0

معرفی کتاب استخوان مردگان را شخم بزن + دانلود و خرید

با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن-فارسی

استخوان مردگان را شخم بزن (با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن و بر استخوان های مردگان هم ترجمه شده است) کتابی بود که نویسنده‌ی لهستانی اولگا توکارچوک در سال 2009 در کشور خود و با زبان خود به انتشار رساند. کمی طول کشید تا این کتاب به انگلیسی و زبان‌های دیگر ترجمه شود، اما این اتفاق رخ داد و طی چند سال اخیر، کتاب به محبوبیت بین‌المللی زیادی، از جمله در ایران رسیده است. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتاباستخوان مردگان را شخم بزن
Drive Your Plow Over the Bones of the Dead
Prowadź swój pług przez kości umarłych
نویسندهاولگا توکارچوک | Olga Tokarczuk
گونه ادبیداستان، رمان جنایی، اگزیستانسیال
انتشارات در ایراننشر چشمه و نشرهای دیگر
مترجمکاوه میرعباسی و مترجمان دیگر
تعداد صفحه318
سال انتشار2009
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی اولگا توکارچوک

توکارچوک در ژانویه 1962 در منطقه‌ای در جنوب لهستان متولد شد. او و خواهرش، فرزندانِ دو معلم به اسم‌های واندا و جوزف بودند. مادربزرگ‌های او اهل اوکراین بودند و به طور کل اصالت آنها به اوکراین بازمی‌گشت که در این منطقه، طی دوران جنگ جهانی دوم اسکان داده شده بودند. اولکا که کمی بزرگتر شد آنها به منطقه‌ای در شرق لهستان منتقل شدند و با توجه به تدریس والدین، او به ادبیات علاقه‌ند شد. پدر خانواده عضو حزب کارگران متحد لهستان بود. اولکا، در اواخر دبیرستان دو داستان کوتاه در یک مجله مربوط به نوجوان‌ها منتشر کرد.

سال 1980 وارد دانشگاه ورشو شد و رشته‌های روانشناسی بالینی را انتخاب کرد. او به طور ویژه روی نوجوانی‌هایی متمرکز بود که با پناهندگی، دچار مشکلات روانی شده‌اند. همینطور بسیار خود را تحت‌تاثیر کارل یونگ معرفی می‌کند. پس از فارغ‌التحصیلی، توکارچوک کار به عنوان روان‌درمانگر را آغاز کرد. در همین حین، او شعر و مطالب انتقادی در مجلات چاپ می‌کرد. اولین کتاب خود که یک کتاب شعر بود را سال 1989 منتشر کرد. با این حال او از جامعه‌ی ادبی فاصله گرفت و در نقل‌قولی گفت افراد این حوزه از بیماران او، بیمارترند. تلاش کرد در زبان انگلیسی پیشرفت کند و بعد برای بورسیه‌هایی به آمریکا و برلین رفت.

اولگا توکارچوک-نویسنده
اولگا توکارچوک-نویسنده

شهرت

او اولین رمان خود را در سال 1993 نوشت و سه رمان دیگر را نیز در همین دهه منتشر کرد. همینطور سال 1998 با کمک همسر اول خود، یک انتشاراتی راه‌اندازی کرد. وقتی قرن عوض شد، او خود را به عنوان یک نویسنده‌ی مطرح لهستانی مطرح کرده بود. برای مثال در یک فستیوال داستان کوتاه که سال 2004 در ورشو برگزار شد، او برگزارکننده و سخنران بود. همینطور در چند نشریه به عنوان سردبیر یا نویسنده طی دو دهه اخیر فعالیت کرده است.

توکارچوک سال 2009 یک بورسیه از آکادمی هنر و علوم هلند دریافت کرد که طی همان دوره استخوان مردگان را شخم بزن را نوشت و منتشر کرد.

او دو مرتبه ازدواج کرده و یک فرزند دارد که سال 1986 به دنیا آمده است. همینطور توکارچوک یک بنیاد ادبی دارد که بخشی از درآمدهای خود را به پرورش و تشویق چهره‌های ادبی جوان اختصاص می‌دهد. او یک چپ‌گرا، فمنیست و آتئیست است. گروه‌های ملی‌گرای تندرو در لهستان، او را به ضدمسیحی بودن و وطن‌فروشی متهم می‌کنند. توکارچوک از سمت دیگر باور دارد که این گروه‌های تندرو، چهره‌ی لهستان را در جهان لکه‌دار کرده‌اند.

توکارچوک سال 2018 توانست به مهمترین جایزه‌ی ادبی یعنی نوبل ادبیات برسد. خبر در حالی به او رسید که در جاده، جایی در میانه‌ی آلمان بود و مشغول گذران توری برای معرفی کتاب جدیدش بود. هرچند این مسئله هم تندروهای لهستانی را عصبانی کرد و او را خائن به کشور خود معرفی کردند.

بررسی آثار

  • خانه‌ی روزانه خانه‌ی شبانه (1998): حوادث در منطقه‌ای در جنوب غربی لهستان رخ می‌دهد. این بخش تا انتهای جنگ جهانی دوم، بخشی از قلمروی رایش بود اما طبق توافق متفقین در پایان جنگ، برخی از آنها مجبور شدند مهاجرت کتند و در یکی از دو بخش مربوط به بلوک شرق و بخش غربی ساکن شوند. مردی در این فضا، طوری در جنون فرو می‌رود که نام خود را هم به یاد نمی‌آورد.
  • استخوان مردگان را شخم بزن (2009)
  • کتاب‌های جیکوب (2014): داستانی بسیار طولانی است که در آن دستان جیکوب فرانک، رهبر یهودیان لهستانی رویات می‌شود. او در قرن هجدهم، یک فرقه به اسم فرانکیست را راه‌اندازی کرد. او همینطور برای حقوق یهودیان شرق اروپا جنگیده بود و از پیروان خود می‌خواست که از مرزهای اخلاقی عبور کنند. سرانجام او خود را مسیح نامید که باعث شد کلیسا وی را به زندان بیندازد.
  • او همینطور چندین کتاب ناداستان و شعر منتشر کرده است. برخی از آنها از جمله گریزها، بچه‌های سبز و کمد در ایران هم ترجمه شده‌اند.
اولگا توکارچوک-کتاب‌ها
اولگا توکارچوک-کتاب‌ها

نقد و بررسی کتاب استخوان مردگان را شخم بزن

استخوان مردگان را شخم بزن رمانی لهستانی است که سال 2009 در فضایی جنایی توسط اولگا اولگا توکارچوک نوشته شد. کتاب تا زمانی که نویسنده موفق به بردن جایزه‌ی نوبل ادبیات شد، به انگلیسی ترجمه شنده بود. ترجمه به انگلیسی سال 2018 و انتشار در آمریکا سال 2019 انجام شد. کتاب به فرم راوی غیرقابل‌اعتماد نوشته شده است. اسم کتاب تکه‌ای از شعی از ویلیام بلیک نویسنده‌ی انگلیسی است. منتقدان کتاب را بسیار دوست داشتند. یکی از منتقدان آن را شورشی اعجاب‌آور معرفی می‌کند که از یک شوخ‌طیعی معمول به مالیخولیایی جنون‌آویر لایه‌لایه پیش رفته و در نتیجه غیرقابل دسته‌بندی است. گاردین هم آن را ملقمه‌ای از هیجان و کمدی در فضایی شبیه به رساله‌ی سیاسی می‌داند؛ آن هم از زنی که هوش بالا را با آنارشیسم در هم آمیخته است.

داستان از دهکده‌ای دور افتاده در لهستان آغاز می‌شد. انینا دوشیکو، در روزهای سرد زمستانی مشغول مطالعه‌ی اخترشناسی، ترجمه‌ی اشعار ویلیام بلیک انگلیسی و مراقبت از خانه‌های تابستانی ثروتمندانی است که این وقت سال در ورشو سکونت دارند. او، حیوانات را برای همنشینی به انسان‌ها ترجیح می‌دهد و گوشه‌گیر شناخته می‌شود. بعد خبر می‌رسد یکی از همسایه‌ها مرده است. جسد او در شرایط عجیبی پیدا می‌شود. انینا، شخصاً وارد تحقیقات برای یافتن راز ماجرا می‌شود. او متوجه رازی عجیب می‌شود اما نمی‌تواند دیگران را قانع کند.

بخشی از متن کتاب

من معتقدم که هرکدام از ما فرد دیگر را به‌گونه‌ای خاص می‌بینیم. برای همین باید او را با نامی صدا بزنیم که در نظر خودمان شایسته و مناسب است. بنابراین همه ما چند اسمی هستیم. درواقع ما به تعداد افرادی که با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم، اسم داریم.

بعضی از افراد هستند که فقط یک نگاه به آن‌ها کافیست تا بغض گلوی آدم را بگیرد و چشم‌ها را پر از اشک شوق کند. این افراد باعث می‌شوند آدم حس کند که انگار خاطرهٔ پررنگی از معصومیتِ پیشین خودِ ما، در وجودِ آن‌ها باقی مانده است؛ انگار آن‌ها جزو معجزات عجیب طبیعت هستند که با وجودِ هبوط انسان، هنوز کاملاً از بین نرفته‌اند.

چه کسی این دنیا را به دودستهٔ بی‌فایده و بافایده تقسیم کرده است و به چه حقی؟ آیا یک بوتهٔ خار یا موشی که دانه‌های انبار را می‌خورد، حق زندگی کردن ندارند؟ زنبورهای عسل و زنبورهای بی عسل، علف‌های هرز و یا گل‌های رز چطور؟ چه کسی و با چه عقلی جرئت کرده است بین این‌که چه کسی بهتر است و چه کسی بدتر، قضاوت کند؟

من معتقدم که ذهن انسان طوری تکامل‌یافته که با جلوگیری از دیدن حقیقت از ما محافظت کند. هدف این است که نگذارد چشم ما بر سازوکار حقیقت بیافتد. ذهن انسان مانند یک سیستم دفاعی عمل می‌کند- این سیستم کارش این است که مطمئن شود ما متوجه حوادثی که در اطرافمان رخ می‌دهد نشویم وظیفهٔ اصلی‌اش پالایه کردن اطلاعات است، حتی با وجود این‌که مغز ما قابلیت‌های بی‌شماری دارد. دلیلش این است که ما تابِ تحملِ سنگینیِ بارِ دانستن حقیقت را نداریم. زیرا حتی کوچک‌ترین ذرهٔ موجود در این دنیا با رنج و سختی همراه است.

اگر کسی نگاه دقیقی به گذرِ هرلحظه بیندازد، ممکن است از ترس نفسش بند بیاید. فروپاشی درونی بدن ما به طرز توقف‌ناپذیری رو به پیشروی است؛ همهٔ ما خیلی زود دچار بیماری می‌شویم و می‌میریم. عزیزانمان، ما را ترک خواهند کرد و یاد و خاطره آن‌ها در میان هیاهوی زندگی محو خواهد شد؛ هیچ‌چیز باقی نخواهد ماند. فقط چند دست لباس در داخل کمد باقی می‌ماند و یک نفر داخل یک عکس که دیگر او را نخواهیم شناخت. باارزش‌ترین خاطرات از هم فرومی پاشد. همه‌چیز به تاریکی فرو خواهد رفت و ناپدید خواهد شد.

اگر کسی نگاه دقیقی به گذرِ هرلحظه بیندازد، ممکن است از ترس نفسش بند بیاید. فروپاشی درونی بدن ما به طرز توقف‌ناپذیری رو به پیشروی است؛ همهٔ ما خیلی زود دچار بیماری می‌شویم و می‌میریم. عزیزانمان، ما را ترک خواهند کرد و یاد و خاطره آن‌ها در میان هیاهوی زندگی محو خواهد شد؛ هیچ‌چیز باقی نخواهد ماند. فقط چند دست لباس در داخل کمد باقی می‌ماند و یک نفر داخل یک عکس که دیگر او را نخواهیم شناخت. باارزش‌ترین خاطرات از هم فرومی پاشد. همه‌چیز به تاریکی فرو خواهد رفت و ناپدید خواهد شد.

اقتباس

فیلمی به اسم ردپا / Spoor سال 2017 با اقتباس از استخوان مردگان را شخم بزن در لهستان ساخته شد. آگنیشکا هولاند کارگردان این فیلم بود. ردپا توانست در بخش خرس طلای جشنواره برلین رقابت کند و سرانجام جایزه‌ی خرس نقره‌ای را به دست آورد. همینطور نماینده لهستان در نودمین مراسم اسکار بود اما به لیست پایانی راه پیدا نکرد.

فیلم ردپا 2017
فیلم ردپا 2017

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. به این ترتیب، کتاب را با یک سری کتاب در فضای مشترک مقایسه کردیم. استخوان مردگان را شخم بزن را یکی از کتاب‌های مجموعه‌‌ی ویچر از نویسنده‌ی لهستانی دیگر و چند کتاب دیگر در زمینه‌ی رمان جنایی مثل دختری در قطار، هشت قتل حرفه‌ای و پشت درهای بسته مقایسه کردیم. طی بازه‌ای پنج ساله، سه مورد از این کتاب‌ها، توجه بسیاری بیشتری را برانگیخته‌اند.

استخوان مردگان را شخم بزن-ترندها
استخوان مردگان را شخم بزن-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. به صفحه‌ی نویسنده در گودریدز رفتیم. در این صفحه، کتاب استخوان مردگان را شخم بزن بالاتر از دیگر کتاب‌ها، با 73 هزار امتیاز در صدر قرار دارد. همینطور میانگین امتیازات کتاب 3.9 از 5 امتیاز گرفته است. پروازها دومین کتاب مهم نویسنده ست که آن هم 26 امتیاز به دست آورده است. در ادامه یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در خصوص استخوان مردگان را شخم بزن از نظرات کاربران گودریدز می‌آوریم.

نظر مثبت

4 از 5 به کتاب نمره داده است:

انسان مسئولیت بزرگی در قبال حیوون‌ها داره، باید کمک کنه زنده بمونن؛ و د ارتباط با حیوون‌های خانگی هم باید جواب‌گوی محبت و مهربانی‌شون باشه، چون اون‌ها خیلی بیش‌تر از چیزی که دریافت می‌کنند به ما می‌دن. مهم اینه که با عزت زندگی کنند، مدیون نمونن و آخر هر ترم، مطابق با معیارهای کارما، نمره‌ی قبولی بگیرند و بتونن بگن: حیوون بودم، عمرم رو گذروندم و شکمم رو سیر کردم؛ خوراکم رو از چراگاه‌های سرسبز گرفتم، زادوولد کردم، با بدنم به توله‌هام گرما بخشیدم؛ لونه ساختم، به وظیفه‌م عمل کردم… وظیفه‌ی مردم نسبت به حیوون‌ها اینه که به‌شون امکان بدن تا توی زندگی بعدی‌شون به رهایی برسند. همه‌مون داریم توی یک مسیر حرکت می‌کنیم، از وابستگی به سمت رهایی، از پای‌بندی به آداب تا اختیار و انتخاب آزادانه.

بر استخوان‌های مردگان یا استخوان مردگان را شخم بزن، یکی از رمان‌های شاخص توکارچوک، نویسنده‌ی لهستانی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل، است. راوی داستان، زنی میان‌سال به نام خانم دوشیکو است که عاشق حیوانات است، در شهری دورافتاده تنها زندگی می‌کند و عاشق ترسیم طالع‌نماست. آدم‌های مهم شهر یکی پس از دیگری به قتل می‌رسند و خانم دوشیکو فکر می‌کند حیوانات جنگل دارند از انسان‌ها انتقام می‌گیرند و سعی می‌کند حرفش را ثابت کند، اما آدم‌های شهر فکر می‌کنند دیوانه است. 

کامنت فارسی از آلا پاک

نظر منفی

سه ستاره از 5 ستاره:

ماهیت تصمیم اخلاقی چیست؟ تعهد بی‌فکرانه نسبت به دیگری که ویژگی اصلی آن انفعال و تعلیق است، یا بر عکس، تخطی از این انفعال از طریق تصمیم‌گیری فعالانه؟ (اودرونه ژوکاسکیته)

کتاب «بر استخوان‌های مردگان» داستانی جنایی است که در صحنه‌ی قتل‌(های)ش ردی از حیوانات به جا مانده است. گویی حیوانات انتقام ظلمی را که (در شکار و قتل عام و …)‌ به آنان رفته گرفته باشند و کشف راز این جنایات بر عهده زنی فمینیست، گیاهخوار (و اگزیستانسیالیست؟) است که «دیگر به سنی رسیده که باید حواسش باشد قبل از خواب حتما پاهایش را درست و حسابی بشوید؛ یک وقت دیدی لازم شد نصفه‌شب او را با آمبولانس ببرند.»

داستان در زمستان یک منطقه‌ی خلوت مرزی میان لهستان و چک رخ می‌دهد در دشتی که اندک‌شمار خانه‌هایی دور از هم در آن واقع شده‌اند و برفی فراگیر همه جا را پوشانده است؛ می‌پوشاند. فضایی یادآور آثار درخشان هنینگ مانکل در مجموعه‌ی کارآگاه والاندر، و همان‌ اندازه که نمی‌توان داستان‌های مانکل را صرفاً پلیسی جنایی دانست، این داستان هم لایه‌لایه و پوشیده است.

بر سطح همه‌ی این لایه‌ها راوی‌‌ای حضور دارد، که حضور راویانه‌اش بر همه ابعاد رمان سایه انداخته است. حضور راوی آن‌قدر در داستان برجسته است که گاه ممکن است خواننده‌ای را که با چشم‌داشت خواندن یک داستان جنایی به سراغ کتاب آمده پس بزند. صدای یانینا (راوی)‌ در جمله‌ جمله‌ی کتاب شنیده می‌شود و به راستی که کاوه میرعباسی در انتقال زبان این راوی به فارسی، ماهرانه و حتی باورناپذیر موفق عمل کرده است.

توکارچوک همچون همیشه به چهره‌پردازی قدرتمند و تاثیرگذار راوی‌اش پرداخته است و حاصل این راوی‌پردازی زنی است که با دغدغه‌های جدی و مسئولانه نسبت به حیات وحش، درگیر ثبت و تحلیل مدام هیئت کواکب و ارتباطش با اتفاقات روی زمین هم هست و سرنوشت همه را از روی ساعت تولدشان پیش‌گویی می‌کند. اما این پیشگویی صرفا حاصل مشاهده و توصیف است یا مداخله؟ پرسشی که به نقل قول آغازین این نوشته گره می‌خورد.

چند نکته و یک ان‌قلت مهم درباره این رمان هم دارم که چون ممکن است به لو رفتن داستان که تازه هم منتشر شده منجر شود فعلا از آن می‌گذرم. 

کامنت فارسی از مسعود

بهترین ترجمه استخوان مردگان را شخم بزن

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند بیمار خاموش، مردی به نام اوه، در انتظار گودو، نیمه تاریک وجود، پنج قدم فاصله، والدین سمی، سالار مگس‌ها، سیزده دلیل برای اینکه، کتاب‌های دن براون، دن کیشوت و گتسبی بزرگ درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • بر استخوان های مردگان | نشر چشمه | کاوه میرعباسی
  • با گاوآهن استخوان مردگان را شخم بزن | انتشارات مروارید | دنیس آژیری
  • استخوان مردگان را شخم بزن | انتشارات نشر گویا | هانیه مهر مطلق

از سه ترجمه‌ای که طی چند سال اخیر وارد بازار نشر ایران شده، ترجمه‌ی مرعباسی از نشر چشمه توصیه می‌شود. ای نبین ترجمه‌ی نشر مروارید هم قابل توجه است.

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *