0

معرفی کتاب مغازه خودکشی +‌ دانلود و خرید

کتاب مغازه خودکشی-ترجمه فارسی

مغازه خودکشی کتابی بود که ژان توله نویسنده فرانسوسی در سال 2006 نوشت. کتاب در ابتدا به انگلیسی و بعد به بیست زبان دیگر ترجمه شد. در ایران هم پس از چاپ توسط نشر جشمه، نویسنده و کتاب به شهرت رسیدند. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابمغازه خودکشی | The Suicide Shop |‌ Le Magasin des suicides
نویسندهژان توله
گونه ادبیداستان،‌ کمدی سیاه
انتشارات در ایراننشر چشمه و نشرهای دیگر
مترجماحسان کرم ویسی و مترجمان دیگر
تعداد صفحه157
سال انتشار2006
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی ژان توله

ژان توله کاریکاتوریست، فیلمانه‌نویس و رمان‌نویس فرانسوی در سال 1953 به دنیا آمد. او در سن لو در شمال فرانسه به دنیا آمده است. پدر او یک نجار کمونیست بود که در روند بازسازی فرانسه بعد از جنگ جهانی دوم نقش داشت. او در همین دوره با همسرش آشنا شد و طی مدت اولیه، در یک کلبه زندگی می‌کردند. ژان در دوره زیادی از کودکی خود به همراه خانواده در شهر آخکویی زندگی کرد. او همینطور همکلاسی ژان پل گوتیه طراح مد معروف بود. با این حال به دلیل فقر، ژان بعد از کلاس نهم مدرسه را ترک کرد. مدتی مکانیک بود. با این حال معلمی محبوب در مدرسه داشت که او را تشویق کرد در یک مسابقه نقاشی که در مدرسه انجام میشد شرکت کند. یک نویسنده کمیک‌استریپ فرانسوی کارهای طراحی ژان را دید و پسندید.

ژان توله-نویسنده فرانسوی
ژان توله-نویسنده فرانسوی-میو میو

ژوله بین 1978 تا 1989 در مجله L’Écho des savanes که در زمینه کمیک فعال است همکاری کرد. ژان به سرعت به ستون‌نویس این مجله تبدیل شد. تا اواخر دهه هشتاد میلادی او تنها به طراحی پرداخته بود. کار طی دهه هشتاد به مجلات متفاوتی کشیده شد و او به طور ثابت در این زمینه فعال بود. همینطور سال 1990 جایز ویژه فستیوال کمیک Angoulême را دریافت کرد. از اواخر دهه هشتاد، او به سوی نویسندگی کشیده شد.

او در پاریس زندگی می‌کند و در رابطه با میو میو بازیگر مطرح فرانسوی است. توله اگرچه کتاب‌های زیادی منتشر نکرده، چندان نویسنده معروفی نیست. او در چند فیلم نویسنده بوده است و از کتاب‌ها او هم اقتباس‌هایی انجام شده است. با این حال بیشترین بخش شهرت او مربوط به کتاب مغازه خودشی است.

بررسی آثار ژان توله

کمیک

همانطور که گفته شد، کار هنری ژان توله از کار کمیک آغاز شد. او در چندین مجله همکاری داشته و چندین کتاب هم با همکاری افرادی دیگر منتشر کرده است. مهمترین کارهای کمیک او، موارد زیر هستند:

  • ماری خونین (1981): این عنوان اقتباسی از رمانی به همین نام از ووترا است. این کمیک بسیار خشن است. ارتش و پلیس فرانسه از این کتاب کمیک انتقاد کردند.
  • می‌خواهم خودم را بکشم اما وقت ندارم (2005): داستان یک نویسنده کمیک به نام چارلی شلینگو را بین دهه پنجاه تا زمان حال روایت می‌کند.
بلادی مری-کمیک
بلادی مری-کمیک

سینما، تلویزیون و تئاتر

توله یک فیلم را کاگردانی کرده است. او در هفت فیلم یا مستند هم حاضر شده است که تقریبا در همگی نقش خود را ایفا کرده است. پنج فیلم از کتاب‌های او اقتباس شده است. همینطور چهار نمایش تئاتر طی دهه اخیر با آثار او روی صحنه رفته است.

  • Rainbow for Rimbaud: توله فیلم را براساس رمانی از خود در سال 1997 کارگردانی کرد. داستان مربوط به یک زوج عاشق است که به دنبال جستجوی آرتور ریمباود شاعر فرانسوی به آفریقا می‌روند. فیلم که فضایی درام-کمدی دارد، چندان موردتوجه قرار نگرفت.
  • Darling: این فیلم مربوط به سال 2007، براساس کتابی از توله ساخته شد. او حتی نقشی کوچک در این فیلم ایفا کرد.
  • مغازه خودکشی (2012): براساس کتابی که توله نوشته بود و به صورت انیمیشن ساخته شد.
انیمیشن مغازه خودکشی
انیمیشن مغازه خودکشی

رمان

توله تاکنون 21 کتاب (خارج از فضای کمیک) منتشر کرده است.

  • Darling: این کتاب سال 1998 منتشر شد. زنی سراغ ژان توله رفت. اسم او دارلینگ (عزیزم) بود و می‌خواست داستان خود را بگوید.
  • The Montespan‌:‌ رمانی تاریخی است که سال 2008 چاپ شد. در لویی چهاردم پادشاه فرانسه،‌ برای یک شخص نجیب‌زاده اینکه همسرش به عنوان معشوقه شاه انتخاب شده،‌ موجب سود می‌شود. این شخص لویی هنری دی پاردلین نام دارد. شخصی دیگر به اسم Montespan به این وضعیت حسادت می‌کند.

نقد و بررسی کتاب مغازه خودکشی

همانطور که گفته شد ژان توله در سال 2007 کتاب معروف خود مغازه خودکشی را منتشر کرد. این کتاب که در ژانر کمدی سیاه نوشته شده، مهمترین کار ژان توله تاکنون بوده است. کتاب از جهات زیادی عجیب به نظر می‌رسد که می‌توان آن را انتقادی اجتماعی به وضعیت و مشکلات زندگی در بیست و یکم تعبیر کرد.

مغازه خودکشی-نسخه انگلیسی
مغازه خودکشی-نسخه انگلیسی

زمان و مکان در داستان مشخص نیست. دوره به نظر آخرالزمانی می‌رسد و چیز زیادی از منابع طبیعی باقی نمانده است. هوا آلوده و جهان خالی از حتی گُل‌ها باقی مانده است. خودکشی به چیزی کاملا طبیعی تبدیل شده و شادی به نظر خاطره‌ای دور می‌رسد. مردم افسرده هستند و برای موفقیت در خودکشی، به فروشگاهی می‌آیند که وسایل تخصصی خودکشی می‌فروشد. خانواده تواچ، صاحب این مغازه هستند. آنها انواع لوازم مناسب خودکشی را می‌فروشند. از طناب و گلوله تا گیاهان کشنده و تیغ‌های آلوده به بیماری‌های کُشنده. کسب و کار تواچ‌ها در دنیای کتاب چیز عجیبی نیست و حتی به لحاظ اقتصادی موفق است.

کار جایی با مشکل روبرو می‌شود که پسری جدید در خانواده به دنیا می‌آید. نام این پسر آلن است. آلن برخلاف سایر اعضای داستان سرزنده و شاد است. او نظم مغازه و مدرسه را به هم می‌زند. این پسر تلاش می‌کند فضای سیاه خانواده خود را بر هم بزند و به زندگی عشق بورزد. پدر و مادر که صاحبان مغازه هستند، حضور و رفتار پسر را مخل کسب و کار خود می‌بینند. آنها سعی دارند به هر شکلی که شده، پسر را شبیه به سایرین و خودشان بار بیاورند. بخش اعظم کتاب به همین تقابل می‌گذرد.

بخشی از متن کتاب

وقتی به اتاق‌خوابش برگشت، زنش به بالشت تکیه داده بود و مجله می‌خواند. زن پرسید «کی بود؟» «نمی‌دونم. یه بیچاره‌ای که تفنگش گلوله نداشت. چیزی رو که دنبالش بود از توی جعبه‌ی مهمات پیدا کردم و به‌ش دادم. دیگه می‌تونه مغزش رو بترکونه. داری چی می‌خونی؟» «آمار پارساله: هر چهل دقیقه یک خودکشی، صد و پنجاه هزار اقدام به خودکشی که فقط دوازده هزارتاش به مرگ منجر می‌شه. باورنکردنیه.» «آره همین‌طوره. چه‌قدر آدم هست که می‌خوان راحت بشن و موفق نمی‌شن… خوشبختانه ما واسه‌ی این کار این‌جاییم. چراغ رو خاموش کن عزیزم.»

«آلن، چند بار باید بهت بگم؟ وقتی مشتری‌هامون از مغازه خرید می‌کنن، بهشون نمی‌گیم “به‌زودی می‌بینمت”. ما باهاشون وداع می‌کنیم؛ چون دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گردن. آخه کِی این را توی کله‌ات فرومی‌کنی؟»

ما همیشه با محصولات طبیعی و حیات‌وحش مشکل داشتیم. از قورباغه‌های طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! می‌دنید چیه؟ مشکل اینه که مردم به‌قدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اون‌ها می‌فروشیم، باز جذب‌شون می‌شن. عجیب این‌که این موجودات هم همون حس رو دارند و نیش‌شون نمی‌زنند. 

مشتری دودل بود. وزن شمشیر را در دستانش حس می‌کرد: «می‌ترسم شجاعت این کار رو نداشته باشم. شما سرویس خدماتی ندارید؟» میشیما ناراحت شد و گفت «اُه! نخیر، ما قاتل نیستیم. باید بدونید که این جرمه. ما اینجا فقط تأمین‌کننده‌ نیاز مردمیم؛ ولی بعدش دیگه خودشون باید به کارشون برسند… .»

«آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگ‌تان موفق باشید.»

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب و نویسنده را با یک سری کتاب و نویسنده در فضای مشترک مقایسه کردیم. در واقع توله مطابق آمارهای گوگل هم چندان نویسنده مطرحی در جهان نیست. او در قیاس با بزرگان رمان در فضای کمدی سیاه، جایگاهی پایینتر و شهرتی کمتر دارد.

مسئله‌ی مهمتری هم این بین مطرح است. برای شروع شاید بد نباشد که صفحه کتاب در ویکی پدیا به دو زبان در دسترس است. فرانسوی و فارسی. به فرانسوی حدود دویست کلمه و به فارسی بیش از هزار کلمه در دسترس است. در واقع همانطور که مشخص است، کتاب تحت تبلیغات نشر چشمه به چنین جایگاهی رسیده است. در تصور بررسی وضعیت کتاب در گوگل ترندز در بالا می‌بینید که بیش از هرجایی در جهان، کتاب در ایران شهرت دارد. پیشتر در کتاب‌های جز از کل، هنر شفاف اندیشیدن و هنر خوب زندگی کردن هم شرایط مشابهی داشتند.

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در گودریدز، مغازه خودکشی مهمترین کتاب نویسنده است. بیش از 14 هزار امتیاز به کتاب داده شده که میانگین آنها 3.4 از 5 است. این دو عدد بسیار متوسط هستند. جالبتر آنکه کتاب در گودریدز 154 کامنت به فرانسوی، 486 کامنت به انگلیسی و بیش از هزار کامنت به فارسی دارد. در ادامه یک کامنت مثبت و یک کامنت منفی را خواهیم آورد.

نظر مثبت

4 از 5 به کتاب نمره داده است:

شروع داستان و نیمه‌های اون سرشار از لحظه‌ها و توصیف‌های ناب بود. این اندازه طنازی سیاه من رو شگفت‌زده کرد. پارت اول قصه پُر بود از این صحنه‌ها و طنزی که آدمو خُرد می‌کرد. و من‌ چقدر این خرد شدن رو دوست داشتم. مثال؟! اونجا که پدر توضیح می‌ده آلن چطور به دنیا اومد. اینکه اونا اصلا دنبال بچه‌ی سوم نبودن. و‌ آلن حاصل پاره شدن وسیله‌ای بود که برای جلوگیری استفاده می‌کردن. این وسیله از محصولاتی بود که توی مغازه‌ی خودشون به فروش می‌رسوندن. اون هم برای کسایی که می‌خوان از طریق بیماری مقاربتی خودکشی کنن!

به نظر من این قسمت یکی از نقطه‌های عطف قصه‌س. این حجم از انحطاط و روان‌پریشی و دیوانگی و هر واژه‌ای که بتونه این سیاهی رو به سیاه‌ترین شکل ممکن بیان کنه، همینه. دنیایی که برای خودکشی انواع وسایل رو می‌سازه و بفروش می‌رسونه. مردمی که محکومن برای خودکشی حتماً پول بدن! به شکلی که حتا یک فقیر هم به این مغازه پا می‌ذاره و‌ خواهان ارزون‌ترین وسیله‌ایه که بتونه زندگی‌یش رو تموم کنه.

بر می‌گردم به این طنز سیاه و تلخ فوق‌العاده‌. چرا کسی که می‌خواد از طریق بیماری مقاربتی خودکشی کنه، که این امر مستلزم اینه که با پاره شدن کاندوم‌ همراه باشه، اصلاً بخواد پول بده و این محصول رو تهیه کنه؟ و این همون اوج تاریکی و منحط شدن یک جامعه و مردم‌ش هست. که من به شدت این دیوانگی رو دوست داشتم.

فضا پره از این توصیف‌های تاریک. کادوهای تولد رنگ و بوی مرگ می‌دن. حتا تبریک روز تولد این جمله‌‌ست: «تبریک می‌گم عزیزم. یک سال از عمرت کم‌تر شد.» و این احساس نزدیکی به این جمله. پایان‌ش هم در بدترین شکل ممکن، بهترین بود. خوندم که خیلی‌ها با این پایان مشکل داشتن. اما نویسنده تِم‌ اصلی داستان و اونچه رو که دنبال‌ش بود رو در پایان داستان هم دنبال کرد: ناامیدی، انحطاط و مرگ آرزو و‌ زندگی.

کامنت فارسی از میلاد

نظر منفی

یک ستاره از 5 ستاره:

این اواخر گاه و بیگاه به فکرم می‌رسید که هم برای خودم توضیح بدم چطور شد که کتابی تا این حد ناراضیم کنه. اول اینکه به نظرم در تلفیق فضا (اتمسفر) و قالب و ژانر ناموفق بود. اینکه فضای سیاه و غمبارِ آخرالزمانی رو بخواد با پرداختی طنزآمیز و شوخ‌طبع به تصویر بکشه، بیشتر به نظرم مضحک رسید تا اینکه زیرکانه بخواد یکجور کمدیِ سیاه رو در اثرش پیاده کنه. البته کتمان نمی‌کنم که چنین عقیده ای بیش از اینکه به اصول عینیِ نقد ادبی وابسته باشه، به سلیقه وابسته‌س.

تفکرات سانتیمانتال و سطحی نظیر «زندگی اگه سخت بگیری بهت سخت میگیره و اگه راحت بگیری بهت راحت میگیره»، اون هم از زبون شخصیتی که مثلا منجی و امیدِ خانواده‌اش هست هیچ عذری برای کسی که یکی دو تا اصل و پرنسیپ برای ارزش گذاریِ سرگرمی‌هاش داره، باقی نمی‌گذاره. در واقع من فکر می‌کنم که خیلی‌ها هدفشون از کتاب خوندن اینه که با یک تعامل و ایجاد دیالوگ با نویسنده‌ای که اهل تفکره، بتونن به یک نظام فکری مستقل و پرورده برسن. به نوعی که تفاوت‌های بنیادی با شعارهای تلویزیون، رادیو و بخشی از کتابهای خودیاریِ مبتذل داره.

اما مغازه‌ی خودکشی چی؟ یه اثر ادبیِ برآمده از همون فرهنگ (برآمده از همون ضدِ فرهنگ، به قول تئودور آدورنو) که در آخر با پایان‌بندیِ غیرمنطقیش حتی نمی‌تونه همون شعارهای سطحی رو به خوبی با تکنیک‌های قصه‌نویسی تطبیق بده. به عبارتی: هم فرم الکن میشه هم محتوا مبتذل.

کامنت فارسی از پرهام

بهترین ترجمه کتاب مغازه خودکشی

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند قانون پنج ثانیه، بنویس تا اتفاق بیفتد، هنر جنگ، مرگ ایوان ایلیچ، قوی سیاه، ثروتمندترین مرد بابل، هنر عشق ورزیدن و پاستیل های بنفش درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • مغازه خودکشی | نشر چشمه | احسان کرم ویسی
  • مغازه‌ی خودکشی |‌ انتشارات یوشیتا |‌ معصومه تاجمیری
  • مغازه‌ی خودکشی | انتشارات باران خرد |‌ پورشا اولاد
  • مغازه‌ی خودکشی | انتشارات نگین ایران |‌ فرشاد قدیری
  • مغازه‌ی خودکشی | انتشارات راز معاصر | فاطمه طالبی
  • مغازه خودکشی | نشر آزرمیدخت |‌ زهرا قائدپوری
  • مغازه خودکشی | انتشارات چلچله |‌ محمدرضا ابیار
  • مغازه خودکشی | انتشارات آتیسا |‌ زینب حلبی نژاد
  • مغازه‌ی خودکشی | نشر نیک فرجام | فروزنده دولتیاری
  • مغازه خودکشی | انتشارات فراهنر | محمد حبیبی
  • مغازه خودکشی | انتشارات ارمغان گیلار | بهجت نجفی

احسان کرم ویسی برای نشر چشمه اولین و بهترین ترجمه کتاب را داشته است. کتاب او 114 صفحه‌ای است و ترجمه روانی دارد. کرم ویسی تلاش کرده به متن اصلی وفادار باشد و تا حدود خوبی در این زمینه موفق بوده است. همینطور کتاب در رادیو گوشه با صدای هوتن شکیبا به صورت کتاب صوتی منتشر شده است.

احسان کرم ویسی-هوتن شکیبا
احسان کرم ویسی-هوتن شکیبا

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *