاملن بر مبنای آن شکل گرفته است. محدودیتی که فیلم‌ساز تعمدن برای خود اختیار کرده است تا به فرم و بیانی دیگر برسد. اما این پایبندی به دستاوردی هم رسیده است یا نه؟ با توجه به پرسش‌های پیشین، و با توجه به این‌که لااقل به‌زعم نگارنده، پاسخِ درخور و قابل‌قبولی برای آن پرسش‌ها وجود ندارد، می‌توان گفت که درنهایت با فیلم موفقی سروکار نداریم.

نقد از زومجی

بیشتر بخوانید

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *