0

معرفی مجموعه کتاب سنت شکن + دانلود و خرید

سنت شکن-ترجمه فارسی

سنت شکن (ناهمتا هم ترجمه شده است) مجموعه کتابی بود که ورونیکا روث نویسنده‌ی جوان ساکن شیکاگوی آمریکا طی سال‌های 2011 تا 2013 نوشت. این مجموعه کتاب که جز معروف‌ترین نمونه‌های فانتزی طی دهه‌ی گذشته بود، در ایران هم طرفداران بسیاری دارد. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب‌ها، واکنش‌ها به کتاب‌ها و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام مجموعه کتابسنت شکن | Divergent
نام‌ کتاب‌هاسنت شکن – 2011
شورشی – 2012
هم‌پیمان – 2013
نویسندهورونیکا روث | Veronica Roth
گونه ادبیداستان، رمان فانتزی، آخرالزمانی
انتشارات در ایرانو نشرهای دیگر
مترجمو مترجمان دیگر
تعداد صفحه1,538‬
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی ورونیکا روث

ورونیکا روث در آگوست 1988 در نیویورک سیتی به دنیا آمد. با این حال او در ایالت ایلینوی و شهر بارینگتون بزرگ شد. مادر او، باربرا روث نقاش بود و ورونیکا، کوچکترین از سه فرزند او بود. والدین ورونیکا وقتی او پنج ساله بود طلاق گرفتند و باربرا سپس با فرانک روث که مشاور مالی شرکت‌های بزرگ بود ازدواج کرد. روث اصالتی آلمانی-لهستانی دارد. مادربزرگ و پدربزرگ مادری او از بازماندگان کمپ‌های نازی بودند. با این حال، روث مسیحی است.

روث پس از پایان مدرسه در بارینگتون، به دانشگاه کارلتون در مینه‌سوتا رفت اما پس از یک سال به دانشگاه نورث‌وسترن ایالت ایلینوی منتقل شد تا در رشته‌ی نویسندگی خلاق تحصیل کند. او سال 2011 با نلسون فیتچ که عکاس است ازدواج کرد. آنها در شیکاگو زندگی می‌کنند.

ورونیکا روث-نویسنده
ورونیکا روث-نویسنده

روث در حالی که هنوز دانشجو بود، نوشت سنت شکن را آغاز کرد. او بعد از چند ماه یک مدیربرنامه پیدا کرد و به سرعت درهای موفقیت به رویش باز شد. پیش از اینکه درس را به پایان ببرد، فروش کتاب آغاز شد و بسیار موفقیت‌آمیز بود. حتی امتیاز ساخت فیلم براساس کتاب پیش از انتشار کتاب به فروش رفته بود. دو کتاب اول بیش از پنج میلیون تا سال 2013 فروش رفته بودند و مراحل ساخت فیلم اول آغاز شده بود. به جز مجموعه‌ی سه جلدی سنت شکن، او یک سری داستان کوتاه نیز در خصوص شخصیت‌های داستان خود نوشته و منتشر کرده است.

او پس از سه‌گانه، چندین کتاب دیگر نیز برای قشر هدف نوجوان منتشر کرده اما هیچکدام موفقیت کتاب‌های اولیه را تکرار نکرده‌اند. او همینطور با کتاب انتخاب‌ شده‌ها، برای اولین بار برای بزرگسال نوشت.

هری پاتر در زمانی مناسب نسبت به سن من منتشر شد. همینطور تلماسه و ارباب حلقه‌ها هم بودند. همیشه استعاره برایم جذاب بود و می‌دانم که کسانی که ژانرهای فانتزی و سای‌فای را می‌خوانند یا می‌بینند هم با آن آشنایی دارند. همه‌جا این موضوع وجود دارد. در سنت شکن هم مسئله‌ی فرد انتخاب شده وجود داشت. پس عجیب نیست که این سوال پیش بیاید که این مسئله چه باری به لحاظ روانی و احساسی روی دوش آن فرد می‌گذارد. ایده‌ی کتاب Chosen Ones (2020) هم از اینجا آمد. اینکه پس از پایان آن داستان‌ها چه اتفاقی برای آن فرد خاص می‌افتد.

مصاحبه‌ی سال 2020 روث با shondaland

بررسی آثار

  • سه‌گانه‌ی سنت شکن
    • Divergent (2011)
    • Insurgent (2012)
    • Allegiant (2013)
  • داستان‌های مربوط به همین مجموعه
    • The World of Divergent: The Path to Allegiant (2013)
    • Four: A Divergent Collection (2014), serves as prequel to the trilogy
    • We Can be Mended (2017)
  • مجموعه‌ی خرد و خاکستر
    • Hearken (2013), a short story
    • Ark (2019)
  • دوگانه‌ی تراشیدن نشانه: شخصیت‌های این داستان در نه سیاره مختلف زندگی می‌کنند. هر سیاره قوانین خاص خود را دارد، آدم‌ها و زبان‌ها ه متفاوت هستند. با این حال قوانین جهانی وجود دارد که همه‌ی سیاره‌ها با آن موافقت کرده‌ند. این قوانین نظم را حفظ می‌کند. با این به نحوی این نظم دستخوش مشکلات می‌شود.
    • Carve the Mark (2017)
    • The Fates Divide (2018)[39]
  • The End and Other Beginnings: Stories from the Future (2019) (collection)
  • Chosen Ones (2020)
  • Poster Girl (2022)
  • Arch-Conspirator (2023)

نقد و بررسی مجموعه کتاب سنت شکن

سنت شکن مجموعه کتابی برای رده‌ی سنی نوجوان (12 تا 18 سال) است که توسط نویسنده‌ی آمریکایی ورونیکا روث نوشته شده است. فضای داستان آخرالزمانی است و در شیکاگو، یعنی همان شهری که نویسنده زندگی می‌کند می‌گذرد. این سه گانه شامل کتاب‌های سنت شکن (2011)، شورشی (2012) و همپیمان (2013) می‌شود. همینطور کتابی به اسم چهار سال 2013 منتشر شد که شامل یک سری داستان کوتاه از زاویه نگاه یکی از شخصیت‌ها داستان یعنی توبیاس میشد. روث همینطور سال 2018 کتابی به اسم We Can Be Mended را منتشر کرد که حسن ختامی بر مجموعه، پنج سال پس از اتفاقات سه‌گانه را روایت می‌کرد و این بار هم از زاویه دید توبیاس آن را نوشت.

داستان‌ها در آینده‌ی ویرانشهری روایت می‌شود. جایی که جامعه به پنج دسته تقسیم شده است. این پنج دسته، اینها هستند:  رک‌گویی (روراستی)، فداکاری (از خودگذشتگی)، دلیری (شهامت)، رفاقت (صلح طلبی) و هوشیاری (دانش و هوش). شهروندان در این دنیا، براساس دسته‌ی اجتماعی قضاوت می‌شوند و این روی همه‌چیز حتی روابط اجتماعی‌شان تاثیر دارد. هدف از این دسته‌بندی، کنترل اراده‌ی مستقل آدم‌ها عنوان می‌شود تا به این شکل بتوانند جلوی ایجاد هر خطری برای جامعه را بگیرند. بیتریس (تریس) قهرمان داستان در یکی از این دسته‌ها متولد شده اما به دسته‌ای دیگر منتقل می‌شود. او باید زندگی خود را به عنوان یک سنت شکن بازشناسایی کند. او همینطور باید پیشینه‌ی خود را از هم‌دسته‌های جدید پنهان نگه دارد.

سه‌گانه از سوی منتقدین نظرهای مثبتی دریافت کرد. به خاطر داستان و اکشن هیجان‌انگیز، این کتاب مورد تشویق قرار گرفت. مجموعه کتاب به بیش از بیست زبان ترجمه شده و جمعاً بیش از 32 میلیون نسخه فروش را تجربه کرده است.

مجموعه کتاب سنت شکن
مجموعه کتاب سنت شکن

سنت شکن – 2011

متوجه می‌شویم که همه‌ی افراد شیکاگوی آینده، باید در شانزده سالگی باید در تستی شرکت کنند که در نتیجه، وارد گروهی که مناسبشان است شوند. کسانی که نمی‌توانند در هیچکدام از دسته‌ها جا بگیرند، بدون دسته شناخته می‌شوند. با شخصیت اصلی داستان که تریس باشد آشنا می‌شویم. تست او بی نتیجه می‌ماند و لقب سنت شکن می‌گیرد. مسئول آزمون از او می‌خواهد که هرگز این مسئله را به کسی نگوید. او را در دسته‌ای قرار می‌دهند اما تریس خود را به گروهی دیگر متعلق می‌داند و جایگاهش را عوض می‌کند. کیلب، برادر او در دسته‌ای متفاوت قرار گرفته است.

با این حال، او تریس باید مراحل دیگری را نیز پشت سر بگذارد تا در دسته‌ی موردنظر خود قرار بگیرد. کسانی که نتوانند از مراحل بعدی عبور کنند، بدون دسته باقی خواهند ماند. برخی از دوستان تریس مثل کریستینا، ویل و ال بدون دسته مانده‌اند. افراد گروه بدون دسته در جایگاهی پایینتر از گروه‌های دیگر قرار دارند.

شورشی – 2012

داستان این کتاب تقریبا یک ساعت پس از انتهای کتاب اول است. شخصیت‌های اصلی تریس، توبیاس، کیلب، پیتر و مارکوس با هم هستند. رهبر گروه از خود گذشتگی در راه حفظ اسرار مرده و قهرمانان داستان با قطار به قسمت بدون دسته می‌روند. آنجا با مادرِ توبیاس یعنی اِوِلین آشنا می‌شوند. او زنی قدرتمند و شورشی از گروه بدون دسته‌ است که از پسرش می‌خواهد به او در جنگ با گروه هوشیاری همراه شود.

هم‌پیمان – 2013

با اتفاقات کتاب قبلی، اِوِلین کتاب سوم را به عنوان رهبرِ شیکاگو آغاز می‌کند. او تغییراتی بنیادین به وجود آورده و در این شهر مردم بدون دسته در کنار هم زندگی می‌کنند. تریس، کریستینا و کارا هم این بین عفو شده‌اند. بعضی گروه‌های سابق در تلاش برای انجام انقلابی جهت بازگرداندن سیستم سابق هستند. ادوارد که یکی از نزدیک‌ترین افراد به اِوِلین است، مخفیانه یکی از همین نفرات است.

بخشی از متن کتاب

بخش فداکاری به ما سیاستمداران فوق‌العاده‌ای برای رهبری این سرزمین داده است. بخش رک‌گویی حقوقدانانی درستکار تربیت کرده است. بهترین معلمین و محققین این جامعه از بخش هوشیاری هستند. بخش رفاقت مشاورین و پرستاران شهرمان را تربیت می‌کند و دلیرها از ما در برابر تهدیدات داخلی و خارجی محافظت می‌کنند

پدرم همیشه می‌گفت آدم‌هایی که طمع قدرت دارند و سخت به دنبال آن هستند وقتی به مقام و منزلتی می‌رسند همیشه با وحشت زندگی می‌کنند چون مدام می‌ترسند که جایگاه و قدرتشان را از دست بدهند. به همین دلیل قدرت باید به کسانی داده شود که برای به دست آوردنش هرگز خودشان را به زحمت نمی‌اندازند.

سنت شکن

همینطور که به این سرزمین پهناور خیره مانده‌ام با خودم فکر می‌‌کنم همه‌ی اینها اگر هیچی نباشد حداقل دلیل محکمی‌برای وجود خدایی است که زمانی پدر و مادرم او را می‌‌پرستیدند. بزرگی این دنیا خارج از کنترل آدمها به نظر می‌‌رسد و خلاف آنچه که تصور می‌‌کردم انسان موجود قوی و مقتدری نیست. آنقدر کوچک که می‌‌شود نادیده‌اش گرفت. عجیب است اما چیزی در ساختار این جمله وجود دارد که به من احساس….. احساس آزادی می‌‌دهد.

آدم‌های دیگری هم در این دنیا هستند. بعضی‌ها شبیه تریسند که با وجود رنج و خیانتی که می‌‌بینند همچنان عاشق می‌‌مانند و حتی جانشان را بخاطر برادر خائنشان می‌‌دهند. بعضی‌ها شبیه کارا هستند. حتی قادرند قاتل برادرشان را ببخشند و بعضی‌ها مثل کریستینا هستند. با اینکه خیلی از دوستانشان را از دست داده‌اند اما همچنان آماده‌اند با زندگی روبرو شوند و دوستان تازه‌ای پیدا کنند

هم‌پیمان

زمزمه می‌کند: «باشد که خداوند تو را حتی در مشکلات و سختی‌ها رهین مهربانی و آرامشش کند.» بدون اینکه کس دیگری صدایم را بشنود می‌پرسم: «چرا باید این کار رو بکنه؟ اونم بعد از اون همه کاری که کردم…» «این فقط درمورد تو صدق نمیکنه. این یه هدیه است از طرف خدای مهربون. اگه قرار بود برای بدست آوردنش کاری بکنی که دیگه هدیه نمیشد.»

کارا دوباره به من نگاه می‌کند. «خیلی از کامپیوترهای هوشیاری می‌تونند با کامپیوترهای بخش‌های دیگه ارتباط برقرار کنند. برای همین ژنین به راحتی تونست فرمان شبیه‌سازی رو بجای اتاق‌فرمان هوشیاری از دلیری فعال و کنترل کنه.» کریستینا می‌گوید: «چی؟ منظورت اینه شماها هر وقت بخواید به راحتی می‌تونید توی اطلاعات بخش‌های دیگه قدم بزنید؟» مرد جوان می‌گوید: «نمیشه توی اطلاعات راه رفت. این غیرمنطقیه.» کریستینا اخم می‌کند. «این یه جور کنایه است.» مرد جوان هم اخم می‌کند. «کنایه یا یه آرایهٔ ادبی؟ البته کنایه خودش زیرمجموع‌های از آرایه‌های ادبیه.» کارا می‌گوید: «فرناندو. از بحث اصلی فاصله نگیر.»

شورشی

اقتباس

همانطور که گفته شد حتی پیش از انتشار اولین کتاب مجموعه، امتیاز ساخت فیلم براساس آن ساخته شد. Summit Entertainment این اجازه را کسب کرد. کار در آوریل 2013 آغاز شد و فیلم نخست در مارس 2014 اکران شد. فیلم‌های دوم و سوم نیز در سال‌های 2015 و 2016 اکران شدند. کارگردان فیلم اول نیل برگر و کارگردان فیلم‌های دوم و سوم روبرت شونتکه بود. البته اعلام شده بود که قرار است فیلم سوم مجموعه به صورت دو فیلم مجزا منتشر شود. فیلم اول مجموعه اکران شد اما فیلم آخر که قرار بود سال 2017 اکران شود، اکران نشد. گفته شد که قرار است بخش آخر به صورت یک سریال مجزا کار شود اما روند ساخت سریال هم متوقف شد و تا این لحظه خبری از فیلم آخر یا سریالی به جای آن در خصوص مجموعه‌ی سنت شکن نیست.

سنت شکن-مجموعه فیلم
سنت شکن-مجموعه فیلم

سه فیلم که توسط Lionsgate پخش شدند مجموعا 305 میلیون دلار هزینه صرفشان شد و 765 میلیون دلار فروش را تجربه کردند. فیلم اول به نسبت نمرات متوسطی گرفت اما به لحاظ تجاری موفق بود. فیلم دوم عملکردی پایینتر در هر قسمت داشت و فیلم سوم در هر دو حوزه شکست خورد. فیلمی که بیشتر از دو فیلم قبلی هزینه برده بود، فروش کمتری را تجربه کرد و حتی امتیازهایی بسیار بد (روتن تومیتوز به آن 11% داد) از منتقدان دریافت کرد.

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. کتاب را با یک سری فانتزی‌های دیگر مثل راهنمای مسافر مجانی کهکشان، گرگ و میش، 100 و بازی‌های گرسنگی مقایسه کردیم. همانطور که می‌بینید مجموعه کتاب سنت شکن چندان قابلیت مقایسه با ای کتاب‌ها را ندارد. در بررسی تنهای این کتاب هم متوجه می‌شویم به‌جز موجی که بین 2013 تا 2015 با وجود آمد، افت کتاب‌ها با افت فاحش روبرو شد.

سنت شکن-ترندها
سنت شکن-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. سری به صفحه‌ی ورونیکا روث در گودریدز هم زدیم. او خود کاربر گودریدز بود و اولین کتابش، کتاب سال گودریدز لقب گرفته بود. به همین دلیل در این سایت، روث بسیار جدی گرفته شده است. کتاب اول مجموعه‌ی او، سنت شکن 3.5 میلیون امتیاز در گودریدز گرفته که یکی از بالاترین نمرات توسط هر کتابی در هر ژانری است. میانگین امتیازات این کتاب 4.1 از 5 است. دو کتاب دیگر مجموعه هم به ترتیب 1.3 میلیون و 967 هزار امتیاز گرفته‌اند. به لحاظ میانگین هم این دو کتاب ضعیف‌تر عمل کرده‌اند و 3.9 و 3.6 از 5 هستند. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص کتاب سنت شکن می‌آوریم.

نظر مثبت

5 از 5 به کتاب نمره داده است:

بیاین قبول کنیم که ورونیکا راث خیلی تیز و باهوشه. تکنیک خاصی نداره. ولی بلده آدمو پای کتاب گیر بندازه. من با کلی نظرهای متفاوت رفتم سراغ خوندنش و بدترینش مقایسه با هانگر گیمز بود. یه جورایی از خودم ناامید شدم که بهش چار ستاره دادم. اولاً خیلی بهتر از اونه و به نظرم مقایسه درستی هم نیست، ثانیاً الآن هر چی فکر می‌کنم کلی عیب تو سرم می‌آد از بابت داستان عطش مبارزه و جداً حرصم می‌گیره. حداقل تو همین یه جلدی که خوندم، نشون داد خیلی ازون سرتره. البته من خیلی بیشتر ازون چه که باید، در موردش می‌دونستم. چون هر سه‌تا فیلمشو دیده بودم و خیلی از نقاط ضعف داستان ناخودآگاه برام پُر شده بود. اگه بخوام فیلم رو کلاً بذارم کنار، داستان فضای خالی زیاد داره که نویسنده خیلی راحت ازشون گذشته و فقط به خلق هیجان و شخصیت‌ها اکتفا کرده. فقط خواسته مخاطب رو میخکوب کنه وگرنه فضا اصلاً ملموس نیست.

بعضی دیالوگ‌ها بی‌اندازه مصنوعی‌ان و می‌خوای با مشت بیای تو شیکمِ شخصیت‌ها ولی باید اعتراف کنم اولی که شروعش کردم، تا تقریباً وسطش خیلی دوستش داشتم و تو هر فرصتی می‌خوندمش. تو اتوبوس جا هم نبود و واستاده بودم ولی این لامصبو نمتونستم ول کنم. عجیبه که کتاب رفته رفته بدتر می‌شه. اون چفت و بستِ محکم و استخون‌دار جاشو می‌ده به حاشیه‌های بیخود. بله منم جزو اون دسته‌ای‌ام که عشق بین تریس و فور برام باورپذیر نیست. ینی صرف سلیقه هم اینو نمی‌گما، اصلاً برای داستان لازم هم نیست! اگه بینشون یه دلبستگی ساده و رفیقانه هم بود، بعید می‌دونم جریان داستان بهم می‌خورد. تازه به نظرم خیلی قشنگ‌تر هم می‌شد. می‌شد باهاش زار زار گریه هم کنی.

بهترین قسمتش به نظرم مفاهیم داستانه. بهترینِ بهترینش همینه که شجاعت با از خودگذشتگی فرقی نداره… و وحدت فوق‌العاده‌ای که به طور نامحسوس بین فرقه فداکاری و شجاعت برقراره. کلاً این جریان فرقه‌بندی اونم براساس فضایل انسانی، خیلی ایده جذابی بود. امیدوارم جلدای دیگه بهتر باشن. یه چیز دیگه اینکه هر چی داستان پیش‌تر می‌رفت، تریس رفتاراش ژانگولرتر می‌شد. تازه فور هم رفتاراش به سنش نمی‌خورد. من فکر می‌کردم دیگه بیست و یک- دو رو داره. بعد دیدم 18 سالشه.

کامنت فارسی از جیپسی

نظر منفی

دو ستاره از 5 ستاره:

کتاب اول از مجموعه‌ی دایورجنت در مجموع کتاب بدی نبود.
ستینگ داستان در کل خوب بود، و خب تا حدی می‌شد گفت که گروه‌بندی‌ها و یک‌سری ویژگی‌های کاراکتر‌هاش رو از هری‌ پاتر الهام گرفته بود. داستان در شهری می‌گذره که پنج بخش داره و هر آدمی بعد از شونزده سالگی بخشش رو انتخاب می‌کنه و اگر با بخشِ خانواده‌ش متفاوت باشه، از اون‌ها جدا می‌شه. این که خیلی درباره‌ی بخش‌ها توضیح نداده بود و یک تصویرِ سطحی و کلی برای خواننده می‌ساخت نقطه‌ی ضعفش به حساب می‌اومد. دلیل دومم برای این که بگم نقطه‌ ضعف اینه که شما در طول داستان هیچ تصوری از این که این شهر چی هست، کجا واقع شده و یا ماهیتش چیه نداری ولی مثلاً خیابونی به اسم میشیگان توش وجود داره.

به نظرم بیشتر از این که روی پایه‌های داستان تمرکز کنه، شخصیت‌پردازی کرده و به اتفاقی که قراره بیفته شاخ و برگ داده، کما این که این اتفاقه هم به خودیِ خود می‌تونه یه درگیریِ داخلی قلمداد بشه و چندان مهم به نظر نمی‌آد. اما بعضی جاهای داستان به این اشاره می‌کنه که اون طرف مرز یک چیزی وجود داره برای مخافظت شدن. که امیدوارم توی کتابای بعدی ثابت کنه ارزش خوندن رو داشت.

کتاب با توجه به فضای شهری و داروها و یک‌سری اختراعات پیش‌رفته باید سای‌فای به حساب بیاد اما حقیقت این جاست که میزان حضور این عناصر خیلی کم‌رنگه و تقریباً اصلاً صحبتی از چگونگی و منطق ماجرا نمی‌شه. برای همین فضای شهریش بسیار به فضای شهرهای کنونی شباهت داره از یه نظر‌هایی مثل ترکیب ساختمون‌ها و کشت و کار و رسیدگی و رفت و آمد.

نکته‌ی بعدی که برای گفتن به ذهنم می‌آد اینه که دیگه بعد از بیست سالگی نباید این کتاب رو خوند. روابط بین آدم‌ها درش بسیار ساده‌ و کلیشه‌س، و برای کسی که بیست و سه چهار‌ساله‌س، رابطه‌ی بین نوجوون‌های هفده‌-هجده‌ ساله کسل‌کننده و کودکانه‌س. در کل بخش عاطفیِ کتاب واقعاً مثل عشق‌های کودکانه‌ایه که اغلب توی فیسبوک و وبلاگ‌ها در وصفشون می‌خونیم و تنها حسی که داریم ترحم و خنده به این طور احساس‌هاست. به نظرم می‌تونست خیلی بهتر از این از آب در بیاد.

اقتباسِ سینمایی‌ش هم با یک سری تفاوت، شاید بهتر از خودِ کتاب باشه، چون یه بخش‌هایی حذف شده و یه بخش‌هایی که به جذابیت داستان اضافه می‌کنه در فیلم گنجونده شده. فیلم از کتاب واقعی‌تر به نظر می‌آد. در کل بد نبود، فکر می‌کنم ارزش یک بار خوندن رو داشت. 

کامنت فارسی از سارا

بهترین ترجمه مجموعه کتاب سنت شکن / ناهمتا

برخلاف بیشتر کتاب‌هایی که ما بررسی می‌کنی، این کتاب تنها دو ترجمه موجود در بازار دارد:

  • سنت شکن | شورشی | هم پیمان | موسسه فرهنگی هنری نوروز هنر | هدیه منصورکیایی
  • ناهمتا | یاغی | هم پیمان | چهار | نشر آذرباد | امیرمهدی عاطفی نیا

بین این دو ترجمه‌ی کتاب‌ها، ترجمه‌ی نشر آذرباد بهتر است. امیرمهدی عاطفی نیا مترجم نسبتاً جوان کتاب، سابقه ترجمه کتاب‌های فانتزی دیگری را نیز دارد.

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *