0

معرفی کتاب هنر همیشه بر حق بودن + دانلود و خرید

هنر همیشه بر حق بودن- عرفان ثابتی

هنر همیشه بر حق بودن کتابی بود که آرتور شوپنهاور فیلسوف بزرگ آلمانی در میانه زندگی پربار خود نوشت. این کتاب که می‌توان آن را در زمره کتاب‌های فلسفی و رواشناسی جا داد، با حدود دو قرن سابقه، همچنان کتاب مطرحی است. در ادامه شما را با نویسنده، کتاب، واکنش‌ها به کتاب و ترجمه‌های آن آشنا خواهیم کرد. با خوبو همراه باشید

نام کتابهنر همیشه بر حق بودن | The Art of Always Being Right
نویسندهآرتور شوپنهاور
گونه ادبیناداستان، روانشناسی و فلسفی
انتشارات در ایرانو نشرهای دیگر
مترجمو مترجمان دیگر
تعداد صفحه204
سال انتشار1831
خرید آنلاین
دانلود نسخه آنلاین

بیوگرافی آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور سال 1788 در شهر دانزیگ که آن زمان جزئی از پروس و حالا جزئی از لهستان است به دنیا آمد. پدر او هلندی و مادرش آلمانی بود. آرتور نوجوان بود که پدرش خودکشی کرد و مادرش راه جمهوری تازه‌تاسیس وایمار را در پیش گرفت. رابطه مادر و پسر هرگز خوب نبود و با تلخی تمام به جدایی همیشگی منجر شد. چیزی که بسیاری آن را دلیل اصلی بدبینی شوپنهاور به زنان و عدم ازدواج او می‌دانند.

او در کتاب هنر رنجاندن در مورد زنان نوشته است:‌

زمانی که طبیعت، جنس انسان را به دو بخش تقسیم می‌کرد، نقطهٔ برش را درست از میانه انتخاب نکرد. با وجود تمام قطبی بودن این دو جنس، تفاوت میان قطب مثبت و منفی به هیچ وجه فقط کیفی نیست، بلکه هم‌زمان کمّی هم هست. این است که همواره قُدَما و جوامع شرقی، چنین نگاهی به زنان داشته‌اند و بنا بر همین سَنجه، بسیار درست‌تر از ما جایگاهِ در خور و پسندیدهٔ آنان را دریافته‌اند، بسیار فراتر از مایی که با چاپلوسی، نرم‌خویی، و زن‌ستاییِ کج‌سلیقهٔ کهنهٔ فرانسوی‌مُآبِ‌مان، با این شکوفاییِ بی‌اندازهٔ حماقتِ مسیحی-آلمانیِمان، فقط باعث شده‌ایم زن‌ها چنان ازخودراضی و بی‌پروا بار بیایند که گاهی آدمی را به یاد میمون‌های مقدس در بَنارَس می‌اندازند؛ میمون‌هایی که با خودآگاهی نسبت به تقدّس و گزندناپذیریِشان، خود را مجاز به انجام هر کارِ ممکن می‌دانند.

آرتور در دانشگاه ابتدا درس طب خواند. بعد به علوم طبیعی همت کرد و سرانجام سراغ فلسفه رفت. سال 1813 او سرانجام در رشته فلسفه مدرک دکترا گرفت. او یکی از مهمترین کتاب‌هایش «جهان اراده و نمایش است» را در همین دهه نوشت اما موردتوجه قرار نگرفت. شوپنهاور بابت عدم‌توجه به کارهایش بسیار از دست عالمان دوره خود دل‌چرکین بود و بارها علیه آنها صحبت کرد. او طبیعتی ناآرام داشت و پر از سوءظن بوود. او تنها در اواخر عمر بود که به شهرت رسید و با مرگ وی، این شهرت دوچندان شد.

آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور

شوپنهاور هم دوره گوته و هگل بود. او در دوره‌ای از زندگی خود با عقاید بودایی آشنا شد و ژس از آن به این دین گروید. زندگی شوپنهاور،‌ چیزهای عجیب بسیاری داشت. او در سه دهه آخر زندگی خود با روتین یک زندانی زندگی می‌کرد. او بخش اعظم زندگی خود را در برلین گذراند اما وقتی وبا در برلین اپیدمی شد،‌ این شهر را ترک کرد و راهی فرانکفورت شد. نیچه که به ندرت کسی را تائید می‌کرد،‌ در خصوص شوپنهاور می‌گوید:‌ من و شوپنهاور در میان آلمانی‌ها یک اتفاق به حساب می‌آییم. او سرانجام سال 1860 حین خوردن صبحانه درگذشت.

بررسی آثار شوپنهاور

  • ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (1813): پایان‌نامه‌ی شوپنهاور
  • بینایی و رنگ‌ها (1816): گوته شاعر آلمانی تئوری‌ای به اسم تئوری رنگ‌ها داشت. شوپنهاور استدلال خود در این خصوص را گسترش داد به صورت کتاب روانه بازار کرد. این اختلاف نظر سرانجام به فاصله‌افتادن بین این دو نفر انجامید.
  • جهان همچون اراده و تصور (1844): او در این کتاب، فسلسفه خود را در زمینه‌های معرفت، هستی، زیبایی و اخلاق پرورش داده است. همینطور فلسفه کانتی را نقد می‌کند. کتاب طی چهار جلد طی زمانی بیست ساله منتشر شد.
  • در باب طبیعت انسان (1836): مجموعه‌ای از نوشته‌های شونهاور در خصوص ذات بشر، اخلاق، حقوق و سیاست است.
  • در باب آزادی طبیعت انسان (1839): انجمن علوم نروژ سوالی از او مطرح کرده بود. اینکه آیا ممکن است انسان اراده خود را به صوت آگاهانه نشان دهد؟ شوپنهاور استدلال می‌کند که انسان هیچ اراده آزادی ندارد. ما برده واکنش بدنمان به چیزهای مختلف هستیم و شخصیت ما براساس انگیزه‌هایمان تعریف می‌شود.
  • در باب اخلاقیات (1840): شوپنهاور در این کتاب اخلاقیات از نگاه کانت را مورد حمله قرار می‌دهد.
  • متعلقات و ملحقات (1851): کتاب در واقع مقدمه‌ای بر هنر همیشه بر حق بودن است. در آن، سراغ موضوعاتی مانند تاریخ فلسفه، اخلاق، زیبایی شناسی و نظیر آن می‌رود.
  • در باب حکمت زندگی (1851): نویسنده در این کتاب به موضوعاتی مانند اراده فکر، استقلال، تمایل به گناه، مذهب، اخلاقیات، زنان، زندگی و روابط می‌پردازد. شوپنهاور راهکارهای رسیدن به لذت و موفقیت را در کتاب بررسی می‌کند.

نقد و بررسی کتاب هنر همیشه بر حق بودن

کتاب با عنوان کامل هنر همیشه بر حق بودن:‌ 38 راه برای بردن پیروز در بحث، سال 1831 منتشر شد. رساله‌ای طعنه‌آمیز که از گذشته تاکنون محل بحث اخلاقیات بوده است. فیلسوف آلمانی در کتاب سی و هشت روش را پیشنهاد کرده که به کمک آنها، به هر قیمتی طرف مقابل را در بحث شکست دهیم. او منتقد این بود که فیلسوفان زمان وی، توجه کمتری به موضوع جدل داشتند و به همین دلیل کتاب را منتشر کرد. هرچند به لحاظ غنای فلسفی این مهمترین کتاب نویسنده نیست، بسیار مورد توجه عامه قرار گرفت و تاکنون میلیون‌ها جلد فروخته است.

شوپنهاور در کتاب استدلال می‌کند نیاز به پیروزی در فطرت بشر قرار دارد. به همین دلیل انسان قبل از حرف زدن فکر نمی‌کند؛ پرحرفی می‌کند و گاهی دروغ می‌گوید. به همین دلیل توجهی به حقیقت ندارند و تنها در پی به کرسی‌نشاندن حرف خود است. از سوی دیگر غرور اوست که حقیقت را سرکوب می‌کند. فسلسوف جنجالی باور داشت که ابزاری در دنیای مدرن برای حوزه‌ی گفتار وجود ندارد. به همین دلیل او این کتاب را نوشت تا ابزاری جهت سفسطه در اختیار جهان قرار داده باشد.

او ابزارهایی را در کتاب معرفی کرده که به نظر خود، با کوته‌فکری، غرور و دروغ عجین شده‌اند. از سوی دیگر او خود چندان اهل بحث با هرکسی نبود و از آن بیم می‌داد. جایی می‌گوید انسان نباید با عوام مباحجه کند. چنین کاری سبب می‌شود به سفسطه و مغلطه نیازمند شوید. به همین دلیل چنین بحثی آزاردهنده خواهد بود. کتاب کیفیتی دیگر نیز دارد. این که می‌تواند باعث شود بتوانیم حقه‌های افرادی که همیشه حق‌به‌جانب هستند را رو کنیم. متوجه شویم که آنها از چه راهکارهایی استفاده می‌کنند و دستشان را رو کنیم.

البته باوجود نزدیک بودن اندیشه‌های این کتاب، شوپنهاور هرگونه داشتن ایده‌های ماکیاولیستی را رد می‌کند.

بخشی از متن کتاب

اگر می‌بینید طرف مقابل طبق استدلالی پیش می‌رود که به شکست خوردن شما ختم می‌شود، نباید به او اجازه دهیدکه استدلال خود را به نتیجه برساند، بلکه باید در وقت مناسب صحبت او را قطع کنید، وسط حرفش بپرید، او را از موضوع اصلی بحث منحرف کنید و توجه او را به چیزهای دیگری جلب کنید.

اگر طرف مقابلتان صراحتا شما را به چالش می‌کشد تا با نکته خاصی در استدلال او مخالفت کنید و شما حرفی برای گفتن ندارید، باید سعی کنید بحث را به سمت و سویی کلی و عام سوق بدهید و سپس با آن مخالفت کنید. اگر طرف مقابل از شما پرسید که به نظر شما چرا فلان قضیه فرضی فیزیک را نمی‌توان اثبات کرد، می‌توانید در مورد جایزالخطا بودن دانش و علم بشری صحبت کنید و توضیحات مختلفی را در این راستا ارائه دهید.

ممکن است من در دفاع از ادعای خود برهانی اقامه کنم، و خصم آن برهان را رد کند. بنابراین به‌نظر می‌رسد که ادعای مرا رد کرده است. با این همه، ممکن است براهین دیگری هم وجود داشته باشد که من از آنها غافل بوده‌ام. مسلماً در اینصورت، من و خصمم جای خود را با یکدیگر عوض می‌کنیم. او پیروز می‌شود، گرچه در واقع، موضع نادرستی دارد. اگر خواننده بپرسد چنین چیزی چگونه امکانپذیر است، در جواب خواهم‌گفت که این صرفاً ناشی از دنائت فطری طبیعت بشری است. اگر طبیعت بشری پست نبود بلکه کاملاً شریف بود، می‌بایست در هر مجادله‌ای فقط در پی کشف حقیقت می‌بودیم. نمی‌بایست کمترین اهمیتی می‌دادیم به اینکه حق با ماست یا خصممان. می‌بایست این مسئله را بی‌اهمیت یا به‌هرحال، حائز اهمیت ثانویه تلقی می‌کردیم.

جایگاه کتاب

برای بررسی جایگاه کتاب در نزد مخاطبان به سراغ گوگل ترندز رفتیم. این ابزاری از گوگل است که به ما در مقایسه کلیدواژه (اینجا یک سری کتاب) با شرایط قابل تعیین، کمک می‌کند. دیتای مربوط به این ابزار، از نتایج جستجوی کاربران تعیین شده است. از همین ابزار برای بررسی وضعیت کتاب حاضر استفاده کردیم. داده قابلی از کتاب در دسترس نبود. به این علت، خودِ شوپنهاور را به این ابزار دادیم. فیلسفوف آلمانی را با دیگر فیلسفوان آلمانی سیصد سال اخیر مقایسه کردیم. نیچه، کانت، هگل و مارکس در این زمینه مقایسه شدند. اطلاعات جستجوی کاربران گوگل نشان می‌دهد که در حوزه کتاب، نیچه و مارکس که معاصرتر از شوپنهاور هستند، بالاترین جایگاه را دارند.

آرتور شوپنهاور-ترندها

همینطور سراغ گودریدز رفتیم. گودریدز سایتی شبیه به شبکه اجتماعی برای عاشقان کتاب است. در این سایت، هنر بر حق بودن مهمترین کتاب شوپنهاور است و بیشتر از سایرین امتیاز گرفته است. بیش از یازده هزار نفر به این کتاب امتیاز داده‌اند که عدد چندان قابلی نیست. میانگین این امتیازات هم 3.5 است که عدد متوسطی است. نظرات کاربران در خصوص این رساله بسیار ضد و نقیض است. برخی تکنیک‌های آن را موثر دیده‌اند. برخی دیگر آن را غیراخلاقی معرفی کرده‌اند. به هر کیفیت، یک نظر مثبت و یک نظر منفی را در ادامه خواهیم آورد.

نظر مثبت

5 از 5 به کتاب امتیاز داده است:

کتاب‌های «مغالطات» (مثل هنر شفاف اندیشیدن) پیشفرضی اساسی دارند: این امید که حقیقت قابل دستیابی است و روش شُسته‌رُفته و معیّنی برای دستیابی به آن وجود دارد که در وهلهٔ اول بر زبان و ساختار منطقی زبان تکیه دارد. به این ترتیب که اگر ما ساختار جملات‌مان را به شکل خاصی صورت‌بندی کنیم و آن‌ها را به ترتیب خاصی بچینیم حقیقت بر ما مکشوف خواهد شد. تفاوتی ندارد که فرد چه ذهنیت و طرز تفکری داشته باشد و در چه شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و… زیست کرده باشد.

شوپنهاور پس از کانت زندگی می‌کند، و این یعنی از کیفیت کار کانت با خبر است. می‌داند که بحث منطقی در مورد بسیاری از گزاره‌ها و باورهای ما عقیم است. می‌داند بسیاری از این گزاره‌ها و باورها از اساس بنیان منطقی ندارد و نمی‌تواند داشته باشد، و این «ارادهٔ حیات» است (نه «عقلانیت») که این گزاره‌ها را در ذهن ما شکل داده و با استدلال‌هایی به ظاهر منطقی آن‌ها را موجّه جلوه می‌دهد. اما پیش از نیچه زندگی می‌کند، و هنوز راه حلّی جایگزین برای مطالعهٔ یک گزاره و باور در اختیار ندارد. در نتیجه هنوز جا به جا در جملاتش طنین خشم از غیرعقلانی بودن باورهای ما به گوش می‌رسد و به نظر می‌آید هنوز به عبث امید دارد که بتوانیم تمام باورهای غیرمنطقی را کنار بگذاریم و فقط و فقط به حقیقتی مطلق و نامشروط باور داشته باشیم که بر اساس چینش صحیح جملات به شکلی خاص، بر ما و تمام کسانی که از تفکری منطقی برخوردارند مکشوف شده باشد.

«تنها قاعدهٔ مطمئن این است که نه با هر کس، بلکه فقط با کسانی بحث کنید که آن‌ها را می‌شناسید و می‌دانید آن قدر عقل و هوش و عزت نفس دارند که حرف‌های بی‌معنی نمی‌زنند و آن قدر منصف هستند که اگر حق با خصم باشد، اشتباه خود را قبول می‌کنند. پس، نتیجه می‌گیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد.»

کامنت فارسی از محمدفواد

نظر منفی

سه ستاره از 5 ستاره:

«خصمت را عصبانی کن. زیرا وقتی عصبانی باشد قوه تمیز خود را از دست می‌دهد و نمی‌فهمد که چه چیزی به نفع اوست. برای این‌که او را عصبانی کنی، باید به‌طور مکرر در حقش بی‌انصافی کنی، یا به نوعی مغلطه کنی و در کل بی‌ادب باشی.»

پررنگ‌ترین نمونه برای این پیشنهادِ شوپنهاور از نظر من، رفتار و گفتار احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخابات سال ۸۸ است. اگر سیستم عصبی‌تان قوی است و می‌خواهید اصول پیشنهادی شوپنهاور را به صورت تصویری و دقیق یاد بگیرید و کاربردشان را در گفت‌وگو و جدال‌ها ببینید، ویدئوی مناظره‌ها را تماشا کنید. البته اگر قرار است آن‌طور که شوپنهاور می‌گوید بی‌ادب، بی‌انصاف و وقیح باشید که شاید برای خیلی‌ها می‌ارزد به پیروزی بعدش. سفسلطه‌ کردن، منحرف کردن بحث، کلی‌گویی و بی‌انصافی، بزرگ جلوه دادن خود، پوزخندهای معنادار، عبارات پر از کنایه. این‌ها فقط بخشی از هنر همیشه بر حق بودن است.

شوپنهاور می‌گوید دیگر کم‌تر کسی است که در یک مجادله و بحث پرچالش به‌دنبال رسیدن به حقیقت باشد، حالا همه می‌خواهند پیروز شوند. می‌خواهند پرچم پیروزی را بالا ببرند و اعلام کنند آدمی هستند که اندازه‌ی یک پله با رقیب یا به قول شوپنهاور، خصم‌اش فاصله دارد. حالا بسته به این‌که شما طرفدار حقیقت هستید یا پیروزی، این پله می‌تواند بالاتر یا پایین‌تر از طرف مقابل‌تان باشد. احساس می‌کنم آدم‌هایی که همواره میل به پیروزی دارند، از یک‌جور استعداد ذاتی برای له کردن دیگران و مغلته بی‌منطق برخورداند که حتی لازم نیست این کتاب را برای تقویت مهارت‌هایشان خوانده باشند.

در شبکه‌های اجتماعی هر وقت جدلی اتفاق می‌افتد، طرفین انگار احمدی‌نژاد درونشان آن‌قدر بر وجودشان مسلط شده که فراموش کرده‌اند حالا اگر در این‌جا و در این گود پیروز هم بشوند، همچنان خودشان هستند؛ آدمی با بسیار نقاط تاریک و روشن، کسی که در خلوت خودش می‌داند دقیقا چه کسی است و چه‌قدر از تهی سرشار یا از معنا انباشته، حتی اگر آن بیرون همه برایش دست و جیغ و هورا بکشند. 

کامنت فارسی از میس راوی

بهترین ترجمه کتاب هنر همیشه بر حق بودن

طی سال‌های اخیر، این کتاب هم مانند قانون پنج ثانیه، بنویس تا اتفاق بیفتد، هنر جنگ، مرگ ایوان ایلیچ، قوی سیاه، ثروتمندترین مرد بابل، هنر عشق ورزیدن و پاستیل های بنفش درگیر ترجمه‌های متعدد شده است. موارد زیر، ترجمه‌های متفاوت کتاب هستند:

  • کتاب هنر همیشه بر حق بودن | نشر ققنوس | عرفان ثابتی
  • هنر همیشه بر حق بودن | انتشارات نیک فرجام | فروزنده دولتیاری
  • هنر همیشه بر حق بودن | نشر عطر کاج | پروانه طاهری
  • هنر بحث و جدل | نشر پیله | شیما مربوط
  • هنر محق بودن | انتشارات علم | کیومرث پارسای

بین این نسخه‌ها، نسخه ققنوس بهترین است. عرفان ثابتی این کتاب را ترجمه کرده است. ثابتی پژوهشگر جامعه‌شناسی، دین و فلسفه است و استاد دانشگاه لنکستر لندن به شمار می‌رود. او همینطور در برنامه پرگار بی بی سی گاهی به عنوان مهمان حاضر می‌شود. او بهایی است و کتابی به نام بهائیان ایران را در سوئد چاپ کرده است.

نظرات کاربران

  • مسئولیت دیدگاه با نویسنده‌ی آن است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *