فیلم مرگ ماهی فیلمی ایرانی است که توسط روح الله حجازی در سال ۱۳۹۳ ساخته شد و در سی و سومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر اکران شد.
به گزارش خوبو، مرگ ماهی چهارمین فیلم سینمایی و آخرین بخش از سهگانه حجازی پس از فیلمهای زندگی خصوصی آقا و خانم میم و زندگی مشترک آقای محمودی و بانو است که گفته میشود تفاوت زیادی با دو قسمت قبل دارد. این فیلم از سایت معتبر IMDB، نمره ضعیف 4.8 را کسب کرده است. 249 نفر به این فیلم نمره دادهاند.
حجازی درباره این فیلم میگوید که اگرچه سه فیلم قبلیاش را دوست دارد اما مرگ ماهی اثری متفاوت در کارنامه کاری او محسوب میشود.
عوامل و بازیگران فیلم مرگ ماهی
مرگ ماهی فیلمی است که در ژانر درام و معمایی توسط روح الله حجازی ساخته شده است. روح الله حجازی کارگردان مرگ ماهی، فعالیت سینمایی خود را با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرد. اولین فیلم سینمایی او در میان ابرها بود. زندگی خصوصی آقا و خانم میم، زندگی مشترک آقای محمودی و بانو و سریال نوبت لیلی از جمله آثار برجسته او است.
نیکی کریمی، پانته آ بهرام، طناز طباطبایی، سحر دولتشاهی، علی مصفا، بابک حمیدیان و ریما رامین فر از جمله بازیگرانی هستند که مرگ ماهی ایفای نقش می کنند.
نیکی کریمی فعالیت هنری را در تئاترهای مدرسه آغاز کرد اما جدی ترین حضور او، بازی در فیلم عروس بود. وی در چهل و یکمین جشنواره سن سباستین (اسپانیا، ۱۹۹۲) برای بازی در سارا جایزه بهترین بازیگر زن را بهطور مشترک دریافت کرد و در همین سال برای همین فیلم (باز هم بطور مشترک) از جشنواره سه قاره نانت فرانسه جایزه گرفت. او در دورههای مختلف جشنواره فجر برای بازی در فیلمهای عروس، سارا، پری، روانی، واکنش پنجم، دیوانه ای از قفس پرید و دو زن کاندید بوده است.
علی مصفا دیگر بازیگر مرگ ماهی است. او سه فیلم بلند سیمای زنی در دوردست (۱۳۸۴) پله آخر (۱۳۹۰) و نبودن (۱۳۹۹) را با حضور همسرش لیلا حاتمی کارگردانی کرده است. او برای نقشآفرینی در جهان با من برقص (۱۳۹۸) دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم فجر را کسب کرد.
طناز طباطبایی از بازیگران مشهور این فیلم است. او برای نقشآفرینی در فیلم شنای پروانه (۱۳۹۸) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فیلم فجر را دریافت کردهاست. همچنین برای فیلم بیرویا (۱۴۰۰) برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد. او برای فیلمهای صداها (۱۳۸۷)، رخ دیوانه (۱۳۹۳) و خشم و هیاهو (۱۳۹۴) هم نامزد دریافت این جایزه شده بود.
ریما رامینفر از جمله بازیگران مشهور این فیلم است. رامینفر برای نقشآفرینی در یه حبه قند (۱۳۸۹) نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن جشنواره فیلم فجر شد. او از ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۹ در مجموعه تلویزیونی پایتخت ایفای نقش کرد و برایش برنده جایزه حافظ بهترین بازیگر زن کمدی شد. رامینفر در ابد و یک روز (۱۳۹۴) حضور داشته و نویسنده چند مجموعه تلویزیونی بودهاست.
پانته آ بهرام، دیگر بازیگر مرگ ماهی برای بازی در فیلم و تئاتر نامزد و برندهٔ جوایز گوناگونی از جشنواره فیلم فجر شده است. فعالیت او با حضور در سری سوم مجموعه تلویزیونی آئینه (۱۳۶۸) آغاز شد و سپس همان سال در فیلم هامون ساختهٔ داریوش مهرجویی ظاهر شد. او برای ایفای نقش در بچههای ابدی (۱۳۸۵) برندهٔ سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن از جشنواره فیلم فجر شد. وی به غیر از سینما و تلویزیون، در بیش از ۲۰ اجرای تئاتر نظیر مرگ یزدگرد ایفای نقش کرده است.
کارگردان | روح الله حجازی |
تهیهکننده | روح الله حجازی |
نویسنده | روح الله حجازی |
بازیگران | نیکی کریمی علی مصفا طناز طباطبایی ریما رامین فر بابک کریمی بهرنگ علوی حسام محمودی مروارید کاشیان پانته آ بهرام بابک حمیدیان رابعه مدنی سحر دولتشاهی |
موسیقی | حامد ثابت |
فیلمبردار | محمود کلاری |
تدوین | هایده صفی یاری سپیده عبدالوهاب |
سال ساخت | 1393 |
مدت زمان فیلم | 110 دقیقه |
نمره IMDB | 4.8 |
خلاصه داستان
فیلن درباره مادری است که پس از مرگش، فرزندان او به خانهاش میآیند و از طریق پرستار مادر متوجه میشوند که وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند. فرزندان بر سر عمل به وصیت دچار اختلافاتی میشوند و پس از دو روز متوجه میشوند مادرشان نصف اموال و زمینهایش را و همچنین خانهاش را به نام پرستار خود کرده است و …
نقد و بررسی فیلم مرگ ماهی
محمدحسین شفاعی در نقد این فیلم نوشته است:
این یک قضاوت عمومی درباره سیدروح الله حجازی کارگردان جوان سینمای ایران در سالهای اخیر است که به شیوه خاص خودش فیلم میسازد اما همواره از گفتن حرف و ایدهاش به طور صریح امتناع میکند. به قول فیلسوف کهن یونانی شاید «میل دارد، خود را پناهان کند!» به احتمال قوی همین خودپنهانداری نظری که برخی از آن با عنوان «محافظهکاری در بیان» یاد میکنند، باعث شده او سینمایی با قدرت قصهگویی نه چندان قوی را دنبال کند و به نظر میرسد این روند در «مرگ ماهی» بیش از آثار گذشتهاش نمود و جلوه یافته است. مخاطب حق دارد که از خود بپرسد «حالا با این همه کش و قوس و سینماگری حرفهای، کارگردان واقعا چه میخواست بگوید؟ چرا چیز خاص و برجستهای در «مرگ ماهی» ارائه نشد؟ اگر آن نکته «مدارا» علیرغم همه اختلافات دیدگاهی قرار است گفته شود چرا باید اینقدر لفافهپیچی شده و بعد بیان شود؟ روشن است که پرداخت واضحتر به این حرفها برای مخاطب همان خط داستانی خواهد بود که او را تا پایان مجذوب و سرگرم نگه میدارد.»
«مرگ ماهی» نه حرف صریحی را به طور شفاف بیان میکند و نه قصهای نقل میکند. این اثر روایت و گزارشی است از فرزندان یک خانواده که با مرگ مادر و وصیت او مواجه شدهاند. فرزندانی که از نظر فکری و اعتقادی تفاوتهایی با هم دارند و روابطشان با هم به سردی و سستی گرائیده است. «مرگ ماهی» برای علاقهمندان به تاویلگرایی هنری دستمایه خوبی است تا حرفهای زیادی از اثری بیرون بکشند که خود اثر از بیان صریحش امتناع دارد. برخی از این تاویلها، میتواند با اخذ رویکرد اجتماعی صورتبندی شوند؛ فرزندان خانواده مادرمرده در «مرگ ماهی» شخصیتهایی هستند که میتوان تیپ منطبق با هر یک را در جامعه امروز ایران تشخیص داد. در این تقسیمبندی میتوان عدهای را با نگاه ایدهآلیستی یا ارزشمدارانه لحاظ کرد و بسیاری را هم واجد نگاه غیرارزشی و دچار نسبیتباوری اعتقادی و … . عدهای را میتوان منفعل در نظر گرفت و بخش دیگری را فعال و کنشگر. این تقسیمات قابلیت تعریف و گسترش زیادی دارند که چندان اهمیتی پیدا نمیکنند.
آنچه که در «مرگ ماهی» مهم است اذعان به نوعی تکثرگرایی نظری و اعتقادی در خانواده است که چالشهای بسیاری را هم پیش آورده و از همه این چالشها مهمتر، فاصله و مغاک به ظاهر پرناشدنی است که بین هر یک از فرزندان و بدینترتیب تیپها و قشرهای مختلف اجتماع ایجاد شده است. این فاصله که به خوبی در فیلم روایت شده، باعث سستی و آسیبپذیر شدن هر چه بیشتر روبط انسانی شده است. بدینترتیب هر یک از شخصیتها که بنا بر فرضهای تاویلی نمادی از تیپ و گروهی اجتماعی هستند، آن به آن به فردیت نزدیک شده و کاملا از هم فارغ و گسسته شدهاند. نتیجه این وضعیت یک عذاب وجدان عمومی است که سردرگمی مضاعفی را وضع میکند. شرایط بد اجتماعی و اخلاقی که به شکل نمادگرایانه روایت میشود،
در نهایت با بدیلی که فیلم تلاش میکند وضع کند پایان مییابد؛ فیلم سعی دارد با مرکزیت دادن به مادری که پای حرف و دیدگاه تمام بچهها نشسته و از جزئیات زندگی همه آنها خبر دارد و حکم نوعی راهنما و مرکز ثقل را برای آنان را دارد، اظهار کند که فاصله گرفتن از هم به دلیل داشتن اختلافات سلیقهای و اعتقادی یا حتی تنشهای داخلی راهی است که فقط دوری بیشتر، اضمحلال گستردهتر و در نهایت به نیستی منجر خواهد شد.
رمزگشاییهای پایانی فیلم که تاکید را بر تداوم نسل میگذارد، پیشنهادی برای ماندگاری حیات و بقاء همان خانواده و البته اجتماع است. البته این رویکرد سمت دیگری هم دارد که در جای خود باید بررسی شود و آن اینکه آیا تجویز از جنس «مدارا از راه پلورالیزم» هست؟
نظرات کاربران